این دولت قادر به تامین رشد اقتصادی نیست

نرخ ارز در ایران دما سنج بحران یا آرامش اقتصادی است. اینک در فضایی که نگرانی در فضای اقتصادی کشور موج می زند، نرخ دلار به بیسابقه ترین وضعیت خود یعنی حول و حوش 1900 تومان رسیده است. آیا این قیمت تثبیت شده است؟ هنوز امکان بالا رفتن دارد یا ممکن است کاهش پیدا کند؟ گفتگو با کمال اطهاری نویسنده و کارشناس اقتصادی در تهران را با همین پرسش آغاز کردم و او اینطور پاسخ داده است:

به نظر نمی رسد که بالاتر برود. بلکه با تنش زدایی هایی که افق آن پیدا شده و مثل دفعات گذشته تقلبی هم نیست و ضمناً به نوعی اجباری هم هست، می توان امید داشت که نرز ارز تا حدودی کاهش هم بیابد. البته روالی که امروز وجود دارد این را می گوید، بدون اینکه امکان تغییر شرایط به کلی منتفی باشد. مثلاً اشتباهی در سیاست خارجی ایران پیش بیاید....

 

 آن شرایطی که اشاره می کنید در جهت تنش زدایی بوجود آمده و حتی می تواند منجر به کاهش قیمت ارز بشود، کدام است؟

همین شرایطی که نامه آقای جلیلی نوشته می شود، خانم کلینتون از آن استقبال می کند، بازرسان برای بار دوم در یک هفته به ایران سفر می کنند. اینها مجموعاً فضای پیشرفت مذاکرات را می رسانند.

 

و گفتید که به نوعی اجباری هم هست؛ منظورتان از اجبار در اینجا چیست؟

یعنی قبل از این مواردی که بر شمردم، طرفین به ضرورت یک توافق رسیده و از یک اعتماد نسبی برخودار شده اند. در غیر اینصورت من بعید می دانم که با ارسال یک نامه از آقای جلیلی، ناگهان خانم کلینتون به صحنه بیاید، از آن استقبال کند و از آن به عنوان یک گام مثبت نام ببرد.

 

ولی اگر قبلاً به ضرورت توافق رسیده اند، دیگر چه نیازی بودکه ایران به سیاست تندی مثل قطع فروش نفت متوسل شود؟

ببینید؛ موافقتی حاصل شده ولی در عین حال طرفین با رو کردن برگ های تازه ای خواهان افزوده شدن سهم خود یا کاهش سهم حریف یا بی بازگشت کردن آن می شوند. مثلاً شما می بینید که ایران اعلام می کند در جنگ 33 روزه و 22 روزه علیه اسرائیل شرکت داشته است. اگر شرایط، شرایط گذشته بود و اجبار برای توافق قطعی نشده بود، واکنش اسرائیل را می توانیم حدس بزنیم که چه بود. بلافاصله در صحنه بین المللی طرح می کرد که مسئول همه کشتار ها ایران است و غرامت می خواهم و مسائلی از این دست. ولی می بینیم که نه تنها اسرائیل چنین حر کتی نمی کند بلکه بلافاصله بعد از آن اعلام می کند قصد حمله به ایران را ندارد. مجموعه اینها من را قانع می کند که ایران در تنش زدایی جدی است و طرف مقابل هم این جدیت را پذیرفته است.

 

یعنی می توان گفت که علیرغم بیشتر تحلیل های موجود، سیاست تعرضی جمهوری اسلامی در این عرصه ها درست بوده است؟

من به درست و غلط کاری ندارم. من می گویم جدیتی مطرح است که مورد پذیرش غرب هم قرار گرفته است. من از این جدیت صحبت می کنم که به نظر می رسد در سیاست جدید ایران بوجود آمده یا حداقل غرب آن را پذیرفته است. یعنی پذیرفته است که ایران در قصد توافق با غرب جدی است و ادعاهای جدیدش در واقع به رخ کشیدن توانایی های اش در کنار آن توافق است. من از نشانه ها به این تفسیر می رسم.

 

می تواند اینهم باشد که جمهوری اسلامی پس از جلب اعتماد غرب، برای اقناع هواداران خود که از او انتظار تند روی دارند، چنین مسائلی را طرح می کند و غرب هم این را می فهمد؟

این هم درست است. شما باید به خاطر بیاورید که وقتی آقای خاتمی بدون به رخ کشیدن قدرت، آمادگی خود ر ا برای مصالحه هایی نشان داد، جرج بوش ایران را در محور شرارت قرار داد و جواب شایسته ای به این حسن نیت نداد. من نمی خواهم از سیاست های هیچکدام از این دو نگاه حمایت کنم ولی به هر حال این تفاوت ها در میان دولت ها هست وغرب هم این تفاوت را فهمیده است؛ همانطوری که جمهوری اسلامی فهمیده است که غرب در به زانو در آوردن ایران جدی است.

 

و تحت تأثیر این موارد است که شما فکر می کنید قیمت ارز می تواند پایین تر هم بیاید؟

بله من معتقدم که در فرصت ایجاد شده نرخ ارز می تواند کاهش پیدا کند اما پس از آن دولت باید برای باز سازی اقتصاد، برنامه ای داشته باشد که متأسفانه من به عنوان یک کارشناس آن را محتمل نمی بینم و بخش خصوصی اصولاً چنین امیدی ندارد.

 

آقای اطهاری برخی کارشناسان و فعالان اقتصادی در ایران اساساً به پایین نگاه داشتن قیمت ارز اعتراض داشتند و می گفتند چون این نرخ واقعی نیست، تأثیر منفی بر بازارهای اقتصادی و حتی تولید می گذارد. برخی هم امیدوارند که حوادث اخیر، علیرغم تبعات منفی که بر اقتصاد داشته، بتواند قیمت ارز را به جای واقعی خود برساند و این نتیجه مثبت را ببار بیاورد.

این نظر پربیراه نیست، به این علت که ارزش بهره وری در ایران پایین آمده است و از آنجایی که ارزش پول هر کشور بر اساس بهره وری اش تعیین می شود و نه حتی صادرات نفت، ارزش ریال در واقع پایین آمده است و بالا نگاه داشتن مصنوعی آن می تواند اثرات سوء بر اقتصاد داشته باشد. اما این نکته هم هست که این افزایش جهشی می تواند به اقتصاد شوک وارد کند؛ شوک درمانی را هم در مسئله یارانه ها دیدیم. شوک اقتصادی قادر نیست بهره وری را به اقتصاد کشور برگرداند، بلکه باید با یک برنامه صحیح بخش واقعی اقتصاد کارآمد بشود.

 

دولت اعلام کرده که یارانه ها را با افزایش مبلغ به حساب مردم واریز خواهد کرد. این در شرایط فعلی که مردم مشکلات معیشتی بیشتری دارند می تواند مفید واقع بشود؟

خیر؛ زیرا افزایش در آمد مردم از طریق ایجاد مشاغل پایدار بوجود می آید نه پرداخت یارانه نقدی و آنچه که از سیاست های تاکنونی دولت مشاهده می شود این نیست که این دولت قادر به تأمین رشد اقتصادی و مشاغل پایدار باشد.

منبع خبر: روز

اخبار مرتبط: رادیو دولتی روسیه: ژاپن قادر به چشم پوشی از نفت ایران نیست