"اسب کارزار" و لحظه جادویی هنر تئاتر +عکس

"اسب کارزار" و لحظه جادویی هنر تئاتر +عکس
شفاف
  به گزارش خبرآنلاین، خیلی راحت می‌شود فهمید چرا استیون اسپیلبرگ به رمان «اسب کارزار» نوشته مایکل مورپوگو، نویسنده بریتانیایی داستان‌های کودکان علاقه‌مند شده است. اما تصور رقابت نسخه سینمایی این کتاب که ماه دسامبر روی پرده می‌رود با تجربه هیجان‌انگیز تئاتری آن دشوار است. این نمایش به اندازه تمامی کارنامه فیلمسازی اسپیلبرگ جذابیت احساسی، خلاقیت بصری و روایت درگیرکننده دارد. نمایش «اسب کارزار» تولید نشنال تیه‌تر (تئاتر ملی) لندن است و اولین بار سال 2007 روی صحنه رفت، نمایشی که در وست‌اِند موفقیت عظیمی کسب کرد و همچنان روی صحنه مرکز تئاتری لندن است. اجرای این اثر در برادوی بیشترین بهره را از سِن عمیق و ابزارهای سالن نمایش ویوین بومون برده و نتیجه تصویری حماسی و ملموس شده است. اجرای این نمایش در برادوی کوتاه است و تا 26 ژوئیه ادامه دارد، اما به نظر می‌رسد تبلیغاتی که دهان به دهان می‌چرخد موجب شود تاریخ پایان اجرای نمایش باز بماند. اقتباس از کتاب برای متن نمایشی را نیک استفورد انجام داده است. با اینکه داستان این کتاب در دوران جنگ جهانی اول می‌گذرد، اما نویسنده و گروه خلاق پشت آن رویکرد نمایش به جنگ را به صورتی جهان‌شمول پرداخت کرده‌اند. مضمون این نمایش چگونگی تعریف شجاعت و بزدلی و عشق ناب است. مقایسه این نمایش با «شیر شاه» اشتباه اما اجتناب‌ناپذیر است. در «اسب کارزار» مسئولین عروسک‌گردانی همان‌هایی هستند که آفریقای جنوبی را در نمایش «شیر شاه» به خوبی روی صحنه پرداخت کردند. اما آنچه در «اسب کارزار» می‌بینیم تاثیر حسی بیشتری می‌گذارد و فاصله زیادی تا نمایشی «دیسنی‌وار» دارد. «اسب کارزار» ریشه در تئاتر بریتانیا دارد، تئاتری که در آن هنر بر تکنولوژی سلطه دارد. و وقتی این تفکر جواب بدهد، و در این نمایش جواب می‌دهد نتیجه همانقدر بر بزرگسالان تاثیر می‌گذارد که بر کودکان. سه چهار عروسک‌گردان اسب‌های این نمایش را که در اندازه واقعی ساخته شده‌اند با تمام جزئیات به حرکت درمی‌آورند. البته در طراحی این اسب‌ها واقع‌گرایی کنار گذاشته شده و آنها از تکه‌های پارچه، چرم و سیم ساخته شده‌اند و مکانیسم حرکتی آنها کاملا آشکار است. با این وجود نفس کشیدن، تکان خوردن پره‌های بینی، حرکت گوش‌ها، چشمان زنده و حرکت عضلات اسب‌ها کاملا ملموس و واقعی پرداخت شده است. حرکات آنها چنان وقاری دارد که انگار اسب‌ها از تیروتخته ساخته نشده‌اند بلکه گوشت و خون دارند. ماریانه الیوت و تام موریس کارگردان این نمایش هستند که انسجامی غریب بین طراحی و اجرای آن وجود دارد. این نمایش داستان اسبی است که از بدو تولد جویی خوانده می‌شود. ما بزرگ شدن جویی تا پیش از خریده شدنش توسط تد نارکات (بوریس مک‌گیور) را می‌بینیم. تد کشاورزی است که در رقابتی سنگین با برادرش آرتور (تی. رایدر اسمیت) مبلغ هنگفتی برای خرید اسب می‌پردازد. رقابت دو برادر در آلبرت (سث نامریچ) و بیلی (مت دویل)، پسران آنها نیز دیده می‌شود. وقتی رز (آلیسا برزرنان)، همسر تد متوجه می‌شود او پول اجاره را برای خرید اسب مصرف کرده به آلبرت دستور می‌دهد اسب را بزرگ کند تا بعدا به قیمتی خوب او را بفروشند. قدرت و سرعت جویی نظر آرتور را به خود جلب می‌کند و برای بردن اسب، مسابقه‌ای ترتیب می‌دهد. با کمک و مراقبت آلبرت، جویی در این مسابقه برنده می‌شود و تد که موفق شده برادرش را شکست دهد تمامی نقشه‌های فروش جویی را از ذهن پاک می‌کند. اما با ورود بریتانیا به جنگ جهانی و بالا رفتن قیمت اسب، تد بدون اطلاع آلبرت جویی را می‌فروشد. آلبرت خبردار می‌شود افسری که صاحب جویی بوده کشته شده، او به فرانسه می‌رود، درمورد سِن خود دروغ می‌گوید و وارد ارتش می‌شود تا اسب را پیدا کند. در این بین نیروهای آلمان جویی را گرفته‌اند و او را برای کشیدن واگن آمبولانس روانه شهری دیگر کرده‌اند. صحنه‌های نبرد شبیه باله طراحی شده‌اند و لحظاتی که اسب‌ها با سیم خاردار برخورد می‌کنند یا در برابر گلوله‌های مسلسل قرار می‌گیرند بیننده را منقلب می‌کند. با اینکه نمایش سرشار از تلخی است، اما تلاش یک پسر و اسب او برای زنده ماندن در دنیای خشن جنگ تاثیری آرامش‌بخش بر مخاطب دارد. شخصیت آلبرت گواهی است بر تفکر پرهیز از قهرمان‌پروری در نمایشنامه، پرداخت این شخصیت به شکلی است که نشان می‌دهد همه قربانی جنگ هستند. «اسب کارزار» به لطف ترکیب داستانگویی مدرن و سنتی و تصاویر شاعرانه و تاکیدش بر احساسات به لحظه جادویی هنر در تئاتر تبدیل شده است.

منبع خبر: شفاف

اخبار مرتبط: "اسب کارزار" و لحظه جادویی هنر تئاتر +عکس