دو هزار و دویست میلیارد تومان از جیب مردم در سفره مدیران شهرداری؛ قالیباف تا کجا حمایت می‌شود؟

دو هزار و دویست میلیارد تومان از جیب مردم در سفره مدیران شهرداری؛ قالیباف تا کجا حمایت می‌شود؟
کلمه
چکیده :چگونه می‌شود که یک روز به اسم اجرای قانون و حق و حقوق شهروندان یک دستفروش را تا پای گرفتن جانش می‌زنند و روز دیگر با بذل و بخشش ٢ هزار و دویست میلیارد تومانی به شکل زمین، خانه و ویلا برای مدیران و افراد رده بالایی که حقوق مزایای یک ماهشان از دستمزد یکسال یک کارگر زحمتکش بیشتر می‌شود، حق و حقوق شهروندان را مثله می‌کنند؟...


کلمه – گروه اجتماعی: در شرایطی که شهرداری تهران به اسم رعایت قانون و حق و حقوق شهروندان با خشونت فراوان با دستفروشان و افراد بی‌بضاعت برخورد می‌کند، ناگهان سازمان بازرسی کل کشور از دو هزار‌ و ٢٠٠ میلیارد تومان تضییع حقوق مردم از سوی شهرداری تهران با بذل و بخشش ویلا و زمین به افرادی خاص و از اعضای شورای شهر خبر می‌دهد. پرونده‌ای که در حالت خوش‌بینانه به نظر می‌رسد مغفول مانده و بررسی آن احتمالا ابعاد گسترده‌تری از آن را افشا خواهد کرد.

نکته مهم و قابل توجه آن‌جاست که این گزارش مربوط به یک دوره زمانی منتهی به سال ٩٢ می‌شود و باید پرسید اگر این روند در سال‌های قبل و تا همین حالا ادامه داشته، شهردار تهران چه میزان دیگری از اموال شهر را به مدیران شهرداری و بیرون از بدنه شهرداری بذل‌وبخشش کرده است؟

در همین حال محمدباقر قالیباف، شهردار تهران در واکنش به برخی اخبار مبنی بر واگذاری زمین، خانه و … به برخی مدیران شهری، با فرار به جلو و بی آنکه خود را ملزم به پاسخگویی در قبال این رانت و فساد وسیع در شهرداری داشته باشد مدعی شده است: واگذاری امتیازات پروانه و زمین بر اساس مقررات انجام شده و تخفیف‌ها بر این اساس بوده است و حتی در برخی موارد برخی تعاونی‌هایی که برای شهرداری تهران و کارکنان نیز نبودند مورد کمک شهرداری قرار گرفته‌اند؛ همچون تعاونی قوه قضائیه که با کمک شهرداری مشکلاتش مرتفع شد.

بر اساس مستندات سازمان بازرسی در این گزارش هیأت بازرسی با بررسی عملکرد ستاد ساماندهی مسکن کارکنان شهرداری تهران به این نتیجه رسیده است که اقدامات مدیرکل دفتر شهردار تهران برخلاف ماده ۶ آیین‌نامه مالی و معاملاتی سازمان املاک و مستغلات شهرداری و سایر ضوابط قانونی بوده است. در این گزارش تأکید شده که دستور واگذاری املاک عمومی و شهرداری به اشخاص خلاف قانون بوده و براساس ماده ۵ قانون تشدید مجازات مرتکبان ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری موارد ذیل گزارش خود را پیگیری می‌کند.

گزارش سازمان بازرسی، اقدام شهرداری تهران به واگذاری و فروش غیرقانونی اموال عمومی، املاک و مستغلات شهرداری تهران اعم از زمین و خانه و ویلا تا حدود ٢٠٠ واحد به شرکت تعاونی با قیمت کارشناسی بسیار نازل (غیرواقعی) و با اعمال تخفیف‌های قابل‌توجه (از صد میلیون تا بیش از یک میلیارد تومان) و نیز اعمال شرایط پرداخت اقساطی تا ۶٠ ماه را غیرقانونی خوانده است. این گزارش، رقم این واگذاری به چند تعاونی را بیش از ١۵٠ میلیارد تومان اعلام کرده و آن را ناعادلانه و تبعیض‌آمیز دانسته است. بخش دیگری از این گزارش، واگذاری و فروش املاک و اراضی با کاربری مسکونی، تجاری، اداری و خدماتی متعلق به اموال عمومی شهرداری تهران با بیش از صد هزار مترمربع به مدیران، معاونان، اعضای شورا و تعدادی از افراد حقیقی را تخلف دانسته است.

این فساد مالی در سازمان عریض و طویل مدیریت شهری پایتخت جایی دردناک‌تر می‌شود که شهرداری تهران از جیب خود و هم‌مسلکان خود را از مردم و کارگرانی پر کرده است که هر روز اخبار جدیدی از وضعیت نابسامان‌شان منتشر می‌شود و شکاف طبقه متوسط و ضعیف جامعه را از طبقه مرفه بیشتر می‌کند.

ایلنا در گزارشی در باره‌ی دستفروشان که مدت‌هاست برخورد ماموران شهرداری با آنان به مسئله‌ای جدی تبدیل شده، می‌نوبسد: دستفروش است، لیف می‌فروشد، سهمش از مال دنیا شده گوشه‌ای از سقف آسمان تا در تابستان داغ و سوز سرد زمستان تکه پارچه‌ای در پیاده رو بیندازد و لیف‌هایش را روی آن بچیند، پیرزن صبح تا غروب با پاهای پر دردش روی صندلی تاشو می‌نشیند، به امید آنکه لیفی بفروشد، نهایتا ۲ یا ۳ هزار تومان؛ یک چشمش به میل نخ و قلابش است و چشم دیگرش به دورنمای سایه هیکل‌های درشت و سیاه‌پوشی که گاهی پیدایشان می‌شود و با لگد گوشه بساط پیرزن لیف‌فروش را می‌زنند و فریاد بلند می‌کنند که جمع کن بساطت را و پیرزن، دست به زانوهای پردردش بلند می‌شود تا زودتر لیف‌های سفید با گل‌های کاموایی را از زیر لگدهایشان جمع کند.

پیش‌ترها چشم امید پیرزن به کمک احمد آقا بود که در نزدیکی او بساط دمپایی می‌چید و تا مردهای درشت هیکل از دور پیدایشان می‌شد، خود را سریع به پیرزن می‌رساند تا پیش از آنکه قامت خمیده پیرزن زیر صدای فریادها و تهدیدها بلرزد، کمکش کند تا بساطش را جمع کند، اما این روزها احمد آقا نیست و مردهای درشت هیکل فقط فریاد می‌زنند و رگ‌های گردنشان متورم می‌شود، در حالی که هیچ کدام نمی‌پرسند؛ چرا پیرزن مجبور است که صبح تا شب گوشه خیابان لیف ببافد و بفروشد.

خشونتی که به نام قانون تنها سهم بی‌بضاعت‌ها می‌شود

احمد آقا صبح‌ها که هنوز آفتاب نزده باروبنه سنگینش را در ساک کهنه جا می‌دهد و از حاشیه شهر راه می‌افتد به سمت تهران، احمد آقا با دمپایی فروختن گوشه خیابان نه می‌تواند پولدار شود، نه خانه بخرد، نه ماشین و نه حتی لباس نویی برای زن و بچه‌اش که مدت‌هاست با وصله و پینه روزگارشان را می‌گذرانند، احمد آقا فقط می‌خواهد؛ شب دست خالی و بی‌غذا به خانه برنگردد، شب‌هایی که بچه‌ها گرسنه می‌خوابند؛ احمد آقا تا صبح صد بار از خجالت زن و بچه‌اش می‌میرد و زنده می‌شود.

اما اکنون چند ماهی است که همان مردان درشت هیکل سیاهپوش گفته‌اند که خوش ندارند؛ احمد آقا و بساطش را دیگر در خیابان‌های شهر ببینند و این بار دیگر به هیچ چیز راضی نشدند تا دست از سرش بردارند، چون در نظر آنها احمد آقا پررو و زبان دراز شده و دفعه آخر به جای بله یا چشم گفتن فریاد زده که آخر از خدا بی‌خبرها مگر شما جواب گرسنگی بچه‌های من را می‌دهید که ناگهان سیاه‌پوشان قوی هیکل بر سرش هوار شدند و از خجالتش درآمدند و حالا احمد آقا ساکش را روی دوش می اندازد و از صبح تا آخر شب در پیاده‌روها راه می‌رود و از مردم می پرسد که دمپایی لازم ندارند؟

جان شهروندان بازی دست ماموران منتسب به شهرداری

احمد آقا با همین وضعی که دارد، اما باز هم روزی هزار بار خدا را شکر می‌کند؛ چرا که تصویر «علی» هنوز از جلو چشمش کنار نمی‌رود، اگر آنچه بر سر رفیقش«علی چراغی» آورده بودند، بر سر او نیز می‌آوردند، زن و بچه‌اش چه می‌کردند؟

علی را همین مردان سیاهپوش قوی هیکل با لباس‌های منقوش به آرم شهرداری تهران آنقدر جلو چشم پسر ۱۴ ساله‌اش زدند تا مرد، علی با وانتش ضایعات خرید و فروش می‌کرد، اما این کارش به مذاق ماموران منتسب به شهرداری خوش نیامد و بد جور این خوش نیامدن را به او نشان دادند.

۲۲۰۰ میلیاردی که از حق شهرندان سهم نور چشمی‌ها شد

گمان نمی‌کنم که پیرزن، احمدآقا و خانواده علی چراغی که اکنون ٢ سال است؛ بی‌پدر زندگی را می‌گذرانند، هیچکدام بدانند؛ دو هزار‌ و ٢٠٠ میلیارد تومان چقدر می‌شود، این رقمی است که سازمان بازرسی کل کشور اعلام کرده توسط شهرداری تهران از اموال عمومی تضییع شده‌است.

احمد آقا، پیرزن لیف فروش و خانوده علی چراغی مانند میلیون‌ها شهروند دیگر هرگز نمی‌دانند و نخواهند فهمید که این همه پول چقدر می‌شود، اما برخی کارکنان شهرداری تهران و برخی اعضای شورای شهر تهران که این تضییع اموال عمومی به شکل بذل و بخشش‌های نجومی بر آنها تجلی پیدا کرده، خوب می‌دانند که این همه پول چقدر می‌شود. خانه، ویلا و زمین‌های آجودانیه، نیاوران، پاسداران و بلوار ارتش شاید در خواب دستفروشان و حتی بخش عظیمی از شهروندان هم نباشد، اما ظاهرا برای نورچشمی‌های شهرداری‌ تهران، این معامله‌ها و گردش مالی‌های میلیاردی معمولی به نظر می‌رسد.

چگونه می‌شود که یک روز به اسم اجرای قانون و حق و حقوق شهروندان یک دستفروش را تا پای گرفتن جانش می‌زنند و روز دیگر با بذل و بخشش ٢ هزار و دویست میلیارد تومانی به شکل زمین، خانه و ویلا برای مدیران و افراد رده بالایی که حقوق مزایای یک ماهشان از دستمزد یکسال یک کارگر زحمتکش بیشتر می‌شود، حق و حقوق شهروندان را مثله می‌کنند؟ برخی «مدیریت جهادی» را چه عجیب معنا می‌کنند!

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: دو هزار و دویست میلیارد تومان از جیب مردم در سفره مدیران شهرداری؛ قالیباف تا کجا حمایت می‌شود؟