انجیر میفروشم تا شرمنده زن و بچههایم نشوم + عکس
مهر - انجيرفروشي کنار جاده و خريدن ضايعات؛ اين تمام فعاليت اين روزهاي کاپيتان تيم ملي فوتسال کشورمان است. ورزشکاري که به قله افتخارات ورزشي رسيده در راه پرپيچ و خم زندگي مانده است و کسي هم دستش را نميگيرد. انجيرهاي شيرينش مزه دهان بسياري از مشتريان است اما زندگي اش خيلي شيرين نيست و به مذاقها خوش نميآيد. «محمدرضا تخشا» که 31 سال قبل در شهرستان بندرگز به دنيا آمده از 11 سال پيش نه تنها به عضويت تيم ملي فوتسال جانبازان و معلولين ايران در آمده بلکه از همان ابتدا کاپيتان تيم نيز بوده است. وي همراه با تيم ملي مسابقات جهاني را فتح کرده اما اين روزها در گرماي تابستان روزي 13 ساعت به کار انجيرفروشي مشغول است.
کاپيتان تيم ملي که مادرزادي از ناحيه دست راست با معلوليت دست و پنجه نرم ميکند، برخلاف برخي از معلولان گوشه عزلت نگزيده و از پله هاي ورزش بالا رفته است. تخشا به همان اندازه که ساده و صميمي با ما سخن ميگويد، از دست مردمان روزگار گلايه مند است؛ مردماني که به جاي تماشاي اراده و پشتکار وي، معلوليتش را مي نگرند. مردماني که به جاي نشان دادن احسان خود در حق يک ورزشکار قهرمان، معلوليتش را به رخ وي مي کشند.
پيداکردن نشاني محل کار تخشا سخت نبود؛ کمي جلوتر از پليس راه نوکنده و در کنار جاده همراه با پسر کوچکش ايستاده و چشم انتظار رسيدن مشتري بود. در همان حال به سراغش رفتيم و گفتگويي با وي ترتيب داديم.
* چطور شد که به تيم ملي فوتسال جانبازان و معلولين رسيديد؟
- به همراه تيم استان به مسابقات کشوري ميرفتيم و مربي تيم ملي بازي مرا پسنديد و به تيم ملي مرا دعوت کرد. پيش از آن در زمين چمن در تيم شاهين بندرگز بازي ميکردم و هنوز آن را ادامه ميدهم.
* در اين مدت به چه عناوين و افتخاراتي دست پيدا کرديد؟
- در همان سال اول در بازي هاي کشورهاي اسلامي که در جده عربستان برگزار شد، شرکت کرديم و به مقام دومي دست پيدا کرديم. در سال 90 در کشور ايتاليا به مقام قهرماني جهان رسيديم و در سال 91 در کشور فرانسه به مقام سومي جهان دست يافتيم. پس از آن به مسابقاتي اعزام نشديم.
* يعني در سه سال اخير مسابقاتي برگزار نشده که شما شرکت نکردهايد؟
- خير، متاسفانه فدراسيون جانبازان و معلولان به مشکلات مالي برخورد کرده است و به همين خاطر چندين مسابقه برون مرزي را از دست داديم. بازيکنان مليپوش خيلي خوبي داريم و اگر اعزام ميشديم، صددرصد ميتوانستيم مقام کسب کنيم.
* شما تنها ملي پوش استان گلستان در تيم ملي هستيد؟
- خير، به غير از من دو نفر از گرگان به نام «مصطفي باوفا» و «حامد حداديانپور» عضو تيم ملي هستند که البته سابقه من از آنها بالاتر است.
* عجيب است که مشغول به دستفروشي در کنار جاده مشغول هستيد!
- باوجود آنکه ملي پوش هستم اما 5، 6 سالي مي شود که در مردادماه به اين کار مشغول ميشوم. بيکار هستم و از طرفي انجيرفروشي درآمد خوبي دارد. تابستان انجير ميفروشم و يک مغازه ضايعاتي در نوکنده دارم که پس از تابستان آنجا مشغول هستم. سه تا بچه دارم که بايد شکم آنها را سير کنم. خدا را شکر که پيش زن و بچههايم شرمنده نيستم.
* مشتري ثابت هم داريد؟
- بله، اکثر اهالي نوکنده مرا ميشناسند و بعضي از آنها روزانه بين هشت تا سي کيلو انجير به من سفارش مي دهند. افراد زيادي هستند که من را حمايت مي کنند.
* شما با وجود معلوليت به ورزش پرداخته و حتي به قهرماني جهان هم رسيدهايد اما بسياري از برخي از افراد زماني که معلول ميشوند، سراغي از ورزش نميگيرند. با آنها چه صحبتي داريد؟
- برادرزاده من از دست و پا معلول است اما ورزش ميکند. به کساني که خود را خانه نشين کردهاند، ميگويم که تا جايي که ميتوانند به ورزش بپردازند. خودم معلول هستم و حال و روز معلولين را درک ميکنم اما توصيه ميکنم، به هر شکلي که ميتوانند ورزش کنند.
* مستاجر هستيد يا صاحب خانه؟
- مستاجر هستم و ماهانه 70هزار تومان اجازه ميدهم. براي پرداخت پول پيش هفت ميليون توماني، وام گرفتم.
* به نظر ميرسد که گلايه و انتظارات زيادي از مسئولان داشته باشيد، درست است؟
- بله، انتظار زيادي از مسئولان دارم اما آن را برآورده نميکنند. متاسفانه هرکسي به فکر فک و فاميل و منفعت خودش است. چرا منِ ملي پوش بايد در اين گرما انجيرفروشي کنم يا ضايعات بخرم؟ شما ميبينيد که صورت من چقدر سياه است، پوستم از اول اين رنگي نبود، به خاطر کار در زير آفتاب به اين روز افتادم!
* تا به حال از جايي به شما قول حمايت داده بودند؟
- شوراي شهر بندرگز قول داده بود که يک قطعه زمين به بدهد و باوجود پيگيريهاي زيادي که انجام دادم به نتيجه نرسيدم. کارکنان شهرداري هم برايم تلاش کردند تا زمين در اختيارم قرار بگيرد اما شوراي شهر تصويب نکرد. من گلايه دارم؛ افرادي هستند که به اقوام خودشان که در مسابقات کشوري مقام آورده بودند، زمين و ماشين بخشيدند اما به من باوجود پيگيريهاي زياد و قهرماني جهان توجهي نداشتند. فرمانداري هم همينطور؛ هر موقع که به آنجا مراجعه ميکنم وعده فردا را به من ميدهند. من نميدانم علت اين کمتوجهي چيست؟ شايد به خاطر معلوليتم باشد و اينکه تو تيم جانبازان و معلولين بازي مي کنم.
* اداره ورزش و جوانان شهر و استان يا همان تربيت بدني سابق چه اندازه به شما توجه کرده است؟
- از زماني که «ابوطالب کاويان» از تربيت بدني رفته، مسئولانش مرا نميشناسند! آقاي کاويان به من رسيدگي ميکرد اما از زماني که وي خارج شده است، ديگر کسي نگاهي نميکند. فکر کنم مسئولان ورزش استان هم مرا نشناسند.
* فدراسيون جانبازان و معلولين چطور؟
- فدراسيون اگر در توانش داشته باشد، کمک ميکند اما در تامين هزينه اعزام تيم ملي خودش مانده است. از افراد خيّر تقاضا ميکنم به تيم ملي فوتسال توجه کنند تا بازهم بتوانيم در جهان افتخارآفريني کنيم.
* چه درخواستهايي از مسئولان شهري و استاني داريد؟
- از مسئولان درخواست ميکنم همه ورزشکاران را به يک چشم نگاه کنند. از مسئولان شهري بندرگز تقاضا دارم که يک شغل ثابت برايم در نظر بگيرند. آيا آنها راضي هستند که فرزندشان در کنار جاده انجيرفروشي کند؟ شما دستهايم را نگاه کنيد که به چه روزي افتادهاند (دستهايش را نشان ميدهد که زخمي و پينه بسته است). پسرم (رسول) بيماري کم خوني دارد و بيمه تامين اجتماعي هم نيستيم. از صندوق حمايت از قهرمانان انتظار دارم به من توجه کنند.
* در پايان اگر حرفي باقي مانده بفرمائيد...
- لازم ميدانم از مسئولان باشگاه شاهين بندرگز تشکر کنم که به من احترام ميگذارند. اين تيم در ليگ برتر فوتبال استان بازي ميکند و از نظر مالي ضعيف است. اميدوارم از اين تيم حمايت کنند. بازهم از مسئولان ميخواهم که کاري برايم پيدا کنند تا حداقل زمستان ها پيش همسر و بچه هايم شرمنده نشوم. از شما و همکاران تان هم تشکر و براي شما آرزوي موفقيت ميکنم.
ارسال در: جمعه 30 مرداد ساعت 14:53 (1394/5/30)منبع خبر: نود
اخبار مرتبط: انجير ميفروشم تا شرمنده زن و بچههايم نشوم + عکس
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران