رولف هوخوت؛ همه طوفان‌های یک نویسنده جنجالی

رولف هوخوت؛ همه طوفان‌های یک نویسنده جنجالی
رادیو فردا

رولف هوخوت، نویسنده و نمایشنامه‌نویس و فیلمنامه‌نویس بزرگ آلمانی و خالق ده‌ها اثر، روز چهارشنبه ۱۳ مه، در ۸۹ سالگی در برلین درگذشت. او همواره با آثار یا اظهاراتش جنجال‌هایی را در زمینه‌های مذهبی، سیاسی و اقتصادی به راه می‌انداخت.

دولت آلمان با ستایش از رولف هوخوت، او را نویسنده‌ای معرفی کرده که از «بحث‌های مجادله‌انگیز» هراسی نداشت و بر گفتمان فرهنگی و اجتماعی-سیاسی آلمان به مدت دهه‌ها تأثیرگذار بود.

شورای مرکزی یهودیان آلمان نیز از شجاعت هوخوت در شکستن تابوها، به ویژه «نشان دادن نقش کلیسا در دوران نازی‌ها» و به راه‌انداختن بحث در این زمینه در کشورش، تمجید کرده است.

از «جوانان هیتلری» تا نوشتن درباره جنایات هیتلر

رولف هوخوت در اول آوریل ۱۹۳۱ در شهر اشوگه ایالت هسن در مرکز آلمان به دنیا آمد. او کودکی و نوجوانی خود را در دوران حکومت آدولف هیتلر گذراند و مثل همه نوجوانان آن دوره، به استخدام سازمان «جوانان هیتلری» درآمد که از اعضای آن برای تبلیغات به نفع حزب نازی، نیروی جنگی و ارائه خدمات عمومی استفاده می‌شد.

به همین دلیل، پس از پایان دوران نازی‌‌ها در آلمان، جنایات نازی‌ها به هسته اولیه آثار هوخوت تبدیل شد. از نظر او «هولوکاست، هرگز نمی‌تواند بخشیده یا فراموش شود.»

او در همان ابتدای دهه ۱۹۶۰ با نوشتن نمایشنامه «فرستاده» به شهرت رسید و حدود شصت سال پس از انتشار این نمایشنامه، این اثر قطعاً ماندگارترین اثر رولف هوخوت است.

رولف هوخوت، ۱۹۶۳

انتشار نمایشنامه «فرستاده» جنجال زیادی در آلمان به وجود آورد و از نویسنده‌اش شخصیتی جنجالی ساخت که این ویژگی تا آخر عمر حرفه‌ای در او باقی ماند. این نمایشنامه که دقیقاً در سال ۱۹۶۳ به چاپ رسید، یک «تراژدی مسیحی» و درباره سکوت پاپ پیوس دوازدهم در قبال جنایات نازی‌ها در جریان جنگ جهانی دوم و فجایع هولوکاست است و انفعال و حتی «همدستی» پاپ را در این زمینه محکوم می‌کند.

نمایشنامه «فرستاده» داستان تلاش‌های ناکام و ناموفق یک کشیش جوان و همچنین کورت گرشتاین، یک افسر اس‌.اس، است.

کورت گرشتاین مسیحی مؤمنی بود که برای کشف و ثبت جنایات نازی‌ها وارد اس.اس می‌شود و به دلیل تحصیلات پزشکی، در بخش بهداشت سازمان امور بهداشت و درمان نیروهای مسلح مشغول کار می‌شود.

او بارها، هرچند بی هیچ نتیجه‌ای، تلاش می‌کند گزارش‌های خود درباره نابودی و کشتار یهودیان را در اختیار نمایندگی‌های واتیکان در آلمان بگذارد. گرشتاین در ماه مه ۱۹۴۵، هنگامی که در اسارت فرانسوی‌ها بود، گزارشی را برای نیروهای متفقین می‌نویسد و اندکی پس از آن در زندان نیروهای نظامی در پاریس، جسدش در حالی که حلق‌آویز شده بود، پیدا می‌شود.

