یادداشت روز اعتماد/محاسبات امنیتی که باید صورت می‌گرفت

فرزانه روستایی: شهادت جمعی از عالی رتبه ترین مقام های نظامی کشور در سیستان و بلوچستان و ترور تعدادی دیگر از فرماندهان ارشد سپاه از سوی گروهی تروریستی که آدم کشی، آدم ربایی، قاچاق مواد مخدر و مزدوری فقط بخش هایی از فعالیت های آن است، تجدیدنظر در برخی از نگاه های امنیتی را ضروری می سازد. شاخص بودن فرماندهانی که در جریان حادثه پریروز به شهادت رسیده اند حداقل دو سوال بسیار ساده را مطرح می سازد؛ اول اینکه واحدی که مسوولیت حفاظت از مراسم و شخصیت های کشوری و لشگری را به عهده دارد، چرا پوشش امنیتی کافی را در یک استان خطرخیز برقرار نکرده است. مطالعه روند فعالیت گروه جنایتکار ریگی حاکی از آن است که آنان اعضای سپاه و مدیران ارشد دولتی را در استان همواره هدف قرار داده اند. در 25 اسفند سال 1384 مسوول حراست فرمانداری و حراست امور آب زاهدان و نیز فرماندار زاهدان و معاونش در جریان یک حمله زخمی شدند. یک سال بعد در جریان حمله و انفجار اتوبوس حامل نیروهای سپاه 13 نفر کشته شدند. 25 خرداد 1387 معاون دادگستری سراوان ترور شد. ششم مهر 87 دادستان عمومی و انقلاب خاش ترور شد. هفتم خرداد 1388 در جریان انفجار یک بمب در مسجد شیعیان زاهدان 25 نفر کشته شدند. مجموع بمبگذاری ها و ترورها حاکی از آن است که بر اساس رفتارشناسی گروه جندالله مقام های مهم دولتی و ارشد نظامی در صدر لیست ترور و بمبگذاری های آنان قرار دارند. حال با توجه به چنین سوابق امنیتی باید به این سوال پاسخ داده شود که چرا حفاظت کافی از تجمع مقام های ارشد شرکت کننده در جلسه شهرستان سراوان صورت نگرفته است و نیز چرا اقدامات حفاظتی کافی برای اتومبیلی که حامل سردار شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه بوده در نظر گرفته نشده است. هیچ منطق و تجربه امنیتی کشته شدن همزمان سه فرمانده سپاه استان سیستان و بلوچستان و فرمانده سپاه ایرانشهر و فرمانده یک تیپ مهم منطقه را توجیه نمی کند. سوال مهم دیگر آن است که واحدی که مسوولیت حفاظت از مراسم و شخصیت های مهم کشوری و لشگری را به عهده دارد، چرا به این نکته حساس توجه نداشته است که بر اساس سوابق ترورهایی که طی چهار سال گذشته در سیستان و بلوچستان صورت گرفته این تعداد فرمانده ارشد (چهار فرمانده سپاه) نباید به صورت همزمان در یک محل حضور می یافتند. به عبارتی وقوع حادثه اخیر به لحاظ آسیب حیثیتی که در منطقه متوجه کشور می کند، پوششی حمایتی و تشویقی را برای جندالله و دیگر گروه های تروریستی و آدم ربا فراهم می کند تا به فعالیت های خود ادامه دهند و حتی آدم کشی های خود را افزایش دهند. کمی آن طرف تر از مرزهای ما ارتش آزادیبخش بلوچستان پاکستان و کمی آن طرف تر جنبش تحریک طالبان پاکستان با تعداد زیادی تشکیلات تروریستی که هر یک تجربیات قابل توجهی در ترور و بمبگذاری و آدم کشی دارند در حال شخم زدن شهرهای پاکستان هستند. در بخش های شمال شرق کشور نیز طالبان افغانستان بخش اعظم خاک این کشور را با تهدید، ترور، ارعاب و بمبگذاری اداره می کند. جدا از حادثه بسیار دردناکی که پریروز در سیستان و بلوچستان رخ داده، مرور اخبار روزانه دو کشور همسایه شرقی ما به وضوح به فوران ناامنی و جنگ داخلی در دو کشور افغانستان و پاکستان اشاره دارد. با حداقل ملاحظات امنیتی، به دلیل ناامن بودن آن سوی کل مرزهای شرقی نیز هرگونه اقدام سیاسی و اجتماعی در شرق کشور باید با لحاظ کلیه محاسبات امنیتی لازم صورت پذیرد که صورت نپذیرفته است. برای آشکارتر شدن نقایص امنیتی که در حادثه پریروز سراوان رخ داده اشاره به این واقعیت ملموس ضروری است که امریکایی ها طی 9 سال گذشته در دو کشور عراق و افغانستان درگیر جنگ های بسیار سنگین و پرتنش بوده اند، اما تاکنون حتی یک افسر ارشد امریکایی در عراق یا افغانستان کشته نشده است. ژنرال مک کریستال فرمانده نیروهای امریکایی در افغانستان هر چند وقت یک بار در شهرهای مختلف مناطق تحت نفوذ طالبان ظاهر می شود و از نزدیک با مردم شهرهایی که نزدیک صحنه های درگیری هستند دیدار می کند، اما حضور وی در کلیه این دیدارها و در وسط بازارهای سنتی با لحاظ کلیه اقدامات امنیتی لازم صورت می گیرد. جان شریف و گران برخی از خوش سابقه ترین فرماندهان نظامی کشور از دست رفته و هرگز کسی جای سردار نورعلی شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه را نخواهد گرفت، اما اقدامات بعدی پس از حوادث خونین اینچنینی باید با ملاحظه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بسیاری صورت گیرد. از یاد نبریم که سیستان و بلوچستان یکی از فقیرترین استان های کشور است و سطح درآمد تعداد زیادی از ساکنان این استان در حد زیستن و از گرسنگی نمردن است. اعمال هرگونه اقدام تلافی جویانه یی که زیست اجتماعی و فعالیت اقتصادی عادی این اقشار فقیر را محدود کند یا تحت تاثیر قرار دهد زمینه ساز آن خواهد بود که جنایتکاران جندالله به زمینه های مساعد برای عضوگیری و فعالیت بیشتر دست یابند. فعال تر کردن پست های بازرسی و افزایش فعالیت های اطلاعاتی برای خلع سلاح تروریست ها می تواند در امن تر کردن منطقه نقش قابل توجهی داشته باشد، اما بستن دراز مدت مرزهایی که مجرای ارتزاق هزاران خانواده فقیر و ندار بلوچ است بحرانی اجتماعی می آفریند که خود می تواند موتور ناامنی باشد. بلوچستان پاکستان بزرگ ترین و فقیرترین استان این کشور است. بلوچ های پاکستان در سطح مردمان عصر حجر زندگی می کنند ولی ساکنان سیستان و بلوچستان ایران به رغم فقر و محرومیت از موقعیت اقتصادی و اجتماعی بسیار بهتری برخوردارند، با این حال در کنار شدت بخشیدن ملاحظات امنیتی در منطقه، تلاش برای ارتقای سطح رفاه مردم، ایجاد فرصت های شغلی و امکاناتی که منجر به ایجاد درآمد برای این منطقه محروم شود، عبدالمالک ریگی و دیگر گروه های تروریستی را که از سوی طالبان، وهابیون و سلفی ها حمایت می شوند بی زمینه و بی هوادار می سازد. چند سال پیش پسر جوان خانواده ریگی ها در جریان سرقت یک اتومبیل مورد تعقیب پلیس قرار گرفت و در نهایت کشته شد. در جریان تحویل جنازه وی درگیری هایی رخ داد که غرور قبیلگی این خانواده بلوچ را به سرکشی و یاغی گری کشاند. اندکی بعد عبدالمالک ریگی بزرگ ترین برادر آن سارق جوان به خونخواهی تبدیل به یک یاغی و سرکش مشهور شد که علاوه بر قاچاق مواد مخدر و آدم ربایی با پول های کلانی نیز از کشورهای عربی خلیج فارس تماس پیدا کرد. لحاظ برخی ملاحظات اجتماعی در یک منطقه قومی و قبیله نشین که خون، شرف و غرور قبیلگی حرف آخر را می زند از به وجود آوردن بحران های غیرضروری جلوگیری می کند و نیز راه نفوذ بیگانگان را نیز در یکی از فقیرترین و حساس ترین استان های مرزی کشور می بندد.

منبع خبر: پارلمان نیوز

اخبار مرتبط: یادداشت روز اعتماد/محاسبات امنیتی که باید صورت می‌گرفت