قدرت نرم موثری در اتیوپی داریم/نقش مهم زبان فارسی در تبلیغ اسلام

قدرت نرم موثری در اتیوپی داریم/نقش مهم زبان فارسی در تبلیغ اسلام
خبرگزاری مهر

به گزارش خبرنگار مهر، اتیوپی یادآور یک رخداد تاریخی هجرت گروهی از مسلمانان نخستین و اصحاب پیامبر است. وقتی که فشار مشرکان مکه بر مسلمانان که هنوز در مدینه حکومت تشکیل نداده بودند شدت گرفت، گروهی از اصحاب به فرموده پیامبر به حبشه هجرت کردند و پادشاه موحد، نیک‌سیرت و مهمان‌نواز این دیار از مسلمانان به خوبی میزبانی کرد.

اتیوپی از کشورهای باستانی و تاریخی است و آنها نیز مانند ایران هیچگاه مستعمره نبوده‌اند. ارتباط سیاسی این کشور با ایران نیز بجز برهه‌هایی کوتاه باقی همگی خوب بوده است. فرهنگ ایرانی با فرهنگ مسلط بر این کشور نیز اشتراکات بسیاری دارد و باید از این اشتراکات در گسترش دیپلماسی فرهنگی ایران بهره برد.

سلمان رستمی، چند ماهی است که به سمت رایزنی فرهنگی ایران در اتیوپی انتخاب شده است. او در این مدت کوتاه فعالیت‌های قابل توجهی داشته و با بسیاری از شخصیت‌های فرهنگی آن دیار دیدار کرده است. گزارش فعالیت‌های او در اتیوپی که در رسانه‌های مختلف منتشر شده از یک تلاش مهم برای شناساندن فرهنگ ایران و همچنین ایجاد یک گفت‌وگوی میان فرهنگی حکایت دارند. با رستمی که نخستین تجربه رایزنی‌اش را در حال انجام است، گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه خواهید خواند.

اگر موافق باشید بحث را با وضعیت پیش از حضور شما در اتیوپی آغاز کنیم. شما چه مجموعه‌ای را تحویل گرفتید؟

ببینید اصولاً کار رایزنی فرهنگی تا حدی سلیقه‌ای هم هست. من از جامعه آکادمیک کشور وارد این عرصه شدم و سال‌ها به ترجمه نیز اشتغال داشتم. سابقه و سلیقه من پژوهشی است و قاعدتاً در کار رایزنی نیز به این حوزه بیشتر توجه خواهم داشت.

قطعاً اگر رشته من علوم قرآنی بود در اتیوپی روی فعالیت‌های قرآنی تمرکز می‌کردم. در مقابل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هم به عنوان یک سازمان تخصصی، تلاش دارد تا یک نرم اعتدالی را رعایت کند. سلیقه خاص داشتن در این حوزه کاری طبیعی است و سازمان هم با احترام به سلیقه‌های هر رایزن به ما آزادی عمل می‌دهد. سازمان یک چارچوب و یک مسیری کاری را به ما می‌دهد. البته سازمان در عین الزام و تعهدی که در عمل به آن چارچوب از ما می‌خواهد به سلیقه و حوزه علاقه‌مندی‌های ما در کار نیز احترام گذاشته و دست ما را باز می‌گذارد. من هم علاقه داشتم که خود اتیوپی را بشناسم و درک کنم و گزارش‌هایی که از از رایزنی اتیوپی ارسال می‌شود ناظر به همین علاقه‌مندی است. به طور کل من یک مجموعه سروپا را تحویل گرفتم.

به هر حال باید یک شناختی از جانب رایزنان فرهنگی در کشورهای مقصد به داخل ارائه شده و یا اینکه حداقل گزارشی از فعالیت‌های آنان منتشر شود. به عبارتی باید مشخص شود که رایزنان در قامت نمایندگان فرهنگی ایران چه کاری کرده‌اند؟ فعالیت آنان همچنین باید به یک گفت‌وگوی بین دو فرهنگ هم بی‌انجامد. اما شناخت ما از برخی از کشورها صرفاً محدود می‌شود به کتاب‌های کوچکی که وزارت امور خارجه از آن کشورها منتشر می‌کند و یا اینکه علاقه‌مندان به آن کشورها که زبان هم می‌دانند در مقالات اینترنتی جست‌وجو کرده و متنی را ترجمه می‌کنند.

رسالت سازمان بر اساس اساسنامه‌ای که به تنفیذ مقام معظم رهبری (مدظله العالی) هم رسیده این است که باید متصدی امور فرهنگی در کشورهای دیگر باشد. یعنی ما باید فرهنگ و تمدن ایران را بویژه در کشورهای مقصد معرفی کنیم. این کاری بسیاری مهمتر از شناساندن آن کشورها به ایرانیان است. علل القاعده معرفی آن کشورها در ایران وظیفه رایزن‌های فرهنگی آن کشورهاست. با این اوصاف اما ما یک گزینه رصد و پایش هم برای هدفمند کردن فعالیت‌هایمان داریم. البته به هر حال ما باید فرهنگ آن کشورها را هم در ایران معرفی کنیم تا جامعه ایران نیز از فرهنگ تمدن و تجربیات دیگران استفاده کند، اما این بعد فعالیت نمی‌تواند و نباید چندان پررنگ باشد. به عبارتی من به عنوان رایزنی فرهنگی ایران در اتیوپی باید فرهنگ، آداب، تمدن، زبان فارسی و حوزه ایرانشناسی را به اتیوپیایی‌ها معرفی کنم.

درباره هم جنس فعالیت‌ها در اتیوپی نیز پیش از شروع فعالیت شما گزارشی منتشر نشده است. حتی با وجود اینکه چهار سال از آغاز راه اندازی طرح تاپ در سازمان می‌گذرد اما معلوم نیست که چه کتاب‌هایی از ایران در اتیوپی و به زبان امهریک منتشر شده است؟

بگذارید من فعالیت‌های خودم را شرح دهم. ترجمه کتاب «انسان و سرنوشت» استاد شهید مرتضی مطهری به تازگی به زبان امهریک در اتیوپی منتشر شده است. یک انتشاراتی معتبر و قدرتمند در اتیوپی به نام نجاشی که از ناشران مسلمان این کشور است، کتاب را برای انتشار پذیرفته و ۴۵ درصد هزینه‌ها را هم خود تأمین کرده است. این ناشر کتاب را توزیع و در شبکه پخش این کشور وارد می‌کند.

ملت اتیوپی فرهنگ بسیار لطیفی دارند و همین فرهنگ باعث می‌شود تا دست ما برای انجام کارهای متفاوت باز باشد. جامعه مسلمان و مسیحی این کشور همیشه با تعامل بسیار با هم زندگی کرده و جامعه‌ای «گفت‌وگویی» را شکل داده‌اند من هم فقط هماهنگ کننده بودم. مترجم کتاب را ترجمه کرده و متن‌اش به معتمدان هم داده شده و آنها نیز خوانده و ویرایش و در نهایت تأیید کرده‌اند. به دنبال این نیستیم که اسم و رسم ایران و یا رایزنی فرهنگی با این کتاب باشد. هدف من تنها این بود که محتوا وارد گیشه‌های اندیشه در اتیوپی شود. در فاز بعدی نیز دفتر اول مثنوی را به یک مترجم داده‌ام. البته در اتیوپی یک محدودیت بزرگ وجود دارد و آن نبودن مترجم به فارسی مسلط است که بتواند متن را به ادبیات سلیس و روان برگرداند.

ارتباطات جامعه حوزوی ایران هم با اتیوپی بسیار محدود است. حتی جامعه المصطفی نیز تاکنون بصورت بسیار محدود دانشجوی اتیوپیایی داشته است. اینکه اصرار دارم مثنوی به زبان امهریک منتشر شود، دلیل دارد. ملت اتیوپی به شدت اهل شعر، شاعری و ادب هستند. اگر شما در این کشور حتی شعر فارسی بخوانی و وزن و قافیه‌ها را درست ادا کنی، مخاطبانت با وجودیکه زبان تو را نمی‌فهمند اما لذت می‌برند و شما را مورد تشویق قرار می‌دهند. مردم اتیوپی به شدت به شعر عشق می‌ورزند و بسیار ادیبند. علت هم این است که آنها ملتی قدیمی و ریشه دارند و قرن‌ها تمدن دارند. البته در گذشته نیز بعضی از کتاب‌های شعر فارسی نیز به زبان امهریک ترجمه شده مثلاً رباعیات عمر خیام توسط پرفسور تسفای و دیوان حافظ نیز در گذشته توسط مرکز فرهنگی ترجمه و نشر داده شده است.

دیدگاه آنها درباره ایران و انقلاب اسلامی ایران چیست؟

جامعه شیعیان اتیوپی محدودند. اتیوپی ۱۱۰ میلیون جمعیت دارد که از این تعداد در حدود ۴۳ میلیون نفر مسلمانند و مابقی مسیحی ارتودکس. مسلمانان بیشتر شافعی صوفی هستند، اما به شدت محب اهل بیت (ع) هستند.

واقعیت را بخواهید درباره دیدگاه آنها نسبت به انقلاب ما بغض گلوی من را می‌گیرد. پس از شهادت سردار سلیمانی ما برنامه‌ای گذاشتیم و از جامعه مسلمان و شیعیان این کشور دعوت کردیم. روزهای پیش از برنامه بسیاری هم به صورت خودجوش به محل رایزنی آمده و از ما می‌پرسیدند که برنامه‌تان برای بزرگداشت شهید سلیمانی چه روزی است؟

یکی از شیوخ مشهور اتیوپی به نام شیخ نظیر به اتاق من آمد و بسیار گریه کرد و دو دستی به سر و روی خود می‌زد که من دستانش را گرفتم و در آغوش کشیدمش. این قدرت نرم جمهوری اسلامی است که من با پوست و گوشت خودم حس کردم. این نظام چه کرده که در خارج از کشور همه عاشق سینه چاکش هستند. شیخ نظیر به دلیل رفتارهای اسلامی‌اش و به خاطر اسم ایران و به اتهام تبلیغ اسلام و تشیع در دوره‌های پیشین حکومت اتیوپی به زندان هم رفته است.

شیخ نظیر مفتی آنجاست؟

مفتی نیست، یکی از امامان استان سومالی است. این استان بین کشور سومالی و منطقه سومالی لند است که تمدن یکسان و یکنواخت دارند و زبانشان هم امهری نیست، سومالیایی است. فرهنگ و آداب متفاوت دارند اما به شدت عاشق ایرانند و محب اهل بیت. اگر چهره شیخ نظیر را نبینید و با او به عربی صحبت کنید، احساس می‌کنید که طرف مقابلتان یکی از شیوخ یا نیروهای حزب الله لبنان است، آنقدر که این شیخ انسانی انقلاب و محب حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای است و فدایی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران.

پس از شهادت سردار سلیمانی یکی از شیوخ مشهور اتیوپی به نام شیخ نظیر به اتاق من آمد و بسیار گریه کرد و دو دستی به سر و روی خود می‌زد که من دستانش را گرفتم و در آغوش کشیدمش. این قدرت نرم جمهوری اسلامی است که من با پوست و گوشت خودم حس کردم حتی مفتی اعظم اتیوپی یعنی عمر ادریس هنگامی که از امام خمینی (ره) صحبت می‌کند مدام اشک از چشمانش جاری می‌شود. اینها نه با ما رابطه‌ای خاصی دارند و نه وامدار ما هستند، با این اوصاف اما به شدت عاشق جمهوری اسلامی ایرانند.

شما در آغاز کارتان به عنوان رایزن فرهنگی مطالعه و رصدی روی جامعه اتیوپی انجام دادید. پس از این مطالعه چه راهکاری برای شناساندن هرچه بهتر فرهنگ ایران، اسلام ایرانی و انقلاب اسلامی ایران به مردمان این کشور، مفیدتر آمد؟

ملت اتیوپی فرهنگ بسیار لطیفی دارند و همین فرهنگ باعث می‌شود تا دست ما برای انجام کارهای متفاوت باز باشد. جامعه مسلمان و مسیحی این کشور همیشه با تعامل بسیار با هم زندگی کرده و جامعه‌ای «گفت‌وگویی» را شکل داده‌اند. به نظر من به جز جوامعی مانند اتیوپی، برای معرفی هرچه بهتر اسلام و قرآن به غربی‌ها نیز بهترین راه گسترش زبان و ادبیات فارسی است. مولانا درباره مثنوی گفته است که هذا کِتابُ الْمَثنَوی‏، وَ هُوَ أُصولُ أُصولِ أُصولِ الْدّین و این خود بسیار گویاست و شما در جای جای مثنوی نیز به این نکته خواهید رسید.

شاید در جامعه غرب شما برای معرفی اسلام و قرآن محدودیت داشته باشی، اما به هرکسی که بگویی مولانا کیست و مثنوی را به او معرفی کنی، خود آنها می آیند و کتاب را خوانده و حتی ترجمه می‌کند و برای داشتن آن به شما پول هم می‌دهد. جامعه اتیوپی هم از این مساله مستثنا نیست و در آنجا زبان و ادبیات فارسی بسیار پر نفوذ است. در اتیوپی رستورانی به نام «عمر خیام» وجود دارد. عکس خیام را به نقل از آنچه در کتاب‌های فارسی وجود دارد، به دیوار رستوران زنده‌اند. رباعیات خیام هم به زبان امهریک ترجمه شده است. این ترجمه هم البته ربطی به ایران نداشته و خود آنها از روی ترجمه انگلیسی به امهریک برگردانده‌اند. وقتی هم با ایرانیان مواجه می‌شوند اول می‌گویند عمر خیام و رومی و شروع می‌کنند درباره آنها حرف زدن.

این موارد نفوذ زبان فارسی در جهان را می‌رساند. بر همین اساس در دور جدید فعالیت‌های رایزنی فرهنگی ایران در اتیوپی، آموزش زبان فارسی در اولویت قرار گرفته است. من یک صفحه فیسبوک بسیار پربازدید دارم و نزدیک به پنج هزار نفر من را در این صفحه دنبال می‌کنند و یک صفحه رسمی به نام مسئول فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در اتیوپی. در روزنامه‌ها فراخوانی اعلام شد و نزدیک به ۲۰۰ نفر در کلاس‌های آموزش زبان فارسی و ایرانشناسی ما شرکت کردند. از این تعداد هشت نفر از آنها دکترای تخصصی دارند. برای دوره ایرانشناسی نیز استادی دعوت به کار شد.

مفتی اعظم اتیوپی یعنی عمر ادریس هنگامی که از امام خمینی (ره) صحبت می‌کند مدام اشک از چشمانش جاری می‌شود. اینها نه با ما رابطه‌ای خاصی دارند و نه وامدار ما هستند، با این اوصاف اما به شدت عاشق جمهوری اسلامی ایرانند البته ناگفته نماند چون زبان فارسی استادان ما در اتیوپی ضعیف است، نصف بار مسئولیت کلاس‌ها را خودم بر عهده دارم. استاد ایرانشناسی دوره‌های ما دکتر یوناس است از دانشگاه آدیس‌آبابا است. در حوزه زبان فارسی نیز خانم عشرقه قاسم بار تدریس را بر عهده دارد. خانم عشرقه فارغ التحصیل جامعه المصطفی است اما به عنوان یک معلم چندان بر زبان فارسی مسلط نیست و به همین دلیل خودم در کلاس‌ها حضور دارم.

بنابراین به نظر من زبان فارسی بهترین و قوی‌ترین ابزار برای معرفی اسلام، انقلاب، شیعه و… است و هیچ حاشیه‌ای هم برای ما دربر ندارد. شما زبان فارسی را به هرکسی یاد بدهی آنگاه می‌توانی آثار مولانا مانند مثنوی، فیه ما فیه و… را بدهی تا بخواند و دیگر نیاز به هیچ تبلیغی هم نداری.

با توجه به ریشه عقاید متصوفه در آنجا می‌توان حتی به ترجمه متون بزرگانی چون ابن عربی، شیخ روزبهان بقلی شیرازی و… هم فکر کرد.

متوصفه آنجا عمدتاً به زبان عربی صحبت می‌کنند و بعد زبان امهریک. آنها اشعاری در مدح نبی دارند و محل اصلی اجتماع آنها در آلکاسو و کتبره است و در میلاد النبی و نیمه شعبان جشن‌های بسیار بزرگ و چند روزه دارند. آنها در میلاد النبی سه شبانه روز مدح و ستایش می‌کنند و تمام داشته‌هایشان را می‌گذارند در سفره تا مردم بیایند و استفاده کنند.

سالروز میلاد امیرالمومنین حضرت علی (ع) و نیمه شعبان را نیز اهل تصوف اتیوپی جشن می‌گیرند، اما مجلل‌ترین برنامه‌شان میلادالنبی هست که همانطور که گفتم چند شبانه روز جشن و پایکوبی دارند. موسیقی می‌زنند و آواز می‌خوانند و به خلسه می‌روند.

رایزنی فرهنگی ایران با این طوایف ارتباطی دارد؟

بله ارتباط داریم. رئیس جماعت متصوفه اتیوپی شیخ محمد قاسم به اتاق من آمده است. و با مجلس اعلای آنها نیز ارتباط داریم. همه آنها نیز نام صوفی را با خود همراه دارند و به آن افتخار می‌کنند. باید اشاره کنم که از گذشته دور رایزن‌های فرهنگی ایران و مجموعه سفارت با جماعت صوفیه اتیوپی ارتباط داشته‌اند.

کدام سلسله از صوفیه هستند؟

قادریه. البته صوفیسم در اتیوپی بسیار ریشه دارد. خودشان مدعی‌اند که تاریخ صوفیگری در اتیوپی به پیش از آغاز اسلام باز می‌گردد. اما مهم این است که اعتقاد بسیاری به صوفیگیری دارند و همه حتی مسیحیان اتیوپی به صوفیگری احترام می‌گذارند.

برنامه‌هایی برای بازدید بزرگان اهل تصوف اتیوپی از برخی مناطق ایران مانند قم، مشهد، ماهان کرمان و… که ممکن است با عقاید آنها ارتباط پیدا کند، دارید؟

گاهی از این دست برنامه‌ها به صورت پیشفرض مطرح شده است. به طور کل این جماعت قدرت نرم جمهوری اسلامی در اتیوپی هستند. این کشور همسایه اریتره، جیبوتی، سومالی و… است که جریان‌های تندروی اسلامی در آنجا فعالیت شدید دارند. نفوذ سنتی عربستان و وهابیت در این کشورها را نیز نباید فراموش کرد. نگاه متصوفه در اتیوپی باعث می‌شود که بدون هیچ هزینه‌ای اسلام رحمانی و لطیف را در این کشور داشته باشیم، اسلامی که با جریان‌های تندرو و وهابی مقابله می‌کند.

شاید در جامعه غرب شما برای معرفی اسلام و قرآن محدودیت داشته باشی، اما به هرکسی که بگویی مولانا کیست و مثنوی را به او معرفی کنی، خود آنها می آیند و کتاب را خوانده و حتی ترجمه می‌کند و برای داشتن آن به شما پول هم می‌دهد

به عنوان مثال «الاحباش الحبشی» یک حزب تندرو در اتیوپی بود که در دوره‌ای نیز مجلس این کشور را در دست داشت. آنها تنش وحشتناکی را در کشور بوجود آوردند که باعث شد تا همه مردم به خیابان‌ها آمده و آنها را از مجلس بیرون کردند و خود مردم این جریان را تعطیل کنند. مردم اتیوپی خودشان با وهابیت و جریان‌های تندرو مقابله می‌کنند و به طور کل پارادایم اسلام وهابی را قبول ندارند. جریان اسلام صوفی آنها این عقاید را نمی‌پذیرد.

سالیان متمادی است که در جریان کنفرانس وحدت اسلامی بزرگان علما و امامان اهل تصوف اتیوپی به ایران می‌آیند و هر سال هم پس از بازگشت‌شان با شوق و لذت زیادی از ایران تعریف می‌کنند.

برنامه‌های آینده رایزنی ایران در اتیوپی چیست؟

من پیش از اینکه به اتیوپی بروم پژوهش و مطالعات زیادی در جامعه این کشور انجام دادم و بر اساس همین نیز متوجه شدم که باید در چه حوزه‌هایی پر رنگ ظاهر شوم و چه مواردی را بیشتر جدی بگیرم. می‌دانستم که چه باید بکنم و برنامه بلندمدتی را طراحی کردم. برنامه‌های بعدی من این است که اتاق‌های ایران را دانشگاه‌های اتیوپی و در مرکز آرشیو ملی این کشور راه‌اندازی کنم و اتاق‌های پیشتر راه اندازی شده را پررنگ‌تر ادامه بدهم. من با وزیر فرهنگ اتیوپی خانم هیروت آسکاو ارتباط گرفته و برنامه‌ها را با او بسته‌ام. ایشان در جلسه‌ای که در دفتر من حضور داشت گفت، اتیوپی از کلیه فعالیت‌های فرهنگی ایران حمایت می‌کند و ما از طریق ایشان می‌خواهیم اتاق ایران را در مرکز آرشیو ملی اتیوپی راه اندازی کنیم که کارهای اولیه ان در شرف انجام است.

نکته جالبی را باید برای شما بگویم. چند عکس از آفریقایی تبارهای ایران به دستم رسید. اینها را در اواخر قاجار به عنوان برده به ایران آورده بودند. ملیت آنها عمدتاً از اتیوپی، تانزانیا و… بود و به عنوان خدمتگزار و خواجه حرمسرا در ایران به فعالیت مشغول بودند. پس از اینکه قانون برده داری لغو شد آنها در ایران ماندند و در زمان رضاشاه شناسنامه گرفتند و رسماً ایرانی شدند. هم اکنون نیز شما اگر به بندرعباس، بوشهر، کرمان و بخشی از استان فارس بروید شاهد آفریقایی تبارهایی خواهید بود که حاصل ازدواج آن نسل با ایرانی‌ها هستند. چهره‌شان هم مانند غرب آفریقا نیست، بیشتر به شرق آفریقا می‌خورد که چهره روشن‌تری دارند. من این پکیج عکس را به معاون وزیر نشان دادم و پرسیدم که حدس می‌زنید این اشخاص اهل کدام کشور باشند؟ گفت سودانی و یا… گفتم خیر اینها ایرانی هستند. اسم بعضی از آن اشخاص را نیز برای معاون وزیر گفتم.

بغض گلوی معاون وزیر فرهنگ را گرفت. گفت «سلمان جدی می‌گی؟» این نکته را هم بگویم که اهالی اتیوپی کسی را با پیشوند sir صدا نمی‌کنند، چون هیچگاه مستعمره نبوده‌اند غرور خاصی دارند. به من گفت سلمان می‌گذاری من خانم وزیر را به رایزنی بیاورم تا این عکس‌ها را ببیند؟ من پاسخ مثبت دارم البته فکر می‌کردم تعارف می‌کند، اما هفته بعد تماس گرفت و گفت که وزیر این ساعت به رایزنی می‌آید. در کمال ناباوری دیدم که وزیر فرهنگ و توریسم اتیوپی آمد به دفتر من در رایزنی فرهنگی و نزدیک به چند ساعت مشغول گفت‌وگو و بازدید از رایزنی شد.

همانجا به نمایشگاه کتاب دعوتش کردید؟

بله. او بسیار به ایران علاقه دارد. معاونش به من گفت که ما می‌خواهیم با شما برنامه مبادلات داشته باشیم. بالاترین سند فرهنگی که بین دولت‌ها وجود دارد اسمش موافقت‌نامه فرهنگی است. این موافقتنامه بین ایران و اتیوپی در سال ۱۳۸۳ شمسی امضا شد. از آن سال به بعد هیچ مقام ایرانی به آن کشور نرفته و از آن طرف هم هیچکس به ایران نیامده است. به عبارتی دو دهه است که ارتباط ما با اتیوپی قطع شده و آنها به دلیل مسائل اقتصادی در ایران سفارت هم ندارند.

خانم وزیر به دنبال این بود که برنامه مبادلات با ما داشته باشد. برنامه مبادلات یک برنامه عملیاتی است که پس از موافقت‌نامه فرهنگی بین دولتها امضا می‌شود. در موافقت نامه فرهنگی، در حوزه مسائل کلان فرهنگی مانند سینما، رسانه، ورزش و وزارتخانه‌های آموزشی و… صحبت می‌شود و برای عملیاتی کردن آن برنامه مبادلات پیش می‌آید که به عنوان مثال ما سالیانه پنج گروه به ایران می‌فرستیم و شما هم پنج گروه به کشور ما. تمام جزئیات این مبادله نیز در برنامه نوشته می‌شود که در رده بعد از موافقت نامه قرار دارد.

ما ۱۶ نهاد فرهنگی داریم که سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برنامه‌های آنها را جمعبندی کرده و در برنامه مبادلات می‌آورد. وزارت علوم، وزارت میراث فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با کل معاونت‌هایش و وزارت آموزش و پرورش و… در این برنامه مبادلات دخیل می‌شوند. بنابراین آن سند بسیار مهم است و طرف اتیوپیایی خیلی مایل است تا آن را انجام دهد. به من گفتند که پیشنویس را به زودی می‌فرستند.

البته ما در آن کشور رقبای فرهنگی بسیاری هم داریم و باید از این فرصتی که وزیر به ما داده نهایت استفاده را ببریم. بنیادهای فرهنگی اکثر کشورها در اتیوپی هم شعبه دارند، حتی مدارس اسلامی فتح الله گولن نیز در آنجا فعال است.

لغات مشترک بین زبان فارسی و امهریک وجود دارد؟ و آیا کتابی درباره این لغات مشترک نوشته شده است؟

لغات مشترک زیادی بین فارسی و امهریک وجود دارد مانند قوری، موز، پرتقال، خیار، بادمجان، زنجبیل، سلام، قفل، کبریت، شمع و.... در حال حاضر مشغول جمع آوری کردن این لغات و واژگان هستم. معاون وزیر آقای احمد محمد در جلسات مشترکی که با هم داشتیم این لغات و شباهت‌ها را به وی متذکر شدم و ایشان پس از دانستن این مساله بسیار خوشحال شده و درباره علت این واژگان مشترک پرسیدند. گفتم قطعاً در دوره‌های مختلف تاریخی تمدن ایران گسترش داشته و به همین دلیل نیز تاجرهای ایرانی در مسیری به اتیوپی می‌آمدند و چون در قدیم اتیوپی به دریا هم دسترسی داشته، مراودات تجاری بین تجار ایرانی و تجار اتیوپیایی برقرار بوده است و احتمالاً به خاطر حسن رفتار و تعاملات این لغات فارسی وارد زبان امهریک شده است. هیچ زبان دیگری در اتیوپی جایگاه زبان فارسی را ندارد.

این موارد قدرت نرم و نفوذ فرهنگی ما را در این کشور می‌رساند و البته مزیت‌های رقابتی ما نسبت به کشورهای دیگر است. هیچ کشوری جایگاهی مانند ایران را در اتیوپی ندارد. ترکیه، عربستان، آمریکا و ایتالیا نیز در این کشور حضور فرهنگی پررنگی دارند، اما جایگاهشان و اشتراکات فرهنگی آنها مانند ایران نیست.

حضور سعودی‌ها چگونه است؟ مدارس مذهبی هم در اتیوپی دارند؟

مدرسه‌ای که در نظام آموزشی آنجا بگنجد خیر، اما مدرسه دینی دارند. البته اشاره کنم که بزرگان مذهبی آنجا با دولت همسو هستند تا تنش مذهبی اوج نگیرد. دکتر ابی احمد نخست وزیر این کشور به شدت مبارزه سیاسی‌اش را با سران اقتصادی که در حال تولید فتنه هستند، آغاز کرده و به نظرم روزهای سختی هم خواهد داشت. برخی گروه‌های تندرو هنوز در آنجا فعالند. آتش زدن مساجد در این اواخر هم کار آنها بود و جریان را طوری وانمود کردند که انگار مسیحیان این کار را انجام داده‌اند و به مسلمانان هم گفتند که در مقابل بروید کلیسا را آتش بزنید که حضور به موقع ابی احمد و رهبران دینی مختلف قائله را خواباند.

آن مدرسه سعودی چقدر فعال است؟

به دلیل همین جریان صوفیسم نتوانسته رشد چندانی پیدا کند. البته مسائلی مانند فقر اقتصادی، قحطی‌های گسترده و… در اتیوپی را نباید فراموش کرد. البته این قحطی‌ها باعث ارائه تصاویر غلط و نامناسب از این کشور در ذهن جهانیان هم شده است. احتمالاً جامعه هدف ما در ایران احساس می‌کنند که تصویر اتیوپی همان بچه‌ای که از فقر شکمش بزرگ شده و گردن نازکی دارد. خیر اینگونه نیست. این تصاویر برای قحطی دهه ۷۰ میلادی در این کشور است که به عنوان قحطی بزرگ ثبت شده است، اما اکنون وضعیت اینگونه نیست.

اکنون پایتخت اتیوپی یکی از چند شهر بزرگ دیپلماتیک خیز دنیاست. اتحادیه آفریقا در آدیس‌آباباست. سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان کنفرانس اسلامی، یونسکو، اکو، فائو و… همه در پایتخت اتیوپی دفتر و نماینده دارند. از هر چند ماشینی که در خیابان‌ها می‌بینید یکی از آنها پلاک دیپلماتیک دارد. مراودات سیاسی این کشور بسیار بالاست.

رایزنی فرهنگی ایران در اتیوپی در دوره‌ای کلاس‌های آموزشی قالیبافی را در اتیوپی برگزار کرد. بازخورد این کلاس‌ها چگونه بود و آیا قرار است این کلاس‌ها ادامه پیدا کنند؟

این کارگاه آموزشی قالیبافی به همت سفارت کشورمان در اتیوپی برگزار شده است و چندی پیش نیز ثبت نام دوره هفتم این کارگاه انجام شد. در هر نوبت فراخوانی از طرف رایزنی فرهنگی ایران در رسانه‌ها منتشر و در آن از آن دسته خانم‌های اتیوپیایی که شغلی نداشتند و می‌توانند حضور تمام وقت داشته باشند دعوت می‌شود تا با شرکت در این کلاس‌ها، بافت قالی ایرانی را که معروفترین قالی دنیاست آموزش ببینند. در آفریقا قالی مراکش حرف اول را می‌زند و آنها اصولاً به قالی ایرانی فکر نمی‌کنند.

از دوره اول دو استاد ایرانی که یک مادر و دختر متبحر در قالیبافی هستند به اتیوپی آمده و مشغول تدریس شدند. آنها اکنون به زبان امهریک نیز مسلط شده‌اند و با بانوان اتیوپیایی مستقیماً دیالوگ برقرار می‌کنند.

زنان مسلمان اتیوپی که زنان برقع پوشی هستند و فقط چشمانشان معلوم است و زمان صحبت نیز دستشان را جلوی صورت می‌گیرند تا با نامحرم چشم در چشم نشوند، از این کارگاه‌ها بسیار استقبال کرده‌اند.

این ایده را امام موسی صدر در لبنان نیز پیاده کرد.

بله حتی سلاسی پادشاه قبلی اتیوپی هم از آرزوهایش این بود که قالی ایرانی در اتیوپی ریشه بگیرد. ۶ دوره تاکنون برگزار شده در سه سطح مقدماتی متوسط و پیشرفته. دارهای قبلی این دوره‌ها کوچک و آزمایشی بود اما اکنون خانم‌ها دارند دارهای قالی زر و نیم می‌بافند با ابعاد دو در یک و نیم متر. امیدوارم بتوانیم کلیه این دارهای قالی را برای جامعه فرهنگی اتیوپی در یک مجموعه‌ای به نمایش بگذاریم. یعنی امکانی فراهم کنیم که زمانی که خانم‌ها مشغول قالیبافی هستند اهالی فرهنگ اتیوپی بیایند و ببیند که فرش ایرانی که نمودی از فرهنگ ایرانی است دارد بافته می‌شود.

یکی از دلایلی که ایران در برخی بزنگاه‌ها تنها ماند در ضعف دیپلماسی فرهنگی‌اش است. اگر ما این حوزه را جدی می‌گرفتیم، در بسیاری رخدادها و هجمه‌های سیاسی می‌توانستیم ضربه‌ها را به صورت جدی دفع کنیم. اگر این مقوله را جدی می‌گرفتیم می‌توانستیم زمانی که ترامپ گفت ۵۲ سایت فرهنگی ایران را مورد هدف فرار می‌دهد، همه متحدان آمریکا را بر علیه‌اش بشورانیم و آنها را متحد سیاسی بالفعل خودمان کنیم.

اتفاقاً پس از این صحبت‌های ترامپ من یک نشست در محل رایزنی گذاشتم. در آن برنامه محتوای بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شد که ایرانیان ملت صلح طلبی هستند و هیچگاه در طول تاریخ به هیچ کشوری حمله نکردند. در آن نشست تعدادی از نویسندگان و پژوهشگران و فرهنگیان اتیوپی نیز حضور داشتند. تصاویری از میراث ایران پخش کردم و توضیح دادم که مثلاً این تصویر مسجد امام اصفهان است، این تصاویر برای تخت جمشید است و… یک استاد تاریخ هم درباره آنها توضیح می‌داد. بعد صحبت کوتاهی کردم مبنی بر اینکه این تصاویری که دیدید همان مراکزی است که ترامپ در سخنرانی‌اش گفت که قرار است آنها را منهدم کند. در این نشست که چهار ساعت طول کشید همه بر علیه ترامپ شدند و چون همه از اهالی فرهنگ اتیوپی بودند درباره آن به دیگران نیز خواهد گفت.

درباره بیانیه گام دوم نیز من به سابقه تاریخی ایران اشاره کردم و گفتم که استاد تاریخی می‌تواند شهادت بدهد که ایران هیچگاه به کشوری حمله نکرده است.

همچنین برای آنها از هشت سال دفاع مقدس گفتم و اشاره کردم که در آن سال‌ها که ایران مشغول دفاع از خود در برابر حمله عراق بود هیچ کشوری به ایران اسلحه نمی‌فروخت تا ما بتوانیم در مقابله دشمن متجاوز بایستیم و از خود دفاع کنیم. حال به دلیل فشارهای اقتصادی و روحی که به جامعه ایران در آن هشت سال وارد آمد، ما برنامه خودکفایی در تولید اسلحه را طرح ریزی نمودیم و الان در حزوه تجهیزات دفاعی خودکفا شدیم ولی همه این تجهیزات صرفاً جنبه بازدارندگی دارد و رویکرد ما در امر تسلیحات دفاعی است. وقتی کل جامعه جهانی ما را در منگنه گذاشت و هیچ اسلحه‌ای به ما نفروخت ما به ناچار باید وارد این عرصه می‌شدیم که شدیم. در آن جلسه من ضرب المثل «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» را برای آنها شرح دادم.

به نظر من که همین یک جلسه کار یکماه دیپلماسی را انجام داده است.

مجموعه سفارت و رایزنی ایران در اتیوپی در چند بازارچه خیریه حضور داشته است. در یکی از آنها من قسمت صنایع دستی را مدیریت می‌کردم و برای مخاطبان توضیح می‌دادم. جالب اینجا بود که روزی یک آمریکایی آمد و خرید کرد و درگوشم گفت که «من از رفتار ترامپ در مقابل ایران عذرخواهی می‌کنم.» خود آمریکایی‌ها هم می‌دانند که رئیس جمهورشان عقلانی صحبت نمی‌کند.

پس از دادن جایزه نوبل صلح به دکتر ابی احمد، نخست وزیر اتیوپی هم ترامپ گفت که این جایزه را باید به من می‌دادند. کل اتیوپی متحیر مانده بود از این حرف ترامپ.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: قدرت نرم موثری در اتیوپی داریم/نقش مهم زبان فارسی در تبلیغ اسلام