جهش اقتصادی در کل جهشی هماهنگ در سطوح کلان اجتماعی است

جهش اقتصادی در کل جهشی هماهنگ در سطوح کلان اجتماعی است
خبرگزاری مهر

به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام حبیب الله بابایی مدیر مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به مناسبت مبعث حضرت رسول (ص) و سال جهش تولید در یادداشتی با عنوان بعثت و شتاب‌ِ تمدن به این مباحث پرداخته است:

۱. واحد زمانی تمدن (در ظهور یا سقوط تمدن‌ها) چند سال است و برای طیّ طریق تمدن چقدر باید زمان مصرف کرد؟ آیا می‌توان در زمانی کوتاه گام‌های بلندی در سطح کلان اجتماعی برداشت؟ آنچه در بعثت پیامبر گرامی اسلام (ص) در عصر جاهلی رخ داد رخدادی عظیم و جهشی جهانی در یک دوره زمانی کوتاه (۲۳ سال) آن هم در سرزمینی به دور از تمدن بود. این رخداد چگونه ممکن شد؟ پیامبر اکرم چگونه در فرصتی اندک طیّ طریق تمدنی کرد؟ پیامبر (ص) در سرعت عملِ تأسیسی‌اش از عرب جاهلی که به تعبیر امیرالمومنین (ع) «بدترین دین را داشتند، در بدترین خانه زندگی می‌کردند، میان غارها و سنگ‌های خشن و مارهای سمی خطرناک فاقد شنوایی به سر می‌بردند، آب‌های آلوده می‌نوشیدند، و غذاهای ناگوار می‌خوردند، خون یکدیگر را به ناحق می‌ریختند، پیوند خویشاوندی را می‌بریدند، بت می‌پرستیدند و مفاسد زیادی بین آنها رایج بود»، چه سان توانست مدینه‌ای درست کند که در آن اخوت و وحدت باشد، در هر محله‌ای مسجدی بنا شود (بالغ بر نُه باب مسجد در محله‌های مهاجرین)، بازار مستقل مسلمانان تأسیس گردد، خیابان‌ها و معابر شهری تأسیس شود، جایگاهی برای درمان و مداوای بیماران، و دار الضیفان برای میهمانان ایجاد شود، و در این میان سبک‌های معماری جدیدی در بنای شهر و بنای بناها به وجود آید، و نظام وقف در شهر برقرار گردد، و آنگاه این سبک از زندگی و نظام مدنی پایه‌ای و نقطه عزیمتی برای صورت‌بندی تمدن اسلامی بشود؟

سرعت در تغییرات تمدنی در جامعه عرب جاهلی بعد از پیامبر گرامی اسلام (ص) هم ادامه یافت و در کمترین زمان اسلام را عالم‌گیر کرد. سیدجمال‌الدین اسدآبادی در پاسخ به ارنست رنان در مورد سرعت رشد تمدنی اسلام چنین می‌نویسد: «بر کسی پوشیده نیست که اعراب هنگامی که در اوج توحش و بربریت بودند با ظهور اسلام در کمال سرعت، شروع به پیمودن راه نهضت فکری و فلسفی نمودند، سرعتی که فقط با سرعت فتوحات و پیشرفت‌های آنان قابل مقایسه است، برای آنکه آنان در مدت فقط یک قرن همه علوم یونان و فارس را به دست آوردند که در میان آنها در طول قرن‌های متمادی گذشته هیچ‏گونه رشد و تکامل و پیشرفتی نداشت.»

۲. برخی چون اراده انسانی را در تحولات اجتماعی اساساً نادیده می‌گیرند، سیر تمدن را سیری طبیعی (و شاید جبری) و بسیار آهسته و کُند تصور می‌کنند به گونه‌ای که امکان تسریع آن و امکانی برای سیر سریع آن در دوره‌های رشد خود وجود ندارد. در مقابل، آنهایی که تمدن‌ها را نه ساختۀ دست پنهان تاریخ، بلکه ساختۀ دست آشکارِ انسان‌ها می‌دانند (همان‌طور زوال تمدن‌ها را ساختۀ عملکرد انسان‌ها تلقی می‌کنند) سرعت بخشیدن به سیر ظهور و یا زوال تمدن را ممکن و شدنی می‌دانند. هر چند شاید در نگاه فلسفی تاریخی در سلسله دوره‌های تاریخ پرش و گَپی وجود نداشته باشد و سلسلۀ حوادث در ارتباط و اتصال با همدیگر باشد، ولی همین سیر متصل و مرتبط به هم با اراده‌های متراکم انسانی قابلیت سرعت‌گرفتن را دارد و می‌تواند سیر تمدنی را کوتاه‌تر، نزدیک‌تر، و سهل‌الوصول‌تر کند.

۳. در مقولۀ سرعت در حرکت اجتماعی و حرکت تاریخی، آیات متعدد قرآنی به عنصر «سبقت و سرعت در کار نیک» و پیامدهای آن در ایجاد تراکم و انباشت نیکی‌ها در جامعه («فاستبقوا الخیرات» مائده/۴۸»، «و سارعوا الی مغفره من ربکم» آل عمران/۱۳۳»، و «اولئک یسارعون فی الخیرات» مومنون/۶۱) و آنگاه شکل‌گیری خیرات بزرگ در جامعه («الذین ینفقون فی سبیل الله کمثل حبه انبتت سبع سنابل فی کل سنبله مأه حبه و والله یضاعف لمن یشاء» بقره/۲۶۱) اشاره کرده است. «سرعت» و «مسارعه» ی اجتماعی و فرهنگی نه فقط در جبهۀ حق و توحید است، بلکه در حرکت تاریخی و اراده‌های جبهه کفر و باطل نیز وجود دارد («الذین یسارعون فی الکفر» مائده/۴۱). با عطف توجه به این دو دسته از آیات، رقابت در میان جهان اسلام و جهان کفر «رقابت در سرعت و واکنش سریع در برابر مسئله‌های کلان اجتماعی و فرهنگی» است.

اساساً سرعت در انجام کار خیر و یا سرعت در ارتکاب شرّ و همین‌طور سبقت در انجام نیکی‌ها دو مکانیسم مهم و اثرگذار در تبدیل نیکی‌های خُرد به نیکی‌های کلان و یا تغییر شرور جز به شرور کُلّی است. مسلماً بخش مهمی از آنچه پیامبر گرامی اسلام در صدر اسلام به انجام رسانید، در عمل به محتوای این آیات در نظام‌سازی اجتماعی و واکنش‌های سریع به حوادث زمانه‌اش بود. اگر پیامبر سالیان متمادی می‌نشست که پلان بنویسد و برنامه جامعی را تدارک کند، و یا منتظر می‌ماند تا وحی به طور کامل نازل شود و سپس زمینه‌های اجتماعی را هموار کند، هرگز به مرحله شهرسازی و جامعه‌سازی و ارائه الگوی انضمامی نمی‌رسید. پیامبر در دیالکتیک بین «وحی و انسان»، «وحی و نیاز»، «وحی و عمل»، و «وحی و فرهنگ» به کار جامعه‌سازی و نظام‌سازی پرداخت و نمای تمدن نوینی را پایه گذاشت.

۴. مسئلۀ سرعت تحولات در نظام معانی و شبکۀ مناسبات تمدن جدید غرب نیز عنصری بس‌موثر در شکل‌گیری نظام زندگی بوده و هست. سرعت در تحولات دنیوی و تغییرات سخت‌افزاری در غرب (در قرن هفدهم) موجب عقب‌ماندگی اخلاق، فرهنگ، و دین از تغییرات شتابان جامعه شد و عملاً نوعی از سکولار شدن را بر غرب تحمیل کرد. پیش از قرن هفدهم لفظ «تمدن» و پروسۀ «تمدن» پیشرفت مادی و معنوی را به طور یکسان در بر می‌گرفت، لیکن به تدریج ابعاد معنوی و اخلاقی تمدن اهمیت خود را از دست داد. این دقیقاً بدان جهت بود که گسترش تمدن در جهات مادی سریع‌تر از جهات اخلاقی و معنوی در تمدن غرب بود.

از این رو، آنگاه که فتوحات و اکتشافات زیادی در حوزه تمدنی رخ داد، ارزش‌های اخلاقی در میان انبوه اختراعات مادی و پیشرفت‌های دنیوی مغفول ماند و در نتیجه بین اخلاق و تمدن، فرهنگ و تمدن، و همین‌طور دین و تمدن (صرفاً به خاطر فقدان تناسب در سرعت تحولات) جدایی رخ داد. این «سرعت» در تحولات و جدایی آن از معنا و معنویت و دین و اخلاق آنچنان ادامه یافت که به بیان زیمل منتهی به بی‌شکلی در جهان پسامدرن شد. زیمل بر این باور است در عصر مدرن، زندگی همچون اعصار گذشته نمی‌خواهد در شکل خاصی تجلی پیدا بکند، شکل مورد نظر زندگی سریع و متحول امروز، گریز از هرگونه شکلی است و همین بی شکلی هم خود را در تمامی اشکال هنری، علمی، اجتماعی و اقتصادی آشکار می‌سازد.

۵. فقدان تناسب سرعت در ساحت‌های مختلف تمدنی و سکولاریزاسیون برآمده از آن، در دیگر تمدن‌ها از جمله در تاریخ تمدن اسلامی هم کم و بیش رخ داده و گاه در حال وقوع است. اساساً دنیای قرن بیست و یکم در حال تجربه تحولات سریعی است که گویا حرکت در تاریخ انسان شتاب گرفته و حوادث به طور متوالی و بی‌وقفه در حال رخ‌دادن است. اکنون اگر دین و نهاد دین نتواند سرعت به موقعی متناسب با تحولات نهاد سیاست داشته باشد، اگر حوزه‌های علمیه نتواند نرم‌افزار سرعت در تولید اندیشه دینی، تدریس و تبلیغ دین را فعال کند و سرعتی متناسب با سرعت تحولات حوزه فرهنگ داشته باشد، و اگر مراجع عظام نتوانند واکنش‌های سریعی به تحولات علمی و تمدنی (مثلاً در حوزۀ سلامت) داشته باشند، پیشی گرفتن مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بهداشتی بر نهادهای دینی بویژه حوزه‌های علمیه، جامعه را به خودی خود به سمت سکولار شدن سوق خواهد داد، چه بخواهیم، چه نخواهیم.

بر این اساس آنچه که رهبر معظم انقلاب در مورد ضرورت «جهش در تولید» بیان کردند، هرچند به تولید اقتصادی و ایجاد تحول ملموس در سفره مردم ارتباط دارد، لیکن در ادبیات کلان تمدنیِ رهبر انقلاب، این جهش نه صرفاً جهش اقتصادی، بلکه جهشی فرهنگی، جهشی اخلاقی و جهشی دینی و در کل جهشی هماهنگ در سطوح کلان اجتماعی است. اگر همزمان با جهش اقتصادی نتوانیم جهش فکری و فرهنگی و جهشی دینی داشته باشیم، طبیعی است که جهش اقتصادی و جهش در حوزه‌های دیگر اجتماعی به عقب‌ماندگی فکر و فرهنگ و دین منتهی خواهد شد و فاصله بین دین و نهادهای اجتماعی بیشتر و بیشتر خواهد شد. در این باره، علاوه بر ایمان و دینداری، خلوص و مجاهدت‌های مستمر (گروه‌های جهادی اخلاق و فرهنگ)، و همین‌طور عملیات توأمان عملی و نظری، باید مقولاتِ «سرعت»، «جهش» و «شتاب» در مقیاس تمدن را مطالعه کرده و نرم‌افزار لازم برای واکنش‌های به هنگام و سریعِ فرهنگی و اخلاقی را فراهم آورده و آن را در آموزش و پرورش طلبه‌های تمدن‌گرا به تمرین گذاشت.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: جهش اقتصادی در کل جهشی هماهنگ در سطوح کلان اجتماعی است