خلاصه سند محرمانه سیا درباره کودتای بیست و هشتم مرداد

خلاصه سند محرمانه سیا درباره کودتای بیست و هشتم مرداد
بی بی سی فارسی

در پایان سال ۱۹۵۲ این موضوع روشن شده بود که دولت مصدق در ایران قادر نیست مسئله نفت را به ترتیبی که به دلخواه کشورهای ذینفع غربی باشد، فیصله دهد؛ دولت ایران به مرحله خطرناک غیرقانونی بودن و مواجهه با مشکل کسری بودجه نزدیک می شد؛ با طولانی کردن دوره نخست وزیری محمد مصدق، قانون اساسی کشور نادیده گرفته می شد، تمایل مصدق به حفظ قدرت شخصی انگیزه اصلی بود و کشور بر اساس سیاست های غیرمسئولانه مصدق که مبتنی بر احساسات بود، اداره می شد.

این سیاست ها موقعیت شاه و ارتش را در حد خطرناکی تضعیف کرده بود؛ دولت با حزب توده (کمونیست) ایران همکاری نزدیکی داشت. با توجه به این عوامل، حدس زده می شد که ایران با خطر واقعی رفتن به پشت پرده آهنین روبروست؛ اگر چنین اتفاقی می افتاد به معنی یک پیروزی واقعی برای شوروی در جریان جنگ سرد و یک شکست مهم برای غرب در خاورمیانه بود.

برای بهبود وضعیت موجود، هیچ راه حلی جز طرح عملیات پنهانی که شرح داده می شود، یافت نمی شد.

هدف اصلی عملیات آژاکس، ساقط کردن دولت مصدق، احیای وجهه و قدرت شاه و جایگزین کردن دولت مصدق با دولتی بود که بتواند ایران را با سیاست های سازنده اداره کند. هدف طرح آژاکس به ویژه بازگرداندن قدرت به دولتی بود که بتواند مناقشه نفت را فیصله دهد و ایران را از نظر اقتصادی و مالی قوی کند و با قدرت تمام اعضای حزب کمونیست را که به طور خطرناکی قوی شده بود، محاکمه کند.

"هنگامی که به طور قطعی نتیجه گیری شد که باقی ماندن دولت مصدق با منافع آمریکا همخوانی ندارد، در مارس ۱۹۵۳، وزیر خارجه آمریکا سیا را از این نتیجه گیری باخبر کرد و سیا تهیه پیش نویس طرحی را شروع کرد که بر اساس آن عملیاتی پنهانی برای رسیدن به اهدافی که در بالا به آن اشاره شد، در نظر گرفته شده بود."

هنگامی که به طور قطعی نتیجه گیری شد که باقی ماندن دولت مصدق با منافع آمریکا همخوانی ندارد، در مارس ۱۹۵۳، وزیر خارجه آمریکا سیا را از این نتیجه گیری باخبر کرد و سیا تهیه پیش نویس طرحی را شروع کرد که بر اساس آن عملیاتی پنهانی برای رسیدن به اهدافی که در بالا به آن اشاره شد، در نظر گرفته شده بود. در۱۶ آوریل ۱۹۵۳، طرح موسوم به "عوامل ذیدخل در سرنگونی مصدق" تکمیل شد.

نتیجه گیری طرح این بود که سرنگونی مصدق از طریق عملیات پنهانی امکان پذیر است. در ماه آوریل تصمیم گرفته شد که سیا باید این عملیات را مشترکا با سرویس اطلاعات سری بریتانیا ( اس آی اس) انجام دهد. در پایان ماه آوریل قرار شد که مقامات اس آی اس و سیا در قبرس طرحی را تهیه کرده و برای تصویب نهایی به مراکز سیا و اس آی اس و وزارت خارجه های دو کشور تحویل دهند.

در سوم ژوئن ۱۹۵۳، لوی وسلی هندرسون، سفیر آمریکا در ایران وارد آمریکا شد و در ارتباط با اهدافی که در بالا به آن اشاره شد، و نیز قصد سیا برای نقشه ریزی سری جهت نیل به این اهداف، با او به تفصیل مشورت شد.

این نقشه در ژوئن ۱۹۵۳ تکمیل شد. در این تاریخ کرمیت روزولت، رئیس بخش خاور نزدیک و آفریقای سازمان سیا که حامل نظر وزارت خارجه آمریکا و هندرسون نیز بود با راجر گولران، رئیس دفتر ایران در سیا و دو مامور برنامه ریزی سیا در بیروت دیدار و در باره طرح مورد بحث با آنان صحبت کرد. این نقشه پس از تغییرات جزئی در ۱۴ ژوئن ۱۹۵۳ در لندن به سرویس اطلاعات سری بریتانیا تحویل داده شد.

دستور شاه برای کودتا

در ۱۹ ژوئن ۱۹۵۳، طرح نهایی عملیات که کرمیت روزولت از طرف سیا و مقامات سرویس اطلاعات سری بریتانیا در لندن، با آن توافق کرده بودند، برای تایید در اختیار وزارت خارجه آمریکا، آلن دالس، رئیس سیا و نیز آقای هندرسون قرار گرفت.

همزمان سرویس اطلاعات سری بریتانیا نیز طرح نهایی را برای تایید به وزارت خارجه بریتانیا فرستاد. وزارت خارجه آمریکا قبل از تصویب نهایی طرح، می خواست از دو موضوع مطمئن شود:

۱- اول این که تا هنگامی که توافق در باره نفت حاصل نشده، دولت آمریکا خواهد توانست برای اداره کشور کمک کافی در اختیار دولت بعدی ایران قرار دهد.

۲-دولت بریتانیا قصد خود برای حصول توافق هر چه زودتر با دولت بعدی ایران براساس حسن نیت و انصاف را کتبا به وزارت خارجه آمریکا اطلاع دهد.
نظر وزارت خارجه آمریکا در باره هر دو موضوع تامین شد.

در اواسط ماه ژوئیه ۱۹۵۳، وزارت خارجه بریتانیا و وزارت خارجه آمریکا، اجازه اجرای عملیات آژاکس را صادر کردند و رئیس سیا توانست موافقت رئیس جمهوری آمریکا را نیز به دست آورد. سرویس اطلاعات سری بریتانیا با توافق رئیس سیا و هندرسون سفیر آمریکا، پیشنهاد کرد آقای روزولت فرماندهی عملیات مراحل نهایی را در تهران به عهده بگیرد. وزارت خارجه آمریکا همچنین توصیه کرد که آقای هندرسون که برای مشورت به واشنگتن رفته بود، بازگشت خود به ایران را تا هنگام پایان عملیات به تعویق بیاندازد.

ترتیبات انجام نقشه مشترکا توسط سیا و سرویس اطلاعات سری بریتانیا داده شد و قرار شد یک رابط عملیاتی سیا در قبرس مستقر شود و تصمیم ارتباطات پشتیبانی در واشنگتن گرفته شود. از طریق تسهیلات سازمان سیا، ترتیب سریع ارتباطات سه جانبه بین ایران، قبرس و واشنگتن داده شد. تاریخ انجام عملیات نیمه ماه اوت تعیین شد.

در تلاش برای تضعیف دولت مصدق به هر وسیله ممکن، قرار شد عوامل تبلیغاتی سیا و سرویس اطلاعات سری بریتانیا در ایران، از طریق نشریات و آگهی های دستی و با استفاده از روحانیون تهران، تبلیغات علیه دولت را افرایش دهند. همچنین قرار شد در آمریکا مقامات بلند پایه با اظهار نظرهای رسمی خود هرگونه امیدی را که مصدق برای دریافت کمک های اقتصادی آمریکا در آینده نزدیک داشت، از بین ببرند و به مردم ایران نشان دهند که این تصور که آمریکا از رژیم مصدق حمایت می کند، صحت ندارد.

"ترتیبات انجام نقشه مشترکا توسط سیا و سرویس اطلاعات سری بریتانیا داده شد و قرار شد یک رابط عملیاتی سیا در قبرس مستقر شود و تصمیم ارتباطات پشتیبانی در واشنگتن گرفته شود. از طریق تسهیلات سازمان سیا، ترتیب سریع ارتباطات سه جانبه بین ایران، قبرس و واشنگتن داده شد. تاریخ انجام عملیات نیمه ماه اوت تعیین شد."

فضل الله زاهدی، از اعضای سابق کابینه مصدق به عنوان مناسب ترین جانشین مصدق در نظر گرفته شده بود چون او تنها شخصیت سرشناسی بود که دائما به طور علنی با مصدق مخالفت می کرد و ادعا داشت که طرفداران زیادی دارد. سیا با زاهدی تماس گرفت و در جریان نقشه و برنامه منصوب کردن او به سمت نخست وزیر جدید، قرار داده شد. قرار شد وی یک دبیرخانه نظامی تشکیل دهد تا سیا با کمک این دبیرخانه جزئیات نهایی عملیات ماموران خود را برنامه ریزی کند.

از آغاز کار، همکاری شاه یک بخش اصلی این طرح بود. این همکاری برای اطمینان از عملیاتی که لازم بود پادگان های نظامی تهران انجام دهند، و نیز قانونی بودن انتصاب نخست وزیر جدید، ضروری بود.

از آنجا که شاه خود را شخصی که قادر به تصمیم گرفتن نیست نشان داده بود، تصمیم گرفته شد برای تحت فشار قرار دادن او برای همکاری، از تدابیر زیر استفاده شود:

۱- شاهزاده اشرف پهلوی خواهر دوقلوی شاه که پرتحرک و باقدرت بود از اروپا به ایران بیاید و شاه را ترغیب به برکنارکردن مصدق کند. قرار شد وی بعدا بگوید با مقامات آمریکایی و بریتانیایی که خواسته بودند این کار را انجام دهد، در تماس بوده است.

۲-ترتیب سفر نورمن شوارزکوف، ژنرال آمریکایی که مورد علاقه و احترام شاه بود، به ایران داده شود. قرار بود شوارزکوف، طرح مورد بحث را به اطلاع شاه برساند و برای عزل مصدق و منصوب کردن زاهدی به سمت نخست وزیر و نیز درخواست از ارتش برای وفادار باقی ماندن به مقام سلطنت، فرمان کتبی امضا شده او را بگیرد.

۳-مامور اصلی محلی بریتانیا در ایران نیز که شاه از حسن نیتش مطمئن بود، پیام شوارزکوف را تایید کند و به شاه اطمینان دهد که این یک اقدام مشترک بریتانیا و آمریکاست.

۴-در صورت شکست این تدابیر، آقای شوارزکوف که نماینده رئیس جمهوری آمریکاست، شاه را ترغیب خواهد کرد که فرمان های ذکر شده را امضا کند. این فرمان ها پس از دریافت توسط سیا در روزی که تعیین شده در اختیار آقای زاهدی قرار خواهد گرفت. قرار شد که در روز شروع عملیات، شاه به خارج از تهران برود تا آقای زاهدی با فرمان های سلطنتی و پشتیبانی نظامی بتواند بدون این خطر که برنامه نتیجه معکوس داشته و به هرگونه تلاشی برای سوء قصد به جان شاه منجر شود، دولت را در اختیار بگیرد.

سیا از طریق عوامل خود در میان نظامیان تهران، می خواست مطمئن شود که در حمایت از نخست وزیر جدیدی که شاه منصوب کرده، ارتش در تهران تا حد ممکن همکاری خواهد کرد.

اظهارات علنی ذیل در آمریکا تاثیر فوق العاده ای در ایران و وضعیت مصدق گذاشت و تا حد قابل توجهی به سقوط وی کمک کرد:

۱ - در تاریخ ۹ ژوئیه ۱۹۵۳، نامه ای که ژنرال آیزنهاور رئیس جمهوری آمریکا در تاریخ ۲۹ ژوئن به مصدق نوشته بود انتشار یافت که در آن ژنرال آیزنهاور برای مصدق روشن کرده بود که کمک قریب الوقوع به ایران منتفی شده است.

۲ - وزیر خارجه آمریکا در کنفرانس مطبوعاتی خود در تاریخ ۲۸ ژوئیه گفت که " فعالیت های فزاینده حزب غیرقانونی کمونیست در ایران و تحمل آن توسط دولت ایران، موجب نگرانی دولت ما شده. این تحولات دادن کمک به ایران را مشکل تر کرده است."

۳ - سخنرانی رئیس جمهوری آمریکا در اجتماع فرمانداران در شهر سی آتل، که درجریان آن گفته بود "آمریکا تنها نظاره گر این که کشورهای آسیایی پشت پرده آهنین می روند نخواهد بود" قطعا بی تاثیر نبود.

"دفتر سیا در ایران، همچنین از وزارت خارجه آمریکا و نیز وزارت خارجه بریتانیا خواست شاه را ترغیب کنند که سخنرانی علنی کرده و در آن از ارتش و مردم بخواهد مصدق را طرد کرده و زاهدی را به عنوان نخست وزیر بپذیرند."

سیا در همکاری با وزارت خارجه آمریکا چندین مقاله در روزنامه ها و مجله های مهم آمریکایی به چاپ رساند که هنگامی که این مقالات در ایران تجدید چاپ شد، تاثیر روانی دلخواه آمریکا را به همراه داشت و به جنگ روانی علیه مصدق کمک کرد.

پس از فشار قابل توجه شاهزاده اشرف و ژنرال شوارزکوف و چندین ملاقات با آقای روزولت، شاه نهایتا فرمان های درخواستی را درتاریخ ۱۵ اوت ۱۹۵۳ امضا کرد.

تاریخ عملیات ۱۶ اوت تعیین شده بود. ولی به خاطر درز اطلاعاتی در ارتش ایران، فرمانده محافظان شاه که با دو کامیون حامل سربازان طرفدار شاه، برای بازداشت مصدق رفته بود با نیروهای مسلح وفادار به مصدق که دست بالا را داشتند، مواجه و غافلگیر شد. در نتیجه نقشه نظامی آن روز شکست خورد.

به دنبال خبر شکست طرح، شاه به بغداد پرواز کرد. دست کم بخشی از این تصمیم مدبرانه، از قبل در نقشه پیش بینی شده بود. زاهدی تحت حفاظت سیا مخفی شد. وی و افسرهای ارشد او توانستند از تعقیب نیروهای امنیتی مصدق که در صدد یافتن عوامل اصلی مخالفین بودند، در امان بمانند.

در اوایل بعد از ظهر ۱۷ اوت ۱۹۵۳، هندرسون سفیر آمریکا به تهران بازگشت. از طریق یک کنفرانس مطبوعاتی که سیا ترتیب داده بود و نیز تسهیلات انتشاراتی مخفی سیا، سرلشکر زاهدی به مردم ایران اعلام کرد که نخست وزیر قانونی ایران است و مصدق به یک کودتای غیرقانونی علیه او دست زده است.

عمال سیا تعدادی زیادی از تصاویر فرمان ها مبنی بر عزل مصدق و انتصاب زاهدی به عنوان نخست وزیر را انتشار دادند. این کار تاثیر فوق العاده ای بر روی مردم تهران داشت که خبر خروج اجباری شاه به دلیل اقدامات مصدق، شوکه و خشمگینشان کرده بود.

برتون بری، سفیر آمریکا در بغداد با شاه تماس گرفته و گفته بود اطمینان دارد با وجود تغییر وضعیت در ایران، شاه به ایران بازخواهد گشت. تماس هایی هم پس از رفتن شاه به رم از بغداد، با او گرفته شد. آقای روزولت و دفتر سیا در ایران، مرتبا گزارش می دادند که پیروزی ظاهری مصدق گمراه کننده است و نشانه های منسجمی وجود دارد مبنی بر این که ارتش هنوز به شاه وفادار است و تغییر دلخواه وضعیت امکان پذیر است.

دفتر سیا در ایران، همچنین از وزارت خارجه آمریکا و نیز وزارت خارجه بریتانیا خواست شاه را ترغیب کنند که سخنرانی علنی کرده و در آن از ارتش و مردم بخواهد مصدق را طرد کرده و زاهدی را به عنوان نخست وزیر بپذیرند.

در تاریخ ۱۹ اوت ۱۹۵۳، تظاهرات طرفداری از شاه که از بازار شروع شده بود گسترش یافت. به نظر می رسید که این تظاهرات تا حدودی به صورت خودجوش شروع شده بود و نشان دهنده وجهه اساسی شاه و نگرانی عامه از حرکت آشکار کمونیست ها و نیز چند نفر از اعضای جبهه ملی، در جهت جمهوریخواهی بود.

تسهیلات بخش سیاسی دفتر سیا در تهران نیز به شروع تظاهرات طرفداران شاه کمک کرده بود. ارتش، خیلی زود به جنبش طرفداری از شاه پیوست و تا ظهر روز ۱۹ اوت، روشن بود که کنترل تهران و چند مرکز استانی به دست گروه های خیابانی طرفدار شاه و نیز واحدهای ارتشی افتاده است.

"برای اولین بار شاه احساس می کرد که ملت اختیارات را به او واگذار کرده است. پس از بازگشت، شاه مصمم شد که کنترل کامل ارتش را به دست بگیرد."

وضعیت طوری بود که طرح نظامی که قبلا به آن اشاره شد عملی به نظر می رسید. با راهنمایی دفتر سیا در تهران، سرلشکر زاهدی از مخفیگاه خود بیرون آمد تا دولت را رهبری کند.

او ابتدا در یک سخنرانی رادیویی اعلام کرد که او رئیس دولت است. سپس دفتر ستاد مشترک ارتش تسخیر می شود. خانه مصدق را غارت می کنند و سیاستمداران و افسران طرفدار مصدق بازداشت می شوند. تا پایان روز، کشور در کنترل زاهدی، نخست وزیر جدید قرار گرفته و اعضای دولت مصدق مخفی یا زندانی شده بودند.

اندکی بعد شاه به ایران بازگشت و با استقبال گسترده مردم روبرو شد. این واقعیت که ملت و ارتش علیه یک مصدق انتقامجو و حزب کمونیست که به پیروزی موقت دست یافته و به وضوح نقشه جمهوری شدن ایران را در سر می پروراند، شورش کرده بودند، شاه را عمیقا تحت تاثیر قرار داده بود.

برای اولین بار شاه احساس می کرد که ملت اختیارات را به او واگذار کرده است. پس از بازگشت، شاه مصمم شد که کنترل کامل ارتش را به دست بگیرد.

برای این که تا قبل از فراهم آمدن کمک های مالی قابل توجه، زاهدی برای پرداخت حقوق های آخر ماه کارمندان، کمک مالی فوری دریافت کند، آمریکا در ظرف دو روز پس ازشروع خدمت زاهدی، به طور مخفیانه پنج میلیون دلار در اختیار او گذاشت.

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: کودتای بیست و هشت مرداد و مسأله ی خیانت مزدک دانشور