رولف هوخوت نمایشنامه‌ «فرستاده» را بر اساس گزارش‌های کورت گرشتاین نوشت و با این اثرش، این چهره کمتر شناخته‌شده را به شهرت رساند.

این نمایشنامه اولین بار در ۲۰ فوریه ۱۹۶۳ در برلین به روی صحنه رفت و بسیاری از مخالفانش در خارج از سالن‌های تئاتری که این نمایشنامه به اجرا درمی‌آمد، تظاهرات کردند.

بعدها این اثر به زبان‌های دیگر نیز ترجمه شد و در سال ۲۰۰۲ نیز کوستا گاوراس، کارگردان یونانی، با اقتباس از این نمایشنامه، فیلم «آمین» را ساخت که در آن، پیوس دوازدهم به عنوان یک «پاپ ضعیف» به تصویر کشیده شده است.

اما به غیر از خود آلمانی‌‌ها، نمایشنامه «فرستاده» منتقدان دیگری هم داشت که می‌گفتند در این اثر نشانه‌هایی از تلاش نویسنده برای انداختن مسئولیت جنایات نازی‌ها به کسان دیگر دیده می‌شود؛ در وهله اول بر گردن پاپ یا حتی متفقین که در زمان جنایات هولوکاست ترجیح می‌دادند نگاه‌شان به جای دیگری باشد.

بیشتر در این باره: واتیکان از رازهای سر به مهر جنگ جهانی پرده بر می‌دارد؟

یک اثر جنجالی درباره چرچیل

چند سال بعد، هوخوت اثر جنجالی دیگری را منتشر کرد با عنوان «سربازان، شرح حال ژنو» (۱۹۶۷) درباره مسئولیت وینستون چرچیل، نخست‌وزیر بریتانیا، در مرگ ووادیسواف سیکورسکی که یک سیاست‌مدار لهستانی در جریان جنگ جهانی دوم بود.

سیکورسکی در سال‌های ۱۹۲۲ و ۱۹۲۳ نخست‌وزیر جمهوری دوم لهستان و از سپتامبر ۱۹۳۹ تا ژوئیه ۱۹۴۳ نخست‌وزیر دولت در تبعید لهستان در زمان جنگ جهانی دوم بود. او در ۴ ژوئیه ۱۹۴۳ در یک سانحه هوایی درگذشت.

اما هوخوت روایت رسمی از مرگ این سیاستمدار لهستانی را به چالش کشید و مدعی شد که او به دستور چرچیل به قتل رسیده است.

طرح چنین ادعایی در این اثر، هدف اصلی کتاب را که تأملی اخلاقی درباره بمباران گسترده نیروی هوایی ارتش بریتانیا علیه غیرنظامیان در جریان جنگ جهانی دوم، به ویژه در جریان یک عملیات در سال ۱۹۴۳ (Gomorrhe) علیه شهر هامبورگ آلمان بود، تحت‌الشعاع قرار داد.

نمایشنامه «سربازان، شرح حال ژنو» که دو سال پس از مرگ چرچیل منتشر شد، متأثر از افکار و نظرات دیوید ایروینگ، مورخ بریتانیایی، بود که بعداً به جرگه منکران هولوکاست پیوست. اما در آن دوره، هوخوت و ایروینگ با یکدیگر رابطه دوستانه نزدیکی داشتند. همچنین ایروینگ تنها کسی بود که گفت ادعای مطرح‌شده در این نمایشنامه دارای مستندات تاریخی است، اما بسیاری دیگر این ادعا را رد کردند.

نمایشنامه «سربازان، شرح حال ژنو» قرار بود در سال۱۹۶۷ در سالن تئاتر ملی سلطنتی لندن به روی صحنه برود، اما اجرای آن لغو شد. سال‌ها بعد، در ۲۰۰۴ که این نمایشنامه در لندن به روی صحنه رفت، با استقبال منتقدان روبه‌رو شد.

رولف هوخوت در حاشیه تمرین یکی از نمایشنامه‌هایش برای اجرا در برلین

روایت یک عشق ممنوع در آلمان

هوخوت در دهه ۱۹۷۰ رمان «عشقی در آلمان» را منتشر کرد که داستان عشق یک زن آلمانی به یک مرد لهستانی زندانی را در جریان جنگ جهانی دوم روایت می‌کرد. این کتاب در جنجال‌هایی که منجر به استعفای هانس فیلبینگر، نخست‌وزیر ایالت بادن- وورتمبرگ شد، نقش داشت.

فیلبینگر، سیاستمدار آلمانی و عضو حزب دمکرات مسیحی آلمان، از سال ۱۹۶۶ به مدت ۱۲ سال نخست‌وزیر ایالت وورتمبرگ بود و کارنامه نسبتاً موفقی از خود ارائه کرد. اما در سال ۱۹۷۸ معلوم شد که او در اواخر جنگ جهانی دوم، در ابتدا به عنوان وکیل و بعد به عنوان دادستان نیروی دریایی آلمان، در صدور حکم اعدام کسانی که از خدمت در ارتش هیتلری خودداری کرده بودند، دخیل بوده است. افشای مستند این سابقه، گرچه کماکان با انکار فیلبینگر روبه‌رو شد، اما او سرانجام چاره‌ای جز استعفا نیافت.

رمان «عشقی در آلمان» در سال ۱۹۸۰ برنده جایزه «برادر و خواهر شول» شد و در سال ۱۹۸۳ نیز آندری وایدا، کارگردان شهیر لهستانی، بر اساس این رمان فیلمی ساخت که با همان عنوان رمان به روی پرده رفت. در این فیلم، هانا شیگولا بازیگر آلمانی و دانیل اولبریخسکی هنرپیشه لهستانی نقش عاشق و معشوق را بازی کردند.

رولف هوخوت همچنین نمایشنامه‌ای را در سال ۱۹۸۷ درباره آلن تورینگ، دانشمند بریتانیایی و از بنیانگذاران دانش انفورماتیک مدرن، به نام او نوشت.

تورینگ نقش معناداری در رمزگشایی از ماشین‌های انیگما داشت که در اوایل تا اواسط قرن بیستم برای رمزگذاری و محافظت از ارتباطات تجاری و دیپلماتیک و نظامی، به ویژه توسط ارتش نازی در جنگ جهانی دوم، به کار گرفته می‌شد.

در این اثر نمایشی، همجنس‌گرایی تورینگ نیز بسیار برجسته شده است.

منتقد اقتصاد جهانی

دو سال پس از اتحاد دو آلمان، این نویسنده از «الحاق» آلمان شرقی به آلمان غربی انتقاد کرد و با لحنی کنایه‌آمیز از ساکنان آلمان غربی سخن می‌گفت.

هوخوت، سال ۲۰۰۴، بار دیگر با نمایشنامه «مکینزی می‌آید» جنجال‌آفرین شد. این نمایشنامه در نقد دوران معاصر و حکمفرمایی نئولیبرالیسم است.

عنوان این نمایشنامه از نام شرکت بسیار مشهور «مکینزی و شرکا» که در زمینه مشاوره مدیریتی در سطح جهان فعالیت می‌کند، وام گرفته شده و در پنج پرده، «دیکتاتوری اقتصاد جهانی» را به چالش می‌کشد و از اخراج‌های گروهی ناشی از مشاوره‌های شرکت‌هایی مثل مکینزی انتقاد می‌کند.

البته این نمایشنامه منتقدان بسیاری داشت، به‌ویژه آن بخش‌هایی از نمایشنامه که در آن، رئیس دویچه‌بانک با بازرگانانی که به دست فعالان چپ تندرو به قتل رسیده بودند، مقایسه می‌شود.

هوخوت به حمایت از تروریسم در این نمایشنامه متهم شد یا دست‌کم بهانه‌تراشی برای خشونت علیه بازیگران اصلی اقتصاد جهانی؛ اتهامی که خود نویسنده شدیداً آن را تکذیب کرد.

منبع خبر: رادیو فردا

اخبار مرتبط: رولف هوخوت؛ همه طوفان‌های یک نویسنده جنجالی