یادداشت روز مردمسالاری/سیگنال‌های دوگانه در مواضع آمریکا برای مذاکرات هسته‌ای

فروزان آصف نخعی: مدتی است که از آمریکا سیگنال های متفاوتی در باره مواضع هسته ای ایران صادر می شود. یک سیگنال براین مبنا قرار دارد که بنابرتجربیات کودتای 28 مرداد، واشنگتن سعی دارد مقابل حوزه تمدنی ایران که خواست تکنولوژی هسته ای، یکی از خواست های تمدنی آن به شمار می رود نایستد. تعامل پیچیده میان این خواست درداخل ایران با دیگر خواست های تمدنی باعث شده تا آمریکا کماکان به موضع قطعی دراین باره دست نیابد. با این همه فرض بالا با گزارش یک گروه سیاستگذاری دوحزبی درواشنگتن که حلقه ای قدرتمند محسوب می شود در تضاد است . یکی از اعضای این گروه سناتور لیبرمن است. وی به همراه دیک چنی در زمان بوش پسر طرفدار حمله نظامی به عراق وادامه حضور آمریکا در این کشور بود. به عبارت دیگر لیبرمن استراتژی سخت افزاری را در برخورد با حوزه هایی  که منافع حیاتی آمریکا در آن درگیر است همواره توصیه می کند. گزارش این گروه که اخیرا منتشر شده به اوباما توصیه می کند که دربرابرایران استراتژی سخت تر ومحکم تری را اتخاذ کند. از سوی دیگر راجر کوهن تحلیلگر مسایل بین المللی هرچند بسته پیشنهادی ایران تحت عنوان " همکاری برای صلح، عدالت وتوسعه " را بسیار کلی می داند ولی درآن نکاتی می یابد که می تواند  مبنای نوعی تفاهم بین جامعه جهانی وایران قرار بگیرد. او دیپلماسی را تنها راه جلوگیری از حمله اسراییل به ایران می داند. او درعین حال مانند برژینسکی این احتمال را رد نمی کند که شاید از نتایج این مذاکرات، پذیرش حدی از ادامه غنی سازی اورانیوم درایران به شرط پذیرش منع گسترش سلاح های هسته ای یا ان پی تی از سوی تهران  وکنترل وکارکرد برنامه هسته ای آن باشد; زیرا از نظر وی تشدید تحریم علیه ایران که به مدت سی سال با آن زندگی کرده است می تواند کماکان درآینده نیز امری عادی برای زندگی ایرانیان باشد. نباید فراموش کرد که سیگنال های متفاوت از سوی آمریکا با صداهای موثر داخل ایران تنظیم شده است.  مواضع رادیکال ها یا به عبارتی مواضع بازهای آمریکا  همواره دربرابر موضع برخی دولتمردان فعلی در مورد  نفی هولوکاست و نابودی اسراییل قابل توضیح است وشاید مواضع کبوترها در برابر این مواضع رهبری جمهوری اسلامی ایران قابل توضیح باشد که ایشان دردیدار عید فطر با مسئولان " ادعای رسانه های غربی مبنی برتلاش جمهوری اسلامی ایران برای نابودی رژیم صهیونیستی را با استفاده از تجهیزات نظامی " دروغ دانستند. با همه این ها به نظر می رسد که جامعه جهانی برای برخورد با موضوع هسته ای ایران چهار جبهه گشوده را سامان داده است . جبهه اول توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی که مسئول نظارت برپیشگیری از گسترش سلاح های هسته ای اداره می شود. جبهه دوم توسط شورای امنیت، جبهه سوم توسط جامعه اروپا وجبهه چهارم توسط افکارعمومی غرب در ارتباط با مسایل داخلی ایران درحال اداره، هدایت و پیشروی است. بنابراقتضائات زمانی، دوگروه موثر مزبور درسیاستگذاری آمریکا واروپا همواره به دنبال آن بوده اند تا  مواضع متناسب را اتخاذ وسپس  اعلام کنند. به عبارتی این دوگروه به دنبال تعریف مشخص از شرایط مشخص و توصیه به عمل و استراتژی مشخص هستند. براین اساس  بود که زمانی 20 سازمان جاسوسی درآمریکا اعلام کردند. ایران برای دسترسی به سلاح هسته ای سال ها فاصله دارد وسپس بنا برهمین اقتضائات نیز امروز تاکید دارند که گردآوری بیش از هزارو500 کیلو اورانیوم با غلظت کم و همچنین پیگیری سریع طرح احداث راکتور 40 مگاواتی آب سنگین در اراک از جمله دستاوردهایی است که با توجه به ذخیره اورانیوم غنی شده موجود درایران، تهران را درموقعیت انجام آزمایش اتمی وورود به جرگه دارندگان بمب اتمی قرارداده است. با این همه معلوم نیست که مستندات رسانه های آمریکایی که عنوان می کنند با تکمیل شدن و به راه افتادن راکتور آب سنگین در اراک که در 18 ماه آینده منجر به ساخت سالانه سه بمب هسته ای از مسیردوم خواهد شد چیست و این که مطرح می کنند این ظرفیت نظامی اتمی بسیار بالاتر از ظرفیت کنونی کره شمالی وپاکستان است تا چه اندازه صحت دارد؟ اما یک واقعیت را نمی توان از نظردور داشت وآن این که این گزارش ها منجر به آن شده تا آمریکا برنامه طرح سپرموشکی استراتژیک خود را از اروپای شرقی که درکشورهای چک ولهستان مستقر بود جمع آوری کند تا از این طریق با دادن امتیاز قابل توجه به روسیه، مسکو را در مسایل هسته ای ایران، در کنار خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد داشته باشد. هر چند واشنگتن اعلام کرده است که جمع آوری سپرموشکی با صرفه جویی درهزینه های مربوط به آن ها از 40 تا 50 میلیون دلار به 10 تا 15 میلیون دلارهمراه است ولی حذف قابلیت رصد الکترونیکی از عمق استراتژیک روسیه که توسط  سیستم رادارهای هشدار دهنده مستقر در چک  میسر بود  و همچنین حذف قابلیت موشک های تدافعی که با کلاهک های هسته ای قابلیت تهاجمی به روسیه نیز داشتند  ، به معنای آن می تواند تلقی شود که در این مرحله همکاری کرملین با کاخ سفید ، دربرابر مسئله هسته ای ایران بسیار استراتژیک تر از آن چیزی است که کارشناسان اذعان می کنند. به نظر می رسد  اقدام کاخ سفید  اکنون می رود تا آرایش جهانی سیاست را یک باردیگر درمعرض تغییر قرار دهد; تغییری که احتمال استفاده از مواضع سخت افزاری درآن بسیار است. علاوه بر این تغییرمذکور ناظر بر رفتارجمعی است که درخاورمیانه وجهان درپی هرتحول نظامی یا سیاسی می تواند به وقوع بپیوندد. به عبارت دیگر، رفتارهای جمعی در دو حوزه مدنی و سیاسی ، موضوعی است که اکنون ایران و آمریکا را دربرابر یک بازی بسیار پیچیده قرارداده است. این پیچیدگی نیز ناشی از بن بست در هدایت توسعه از بالا به پایین و عدم موفقیت در دولت - ملت سازی  از جمله شکست دولت - ملت سازی درافغانستان و... در این حوزه است.  دراین بازی دولت ها نقش تعیین کننده خود را از دست داده اند. البته نباید فراموش کرد که دومساله یکی اولویت حفظ نظام و دیگری اولویت حفظ اصول انقلاب اسلامی از دیگر مواردی است که در اسکلت سیاست خارجی ایران، آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و شورای امنیت سازمان ملل را درانتخاب استراتژی آینده دچار مشکل خواهد  کرد. اگر بخواهیم مولفه های ذکرشده دربحث بالا را  نسبت با یکدیگر به تحلیل بنشینیم فضای پیچیده تری نصیبمان می شود.

منبع خبر: پارلمان نیوز

اخبار مرتبط: مذاکرات 1 + 5، تردیدها و چانه‌زنی‌ها