مرگ سخت است و مرگ در تبعید سخت تر. شنیدن خبر مرگ تلخ است و در غربت تلخ تر. واقعه درناکی ست تبعید اجباری اگر روزنامه نویس باشی و تحلیل گر یا کنشگر اجتماعی و حقوقی. خبر مرگ زنی از جنس نجابت و صلابت، اهل کتاب و کلمه، خبر و گزارش و فرزانگی و فرهیختگی انبوهی از امیدها، رویاها، خواسته و مطالبات را روی سرم آوار کرد. نامش شیرین بود؛ شیرین فامیلی. سخنگوی سپیده و سپیده ها.

مرگ سخت است و مرگ در تبعید سخت تر. شنیدن خبر مرگ تلخ است و در غربت تلخ تر. واقعه درناکی ست تبعید اجباری اگر روزنامه نویس باشی و تحلیل گر یا کنشگر اجتماعی و حقوقی. خبر مرگ زنی از جنس نجابت و صلابت، اهل کتاب و کلمه، خبر و گزارش و فرزانگی و فرهیختگی انبوهی از امیدها، رویاها، خواسته و مطالبات را روی سرم آوار کرد. نامش شیرین بود؛ شیرین فامیلی. سخنگوی سپیده و سپیده ها.
اخبار روز

 
مرگ سخت است و مرگ در تبعید سخت تر. شنیدن خبر مرگ تلخ است و در غربت تلخ تر. واقعه درناکی ست تبعید اجباری اگر روزنامه نویس باشی و تحلیل گر یا کنشگر اجتماعی و حقوقی. خبر مرگ زنی از جنس نجابت و صلابت، اهل کتاب و کلمه، خبر و گزارش و فرزانگی و فرهیختگی انبوهی از امیدها، رویاها، خواسته و مطالبات را روی سرم آوار کرد. نامش شیرین بود؛ شیرین فامیلی. سخنگو بود؛ سخنگوی سپیده و سپیده ها. دوست بود؛ دوست خوب روزهای تلخ و سرد. نگهبان بود؛ نگهبان عزت زنانه زنان ایران. دیده بان بود؛ دیده بان حقوق زنان.

شرین خانم پرکشیدن و آزادی و ستاره شدنت مبارک.

از امشب به بعد هر شب خدا اگر سپیده قلیان و سایر زنان و دخترکان دربند از گوشه ای یا روزنه ای آسمان را ببینند این احتمال وجود دارد که در آسمان مبارزات مدنی شان و در آسمان این شب های تیره و تار ستاره دیگری ببنند از جنس خودشان. از جنس آنان که می ایستند و با عزت زنانه شان خانه را روشن نگه می دارند.
ستاره مهمان این شب های ما قطعا شرین خانم است که خنده اش شادی تلاش و مبارزات هم جنسانش بود. کلامش صلابت ایستادن و خبرش امید دل های دخترکان جان به لب رسیده بود.

باید به بند زنان اوین و قرچک خبر داد که آسمانشان از امشب میزبان شیرین خانم ماست. باید به زنان ایران خبر داد که عزت زنان شان به دل آسمان ها رسید.
برای روزنامه ها پیام تسلیت نمی فرستیم چرا که نسل بعد از شیرین خانم از راه رسیده است. نسلی پرتوان و پر امید، نسلی پر از آمال و آرزو. نسلی که در قلبش ندا های کوچک با فریادهای بزرگ دارد.

آتنا، ندا، مریم، نازنین و سپیده و ده و صدها و هزاران هزار دیگر در دل خود دارد این نسل که حاصل تلاش شماست شیرین خانم؛ شما و هم رزمانتان.

من از کودکی زنان زیادی را دیده ام علیه نظام اسلامی حاکم به پا خواسته اند. بی سواد و باسواد، مذهبی و غیرمذهبی و چپ و راست. عده ای اسلحه بدست گرفته اند و عده ای قلم. عده ای به زندان رفته اند و عده ای به تبعید ناخواسته. عده ای مانده اند و عده ای رفته اند. در همه آنان من یک نوع اصالت دیده ام اصالتی از روح و روان ایران خانم. اصالتی دیده ام که ریشه در عزت زنانه شان داشته است که امروز هم می بینیم. من این عزت زنانه را دوست دارم دقیقا جایی که نه زندان و نه تبعید و تبعض و نه مرگ توان شکستنش را ندارد.

کافی ست نگاه کنیم به وضعیت سپیده قلیان. به حکم ۵۵ سال حبس برای یاسمن آریایی، منیره عربشاهی و مژگان کشاورز. بازداشت دوباره لیلا حسین زاده ... و اخیرا اعلام این دستور العملی مبنی بر این که اگر هر زن یا دختری برای مسیح علی نژاد فیلم بفرستد به ۱۰ سال حبس محکوم خواهد شد! عزت زنان پیش این هاست و همفکران شان. تهدیدهای امنیتی و تحقیر های خیابانی را لبخندی به خاک کشیده اند.

شرین فامیلی فروتنانه بیش از سه دهه درباره اینها نوشت و حرف زد. هرگز احساسی حرف نزد. آنچه می گفت از موضع حق و حقوق بود. کلامش حفظ اخلاق بود و نگاهش از تواضعی غیر قابل وصف حرف می زد. لبخندش نجابت بود و شرم زنانه. اگر سراغی از عزت زنانه گرفتید سری به خانه شیرین فامیلی بزنید.

نمی دانم شما مرگ مظلومانه زهرا کاضمی را به خاطر دارید یا نه. اعدام ناجوانمردانه شهلا جاهد را و بر دارکردن دلارام دارابی آن دخترک نقاش که گویا زیادی عاشق شده بود را. شرین فامیلی درد تک تک شان را نوشته بود از دغدغه تا دلخوشی هایشان که نمونه کوچکی از بغض فرو خورده زنان کشورشان بودند.

داستان زنان با عزت ایران طولانی ست آنقدر طولانی که تاریخ چهار دهه ایران را می توان با آن تبدیل به سریالی شبیه به سریال "سرگذشت ندیمه "کرد با نویسندگی شیرین فامیلی.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منبع خبر: اخبار روز

اخبار مرتبط: اینها حق تشکل‌های کارگری و نشریه‌های آنان و اتحادیه‌ها و سندیکاها را حرام و مطرود می‌دانند، باید هم زندانیان سیاسی را زندانیان مخل امنیت بخوانند. به همین دلیل است که شاهرخ زمانی را در زندان می‌کشند، علیرضا شیرمحمدعلیی را سلاخی می‌کنند، ندا ناجی و عاطفه رنگریز را مصدوم می‌کنند، اسماعیل بخشی و سپیده قلیان را شکنجه می‌کنند و در پی اعتصاب ساناز الهیاری و امیرحسین محمدی‌فر تماس تلفنی و ملاقات‌های آنان را قطع می‌کنند، چرا که فرض را بر این گذاشته‌اند که آنها در زندان نیز مخل امنیت نظام هستند.