پس از چهل و یک سال؛ از انقلاب اسلامی تا استبداد دینی

چکیده :آیا جمهوری اسلامی که قرار بود معنویت و اهداف دین را با خواست و اراده ملت جمع کند و سیستم سیاسی الگویی به جهان ارایه دهد که دیگران به ستایش ش برخیزند و در مقابل عظمت و شکوه و محبوبیت ش زبان به تحسین گشایند، اکنون چنین کارنامه ای برای جهانیان در دست دارد؟ برای جهانیان نه، برای مردم ایران چنین نتیجه‌ای حاصل آمده...


کلمه – امیر آخولقه

امروز چهل و یک سال از انقلاب اسلامی ۵۷ می‌گذرد. انقلابی که از پس شعارها، آرمان ها و اهدافی روشن زاده شد:

آزادی ملت در تعیین سرنوشت خویش، آزادی انتخابات، آزادی مطبوعات، برداشتن شکاف میان مردم و مسئولان، از میان رفتن حاجب و واسطه و مانع میان رهبران و ملت، رفع قیم ها و قیمومت ها، رفع فقر، رفع تبعیض، منع شکنجه، منع تجسس و منع مقررات نادرست برای راهپیمایی های آزاد و معترضانه مردم در خیابان، آزادی انتقاد به رهبران و مسئولان و برابری حقوقی میان مسئولیت ها و اختیارات رهبران و مسئولان، تدوین قوانین در جهت حمایت از تولید و کارآفرینی و رشد و توسعه شهرهای دورافتاده و رفع فقر از چهره زاغه ها و حاشیه ها و بسیاری آرمان روشن و واقع بینانه‌ دیگر. اینها اهم آن اهداف بود.

اکنون و در آستانه سالگرد انقلابی با این اهداف و آرمان ها و سنجش میزان هزینه هایی که ملت در راستای تحقق این اهداف پرداخت، آتش طولانی ترین جنگ قرن بیستم را به جان خرید و سالیان سال زخم تحریم ها و انزوای هرچه بیشتر دولت متبوع خود را به دیده دید و دم برنیاورد، باید از خود بپرسیم در کجا ایستاده ایم و کارنامه نظام سیاسی که بنا بود آینه اهداف انقلاب و آنهمه هزینه و خون و شکنجه و جنگ و تحریم و ویرانی باشد، چه برای عرضه و داوری دارد؟

صورت آن اهداف مصور را در کجا باید یافت؟ آیا جمهوری اسلامی که قرار بود معنویت و اهداف دین را با خواست و اراده ملت جمع کند و سیستم سیاسی الگویی به جهان ارایه دهد که دیگران به ستایش ش برخیزند و در مقابل عظمت و شکوه و محبوبیت ش زبان به تحسین گشایند، اکنون چنین کارنامه ای برای جهانیان در دست دارد؟ برای جهانیان نه، برای مردم ایران چنین نتیجه‌ای حاصل آمده است؟

آیا اساسا اثری از جمهوری اسلامی برجای مانده است که درباره آن بحث شود یا با حکومتی مواجهیم که جمهوری اسلامی را پس از کودتای ۸۸ به حکومت صنفی روحانی نظامی تغییر محتوا داده است. و چرا صنفی روحانی نظامی؟ پاسخ متاسفانه روشن است و با سوز سوگ سردی باید گفت شرح کارنامه انقلاب هم در همین تقلب مبنایی نهفته است.

سخت است پس از چهل سال، چهره انقلاب را در سیل سیستان و بلوچستان و ویرانی زندگی مردمان ببینی. مردمانی که قرار بود ولی نعمت باشند و توجه به تهران و زاهدان برای حاکمانشان یکسان باشد!
سخت است آبگرفتگی خوزستان و غبارآلود هوای دیار نفت و فاضلابی که زندگی مردمان را سیاه کرده است و اینهمه در پس اینهمه سال بی اعتنایی و ناکارآمدی دولتی و بی تفاوتی حکومت به زیربناهای زندگی مردم!
سخت است انقلاب تصویرش را در آب آشامیدنی گل اندود خرمشهر نشان دهد و باز هم آقایان منتظر هورا و ستایش باشند.
سخت است پس از ۴۱ سال خون دل خوردن و با هر رنج ساختن و از هر راه رفتن و سرانجام انسانی ۴۱ ساله را در مقابل دیدن که دستانش به خون مردمان خونین است و دم از حفظ امنیت ما می‌زند!

دست به دزدی و اختلاس زده اما ما را درشت می گوید. دروغ گفته و پنهان کاری کرده اما طلبکار ولی نعمتان خود است و دست آخر نمی توانی باور نکنی که تمام هم و غم او برای برگزاری نمایش انتخابات بی معنا و پوک ش، از سر اعتیاد است نه باور به انتخاب که اعتیاد از عادت و نیاز است و انتخاب از آزادی و شخصیت. و افیون آن انتخابات عادت شده و بی معنا چیست؟
نظارت استصوابی.

این نظارت قیم مآبانه است که انتخابات او را به اعتیاد او بدل ساخته و برای عرضه تصویر خوب از او همیشه مورد نیاز است. انتخاباتی که مخفی کاری اعتیاد اوست.

در این شامگاه ۲۲ بهمن به صراحت باید گفت چنین خویشاوندی بیرحم و بی اخلاق و ناکارآمد که با توسل به سرکوب و فقط سرکوب، ملت خویش را گروی ماجراجویی ها و تخیلات افیونی خود گرفته و هر لحظه تداوم قدرتش بر ویرانی بیشتر ملک و میهن می گذرد، به اذعان عقل و شرع از هر دشمنی خطرناک تر است. خویشاوندی که حتی به حداقل های خواست ملت هم توجه نکرده و برآوردن ساده ترین مطالبات را با حبس و تیغ و درفش پاسخ می‌دهد و برای تحمیل هزینه آرزوهای وهم انگیز خود در منطقه، هیچگاه از مردم خود نظرخواهی نکرده است.

خویشاوندی که مدعی است الگوی حکمرانی دین و مردان دین بوده است اما از اهداف انسانی دین به احکام فقهی دین هم نرسید و از آن هم به چیزی جهش یافت که نامی جز استبداد دینی و محو توحید و نفی دینداری ندارد.

در پناه استبداد دینی است که آرمان ها از اعتراض به نفی آزادی آغاز می‌شود اما در اعتراض به فروش فرزندان و اعضای بدن برای حفظ زندگی درمی ماند! زمانی از فروش شرافت بر می شورید و اکنون نمی تواند چشم بر فروش تن ببندد. زمانی از زاغه ها می‌گفت و کوخ نشینان اما اکنون باید از کارتن خواب ها بنویسد و گورخواب ها!

این پرسش ها آسان نیست و حتی فکر کردن بدان هم دردآور است اما اکنون باید پاسخ دهید کجای این دستاوردها پس از ۴۱ سال جای شادی و جشن دارد؟

مگر هدف از انقلاب این نبود که تفاوتی میان مردم و مسئولان نباشد، طاغوتی در کار نباشد. هزار دستان نباشند و همه ملت دست در دست یکدیگر باشند نه همه در دست در جیب ملت. آیا مناسبات امروز حکمرانان و مردمان اینگونه است؟

قرار بود ارمغان انقلاب، آزادی انتقاد به رهبران باشد اما چه شد؟
قرار بود نظام سیاسی متعلق به ایرانیان باشد اما امروز چه بر سر خواست‌های ایرانیان می‌رود؟ تقدم با کدامست؟ حلقه مقاومت منطقه و گروه های شبه نظامی حکومت یا آنچه که ملت خواسته است؟
قرار بود با چه نشانه هایی الگو شویم؟ با مهر با ملت؟
با مدارا با مخالفان؟
با حفظ حقوق مردمان؟
با رواج آزادی ها؟

تا گفته شود ایران یک کشور نمونه و ممتاز اسلامی است که در آن سنتی و مدرن و متشرع و بی دین بی رانت و امتیاز و فشار حکومت در کنار هم زیست می کنند و پذیرفته اند که همگی انسان و هموطن و همنوع اند اما امروز چه بر سر این آرزوها آمده است؟ حکومت صنفی روحانی نظامی چه بر سر آرمان های انقلاب اسلامی آورده است؟

اینجاست که می‌گوییم جمهوری اسلامی چگونه به حکومت صنفی روحانی نظامی رسید که چون نیک بنگری/ همه تزویر می‌کنند.

تبدل آرمان انقلاب به قالب امروزین در تعیین وضعیت کنونی این موارد قابل احصاست: اخلاق عمومی، رشد معنویت و دینداری، کارآمدی دولتی و سیستم الکترونیک، رشد بازار نشر و تیراژ کتاب و آزادی مطبوعات، در برپایی حکومت سالم و بری از فساد و کنترل فساد، در بهره‌مندی ملت از حقوق خویش و استیفای آن در جهت رشد و توسعه، در تولید صنایع داخلی، در تامین اجتماعی، در حمایت از بازنشستگان، در حفظ کارخانجات بزرگ و تاریخی و حتی پرداخت حقوق کارگران که ضعیف ترین اقشار جامعه اند، در تعیین خط فقر و فلاکت و آمار طلاق و اعتیاد، در نشان دادن چهره ای زیبا، صبور، مهربان، پذیرنده و اهل مدارا با تمامی انسان ها.

معنی تقلب در اهداف انقلاب، وانهادن این همه حوزه های سرشار از معنا و اهمیت است تا جمهوری اسلامی به تصاحب موشک نقطه زن و تکنولوژی هسته ای مجهز شود. آنهم در این سطح از تکنولوژی که مورد قضاوت همگان است.

اینجاست که نمی توان بر انقلاب غیور بود و شاد ماند. نمی توان بر جمهوری اسلامی باور داشت و این تقلب را باور نکرد و اینجاست که باید بر سالگرد چنان انقلاب آزادیبخش که در اسارت استبداد استصوابی به بند آمده است، خون گریست و کوشید تا محذوفان انقلاب که جملگی ملت ایران هستند قدرت تغییر سرنوشت و تعیین سرنوشت خود را بدست آورند. برای مومنان به انقلاب راهی اگر باشد راه رهاندن انقلاب و آرمان های آن از یوغ استبداد و عاملان آن است. راهی در بازگشت به ملت و پذیرفتن رای و نظر واقعی ملت.

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: پس از چهل و یک سال؛ از انقلاب اسلامی تا استبداد دینی