متن کامل مصاحبه علی شکوری راد : من مطمئن هستم مجلس آتی حامی دولت خواهد بود

متن کامل مصاحبه علی شکوری راد : من مطمئن هستم مجلس آتی حامی دولت خواهد بود
نوروز
1394/3/26

یک سوال که شاید تکراری به نظر برسد و در این دوسال بارها از اصلاح طلبان پرسیده شده اما شاید بعد از دوسال از عملکرد دولت روحانی اصلاح طلبان پاسخ های متفاوت یا روشن تری به این سوال داشته باشند این است که بالاخره اصلاح طلبان رابطه خود با دولت را در چه سطح تنظیم کرده اند؟ آیا همانند ماه های اول خود را حامی و پشتیبان دولت می دانند؟ دولت روحانی دستاورد سیاست ورزی هوشمندانۀ اصلاح طلب هاست وطبیعتا این حمایت به قوت خودش باقی است. خوشبختانه مجموعه عملکرد دولت به گونه ای بوده است که موجب نشده اصلاح طلب ها از حمایتشان پشیمان شوند اما دربرخی موارد و جاها انتظارات برآورده نشده باقیست و نیروهای اصلاح طلب در بعضی دستگاهها یا شهرها و استانها نارضایتی هایی بروز داده اند وگلایه هایی را مطرح می کنند. مهمترین شکایتی که وجود دارد این است که برخی مدیران دوره احمدی نژاد که عملکردشان در راستای دولت وی بوده والان هم همان جهت گیری را دارند در مسند خودشان باقی اند و همان رویکرد را در عمل ادامه می دهند. اصلاح طلب ها اصرار نداشتند که اگر مسئولی در چارچوب دستورات مقامات مافوق در دولت احمدی نژاد عمل می کرده والان بر اساس سیاست های دولت حاضر اصلاح عملکرد داشته تغییر کنند. ولی انهایی که اصلاح رویکرد و عملکرد نداشته اند اصرار هست  که حتما تغییر کنند. پاشنه آشیل دولت این نوع مدیران هستند. آیا اصلاح طلبان اطلاعات یا جامعه آماری کاملی از تعداد مدیران احمدی نژادی باقی مانده در این دولت که عملکردشان هم سو با این دولت نیست تهیه کرده یا در دست دارند؟ کسی آماری جمع نکرده است یا حداقل من در جریان چنین کاری نیستم  اما کنشگران سیاسی از جمله خود من محل مراجعه مردم هستیم .آنها انتظار دارند این نوع نارضایتی هایشان را به سطوح بالای دولت و رهبران اصلاحات منتقل کنیم. آیا هیچ دسته بندی ای از این نارضایتی ها دارید؟ مواردش عمدتا مربوط به شهرها یا استانهایی است که مدیرانش همراستای دولت عمل نمی کنند یا ضعیف عمل می کنند.  مثلاً نمونه بارزش را در دانشگاه علوم پزشکی شیراز شاهد هستیم. فردی که کاملا در راستای سیاست دولت قبل عمل می کند آنجا رئیس است. نارضایتی عمده از عملکرد ضعیف استانداری شیراز به دنبال حمله به علی مطهری نمونه دیگر است یا اتفاقی که در بروجرد برای حسن آقای خمینی افتاد به ضعف عملکرد فرماندار مربوط بود. میدان داری گروههای فشار در برخی شهرها مربوط به ضعف عملکرد مدیران سیاسی و اطلاعاتی آن شهرهاست. البته برخوردهایی که ما از سوی برهم زنندگان تجمعات و حمله کنندگان به سخنرانان شاهدیم در دوران اصلاحات هم وجود داشت. فرق الان با آن زمان چیست چرا اصلاح طلبان الان فرمانداران و مدیران استانی را مقصر می دانند؟ شما از من مورد خواستید من مواردی که حضور ذهن داشتم، گفتم .موارد دیگر هم هست مثلا جاهایی می بینید مدیران اصلاح طلب هستند ولی تحت انقیاد عمل می کنند یعنی سیطره امنیتی بر دستگاه دولتی همچنان زیاد است. یک مدیری می خواهد کسی را که بیست سال یا سی سال است می شناسد بکار بگیرد و سمتی به او بدهد. استعلام می گیرد بجای اینکه بگویند فلان اشکال را دارد می گویند صلاحیت ندارد. کی تشخیص داده که این صلاحیت ندارد؟ معلوم نیست. چرا صلاحیت ندارد؟ معلوم نیست. مدیر مربوطه می گوید من این فرد را کامل می شناسم و از خود من صلاحیتش بیشتر است. می گویند نه صلاحیت ندارد و دلیلی هم ارائه نمی کنند. اینها مواردی است که متاسفانه همچنان وجود دارد. به نظرم وزارت اطلاعات دولت روحانی می تواند بهتر عمل کند و در نقش واقعی خودش ظاهر شود. یعنی به جای ورود در تصمیم گیری ها، اطلاعات لازم را به مقامات سیاسی بدهند تا آنها تصمیم بگیرند. درحالی که الان مدیران اطلاعاتی تصمیم می گیرند و به مدیران سیاسی ابلاغ می کنند. مثلا در مورد حمله به مطهری دقیقا مساله این بود که یک مقام اجرایی تبعیت نکرد از این دستور مثل رئیس دانشگاه و الان برایش پرونده درست شده است و یک مقام دیگر یعنی استاندار تبعیت کرد و آن اتفاق تلخ که حیثیت نظام را مخدوش کرد اتفاق افتاد. مقامات سیاسی باید موقعیتی بالاتر از مقامات امنیتی داشته باشند چرا که مردم آنها را می شناسند و آنها هستند که پاسخگوی مردمند. دستگاه امنیتی باید سرویس دهنده به مقامات سیاسی که تصمیم گیرنده هستند باشد نه مسلط بر آنها. انتظار اولیه اصلاح طلبان مگر از این دولت چه بود؟ آیا تصور می کردند که یک دولتی که مدعی اصلاح طلبی نیست ولی از بین گزینه های مطرح گزینه مورد قبول اصلاح طلبان بوده است می تواند یا می خواهد که در حوزه سیاست داخلی تحولات اساسی ایجاد کند؟ رویکرد اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری رویکرد نجات کشور از سیر قهقرایی و سقوط بود برای همین به سادگی درباره یک نامزد غیر اصلاح طلب به اجماع رسیدند. این رویکرد هنوز هم وجود دارد و در انتخابات مجلس آینده هم همین رویکرد را خواهیم داشت. این تنازل اضطراری است و به معنی دست برداشتن از رویکرد اصلاح طلبی نیست. آقای حجاریان یک اصطلاحی دارند مبنی بر این که اصلاح طلبان در انتخابات سال ٩٢ پروژه اصلاح طلبی خود را به علت شرایط اضطرار اقتصادی به نفع مردم کنار گذاشتند.

طبیعی است که در جریان اصلاح طلبی تعاریف متفاوتی از معنای اصلاح طلبی وجود دارد. بخشهای مختلف تعاریف حداکثری یا حداقلی از اصلاح طلبی دارند اما اگر اصلاح طلبی را بر اساس تعریف خاتمی مبنا قرار دهیم کار ما راحت تر و بحث ما دقیق تر می شود. ما اصلاح طلبی بر اساس تعریف رهبر اصلاحات را هیچ وقت کنار نگذاشته و نمی گذاریم. اما برای نجات کشور آن را حداقلی کرده ایم. فکر کردیم از برخی مطالبات صرفنظر کنیم تا بتوانیم به اصلی ترین مطالبات بپردازیم. منافع ملی این را اقتضاء می کند. تغییر و گشایش در فضای داخلی آیا جزو این مطالبات نجات کشور و منافع مردم می گنجد؟ یعنی جزو مطالبات حداقلی اصلاح طلبی است یا حداکثری؟ به راحتی نمی شود پذیرفت که با یک انتخابات بشود وضعیت را به قبل از دولت احمدی نژاد بازگرداند. به خصوص که مبانی کار اداره دولت به هم ریخته است. فساد گسترده و دروغ بلایی بر سر زیر بناهای جامعه آورده است که هنوز کار دارد از این فرایند ها کاملا خارج شویم. مجلس فعلی بازمانده انتخاباتی است که مشارکت مردم در آن زیر 50 درصد بوده و خودش یک معضل است. هنوز سخنگوی یک دستگاه عالی کشور یا رسانه ای که متعلق به همه ملت است دروغ تحویل مردم می دهند و خود را با جهت گیری مردم هماهنگ نکرده اند. شما هنوزمی بینید که گروههای فشار یکه تازی می کنند و نهادهای قانونی مسئول برخورد لازم را با آنها انجام نمی دهند. من فکر می کنم حداقلی کردن مطالبات یعنی ما مطالبات اصلاح طلبانه را کنار نگذاشته ایم بلکه به محض این که کشور از سقوط نجات پیدا کرد آنگاه مطالبات اصلاح طلبانه را به مقتضای  ظرفیت کشور، مردم، دولت و حاکمیت مطرح کنیم. برخی اصلاح طلبان معتقندند که ما بسته های آماده مطالبات محور از دولت را کنار نگذاشته ایم و می خواهیم به محض حل یا رفع یک مطالبه، مطالبه بعدی را مطرح کنیم. بستۀ آماده که نیست و من از آن خبر ندارم. در حقیقت طرح مطالبات بر اساس ظرفیتی که تولید می شودصورت می گیرد. با انتخاب رئیس جمهور و تشکیل دولت جدید، مقداری ظرفیت تولید شده است. اگر مجلس به دست اصلاح طلبان بیفتد دوباره ظرفیت بیشتری ایجاد می شود. اگر رویکرد اصلاحی در دستگاهها پدید آید. فرصت برای طرح مطالبه جدید فراهم می شود. ما هیچ پروژه اصلاح طلبانه ای را بایگانی نکردیم که فراموشش کنیم بلکه روند حوادث ما را کاملا متوجه کرده که خواسته ها باید متناسبت با ظرفیت ها مطرح شود. اگر مطالبات ذهنی و تئوریک باشد جامعه با بن بست مواجه می شود. خواسته های اصلاح طلبانه ما همه در ظرف جمهوری اسلامی می گنجد. شما به بدنه اجتماعی ای که نارضایتی ها را به شما منتقل می کنند اشاره کردید. به اعتقاد شما اصولا دولت روحانی اصلا قائل به وجود این بدنه اصلاح طلب حامی خود هست؟ خب، متاسفانه باید بگویم که کانال ارتباطی دولت با بدنه حامی اش قوی نیست. یعنی به نظر من می آید  بیش از این که دولت به فکر فعال کردن مجراهای ارتباطی با بدنه اجتماعی حامی خود باشد، این بدنه اجتماعی حامی اوست که از خودش نجابت و صبر نشان می دهد. ارتباط تعریف شده ای بین احزاب و جمعیت های حامی با دولت وجود ندارد. به نظر می رسد دسترسی حامیان به روحانی آسان نیست و من مطمین نیستم که انتظارات مردم به درستی به روحانی منتقل شود. حداقل من اطلاع ندارم. اصلاح طلب ها به جز آنهایی که در دولت هستند ارتباط سیستماتیکی با دولت ندارند. البته روحانی در سخنرانی هایش این نکات را مطرح می کند و این خیلی خوب و امیدوار کننده است ولی شاید کافی نباشد. مستقیم شنیدن حرف مردم و حامیان کارکرد خود را دارد. یک مقایسه ای که ممکن است مع الفارق به نظر برسد اما شاید طرح آن بد نباشد، مقایسه بین حمایت جریان اصولگرایی از احمدی نژاد با حمایت جریان اصلاح طلبی از روحانی است. اصولگرایان بعدا به هیچ عنوان پاسخگوی عملکرد احمدی نژاد نشدند و کی بود کی بود من نبودم راه انداختند. هیچ اعتراض و نظارتی بر رفتارهای دولت گذشته نداشتند. شاید بعدا افرادی هم پیدا شوند که اصلاح طلبان را مسئول این دولت وعملکردش بدانند آیا واقعا اصلاح طلبان این وظیفه نظارتی خود را به خوبی انجام می دهند؟ حتی اگر مسئولیت یا سمتی در دولت نداشته باشند. ما نظرمان هیچ وقت این نبوده که از دولت انتقاد نکنیم. اصلا حمایت صرف با روح جریان اصلاح طلبی منافات دارد. انتقاد به نفع دولت است اما با تضعیف یا تخریب دولت مخالفیم. ضمن این که برخلاف اصولگرایان که احمدی نژآد را جزئی از جریان اصولگرایی میدانستند ما دولت حاضر را جزئی از جریان اصلاح طلبی تلقی نکردیم واین طور نبوده که بگوییم این همان دولتی بوده که ما می خواستیم. گفته ایم این دولتی است که ما از آن متناسب با عملکردش حمایت می کنیم. خوشبختانه در مجموع، این دولت حداقلهایی را رعایت کرده است و برای همین این حمایت پابرجاست به ویژه شخص خود روحانی همچنان این حداقلها را  جفظ کرده است و از این نظر برخلاف احمدی نژاد که رفتار عصیانگرانه و خودمحورانه داشت روحانی از ظرفیت مشاوره استفاده می کند اما این کانال ارتباطی به اعتقاد من محدود است و اگر مقداری بیشتر با بدنه سیاسی اصلاح طلبی رابطه خودش را بیش تر کند این حداقل نارضایتی هم برطرف می شود که به نظر می رسد معاون سیاسی جدید وزارت کشور این پروژه را تا حدی دنبال کرده است اما باید ارتباط بیشتری برقرار کند. هیچ وقت به این فکر کرده اید که شاید آقای روحانی اصلا باور یا اعتقاد به این بدنه حامی اصلاح طلب نداشته باشد که بخواهد با آن رابطه برقرار کند؟ روحانی یک نقطه ضعفت دارد و این که سالهای سال در سمت ها و کارهایی اشتغال داشته که جنبه امنیتی داشته و طبیعتا نوع نگاهش را کمی امنیتی کرده است. این نقطه ضعف است و به همین علت ارتباطات سیاسی اش محدود است. علاوه بر اینها به لحاظ کاراکتر شخصی خیلی روحیه مردم داری نداشته است. یعنی در گذشته اگر رئیس دولت اصلاحات مردم دار بود و ارتباط نزدیک با مردم داشت و مردم دوستش داشتند اما  روحانی خیلی چهره ای از خودش نشان نداده که دوست داشتنی باشد. چهره ای نشان داده که مقبول و مورد احترام است اما محبت وعلاقه چندانی تولید نکرده است. منظور شما از این فاصله با نیروهای اصلاح طلب است؟ نه حتی با مدیران خودش هم گاهی فاصله نگه می دارد. این فاصله نگه داشتن منجر به دور شدن نشده است ولی مانع نزدیک شدن شده است و این می تواند آسیب پذیری را بیشتر کند. شاید انتظار اینکه او در این سن و سال رفتارخودش را تغییردهد بی مورد باشد ولی با مشاهده اینکه هاشمی که سن و سالش بیشتر است توانسته است تا حدی این تغییر را ایجاد کند نمی توان نا امید بود. هاشمی هم در دوران اقتدار خودش این مشکل را داشت و برای همین خیلی محبوب نبود هرچند نیروی سیاسی مهمی بود. کسی در اهمیت نقش هاشمی تردید نداشت ولی محبوبیتش به اندازه اهمیت و تأثیر گذاریش نبود. هاشمی اکنون تا حد زیادی این مشکلش را برطرف کرده اما روحانی هنوز این مشکل را دارد و به همین دلیل علی رغم کارآمدی و توانایی ای که دارد به همان اندازه محبوبیت ندارد. تصور می کنید که آینده دولت به کدام سو رود. دولت مدعی اعتدال است اما قطعا این اعتدال به معنای ٥٠-٥٠ بودن برآیند نیروهای اصلاح طلب و اصولگرا در آن نیست. در آینده هم نخواهد بود. فکر می کنید که آینده دولت به سوی کدام جریان میل بیشتری پیدا کند؟

مردم ولی نعمت حاکمیت هستند و به طریق اولی ولی نعمت دولت هم هستند. دولت با رای مردم روی کار آمد.این نعمت را  مردم با رایی که در انتخابات مجلس می دهند تکمیل خواهند کرد. مجلس آینده به اعتقاد من از این دولت حمایت خواهد کرد ترکیب مجلس آینده از دولت حمایت خواهد کرد. شاید این آخرین قدمی باشد که  مردم برای حمایت از این دولت برمی دارند تا برنامه هایش را درست اجرا کند. من تا حد زیادی مطمئن هستم که مجلس آتی مجلس حامی دولت خواهد بود. از این به بعد است که می شود عملکرد دولت را بیشتر و بهتر سنجید که با این پتانسیل و حمایتی که از طریق مجلس مردم متوجه دولت می کنند چه قدمهایی برخواهد اشت. ارزیابی عملکرد دولت چند ما ه بعد استقرار مجلس واقعی تر خواهد بود. الان دست پای دولت در استفاده از ظرفیت حمایتی مجلس بسته است اما در یک مجلس همسو انتظار می رود که قدمهای بزرگتری بردارد برای حل مشکل حزب مشارکت آیا شما از  وزارت کشور پی گیری ای کرده اید؟ وزارت کشور نظر مقام قضایی را را به عنوان یک نظر قضایی پذیرفته و به آن اعتبار قضایی داده است. درحالی که اعتبار قضایی براساس حکم قاضی به دست می اید.سخنان مقامات قضایی صرفا اعتبار اداری وسیاسی دارد. در باره انحلال حزب مشارکت نه دادگاهی تا کنون برگزار شده است و نه حکمی به ما ابلاغ شده است.

 

منبع خبر: نوروز

اخبار مرتبط: متن کامل طرح جدید هسته‌ای مجلس