نیهیلیسم چیست؟

نیهیلیسم چیست؟
خبرگزاری میزان

گروه سیاسی خبرگزاری میزان؛ یکی از ضرورت‌های زمان‌شناسی در دوره کنونی، شناخت مکاتب و گرایش‌های فکری موجود در دنیاست که اغلب آن‌ها محصول دوران پس از رسانس هستند. تحریریه سیاسی خبرگزاری میزان در همین زمینه ۱۶ بُرش از کتاب «واژه‌نامه سیاسی_فرهنگی» که به قلم «شهریار زرشناس» عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گردآوری شده است را منتشر می‌کند.

نیهیلیسم
نیهیلیسم از واژه لاتین نیهیل Nihil گرفته شده است که در لغت به معنای نیست یا هیچ است و نیهیلیسم را می توان نیست انگاری یا هیچ انگاری ترجمه کرد. اما نیست انگاشتن چه چیز؟ نیهیلیسم به یک اعتبار به معنای نیست انگاشتن حقیقت وجود و اصالت دادن به موجود است. هرمان رائوشنینگ نیست انگاری را نیست انگاشتن عالم غیب و معنا می داند.

معمولا در ادبیات روزانه نیهیلیسم را مترادف با پوچ گرایی فلسفی و یأس وناامیدی فرض می کنند، اما پوچ گرایی از توابع و نتایج نیهیلیسم است؛ حال آنکه خود این واژه به معنای نیست انگاشتن حقیقت وجود است. این تعریف از نیهیلیسم با نیچه و به ویژه با بحث های مارتین هایدگر در خصوص متافیزیک به طور جدی مطرح می گردد.

اصولا در تاریخ تفکر یونان باستان با اصالت دادن به طبیعت نزد امثال طالس و دموکریتوس و یا با اصالت دادن به ایده نزد افلاطون و یا مفهوم صورت نزد ارسطو موضوع اصلی تفکر که همانا پرسش از حقیقت وجود وتدبر در مراتب ذات و مراتب تجلی و احکام وشئونات اسماء الهی است به فراموشی سپرده می شود و به جای آنکه موجود یعنی همان ایده ها یا انرژی یا صورت در معنای ارسطویی آن اصالت می یابد.

بدین سان سخن گفتن از حضرت حق و تجلیات و اسماء و صفات و شئون و مراتب تجلی و احکام مربوط به هر مرتبه وجودی از یاد می رود وتوجه به موجود یعنی ظاهر بینی جای آن را می گیرد و این آغاز متافیزیک غربی است.

بر این اساس، وجود یا حق نیست انگاشته می شود و تعینات و ظواهر و حُجُب که همان موجود است اصالت می یابد.

در تفکر دین و حکمت انس اصل و مدار بر پایه حق و تجلیات واسماء و صفات آن است و تفکر به لحاظ مبادی و غایات ریشه در حق و حقیقت دارد. اما تفکر نیست انگارانه چون وجود حق را نادیده می گیرد، گرفتار کثرت بینی و کثرت زدگی و شرک می شود و غفلت از حق موجب بُعد از حقیقت می گردد و یأس و پوچی و بی معنایی و بحران های روحی و معنوی واخلاقی از پیامدها و نتایج گرفتار شدن در ساحت بعد از حق است.

بنابر این نیهیلیسم نیست انگاشتن حق و حقیقت و اصالت دادن به موجود به جای وجود است واین امر با ظهور مفهوم تاریخی – فرهنگی غرب و اصالت یافتن تفکر منقطع از وحی آغاز می شود و در عصر اومانیسم این نیست انگاری صورت نفسانی ومضاعف پیدا می کند و از قرن نوزدهم با بروز بحرانهای جدی در تفکر فلسفی غرب و به تعبیری اضطراب متافیزیک خود را عیان می سازد.

فردریش نیچه اولین کسی بود که به طور جدی از بحران نیست انگاری در غرب سخن گفت و در نخستین دهه های قرن بیستم این بحران علائم و عوارض خود را درحوزه های هنر و ادبیات و مناسبات انسانی و به ویژه حاکمیت یافتن توتالیتاریسم مدرن بیشتر و بیشتر نشان داده است.

احیای سوفسطایی گری در غرب معاصر، بحران پست مدرنیستی در فلسفه و هنر و ادبیات و گسترش از هم گسیختگی های اجتماعی همگی از نتایج نیست انگاری مدرن و رسوخ آن در زوایای جوامع غربی و تهی کردن ازمعنا و هویت است.

بیشتر بخوانید:

  • ملکه؛ قدرت مطلق انگلیس/ از عزل و نصب وزرا و اسقف‌ها تا فرمانروایی بر ۲۰ کشور جهان!

انتهای پیام/

منبع خبر: خبرگزاری میزان

اخبار مرتبط: نیهیلیسم چیست؟