بازگشت قهرمانانه
به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری فارس، محمد باقر نباتی مقدم طی یادداشتی نگاهی به نمایش «نذار این خواب تعبیر بشه» اثر مهدی نصیری داشته است، متن یادداشت در ذیل می آید:
نمایش نذار این خواب تعبیر بشه اثر مهدی نصیری که در تالار سایه به روی صحنه رفته است برای تماشاگرش چیزی ندارد جز اعلان صمیمیت جاری در زندگی با نمونههایی از آدمهای پیرامونی، که میتواند در بزنگاههای خاصی از تاریخ یک کشور بروز برجستهای داشته باشد.
عشق به زندگی و دلبستگی به میهن همانقدر همتراز هم در قصه این نمایش پیش میروند که داستان جدایی و دلگیری آدمها از یکدیگر. مهدی نصیری داستان سه زوج ایرانی (زوجهای مشهدی، تهرانی و شمالی) را نمایش میدهد که مثل همه هستند و نیستند.
داستان گرچه در منطقهای نزدیک به خط مقدم جبهه و در محل اتراق سربازها روی میدهد اما نویسنده برداشت ما را از مکان با سیالیتی نرم، از خاک جبهه به بستر خانه میغلتاند و تماشاگر در این انتقال مفهومی، در حالی که بوی جبهه را استشمام کرده، با واقعیات تازهای روبرو میشود. حالا گاو تماشاگر زاییده و او با سه روایت ویژه از زندگیهای معمولی روبروست که شبیه روایتهای دیگر نیست.
روایتی از جنس خوابهای زنانه که خودش را از بستر تنهایی برکشیده تا در زمین خاکی جبهه، به شریک زندگیاش بگوید دوستش دارد و دلتنگش است. هر سه زن میخواهند شوهران شان برگردند و برای این کار از امام و پیغمبر و مادر و زمین و زمان بهره میگیرند اما مردهای قصه نصیری قهرمان یک شبه نیستند که بتوانند در چشم به هم زدنی دشمن را زمینگیر کرده و برگردند به خانه. اینها آدمهای واقعی هستند و با قهرمانهای سینمایی و فانتزی فرق دارند.
مردهای داستان نصیری لقمه خانگی همسرانشان را با لذت میخورند و سپس برای گیر نیافتادن در خیال بازگشت، درگیر منصرف کردن زنانشان میشوند و مدام میگویند برگردید! این برگردیدها که از سوی مردان و زنان داستان بیان میشود هر کدام بار معنایی ویژه خود را دارد و عمیقتر از آن است که بازگشت از دفاع تلقی شود. گرچه در ظاهر زن دلش میخواهد کنار مرد زندگیاش باشد و سعی دارد او را از این همه جبهه رفتن منصرف کند اما این تنها رویهای است که نشانگر بغضهای تنهایی و دلخواهی لحظهای است. در واقع برگردید گفتنهای زنان نمایش نصیری، اشارتی دارد به تحولخواهی و بسترسازی برای آینده. و مردها نیز در برگردید گفتنشان دنبال زندگی و ادامه جریان آن هستند بی اینکه تصور شود اینها دست از زندگی شستهاند و در راه مرگ گام برمیدارند. زیبایی نگاه نویسنده به داستان مردهای نمایشنامهاش همین صمیمیت جاری در گفتار و رفتار آنهاست.
نه ابرقهرمان هستند نه سربازانی ضعیف که به خاطر میرازقاسمی دستپخت زنشان قید دفاع را بزنند. اینها در راهی که برگزیدهاند مصمم هستند اما میدانند که کسی منتظر بازگشتشان است. خانواده و زن و بچهای دارند و برای اینها هم که شده باید جانانه جنگید. طرفه آنکه بالای اینها، سربازان نمایش، نشان میدهند هم دلبسته زن و زندگیشان هستند و هم دلبسته دین و میهن و برای اینکه بتوانند هر دوی این دو اصل مهم را محافظت کنند اینک وقت مبارزه است و سستی خواب و خیال نباید آن را از هم بگسلاند. زنان نمایش مهدی نصیری با دلهره میآیند ولی دلقرص میروند گرچه در نگاهشان به وقت بدرقه، خطی ظریف از نگرانی موج میزند اما حالا دیگر مطمئن هستند شوهرانشان برخواهند گشت با پیروزی و سربلندی.
نمایش نذار این خواب تعبیر بشه در بستر تحولات درونی آدمهای نمایش شکل میگیرد و بروندادهای حسی و فکری آن تماشاگر را درگیر می کند. چنین وضعیتی در تئاتر امروز ایران، مایه خوشوقتی است که بی حرف اضافه و زیادت چیدمانهای دکوراتیو، قصد دارد نمایشدهنده صادقانه ارتباطی انسانی باشد. دکتر نصیری در طراحی صحنه نیز توانسته است خطی کلی از امری متواتر را در سه خط چوبی برجسته کند و نشان دهد که این جایگاهها تکرار شونده هستند.
او به مخاطب اجازه داده تصویری دقیق از وضعیت بغرنج آدمهای نمایش به دست آورد، تصویری که از سه نیمکت چوبی دراز تبدیل میشود به هزاران هزار مکان ملاقات انسانهای درگیر جنگ با همه دلتنگیها و خواستهها و اشکها و لبخندها. بی اینکه کسی مانع از رفتن آن دیگری شود اما با پیامی حک شده در قلب همدیگر که مطالبه سلامتی و بازگشت پیروزمندانه است.
چنین است که در این نمایش از کلیشههای شعارزده جنگ به کلیتی آبرومندانه از رفتارهای انسانی رهنمون میشوی و بی اینکه آنها را قضاوت کنی به دلداری خودت میپردازی. همراه میشوی با زنهای نمایش برای مطالبه بازگشت مردها و همراه میشوی با مردهای نمایش برای حضوری موثر در جبهه دفاع از خاک؛ تا شاید هر دو را در یک نقطه مشترک گیر بیاوری و آن شاید چیزی نباشد جز ایستادگی انسان بر سر باورهایش. نصیری توانسته است این نقطه مشترک را هم در متن و هم در کارگردانی اثرش با تکنیک رفت و برگشت های چندگانه
و چند پاره کردن یک داستان کوتاه به خوبی ارائه کند. امری که حتا در دیالوگ نویسی موجز و سرراست نمایش مشخص است و گویی همه جوانب این اثر تلنگری است به کارهایی که فقط دنبال بزرگنماییهای بیهوده نمایشی است!
بازیگران نمایش نذار این خواب تعبیر بشه تلاش هنرمندانهای برای ارائه نقشهای خود دارند ولی باید از زیبایی بازی فریبا امینیان، بهروز پناهنده و رضا جوشنی به صورت خاص یاد کرد به ویژه امینیان که به نظرم بهترین بازی را در این نمایش ارائه کرده است، هم در قابهای تکرارشونده آغاز دوباره داستان از نقطهای که کات خورده و هم در لحظات دیگر نمایش که نقشی باورپذیر را به مخاطب ارائه میدهد. و مخاطب از یک نمایش چه میخواهد جز اینها. شاید تنها نکتهای که بتوان از ضعف نمایش گفت ریتم کند شروع باشد و سکتههایی در میانههای نمایش به خصوص در بخش زوج تهرانی که میتواند بهتر از این رقم بخورد. هم، لازم است در موسیقی کار نیز بازنگری اساسی صورت بگیرد تا موسیقی نیز در راستای نمایش درونیتر و عمیقتر جلوه نماید.
انتهای پیام/
منبع خبر: خبرگزاری فارس
اخبار مرتبط: بازگشت قهرمانانه
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران