طلاق عاطفی در ناگزیر بین پناه و بیپناهی
تعداد بازدیدها: ۳۵ مهری حقانی: گفته میشود طلاق عاطفی سوغات تحصیلكردههاست. با این حال اگر قدری در مواردی كه وجود دارد دقیق شویم پی میبریم این همان سویه دیگر همان كلیشه سنتی مادربزرگهایمان است: سایه مردی بالای سر زنی باشد حتی اگر این سایه سرد باشد. طلاق عاطفی هیچكجا به ثبت نمیرسد در كشورهای ایتالیا و اسپانیا كه قانون طلاق در این كشورها جایگاهی ندارد رواج بیشتری دارد كه علاوهبر مشكلات روانی مساله فحشا سوغات این نوع طلاق غیرمشهود است. با این حال در ایران نوعی گریز از عوارض اجتماعی تا اقتصادی طلاق است. نوعی اصرار كاذب بر باقیماندن پناهگاهی كه دیگر پناهی در آن نیست. چیزی كه یك استاد روانشناسی از آن بهعنوان یخچالهای عاطفی یاد میكند.همه اینها زمانی رخ میدهد كه اصرار بر ازدواج و قداست نهاد خانواده بدون ارائه راهحلهای منطقی در جامعه صورت میگیرد. اینجاست كه ازدواج به باغی میماند كه نهتنها تقویت نشده كه افتزدایی هم نشده گاهی میوه بر درخت خوش میدرخشد اما در هسته آن خوره و كرم بیمهری و از هم گسیختگی سالهاست لانه كرده. اما چه كسی میداند؟ ناکامیهای مکرر داور شیخاوندی در این مورد میگوید: طلاق عاطفی یك توفیق اجباری میان زن و شوهری است كه به دلایل مختلفی تنها زیر یك سقف زندگی میكنند. اما دیگر زن و شوهر نیز محسوب نمیشوند. طلاق عاطفی میتواند مقدمه طلاقهای اقتصادی، قانونی و اجتماعی باشد اما چگونه میشود كه یك زن و شوهر از یكدیگر طلاق عاطفی میگیرند. برخی روانشناسان علت را در مشكلات جنسی، تفاوت شخصیتی، ناتوانی در مهارتهای زندگی، درك نادرست از جنس مقابل، پول، بود یا نبود بچه، فشارهای خانوادگی، و... میدانند. طلاق عاطفی عبارت از یك وضعیت یا طرز تلقی است بین زن و شوهر رسمی كه روابط ایشان دچار اختلال شده، سرمایه عاطفی- بین شخصی آنان به حالت انفعالی درآمده و سپس به فقر عاطفی میل میكند و پیوند همسری و همسراییشان به گسست، جدا سری و بالاخره به طلاق عاطفی میانجامد. با این تعریف به نشانهشناسی طلاق عاطفی میتوان پی برد؛ بدین معنی كه هماتاقی جای خود را به تكاتاقی میدهد. سخنهای بین زن و شوهر كوتاه میشود و چهبسا به مكاتبه و مبادله یادداشتهای كوتاه منجر میشود. در میان غریبهها میكوشند به موضع مهربانانهای تظاهر كنند ولی در خلوت، هر یك در عالم بیكسی به سر میبرند. طلاق عاطفی معمولا تدریجی است و در پی ناكامیهای مكرر و عدمارضای خواستههای روانی، مالی، فرهنگی و... خودنمایی میكند. در جامعه شهری ما فقر مالی پیوند تنگاتنگی با طلاق عاطفی و طلاق رسمی دارد. مردانی كه استطاعت پرداخت مهریه را ندارند و زنانی كه صاحب فرزند بوده و فاقد پشتوانه حمایتی هستند و امكان تامین معاش خود را ندارند ناچار میشوند با وضعیت موجود سازگاری كنند و بهرغم بیمهری و بیتوجهی شوهر، به سقف مشترك زناشویی در كنار فرزندان تن دهند. برای اینان بودن در كنار شوهر اسمی بهتر از عوارض بیشوهری در جامعه است. اما در بسیاری از مواقع طلاق عاطفی طی گذشت زمان میتواند به آشتی عاطفی یا نوسازی سرمایه عاطفی نیز منجر شود، به شرطی كه وضع مالی و رفاهی خانواده بهبود یابد. اگر متوسط طلاقهای رسمی كشور را در مقایسه با تعداد ازدواج، ۱۳ طلاق برحسب ۱۰۰ ازدواج بپذیریم در بهترین شرایط متوسط طلاق عاطفی سالانه به نسبت ازدواج سالانه حداقل بین ۱۵ تا ۲۰ مورد برحسب كلانشهرها و شهرها نوسان خواهد داشت. باید در نهادهای مدنی اعتماد و عاطفه مثبت را از طریق رسانهها برانگیخت و امنیت جانی، مالی، فرهنگی و تربیتی را ارتقا داد و فقر مالی و فرهنگی و فضای زیستی برون و درون خانه را بهبود بخشید. رسانهها بهجای نمایش دادن تنشهای خانوادگی، الگوهای سازش، گذشت و خویشتنداری بهجای رقابت، رفاقت، عدالت و مفاهمه را به اندرون خلوتگاه غمزده مردم صادر كنند. ایجاد مراكز مشاوره مجانی خانواده در محلات میتواند تنشهای درونسرایی را پیشاپیش تخفیف دهد و از رسیدن به حد طلاق عاطفی پیشگیری كند. ضعف مهارتهای گفتوگو بیشتر زوجهایی كه با طلاق عاطفی مواجه هستند بهدلیل نداشتن مهارتهای زندگی مسائل كوچك زندگیشان را با لجبازی و مشاجرههای بیمورد به مسائل بزرگتر تبدیل میكنند. در جوامع سنتی پذیرش طلاق قانونی برای زنان بسیار سنگین و سخت است و آنها مجبور به تحمل مشكلات شده كه نتیجه آن طلاق عاطفی است. مهارت گفتوگو از مهارتهای اساسی در زندگی محسوب شده كه مردم باید با این مهارت بیش از پیش آشنا شوند. این نوع طلاق رشته پیوند زناشویی را از بین برده و اثرات منفی آن روی بچهها و اطرافیان خواهد بود. در جوامع امروزی كه فرآیند ازدواج بهطور سریع رخ داده متاسفانه بهدلیل فرهنگ خاص خانوادهها اجازه نمیدهند دختر و پسر در ارتباط با یكدیگر و فاصله زمانی كوتاه همدیگر را بیشتر بشناسند. در این نوع ارتباطها زوجها پس از ورود به زندگی درگیر مشكلات مالی و... شده و آنچه را كه هدفشان بوده بهدست نمیآورند. در جوامع مردسالار درخواست عشق و عاطفه از سوی زنان ضدارزش بوده و این مساله موجب ایجاد خلا بین زوج شده در حالی كه محبت، فاصله بین زن و مرد را كمتر میكند.دكتر علیرضا یارقلی، مشاور خانواده، علل بروز این طلاق خاموش را ناشی از اختلافات دانسته و عنوان میدارد: «این اختلافات در میزان هوش، خواستهها، سلیقهها و علاقهها، دیدگاهها، ابعاد معنوی و نیز ترس از طلاق و حرفهای اطرافیان و حواشی بعدی آن، محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، مشكلات اقتصادی، ازدواجهای تحمیلی، ترس و فرار از تنها ماندن، چشم و همچشمی با دوستان و فامیل، خشونت و عصبانیت، مادیات، تجملگرایی و تشریفات بیش از حد، خود بزرگبینی و تحقیر دیگری، دورویی، پنهانكاری، لجاجت و مسائلی از این دست، همگی مسیر زندگی عاشقانه را به زندگی بدون احساس و خالی از مفاهیم اولیه زناشویی مبدل میسازد. این بیتفاوتی، آخرین مرحله روابط احساسی بین زن و مرد است. میزان طلاقهای عاطفی حداقل دو برابر طلاقهای رسمی است پس باید افزایش آماری حدود ۴۰ درصدی را برای طلاقهای عاطفی شاهد باشیم و با همین مقیاس آماری نظارهگر زندگیهای هنجار كمتری باشیم.
منبع خبر: فرهیختگان
اخبار مرتبط: طلاق عاطفی در ناگزیر بین پناه و بیپناهی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران