کیمیایی در تیتراژ سلطان و ضیافت از سعید امامی تشکر کرد؟+فیلم
مسعود کیمیایی در چندین گفت و گو تاکید کرده که هیچگاه در تیتراژ فیلم «ضیافت» از سعید امامی معاونت وقت امنیت داخلی وزارت اطلاعات تقدیر نکرده و این موضوع که به عنوان سند اصلی همکاریاش با نهادهای امنیتی و تولید این اثر به عنوان خروجی این همکاری بوده، صحت ندارد اما آیا حقیقتاً در تیتراژ پایانی این اثر کیمیایی نامی از امامی نیامده است؟ این پرسشی است که خبرنگار «تابناک» در پی آن رفت.
به گزارش «تابناک»، مسعود کیمیایی در همان دورانی که نام سعید امامی معاون امنیت داخلی وقت وزارت اطلاعات بر سر زبانها افتاد، با اتهام همکاری با او برای ساخت پروژههایی همراه شد و مشخصاً از «ضیافت» و «سلطان» نام برده شد، هرچند برخی «تجارت» را نیز در این زمره قرار دادند، چرا که جنس این آثار را نزدیک به هم تعبیر میکردند و از این حیث حملات کیمیایی به سرمایهداران و فساد موجود در فضای سرمایهداری و مواردی دیگر که در واقع حمله به یک جریان سیاسی-اقتصادی روز بود را مدیریت شده تلقی میکردند.
کیمیایی در این سالها یا به آرامی از کنار ماجرا عبور کرد و یا با کلیگویی حاضر نشده بود صراحتاً به تکذیب اصل واقعه بپردازد اما حال با گذشت این همه سال و پس از حواشی فیلم غیرقابل دفاع اخیرش، او زبان به انتقاد گشود و زخمی که ظاهراً همه این سالها را با خود داشته نمایان کرد و از همه آنهایی که در این سالها بر این زخم نمک پاشیده بودند و مشخصاً از آنهایی که روشنفکر خطابشان کرد، گلایه کرد اما ریشه این اتهام از کجاست و نخستین بار چه کسی این اتهام را مطرح کرد؟
کیمیایی به کنایه در برنامه هفت به یکی از شاگردانش اشاره کرد و آن شاگرد که نامش را نبرد، کسی نبود به جز «سینا مطلبی» که هم اکنون جزو سردبیران بی بی سی فارسی است. مطلبی که زمانی دستیار کیمیایی در فیلم «ضیافت» بود و اتفاقاً منبع طرح این شایعه باعث شد تا همه این شایعه را باور کنند و این ادعای بدون سند تا همین امروز نیز مورد تاکید قرار گیرد.
مطلبی در روزنامه اخبار اقتصاد روز ۳۰ شهریور ۱۳۷۸ این خبر را در صفحه سوم و در ستون ناگفتهها (خبرنگار ویژه - خبرنگار خصوصی) خود منتشر کرد: «گفته میشود سعید اسلامی به همراه یکی از همکاران خود به نام حسین (...) در سال ۱۳۷۵ به یک بنگاه انتشاراتی کمکهای مالی پرداخت کردهاند. بخشی از این حمایت مالی در یک فیلم سینمایی سرمایهگذاری شده است که در سال ۱۳۷۶ به نمایش درآمد و دارای جهتگیریهایی علیه فعالیتهای عمرانی شهرداری بود. یکی از دستاندرکاران فیلم میگوید که در عنوانبندی نهایی فیلم از اسلامی و (...) با جابجا کردن نام کوچک آنها و به صورت «حسین اسلامی و سعید (...)» تشکر شده است. در نیمه دوم دهه هفتاد برخی مقامهای ناشناس در یکی از هتلهای تهران با هنرمندان و سینماگران ملاقات کرده و آنها را به ساخت آثاری با مضامین مشابه برنامه هویت، تشویق میکردند.»
انتشار خبر این ضیافت اطلاعاتی از سوی دستیار سابق، کارگردان «ضیافت» را برآشفت. کیمیایی در پاسخ به این سوال که «گویا از دستیار و یا دستیاران خودتان در مقطعی رنجیدهاید و لطمهای که از آن ناحیه خوردید هنوز بر شما سنگینی میکند» به روزنامه نوروز گفته بود: «بله، من لطمه خوردم. چون پرسیدید پاسخ میدهم. من دیدم «اودیپ» میتواند واقعیت داشته باشد. من دیدم که میشود بخاطر یک نان پای شما را برید. باور کنید که این را من دیدم!
من در قصهها میخواندم، در قصههای انگلیسی میخواندم. من زبان انگلیسی نمیدانم، به زبان انگلیسی نخواندهام. اما خواندهام. در همین داستانهای خودمان هم خواندهام. لابد شما هم شنیدهاید که پادشاهی در گذشته منارهای از «چشم» برپا میکرده است. او در واقع از نگاه همه انسانها مناره میساخته است. شما اینها را باور نمیکنید، اما من باور کردم.
پسری که در کنار من بود، مثل پسر من بود و دستیار من بود. در یک اختلاف بسیار بسیار کوچک که اصلا اختلاف به حساب نمیآمد کاری کرد که من به این زودیها نمیتوانم آن را به حالت تعادل برگردانم. یعنی میشود جوانی چنین کاری بکند؟ بعد با خودم گفتم: حتی اگر به لحظه انفجار رسیدی، در روحت به کسی اعتماد نکن و آن را برای خودت نگه دار. چون این اعتماد یک زمانی شما را به آنجا میرساند که این قصهها را باور کنید. (مکث طولانی) دستکاری در حقایق، بحران دستکاری در حقایق.»
مسعود کیمیایی در گفت و گو با نوروز درباره دیدارش به همراه بهرام بیضایی در طبقه هشتم هتل «ا» و نوع همکاری در آن دوران گفته بود: «این حیطه در آتش است و شما از هر طرف به این حیطه نزدیک شوید، آن آتش دامان شما را میگیرد و کسی که در آن تاریخ آن آتش را روشن کرد، خیلی آگاهانه این کار را کرد. خیلی دانسته این کار را کرد. بعدها فهمیدم که من در این ماجرا تنها نبودم بلکه خیلیهای دیگر هم بودند؛ خیلی از هنرمندان سینما، از تئاتر، از نقاشی و ادبیات… بله، من تنها نبودم. خیلیها را برای آن ماجرای سعید امامی آماده کرده بود... عرض کردم که آن حیطه، حیطه آتش است. اجازه بدهید ما از کنارش رد شویم».
سایه همکاری کیمیایی با امامی بر سر هر سه فیلم افتاد و در سینما عملاً از سوی بسیاری از سینماگران بایکوت شد اما او همچنان به همین رویه ادامه داد و ترجیح داد آرام از کنار ماجرا بگذرد و به صراحت توضیحی ندهد، تا اینکه در نهایت اخیراً به شرق گفته بود: «میگویند فیلم «سلطان» را فلان مقام امنیتی ساخته و در انتهای فیلم اسمش هست و از او تشکر و تجلیل شده. میگویم آقا بروید و از بقالی سر کوچهتان بخرید و ببینید و اگر دیدید که بود بگویید...».
پس از این گفت و گو، روزنامه دیگری که یکی از دو نام ادعا شده در تیراژها، یکی از مدیران کنونی اش بود در گزارشی مفصل تاکید کرد که چنین همکاری صورت پذیرفته و در ادامه نیز مسعود کیمیایی تاکید کرد تا از این روزنامه شکایت میکند و تا انتها برای رسیدن به عدالت میرود اما چند روز بعد عقب نشینی کرد و در ادامه نیز تلویحاً در مراسم بزرگداشت ناصر تقوایی سخنی گفت که در واقع علت عقب نشینی اش بود: «...با این سنت نمیتوانی به کسی که در جیبش اسلحه دارد، از عدالت حرف بزنی!»؛ هرچند این روزنامه علت عقب نشینی کیمیایی را صحت گزارش خواند.
کیمیایی پس از این کشمکشها اخیراً در برنامه هفت بر همین مواضع تاکید کرد که «تابناک» پیش از این در گزارشی مفصل به نقل این مواضع و فیلم این برنامه پرداخت. او به صراحت از سعید امامی نام برد، نشست و برخواست با او را اجتناب ناپذیر و محصول الزامات معمول خواند و در نهایت ضمن تاکید بر اینکه پروژه مورد نظر امامی هیچ گاه ساخته نشده، تاکید کرد در تیتراژ فیلمهایش از او حتی با نامی شبیه به او یعنی «حسین اسلامی» نیز تشکر نکرده و اگر در هر فیلمش عنوان شبیه یافتند، او را انکار کنند.
«تابناک» قدیمیترین نسخه در دسترس از این فیلمها را مورد بازبینی قرار داد و بر گفته کیمیایی صحه گذاشت، هرچند ممکن است در نسخه خانگی این نام درآورده شده باشد و ادعاها صحت داشته باشد اما حداقل بنابر نسخههایی از فیلم که در دسترس عموم است، حق با مسعود کیمیایی است. «تابناک» هر دو فیلم «سلطان» و «ضیافت» را با ریتم تند قرار داده و تنها ابتدا و انتهای دو فیلم ریتم معمول دارند تا بتوان نامها را با دقت مورد بازخوانی قرار داد.
دانلود
به گزارش «تابناک»، مسعود کیمیایی در همان دورانی که نام سعید امامی معاون امنیت داخلی وقت وزارت اطلاعات بر سر زبانها افتاد، با اتهام همکاری با او برای ساخت پروژههایی همراه شد و مشخصاً از «ضیافت» و «سلطان» نام برده شد، هرچند برخی «تجارت» را نیز در این زمره قرار دادند، چرا که جنس این آثار را نزدیک به هم تعبیر میکردند و از این حیث حملات کیمیایی به سرمایهداران و فساد موجود در فضای سرمایهداری و مواردی دیگر که در واقع حمله به یک جریان سیاسی-اقتصادی روز بود را مدیریت شده تلقی میکردند.
کیمیایی در این سالها یا به آرامی از کنار ماجرا عبور کرد و یا با کلیگویی حاضر نشده بود صراحتاً به تکذیب اصل واقعه بپردازد اما حال با گذشت این همه سال و پس از حواشی فیلم غیرقابل دفاع اخیرش، او زبان به انتقاد گشود و زخمی که ظاهراً همه این سالها را با خود داشته نمایان کرد و از همه آنهایی که در این سالها بر این زخم نمک پاشیده بودند و مشخصاً از آنهایی که روشنفکر خطابشان کرد، گلایه کرد اما ریشه این اتهام از کجاست و نخستین بار چه کسی این اتهام را مطرح کرد؟
کیمیایی به کنایه در برنامه هفت به یکی از شاگردانش اشاره کرد و آن شاگرد که نامش را نبرد، کسی نبود به جز «سینا مطلبی» که هم اکنون جزو سردبیران بی بی سی فارسی است. مطلبی که زمانی دستیار کیمیایی در فیلم «ضیافت» بود و اتفاقاً منبع طرح این شایعه باعث شد تا همه این شایعه را باور کنند و این ادعای بدون سند تا همین امروز نیز مورد تاکید قرار گیرد.
مطلبی در روزنامه اخبار اقتصاد روز ۳۰ شهریور ۱۳۷۸ این خبر را در صفحه سوم و در ستون ناگفتهها (خبرنگار ویژه - خبرنگار خصوصی) خود منتشر کرد: «گفته میشود سعید اسلامی به همراه یکی از همکاران خود به نام حسین (...) در سال ۱۳۷۵ به یک بنگاه انتشاراتی کمکهای مالی پرداخت کردهاند. بخشی از این حمایت مالی در یک فیلم سینمایی سرمایهگذاری شده است که در سال ۱۳۷۶ به نمایش درآمد و دارای جهتگیریهایی علیه فعالیتهای عمرانی شهرداری بود. یکی از دستاندرکاران فیلم میگوید که در عنوانبندی نهایی فیلم از اسلامی و (...) با جابجا کردن نام کوچک آنها و به صورت «حسین اسلامی و سعید (...)» تشکر شده است. در نیمه دوم دهه هفتاد برخی مقامهای ناشناس در یکی از هتلهای تهران با هنرمندان و سینماگران ملاقات کرده و آنها را به ساخت آثاری با مضامین مشابه برنامه هویت، تشویق میکردند.»
انتشار خبر این ضیافت اطلاعاتی از سوی دستیار سابق، کارگردان «ضیافت» را برآشفت. کیمیایی در پاسخ به این سوال که «گویا از دستیار و یا دستیاران خودتان در مقطعی رنجیدهاید و لطمهای که از آن ناحیه خوردید هنوز بر شما سنگینی میکند» به روزنامه نوروز گفته بود: «بله، من لطمه خوردم. چون پرسیدید پاسخ میدهم. من دیدم «اودیپ» میتواند واقعیت داشته باشد. من دیدم که میشود بخاطر یک نان پای شما را برید. باور کنید که این را من دیدم!
من در قصهها میخواندم، در قصههای انگلیسی میخواندم. من زبان انگلیسی نمیدانم، به زبان انگلیسی نخواندهام. اما خواندهام. در همین داستانهای خودمان هم خواندهام. لابد شما هم شنیدهاید که پادشاهی در گذشته منارهای از «چشم» برپا میکرده است. او در واقع از نگاه همه انسانها مناره میساخته است. شما اینها را باور نمیکنید، اما من باور کردم.
پسری که در کنار من بود، مثل پسر من بود و دستیار من بود. در یک اختلاف بسیار بسیار کوچک که اصلا اختلاف به حساب نمیآمد کاری کرد که من به این زودیها نمیتوانم آن را به حالت تعادل برگردانم. یعنی میشود جوانی چنین کاری بکند؟ بعد با خودم گفتم: حتی اگر به لحظه انفجار رسیدی، در روحت به کسی اعتماد نکن و آن را برای خودت نگه دار. چون این اعتماد یک زمانی شما را به آنجا میرساند که این قصهها را باور کنید. (مکث طولانی) دستکاری در حقایق، بحران دستکاری در حقایق.»
مسعود کیمیایی در گفت و گو با نوروز درباره دیدارش به همراه بهرام بیضایی در طبقه هشتم هتل «ا» و نوع همکاری در آن دوران گفته بود: «این حیطه در آتش است و شما از هر طرف به این حیطه نزدیک شوید، آن آتش دامان شما را میگیرد و کسی که در آن تاریخ آن آتش را روشن کرد، خیلی آگاهانه این کار را کرد. خیلی دانسته این کار را کرد. بعدها فهمیدم که من در این ماجرا تنها نبودم بلکه خیلیهای دیگر هم بودند؛ خیلی از هنرمندان سینما، از تئاتر، از نقاشی و ادبیات… بله، من تنها نبودم. خیلیها را برای آن ماجرای سعید امامی آماده کرده بود... عرض کردم که آن حیطه، حیطه آتش است. اجازه بدهید ما از کنارش رد شویم».
سایه همکاری کیمیایی با امامی بر سر هر سه فیلم افتاد و در سینما عملاً از سوی بسیاری از سینماگران بایکوت شد اما او همچنان به همین رویه ادامه داد و ترجیح داد آرام از کنار ماجرا بگذرد و به صراحت توضیحی ندهد، تا اینکه در نهایت اخیراً به شرق گفته بود: «میگویند فیلم «سلطان» را فلان مقام امنیتی ساخته و در انتهای فیلم اسمش هست و از او تشکر و تجلیل شده. میگویم آقا بروید و از بقالی سر کوچهتان بخرید و ببینید و اگر دیدید که بود بگویید...».
پس از این گفت و گو، روزنامه دیگری که یکی از دو نام ادعا شده در تیراژها، یکی از مدیران کنونی اش بود در گزارشی مفصل تاکید کرد که چنین همکاری صورت پذیرفته و در ادامه نیز مسعود کیمیایی تاکید کرد تا از این روزنامه شکایت میکند و تا انتها برای رسیدن به عدالت میرود اما چند روز بعد عقب نشینی کرد و در ادامه نیز تلویحاً در مراسم بزرگداشت ناصر تقوایی سخنی گفت که در واقع علت عقب نشینی اش بود: «...با این سنت نمیتوانی به کسی که در جیبش اسلحه دارد، از عدالت حرف بزنی!»؛ هرچند این روزنامه علت عقب نشینی کیمیایی را صحت گزارش خواند.
کیمیایی پس از این کشمکشها اخیراً در برنامه هفت بر همین مواضع تاکید کرد که «تابناک» پیش از این در گزارشی مفصل به نقل این مواضع و فیلم این برنامه پرداخت. او به صراحت از سعید امامی نام برد، نشست و برخواست با او را اجتناب ناپذیر و محصول الزامات معمول خواند و در نهایت ضمن تاکید بر اینکه پروژه مورد نظر امامی هیچ گاه ساخته نشده، تاکید کرد در تیتراژ فیلمهایش از او حتی با نامی شبیه به او یعنی «حسین اسلامی» نیز تشکر نکرده و اگر در هر فیلمش عنوان شبیه یافتند، او را انکار کنند.
«تابناک» قدیمیترین نسخه در دسترس از این فیلمها را مورد بازبینی قرار داد و بر گفته کیمیایی صحه گذاشت، هرچند ممکن است در نسخه خانگی این نام درآورده شده باشد و ادعاها صحت داشته باشد اما حداقل بنابر نسخههایی از فیلم که در دسترس عموم است، حق با مسعود کیمیایی است. «تابناک» هر دو فیلم «سلطان» و «ضیافت» را با ریتم تند قرار داده و تنها ابتدا و انتهای دو فیلم ریتم معمول دارند تا بتوان نامها را با دقت مورد بازخوانی قرار داد.
دانلود
منبع خبر: تابناک
اخبار مرتبط: کیمیایی در تیتراژ سلطان و ضیافت از سعید امامی تشکر کرد؟+فیلم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران