در ایران هم مردمانی زندگی می کنند!

چکیده :چرا در این گیر و دار؛ دعوا را عقیدتی و ایدئولوژیک می کنند؟ آیا این وضع به دین و دیانت زیان وارد نمی سازد؟ آیا از دین جامه ای برای فسق نساخته اند؟ دولت دیگر توانی ندارد، مجلس تعطیل است، تصمیم گیرندگان چه کسانی هستند که قرنطینه به درستی اجرا نمی شود؟ چه قدرتی در پشت ایستاده و آنچه می خواهد بنام دین و دولت اجرا می...


علیرضا کفایی

چهل سال پیش انقلاب شد، قانون اساسی تصویب شد، مدعی هستند که این کشور اسلامی است، حاکمان هم که مسلمانند و اصولگرای محض، دایره های عقیدتی سیاسی در بیشتر نهادها و سازمانها و وزارتخانه ها فعالند، فیلترهای خاص تائید صلاحیت و گزینشها و حراستها آنچنان قدرتی دارند که رای و انتخابات را هم فی الفور مصادره به مطلوب می کنند و انتخاب به انتصاب بدل میشود، هر دولتی بر سر کار آمده در اندک مدتی ناله ها آغاز گشته که کاره ای نیستم، مجلس اختیاری از خود ندارد، به آنی هر آنچه که دیکته میشود تصویب میگردد، مردم هم در این میان بازیگرانی هستند که باید در نقش تعیین شده بازی کنند، سیاسیون هم باید آنچه می گویند حساب شده و در چارچوبهای تعیین شده باشد که اگر جز این باشد به اتهام امنیتی و عقیدتی و سیاسی گرفتار خواهند شد و باید پرسید چرا همان حداقلهای قانونی را مراعات نمی کنند، از چه میترسند که آن قانون مورد ادعا را که عقیده دارند مترقی ترین و پیشرفته ترین است نقض می کنند؟

در این گرفتاری عجیب و ناشناخته بیماری که ویروس ناشناخته و کشنده جولان می دهد، بیماری بسیار خطرناک دیگری خود را بیشتر و روشن تر عیان کرده است، دین را در پای سیاست بازی و عقیده متحجرانه و خطرناک خود قربانی می کنند، توهمات و ترشخات عفونی فکری خود را بنام دین قالب می کنند و بر درستی توهم خود اصرار دارند.

در ایران مردمانی زندگی می کنند که در زجر و زنجیر و فقر و تنگدستی و در عین بی تدبیری و عدم مدیریت صحیح کارگزارن به روز سیاه افتاده اند و در این مقطع که ویروس جان می گیرد، باید شاهد گسترش بیش از پیش بیماری باشند و از سویی نیز آن بیماری درونی و نفسانی توهمات که بنام دین و به زور تحمیل میشود را نیز شاهد باشند.

بیماری که مانند بختک بر روی دین و فرهنگ و زندگی اجتماعی افتاده و هنوز هم باید شاهد بی خردی باشیم و تقسیم به خودی و غیر خودی و دین دار و لائیک باشیم، به حقوق اجتماعی شهروندی تعدی میشود و هر روز در این وانفسا غوغایی برپا می کنند، وقتی لازم است قرنطینه اعمال شود و اتفاقا از مواردی که اکثر مردم تمایل دارند تا به زور و اجبار و حتی قدرت نظامی هم که شده قرنطینه اعمال گردد، صرفنظر می کنند و از عجایب است که تشییع جنازه راه می اندازند و برخی کمکهای بشر دوستانه را برگشت می دهند.

چرا در این گیر و دار؛ دعوا را عقیدتی و ایدئولوژیک می کنند؟ آیا این وضع به دین و دیانت زیان وارد نمی سازد؟ آیا از دین جامه ای برای فسق نساخته اند؟ دولت دیگر توانی ندارد، مجلس تعطیل است، تصمیم گیرندگان چه کسانی هستند که قرنطینه به درستی اجرا نمی شود؟ چه قدرتی در پشت ایستاده و آنچه می خواهد بنام دین و دولت اجرا می کند؟

هر چه هست، یک نکته فراموش شده که در ایران مردمانی زندگی می کنند؛ مسلمانند و معتقد و معدودی هم از ادیان دیگر و معدودی هم غیر دیندار، همه ایرانی هستند و برای آینده این سرزمین و آینده فرزندان خود نگران، ایران را در یابید، دعواهای ایدئولوژیک و تحمیل کردن توهمات را بگذارید برای روزهای پس از بیماری، شاید تا آن روز این بیماری روحی توهمی هم بهبودی یافت و شاید این ویروس ماموریت دارد تا آن بیماران را علاج کند؛ فعلاً فقط بدانید که در ایران مردمانی زندگی می کنند، سلامتی می خواهند و آسایش و رفاه و امنیت، جای خدا ننشینید جای پیامبر ننشینید، خدا خود بهتر می داند دینش را چگونه حفظ کند، مردم را در یابید.

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: در ایران هم مردمانی زندگی می کنند!