در آمریکای لاتین هیج کس از اینکه علیه دیکتاتوری مبارزه کرده پشیمان نیست و همه بر پایداری و فداگاری ان نسل در برابر دیکتاتوری های نظامی تکیه دارند. طبیعی است که در بحث های نظری تاریخی این یا آن وجه ایده های مطرح در آنزمان را که مشابه ایران بوده مورد بررسی و نقد قرار می‌دهند ولی کلیت آنرا به زیر سوال نمی برند واینکه در جوانی خود به آن جنبش تعلق داشته اند را افتخار و نه سرشکستگی می‌دانند

در آمریکای لاتین هیج کس از اینکه علیه دیکتاتوری مبارزه کرده پشیمان نیست و همه بر پایداری و فداگاری ان نسل در برابر دیکتاتوری های نظامی تکیه دارند. طبیعی است که در بحث های نظری تاریخی این یا آن وجه ایده های مطرح در آنزمان را که مشابه ایران بوده مورد بررسی و نقد قرار می‌دهند ولی کلیت آنرا به زیر سوال نمی برند واینکه در جوانی خود به آن جنبش تعلق داشته اند را افتخار و نه سرشکستگی می‌دانند
اخبار روز
حدود نیم قرن از واقعه سیاهکل می‌گذرد. امروز سیاهکل و چریکهای فدایی خلق بخشی از تاریخ‌اند. در بررسی هر حرکت تاریخی ابتدا باید شرایطی را که به وقوع آن پدیده انجامید مورد بررسی قرار داد و سپس به تحلیل نتایج آن پرداخت.
واقعه سیاهکل یک پدیده اتفاقی و ناگهانی نبود. ده‌ها گروه دانشجویی روشنفکری به این نتیجه رسیده بودند که راه مبارزه با رژیم شاه دست بردن به اسلحه است. عملیات سیاهکل به وسعت در کشور منعکس شد و جوانان خواسته خود را در این حرکت منعکس دیدند. اگر گروه جنگل در آنروز موفق نمی‌شد در سیاهکل مبارزه مسلحانه را آغاز کند، این عملیات در جای دیگر و توسط کسان دیگری شروع می‌شد. در جنگل های شمال، یا کوههای بویر احمدی یا در شهر... سازمان چریکهای فدایی خلق در طی سال ۵۰ تا حدنابودی ضربه خورد. همه چریک‌ها کشته یا دستگیر شدند. تنها چند تن از اعضای سازمان زنده ماندند ولی با پیوستن همان گروه‌های پراکنده مجددا سازمان خودرا بازسازی نمود و رشد کرد.
برای فهم واقعه سیاهکل باید به شرایط سیاسی اجتماعی شکل گیری ان پرداخت. رفرم‌های ابتدای دهه چهل نه تنها با گشایش سیاسی همراه نشد بلکه فضای سیاسی کشور بسته تر و فشار بر مخالفان افزایش یافت. واکنش روشنفکران در سال‌های اولیه تشدید دیکتاتوری و تسلیم و سرکوب سازمان‌ها و جریان‌های سیاسی با یاس و ناامیدی همراه است اما در نیمه دوم دهه چهل این واکنش تغییر جهت میدهد و بتدریج روحیه جدیدی در فضای روشنفکری ایران منعکس می‌گردد و بتدریج غلبه می‌کند. روحیه ای که مبارزه رادیکال علیه دیکتاتوری را توصیه می‌کند. شکل گیری این روانشناسی را در مقالات و نوشته های انزمان می‌توان به روشنی دید . صمد بهرنگی این روانشناسی را در کتاب ماهی سیاه کوچولو به نگارش در می آورد. خصوصیات این ماهی جستجوگر و پرسشگر است. به صحبت ها یا نصحیت مادر قانع نیست. او ارمان خواه است می‌خواهد به در یا برسد ، او شجاع است و ترسی از حوادث میان راه ندارد و می داند که برای این جستجوگری باید هزینه سنگینی بدهد. حتی جانش را بر سر آرمانش بگذارد. ساعدی در تئاتر چوب بدستان ورزیل این پیام را می دهد که حرف بس است. سیاوش کسرایی در مجموع شعر خانگی می نویسد "سگ رامی شده ایم، گرگ هاری باید". شاملو این روحیه روشنفکررا در شعر "دریا نشسته سرد یکی شاخه از سیاهی جنگل بسوی نور فریاد می کشد.. بازگو می کند. اینها همه در زمانی است که هنوز ایده عمل مسلحانه شکل نگرفته و هیچ یک از آنان به مبارزه مسلحانه معتقد نیستند.
در این سال ها این روانشناسی در واکنش های روشنفکران و دانشجویان ایران منعکس شده و جنبشی رادیکال علیه دیکتاتوری شکل می‌گیرد. فکر "باید حرکت کرد، باید عمل کرد" در محفل ها و گروه ها غلبه می‌کند آنها را به سوی اقدامات رادیکال سوق می‌دهد. امید به سوی تغییری دمکراتیک از دست رفته است. در ایران و جهان ضرورت مبارزه مسلحانه علیه رژیم‌های دیکتاتوری پذیرفته می‌شود.
شکل گیری این جنبش همزمان با شکل گیری یک جنبش رادیکال سیاسی فرهنگی روشنفکری دانشجویی در سراسر جهان است. در اروپا، آمریکا و آمریکای لاتین جوانان و روشنفکران تحولات بنیادین سیاسی فرهنگی را طلب میکنند و به میدان امده و در اشکال رادیکال مبارزاتی این خواست را منعکس می‌کنند.
سیاهکل در چنین شرایطی اتفاق می افتد. جنبش شکل گرفته که سر سیاسی ندارد. عمل سیاهکل و شکل گیری سازمان چریکهای فدایی خلق پاسخگویی به این ضرورت است. سازمان چریک های فدایی خلق موفق می‌شود محافل و گروه های متفاوت را متحد کند و به زیر پرچم مبارزه ای رادیکال علیه دیکتاتوری گرد آورد.

نتایج واقعه سیاهکل چه بود؟
سازمان چریکهای فدایی خلق پس از آغاز مبارزه مسلحانه موفق شد اعتماد نیروی روشنفکری و جوان زمان خودش را بدست آورد. آن ها رهبری این جریان یعنی رهبری سازمان چریک های فدایی را پذیرفتند. شاید بتوان گفت که در محافل روشنفکری و دانشجویی کشور در یک دوره چریکهای فدایی خلق (و سازمان مجاهدین در بین نیروهای مذهبی) به نیروی بلامنازع تبدیل می‌شود.
چریکهای فدایی خلق، امید به تغییر را در میان جوانان زنده کرد و" امید" این نیروی جوان را به حرکت درآورد. روحیه مقاومت و روحیه گفتن "نه" به دیکتاتوری را بسط و گسترش داد. نشان داد که ایران جزیره آرامشی که شاه می‌گفت نیست. عملیات مسلحانه نشان داد که دیکتاتوری با همه ابهتش قادر به کنترل همه چیز نیست و آن رعب و حشتی را که ساواک ایجاد کرده بود ضربه زد.
چریکهای فدایی خلق نوع دیگری از سیاست ورزی را سنت گداشت. سیاستمدارانی که حرف و عملش یکی است. آن چه می گویند خود انجام می‌دهند، سیاستمدارانی که برای گفته های‌شان هزینه می پردازند، سیاستمدارانی که برای مقام و برای رسیدن به امکانات وارد سیاست نشده اند. همین امروز هم سیاستمدارانی این گونه مانند آقای منتظری، آقای موسوی مورد احترام اند. زیرا که این نوع سیاست ورزی مورد تایید جامعه است.
سیاهکل بعنوان یک عملیات نظامی نمی‌توانست پیروز گردد. نه روستاهای ایران ظرفیت حمایت از چریک ها را داشت و نه جنگل های ایران قدرت حفظ و گسترش عملیات نظامی را. عملیات مسلحانه در شهرها ادامه یافت ولی چریکهای متشکل در خانه های تیمی چند ده نفر بودند. در حالیکه جریان اعتراضی روشنفکری جوانان و دانشجویان ایران چند ده هزار نفر را شامل می‌شد. این مجموعه چند ده هزار نفری در مبارزات سیاسی، دانشجویی، سندیکایی و در فعالیت های فرهنگی ادبی هنری شرکت دارد. محدود کردن بررسی جریان فدایی به عملکرد چریک های مسلح که در بدترین حالت به شش نفر تقیل یافته و کلا در هر مقطع به چند ده نفر محدود است، خطاست. مشخصه مبارزه جوانان و روشنفکران دهه پنجاه مبارزه جویی و رادیکالیسم آنان است و نه مبارزه مسلحانه. کما اینکه در همان دوران چریکی کم نبودند کسانی که این روش مبارزه را رد می‌کردند اما در درون این جنبش باقی ماندند.

نفی جنبش جوانان و روشنفکران دهه پنجاه، چرا؟
جنبش روشنفکری جوانان دهه پنجاه بخشی از یک جنبش جهانی است که در تمامی کشورهای اروپا و آمریکا و آمریکای لاتین وجود دارد. مشخصه آن در سراسر جهان اعتراض رادیکال به شرایط موجود است. این جنبش مانند هر جنبش اعتراضی حاوی عناصر متضادی است. می‌توان بخشی از آن را تایید و بخشی را مورد نقد قرار داد. در اروپا، آمریکا و آمریکای لاتین تمامی تحلیل گران بر دست آوردهای مثبت این جنبش تاکید می‌نمایند. در ایران در سال‌های اخیر بخش بزرگی از تحلیل گران نه تنها نقد بلکه کل این حرکت را رد می‌کنند.

جریان‌هایی که کل این حرکت را مورد حمله قرار می‌دهند عبارتند از:
۱. بخشی از نیروها و مطبوعات وابسته به رژیم: به نظر می‌رسد چهل سال پس از انقلاب، در شرایطی که خطر شکل گیری یک جنبش چریکی پارتیزانی رژیم را تهدید نمی‌کند، حمله و تخطئه فداییان، و تلاش برای ارائه یک تصویر بغایت منفی از مبارزات آن زمان منطقا نباید از اولویت برخوردار باشد. علت و زاویه برخورد این نیروها، بیم آنان از حرکات اعتراضی رادیکال است. فداییان و روشنفکران دهه پنجاه جلوه بارزی از" نه" گفتن به سرکوب و فشار بودند و کسانی که می‌کوشند از فداییان چهره منفی ترسیم کنند، نه مبارزه چریکی و مسلحانه آنان بلکه نفی این وجه از حرکت را مورد نظر دارند.
۲. بخش عمده معتقدان به رژیم پادشاهی، روشنفکران و نیروهای ضددیکتاتوری دهه پنجاه را در فروپاشی رژیم گذشته و روی کارآمدن جمهوری اسلامی مسئول می‌دانند. آنان چهل سال بعد از سرنگونی رژیم هنور مایل نیستند خطاهای آن رژیم را بپذیرند. هنوز در یادآوری آنروزها فشار سنگین نیروی سرکوب بر نیروهای چپ و روشنفکران منتقد را فراموش می‌کنند. مایل نیستند بیاد آورند همان روحانیتی که توسط رژیم برای مبارزه با روشنفکران منتقد و کمونیست تقویت می‌شد، نیروی اصلی سرنگونی رژیم و شکل دهی حکومت اسلامی بود.
٣ بخشی از پرحرارت ترین منتقدان جنبش روشنفکری جوانان دهه پنجاه، متعلق به همین جنبش هستند. اگر در رابطه با دو نیرو مخالفت بالا گاه هیستریک آنان با آن جنبش قابل توضیح و فهم است اما نفی کامل و تند این جنبش توسط نیروهایی از درون این جنبش به بررسی پیچیده تری نیاز دارد. اگر تلاشهای گروه اول و دوم عمدتا با بی اعتنایی جوانان و فعالین سیاسی اجتماعی مواجه می‌شود، نظرات این بخش بیشتر مورد توجه قرارمی گیرد. گروه اول و دوم عمدتا بر اساس نوشته ها و تحلیل های این بخش استدلال ها و حملات خود را تبیین می‌کنند.
تمامی عناصر منفی ای که توسط مخالفین این جنبش مورد تاکید قرار می‌گیرد، در کشورهای آمریکای لاتین بشکل مشابه و در برخی موارد شدیدتر وجود داشته است. جنبش های چریکی در این کشورها زودتر از فداییان شکل گرفته و تاریخ طولانی تری داشته است. در آن جا عملیات مسلحانه و خشونت آمیز از ایران گسترده تر بوده است. مواضع تند علیه کشورهای غربی و بخصوص آمریکا حتی تندتر از روشنفکران آن نسل در ایران است. اما در آمریکای لاتین نه تنها بازمانده های روشنفکران آن نسل بلکه مخالفین آن حرکت همه با تمجید از تلاش روشنفکران و جوانان آن نسل یاد می‌کنند. چند تن از بازماندگان آن نسل منجمله یکی از رهبران توپوماروها نامدارترین جریان چریکی آن دوران در سال‌های اخیر پست ریاست جمهور را بدست آوردند. در بزرگترین کشور آن منطقه یعنی برزیل عکس جوانی خانم روسف رییس جمهور کشور، در دادگاه زمانی‌که بجرم عضویت در سازمان چریکی محاکمه می‌شود بعنوان یک افتخار در زندگیش منتشر می‌گرددد. فضایی که در ایران در تمامی سال‌های اخیر علیه جنبش روشنفکری جوانان نسل پنجاه وجود داشته با آنچه در اروپا نه امریکا و بخصوص در آمریکای لاتین وجود دارد متضاد است. در ایران بخشی از روشنفکران در یادآوری آن دوران به خطاهای نظری عملی آن نسل که واقعی هم هست تاکید دارند اما در آمریکای لاتین بر پیگیری، پایداری و فداکاریهای آنان در مبارزه علیه دیکتاتوری تکیه می‌کنند.
مبارزه علیه دیکتاتوری های نظامی در آمریکای لاتین به نتیجه رسید. پس از برکناری دیکتاتورها، انتخابات آزاد و دمکراسی در این کشورها حاکم شد و تا به امروز تداوم یافته است. در ایران سرنگونی حکومت شاه به قدرت گرفتن روحانیت، تداوم دیکتاتوری، جنگ، اعمال فشار فرهنگی به اقشار مدرن جامعه و تصفیه و سرکوب همه دگر اندیشان منجر شد. مبارزات روشنفکران سالهای دهه پنجاه با وجود سرنگونی رژیم شاه به موفقیت نیانجامید. نیروهای حاکم آنان را یک به یک سرکوب کردند. اگر در اروپا و امریکا دستاوردهای مبارزه اعتراضی جوانان- روشنفکران قابل سنجش است در ایران این دستاوردها تحت الشعاع انقلاب اسلامی قرار گرفت و آن عناصر فرهنگی که روشنفکران آن نسل برای آن می‌کوشیدند، در ابعاد وسیعتری بازسازی شد. روشنفکران آن نسل شکست خوردند و شکست سیاسی در تداوم خود با شکست فرهنگی همراه شد.
روشنفکران نسل ما در مبارزه سیاسی فرهنگی شان در آن زمان شکست خوردند و این شکست طبیعی است که در تلقی و روانشناسی نیروهای شرکت کننده در این مبارزه منعکس شود. زیر سوال بردن جنبشی که علیه دیکتاتوری مبارزه می کرد با تکیه بر این یا ان نقد واقعی در نظر و عمل آنان انعکاس این شکست است. پدیده ای که در امریکای لاتین وجود ندارد. در آنجا هیج کس از اینکه علیه دیکتاتوری مبارزه کرده پشیمان نیست و همه بر پایداری و فداگاری ان نسل در برابر دیکتاتوری های نظامی تکیه دارند. طبیعی است که در بحث های نظری تاریخی این یا آن وجه ایده های مطرح در آنزمان را که مشابه ایران بوده مورد بررسی و نقد قرار می‌دهند ولی کلیت آنرا به زیر سوال نمی برند واینکه در جوانی خود به آن جنبش تعلق داشته اند را افتخار و نه سرشکستگی می‌دانند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منبع خبر: اخبار روز

اخبار مرتبط: در آمریکای لاتین هیج کس از اینکه علیه دیکتاتوری مبارزه کرده پشیمان نیست و همه بر پایداری و فداگاری ان نسل در برابر دیکتاتوری های نظامی تکیه دارند. طبیعی است که در بحث های نظری تاریخی این یا آن وجه ایده های مطرح در آنزمان را که مشابه ایران بوده مورد بررسی و نقد قرار می‌دهند ولی کلیت آنرا به زیر سوال نمی برند واینکه در جوانی خود به آن جنبش تعلق داشته اند را افتخار و نه سرشکستگی می‌دانند