شیطان هم از طریقت ما تبری می‌جوید

چکیده :آی مدعیان علم و اندیشه، آی کسانی که به گمان خویش دم را غنیمت شمرده اید و ناکارآمدی اعتقادات مردمان را هویدا می کنید، آی نکوهش گران پرخاشگری که حتی ادب را فراموش کرده اید و گمانتان آن است که وقت وقت هجوم به عمامه داران مدعی هدایت خلق الله است. کمی در آیه زیر درنگ کنید، قصور فقط از ناحیه خصم نیست، ما هم مقصریم و تا طرز تفکر مردمان با آموزش صحیح تغییر نکند، آش همین آش است و کاسه همین...


ناصر دانشفر

سالها پیش منزل را از توسط یک پیمانکار لوله کشی گاز کرده و منتظر تایید مهندسی که از طریق شرکت گاز اعزام می شد بودیم. مهندس آمد و تایید نکرد و رفت، بار دیگر و بار دیگر، تایید نکرد که نکرد. پیمانکارمان گفت نمی دانی چرا تایید نمی کند؟ گفتم چرا می دانم رشوه می خواهد و من نمی دهم. اگر کارمان مشکل دارد آن را برطرف می کنیم، سرانجام مجبور است که تایید کند. پیمانکار کار بلد سری با تأسف تکان داد و گفت گمان می کردم آدم تحصیل کرده ای هستی و بلند فکر می کنی اما گویا تو… . هنوز تلخی این جملات در کامم هست، نمی دانستم و هنوز نمی فهمم که چرا در جامعه ما عدم ارتکاب خلاف به کوته فکری تعبیر می شود.

این روزها ملامت کردن روحانیت، تاختن به اعتقادات مردم و به سخره گرفتن مقدسات سکه رایج شده است و در این قصه تا آنجا پیش می رویم که بیرحمانه تمنای مرگ مردمان داریم و یا از ابتلاء برخی نگران که نمی شویم، اظهار خوشحالی هم می کنیم. دلم برای آن دختر قمی سوخت که خطاب به ما می گفت این روزها کم به ما زخم زبان نزدند، کم ما را مسخره نکردند، کم به ما نخندیدند. چرا هیچکس هشتک قم تسلیت نزد؟ چرا هیچ کس پروفایلش را مشکی نکرد؟ چرا هیچ سلبریتی به ما سر نزد؟ مردم حال شهر من خراب است. او گفت و من خراب بودم خرابتر شدم و پیش خود شرمنده که چرا اینچنین بی رحم شده ام.

چرا اینقدر بی رحمانه به روحانیت می تازیم؟ مگر در مصایب این مملکت تنها آنها مقصرند و ما بی تقصیر؟ چرا اینقدر بی انصاف شده ایم؟ آیا همه روحانیت به یک گونه می اندیشند؟ خسروشاهی علم الهدی از جنس هم هستند؟ خاتمی و مصباح یک نگاه دینی دارند؟ احمد قابل و مجتهد شبستری با صدیقی و جنتی در یک کفه ترازو قرار می گیرند؟ گیریم هر آنکه این لباس را بر تن دارد اهل ارتجاع و واپسگرایی باشد، ما که مدعی فهم و کمالاتیم چرا فرصت پیش آمده را مستمسک نموده در پی انتقام برآمده ایم؟ گیریم قشر روحانیت ما را جز به پلشتی فرا نمی خواند و بر کیمیای سعادت و معراج السعاده چشم بربندیم، قرآن و نهج‌البلاغه را سراسر ته مانده های افکار پوسیده عهد جاهلی بدانیم. آیا تنها روحانیون برای دعوت ما مستوجب ملامتند و ما در پذیرش دعوتشان هیچ خبطی نکرده ایم؟

فروید در کتاب توتم و تابو با ذکر مثال های متعدد نشان می دهد که باورهای انسانها تا چه اندازه در زندگانی آنها موثر است. این یک اصل مسلم علمی است که اعتقادات روح و حتی جسم آدمی را تحت تأثیر همه جانبه قرار می دهد. فی المثل فروید می نویسد در برخی از قبایل بدوی قرن نوزده و بیست نه قبل از میلاد مسیح برخی بر این باورند که تماس با بدن پادشاهانشان باعث مرگ می شود و این موضوع در دفعات قابل ملاحظه ای رخ داده است. اینک ما بر طبق کدامین موازین علمی باور دیگران را به سخره می گیریم که چرا گمان می کنند ضریح و حرم فلانکس ما را در برابر امراض بیمه می کند؟ اشتباه نکنید بنده به این موضوع اعتقادی ندارم و اینها را مغایر حتی اعتقادات و تعالیم دینی می دانم. به قول دوستی که می گفت اگر امام رضا در سال چند نفر را شفا می دهد، فلمینگ با آنتی بیوتیکش روزانه میلیونها نفر را از مرگ و یا ناخوشی نجات می دهد، باور دارم. اما سوالم این است چرا اثر باور قلبی در مداوای امراض را یکسره منکر می شوید و یا بر فرض درستی این رویکرد چرا با معتقدان آن با بدترین توهین ها مواجهه می نمایید؟ آیا دشنام طریق رهانیدن انسانها از جهالت است؟ آیا طرد و تکفیر فقط از ناحیه وعاظ محکوم است و ما مجاز به آنیم؟

سالهای اول انقلاب همه جد و جهد خود را بکار گرفتیم تا امت را جایگزین هویت ملی نماییم و بدین خاطر پیشنه وزین این سرزمین را یکسره انکار کردیم و یا در پی تخریب آن برآمدیم بی آنکه بفهمیم تهی کردن شخصیت مردمان بدون داشتن برنامه جایگزین برای پر کردن هویت اجتماعی افراد، چه بلایی سر مملکت می آورد. اینک بر تراکتور نشسته ایم و یکسره مقدسات مردمان را شخم می زنیم. آی اهل فهم و درایت، قبول همه این مقدسات موهومند، فقط یک کلمه پاسخ دهید فردا که مردمان را از باورهایشان خالی کردید با کدام مکتوب مدون اخلاقی از افتادن به چاه رذایل بازشان می دارید؟ شما که پیامبر، امام، شفاعت، بهشت و جهنم شان را به چوب حراج می زنید چقدر آماده اید تا با یک سازوکار تدوین شده و علمی و منطبق بر یافته های بروز آنها را از درغلطیدن به ورطه هلاکت برهانید؟

آی مدعیان علم و اندیشه، آی کسانی که به گمان خویش دم را غنیمت شمرده اید و ناکارآمدی اعتقادات مردمان را هویدا می کنید، آی نکوهش گران پرخاشگری که حتی ادب را فراموش کرده اید و گمانتان آن است که وقت وقت هجوم به عمامه داران مدعی هدایت خلق الله است. کمی در آیه زیر درنگ کنید، قصور فقط از ناحیه خصم نیست، ما هم مقصریم و تا طرز تفکر مردمان با آموزش صحیح تغییر نکند، آش همین آش است و کاسه همین کاسه

و شیطان، هنگامی که کار تمام می‌شود،

می‌گوید: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکی دارند!

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: شیطان هم از طریقت ما تبری می‌جوید