رفسنجانی: گروهی برای انتخاب رهبری در صورت پیشامد حادثه تعیین شده است/ تندروها ریشه در نهادهای قدرت دارند/ جریان تندرو هرچه را دوست نداشته باشد، می گوید نفوذ است
خبرگزاری کار ایران (ایلنا) با رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام٬ هاشمی رفسنجانی گفتوگویی انجام داده است٬ که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید.
جریانهای تندرو ریشه در نهادهای قدرت دارند
هاشمی رفسنجانی: در همه دورههای انقلاب تندروی داشتیم. در مجلس اول هم که مجلس انقلاب بود و حقیقتاً نیروهای جوان، متدین و انقلابی در میدان بودند، تندروی داشتیم و خیلی تصمیمها گرفتیم که بعداً نیاز شد که تعدیل کردیم.
بعد از آن هم همیشه یک جریان تندرو بوده که گاهی وابسته به راستها و گاهی وابسته به چپها بوده است. اما نهادها از تندرویها دور بودند. تندرویهای فعلی و جریانهایی که در دولت قبل به وجود آمدند، ریشه در نهادهای قدرت پیدا میکردند و از آنها هم استفاده میکنند که تندرویهای خیلی مزاحمی هستند.
صداوسیما تندرویها را تشویق میکند
مثلاً یک عده در مجلس هستند که با استفاده از تریبون باز آنجا تندروی را اشاعه میدهند و متأسفانه بعضی از نهادهای کشور هم کم و بیش با آنها همکاری میکنند. صداوسیما هم تندرویهای آنها را پخش میکند که تشویق میشوند. فکر میکنم تندروی الان قویتر از سابق شده است. ولی اکثریت جامعه و مسئولان به همان اعتدال رسیدند که این یک موفقیت تاریخی است. یعنی تاریخ و عملکردها، مردم، مخصوصاً جوانها و تحصیلکردهها را قانع میکند که راه درست اعتدال است.
جریان تندرو هرچه را دوست نداشته باشد، میگوید نفوذ است
درباره سوءاستفاده جریان تندرو از "نفوذ" مسئله؟
هاشمی رفسنجانی: این همان مسئلهای بود که دکتر روحانی تذکر داد و گفت که رهبری اصلی را گفتند که هیچ کشوری مایل نیست دیگران در آن نفوذ کنند. این یک اصل درست است. ولی کسانی که از این مسئله سوءاستفاده میکنند، در راستای اهداف ایشان نیست.
دامنه برخورد با مخالفان سیاسی را به کتابها و روزنامهها هم گسترش دادند
الان جریان تندرو هر چه را که دوست نداشته باشد، میگوید: نفوذ است. حتی دامنه برخورد با مخالفان سیاسی خود را به کتابها و روزنامهها هم گسترش دادند که یعنی همه اینها را باید صاف کرد. این حرف یعنی چه؟
تندروها اسم هر کار خود را مقابله با نفوذ میگذارند
یعنی تا اینجا هم پیش میروند و اسم هر کار خود را مقابله با نفوذ میگذارند. البته اهداف جناحی ما را از مصالح ملی دور کند که اگر قدرتی بتواند، از روزنامهها و رادیو و تلویزیون هم استفاده میکند. الان ماهواره، اینترنت و این همه وسایل ارتباطی، با مطالبی که میگویند، خیلی بیشتر از روزنامههای خودمان تأثیر میگذارند. هر کسی که امکانات رسانهای دارد، میتواند تأثیرگذار باشد. اما باید هوشیار باشیم و متقابلاً کارهای اقناعی برای رشد آگاهی مردم انجام دهیم.
گروهی برای بررسی انتخاب رهبری در صورت پیشامد حادثه تعیین شده است
حالا هر وقتی که بنا شد رهبری عوض شود یا نباشد و کس دیگری بیاید، دوباره باید کار عمدهای انجام دهند. البته دارند آماده میشوند و مطالعه میکنند و گروهی را گذاشتند که دارند افراد را بررسی میکنند تا آنهایی را که صلاحیت دارند که اگر بعداً حوادثی پیش آمد، بتوانند برای رأیگیری مطرح کنند. کار خبرگان عمدتاً همین است.
باید بر نهادهایی که زیرنظر رهبری هستند نظارت کنیم
البته از نظر من نباید اینگونه باشد و در خبرگان هم گفتم که اگر بخواهیم وظیفه خود را به خوبی انجام بدهیم، همه کارهای کشور زیرنظر رهبری است و ما نباید از آنها غافل باشیم. رهبری قدرت مطلق کشور هستند، لذا ما باید لااقل نهادهایی را که زیرنظر رهبری هستند، و هر عیبی دارند، با رهبری مطرح و پیگیری کنیم که آن عیب برطرف شود و اگر حسنی هم دارند، آن حسن را بزرگ و تشویق کنیم. این کار تا به حال میشد، اما قوانینی را که خودمان گذراندیم، محدود است. در آینده خبرگان دیگری میآید که باید ببینیم چه کار میکند.
در قانون اساسی، رهبری را از اول شورایی نوشتند
بحث انتخاب شورایی رهبری و انتخاب فرد بسیار مطرح است که البته در دورهای هم برای آن رایگیری شد٬ ابتدا در مورد نوع تصمیمگیری آن دوره توضیح میفرمایید؟
آیتالله هاشمی رفسنجانی: در قانون اساسی، رهبری را از اول شورایی نوشتند. وقتی که امام رحلت کردند و ما میخواستیم رهبری را انتخاب کنیم، قانون اساسی ما شورایی بود. آن موقع هنوز قانون اساسی را اصلاح نکرده بودیم.
خود امام جملهای گفته بودند که سند شد. ایشان گفته بودند که شورایی خیلی جواب نمیدهد و من فکر میکنم که فرد بهتر و زودتر میتواند تصمیم بگیرد. این در حد صحبت بود و نه در دستور، چون اظهارنظری کرده بودند.
خامنهای و من طرفدار رهبری شورایی بودیم
آنها میگفتند: باید فرد باشد، چون امام اجازه دادند که فرد باشد. بحثی شروع شد و در این بحث هر کسی صحبت کرد که اکثر وقت جلسه ما را گرفت و خود آیتالله خامنهای طرفدار شورا و عضو پیشنهادی ما هم بودند. صحبت بسیار مستدلی در طرفداری از شورایی کردند و گفتند که باید شورایی باشد.
بنا بود من هم صحبت کنم که نوبت نرسید و صحبت نکردم. نظر من هم شورایی بود. بعد از صحبت رأیگیری کردیم که ۳۵ نفر به شورا و ۴۵ نفر به فرد دادند و فرد برنده شد. آنها آیتالله گلپایگانی را برای رهبری معرفی کردند و رأی گرفتیم که همان ۱۴ نفر رأی دادند و انتخاب نشد.
ما آن موقع آیتالله خامنهای را پیشنهاد دادیم، ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند: من فرد را قبول ندارم، چرا مرا نامزد میکنید؟ قبول نمیکنم. من گفتم: نظر ما هم همین بود. ولی رأیگیری کردیم و الان قانون شد و اگر شما نباشید، فرد دیگری باید بیاید. ایشان جواب مرا ندادند و رفتند در جایشان نشستند.
گفتیم که این سکوت را دلیل رضایت تلقی کنیم و برای ایشان رأی گرفتیم که رأی بالایی آوردند. بعداً که قانون اساسی را بازنگری کردیم، به جای شورا، فرد آوردیم. در همان جلسه به آیتالله خامنهای گفتم: نظر من هم شورایی بود، ولی وقتی خبرگان اینگونه تصویب کرد، تسلیم هستیم. البته الان پشیمان نیستیم، چون شاید اگر در آن موقع و در آن شرایط کشور، شورایی میگذاشتیم، مشکلاتی پیش میآمد. بالاخره تشخیص خبرگان این بود.
تندوها در کشورهای دیگر٬ نزاکت دیپلماتیک دارند
شما هیچ جای دنیا را نمیبینید که حکومت مطلق باشد. همه نظامها از این مخالفان دارند. در کجا سراغ دارید که مخالف نباشد. گاهی حزبهای بزرگ و اصلاً دولت در سایه هستند که همین کارها را میکنند. منتها یک مقدار نزاکت دیپلماتیک دارند.
تندروها باید نزاکت را مراعات کنند و خوب کار کنند و به نظرم آن موقع میتوانند مفید باشند. من در این حد مشکلی نمیبینم که باشند. بیادبی فرهنگ جامعه را ضایع میکند و هم آثار بدی دارد و هم شخصیت نظام را پایین میآورد که این چیزها خوب نیست.
فشار تندروها مانند سر و صدای کلاغها، تأثیری روی من ندارد
در مورد خودم، فشار اینها روی من هیچ تأثیر ندارد و مثل کلاغهایی هستند که از روی درختها میپرند. برای من اینگونه است و کاری با آنها ندارم. من همیشه فشار داشتم. وقتی که انقلاب پیروز شد، منافقین سختترین دشمن بودند، چون پیش از پیروزی انقلاب که مرتد شدند، ما با آنها مخالفت کردیم و همین طور ادامه داشت.
تصمیمها در دولت گذشته انفرادی و شخصی گرفته میشد
بعضیها نظراتی داشتند و میگفتند و برنامههای بعدی رعایت میشد. معمولاً دولتها مشکلاتی داشتند و هماهنگی نبود. برنامهٔ آخری هم که اینگونه شد و دو برنامهٔ چهارم و پنجم هم در شرایطی تدوین شده بودند که دولت وقت اصلاً برنامه را قبول نداشت. کارهای دولت روزمره بود و تصمیمها عمدتاً به صورت تقریباً انفرادی و شخصی گرفته میشد. {دولت} نه مجلس، نه مجمع و نه شورا را قبول داشت.
منبع خبر: پیک ایران
اخبار مرتبط: گروهی برای انتخاب رهبری در صورت پیشامد حادثه تعیین شده است
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران