در خواب بماندیم و جهان زیر و زبر شد هر روز ز دیروز و پریروز بتر شد در گردشِ معکوس، زمان سنج به ناگاه برگشت شتابنده عقب، عصرِ حجر شد
در خواب بماندیم و جهان زیر و زبر شد
هر روز ز دیروز و پریروز بتر شد
در گردشِ معکوس، زمان سنج به ناگاه
برگشت شتابنده عقب، عصرِ حجر شد
با سحرِ ددان مسخ شد آدابِ تمدن
گردونه دگرگونه و هنجار دگر شد
در باغ هم آوازیِ گلبانگِ هزاران
هم خوانیِ جغد و زغن و جیغِ خطر شد
افرا و سپیدار به خاکِ سیه افتاد
تابوت شد و دار و چلیپا و تبر شد
آیینهی تاریخ ز زشتی کِدِر آمد
انسان حَیَوان گونه چو غولانِ دو سر شد
تفسیرِ فضیلت نه همانی ست که گفتند
زیبا صفتی ننگ فزا، عیب هنر شد
ناموسِ صداقت ز مرامِ عرفا رفت
در مدرسه از درسِ صفا صرفِ نظر شد
دامانِ زمین، مادرِ پاکیزه ی هستی
آلوده ز نادانیِ ابنای بشر شد
خشک آخورِ تاریخ چراگاهِ زمین است
هیهات ز سیلابهی خونی که هدر شد
ما شب زده خفتیم به بیغولهی غفلت
نه اخترِ اقبال دمید و نه سحر شد
********
جهانگیر صداقت فر
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
منبع خبر: اخبار روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران