شمس‌الدین حسینی؛ مرد یارانۀ نقدی و سودای ریاست مجلس

آفتاب‌‌نیوز :

این روزها و در آستانۀ تشکیل مجلس جدید - که نمایندگان آن در غیاب اکثریت واجدین شرایط انتخاب شده‌اند- نام «سید شمس‌الدین حسینی» وزیر اقتصاد دولت محمود احمدی‌نژاد - و به عنوان نمایندۀ تنکابن و رامسر - زیاد شنیده می‌شود و گویا برای ریاست مجلس جدید و دررقابت با نام‌های دیگری که می‌شنویم خیز برداشته است.

نام شمس‌الدین حسینی اما چه به آرزوی ریاست مجلس برسد – که بسیار بعید به نظر می‌رسد – و چه نقش خود را تنها به عنوان نماینده ایفا کند یادآور چند رخداد مهم در 12 سال اخیر است که البته مهم‌ترین آنها هدف‌مندی یارانه‌هاست و پرداخت یارانۀ نقدی است که پس ازدولت متبوع نیز ادامه یافت. هر چند که قدرت خرید آن به شدت کاهش یافته و تبخیر شده اما به هر حال و طی 10 سال مجموع آن رقم بسیار قابل توجهی می‌شود. از این رو خالی از لطف نیست 10 نکته یادآوری شود:

1. شمس‌الدین حسینی در دولت اول اصلاحات و از 77 تا 81 «مدیر کل روابط عمومی وزارت نیرو» بود. همان زمانی که وزارت نیرو در خیابان فلسطین مستقر بود و حبیب‌الله بی‌طرف عهده دار این وزارتخانه. در سال 81 و در دولت دوم آقای خاتمی او از وزارت نیرو به وزارت بازرگانی رفت و مدیرکل مطالعات اقتصادی وزارت بازرگانی شد و می‌توان احتمال داد که در سال 84 دست کم در مرحلۀ اول به احمدی نژاد رأی نداده باشد.

او هم‌زمان در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد در حال تحصیل در مقطع دکتری اقتصاد بود و پایان نامه را زیر نظر دکتر جمشید پژویان ارایه داد.

2. در سال 84 یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری (مهدی کروبی) طرح پرداخت 50 هزار تومان به هر ایرانی بالای 18 سال را در گفت و گوی خود با بهروز افخمی کارگردان سینما مطرح کرد و تیتر یکِ روزنامۀ شرق شد و بسیار سر و صدا کرد. این در حالی بود که نامزد معیشت‌گرای دیگر (احمدی نژاد) فقط به صورت کلی «پول نفت بر سر سفرۀ مردم» را مطرح و البته بعدها سردادن چنین شعاری را تکذیب کرد.

تعدد نامزدها سبب شد آرا در مرحلۀ اول خُرد شود و با طرح کروبی حتی از ناحیۀ دوستان او هم به طعنه برخورد شد هر چند اقتصاددانانی مانند دکتر صحراییان آن را شدنی می‌دانستند.

بعد از انتخابات 84 شمس‌الدین حسینی که سمت خود را حفظ کرده بود ناگاه به این فکر افتاد که این ایده را با هدف‌مندی مورد نظر استاد راهنمای خود درآمیزد و با محاسباتی که انجام داد، دید می شود قیمت حامل های انرژی را اضافه کرد و به جای یارانۀ غیر مستقیم، یارانۀ نقدی و مستقیم پرداخت.

این در حالی بود که در دولت اول محمود احمدی نژاد، وزارت اقتصاد و دارایی به داوود دانش جعفری یکی از نزدیکان محسن رضایی سپرده شده بود.

احمدی نژاد در ابتدا تیمی نداشت و از سوی دیگر ناگزیر بود به اصول‌گرایان امتیاز بدهد. این گونه بود که دستیار احمد توکلی در مرکز پژوهش‌ها را به عنوان وزیر صنایع تعیین کرد (علیرضا طهماسبی) و سکان وزارت اقتصاد را به دانش جعفری سپرد تا شاید بگوید از یاد نبرده که محسن رضایی ناگهان کنار کشید و بخشی از آرای او به سبد احمدی‌نژاد ریخت.

دخالت‌های احمدی‌نژاد و خصوصا فشار به دانش جعفری برای عزل مدیران پرسابقۀ بیمه برای اولین وزیر اقتصاد اما قابل تحمل نبود و اختلاف پیدا کردند.

همزمان با این اختلافات دیداری تصادفی بین شمس‌الدین حسینی از طرف وزارت بازرگانی با احمدی‌نژاد اتفاق افتاد و در آن درباره طرحی به عنوان تحول اقتصادی گفت و گو کردند و پس از آن به جلسات سه شنبه ها راه یافت.

احمدی‌نژاد نه تنها پسندید که احساس کرد با برخی مدیران میانی اصلاح‌طلب بهتر می‌تواند کار کند تا اصول‌گرایان سفارش شده احمد توکلی.

پس از آن بود که به وزیر وقت رفاه توصیه کرد از شمس‌الدین در مقام معاون استفاده کند و دورادور کارکرد او را زیر نظر داشت و بیشتر به او و ایده‌های او علاقه‌مند شد.

3. اختلافات احمدی‌نژاد با دانش جعفری حل نشد و وزیر اقتصاد کنار کشید و دو سال بعد به محسن رضایی در رقابت با رییس سابق خود مشاوره می داد.

احمدی‌نژاد نمی خواست باز به احمد توکلی سهمیه بدهد و حسین صمصامی مزرعه آخوند را به سفارش پرویز داوودی معاون اول خود به سرپرستی وزارت اقتصاد منصوب کرد.

داوودی او را برای وزارت اقتصاد آماده می ‌کرد و در این اثنا شمس الدین حسینی در دیدار دوم خود با احمدی نژاد که شامگاه یک روز جمعه انجام شد صریح و روشن اعلام کرد می‌تواند طرح 50 هزار تومانی کروبی و ایده‌های استادش (جمشید پژویان) را در‌هم آمیزد و هدف‌مندی یارانه‌ها را به عنوان یکی از 7 جزء طرح تحول اقتصادی به اجرا گذارد.

احمدی‌نژاد، خوش‌حال شد. همانی بود که می‌خواست اما از شمس‌الدین خواست روی آن بیشتر کار کند و کُشتی‌گیر سابق دریافت اگر موفق شود رییس جمهور از معرفی صمصامی به عنوان وزیر اقتصاد منصرف می‌شود و همای سکان‌داری باب همایون بر شانۀ او می نشیند.

4. مجلس همچنان در انتظار معرفی وزیر جدید اقتصاد بود. سه ماه مهلت قانونی هم تمام شد و الیاس نادران تذکر داد از 28 تیر 1387 به بعد امضای صمصامی به عنوان سرپرست اعتبار ندارد و هر دستوری که بدهد دخل و تصرف در اموال دولت است.

احمدی‌نژاد دست به دامان رهبری شد تا در موردی نادر با نظر ایشان حکم سرپرستی تمدید شود. با این اتفاق احتمال معرفی صمصامی بیشتر به نظر می‌رسید اما نامی که در 15 مرداد 1387 به عنوان وزیر جدید اقتصاد معرفی شد سید شمس‌الدین حسینی بود نه صمصامی مزرعه آخوند.

پس از آن بود که هدف‌مندی یارانه ها و پرداخت یارانۀ نقدی به هر ایرانی به جای پرداخت یارانه به اقلام اساسی در دستور کار قرار گرفت و به تصویب رسید.

وزارت اقتصاد، پاداش این ایده بود چنان که معاونت مطبوعاتی ارشاد پاداش ایدۀ نفی هولوکاست به محمد علی رامین. با این تفاوت که شمس الدین حسینی اهل معقولات و محاسبات و آمار است و رامین با این امور بیگانه.

شمس‌الدین هم البته به استاد خود پاداش داد و جمشید پژویان با تیپ و ظاهر غیر حزب‌اللهی رییس شورای رقابت شد.

5. در دولت دوم احمدی‌نژاد پیدا بود که شمس‌الدین حسینی می‌ماند تا یارانۀ نقدی را به اجرا گذارد و در حالی که نرخ دلار هزار تومان بود از سال 89 نیز کلید خورد.

در سال 90 اما داستان تغییر کرد و پروندۀ فساد سه هزار میلیارد تومانی مطرح شد. حکم محمود رضا خاوری برای مدیر عاملی بانک ملی را وزیر اقتصاد امضا کرده بود و طرح استیضاح او با امضای نمایندگانی چون احمد توکلی، الیاس نادران، علی مطهری و نادر قاضی‌پور به جریان افتاد. در مجلس هشتم که پیش تر علی کردان را به زیر کشیده بود.

روز سه شنبه دهم آبان 1390 حسینی جوان استیضاح شد تا تاوان داستان گروه امیر منصور آریا (مه آفرید امیر خسروی) و فرار محمود رضا خاوری را بپردازد.

تصور این بود که احمدی نژاد نمی‌آید یا وزیر به سبک او دفاع می‌کند. اما شمس‌الدین کشتی گیر و لوطی مسلک روش دیگری پیش گرفت و رییس جمهور هم برای او کم نگذاشت. احمدی نژاد هم آمد و هم دفاع کرد.

خود حسینی به جای خط و نشان کشیدن عذرخواهی کرد و گفت خبر نداشته خاوری دو تابعیتی بوده و از وزارت اطلاعات استعلام گرفته ولی پاسخ نیامده و و او به اعتبار سوابق خاوری در بانک مثبت شک نکرده است.

علی لاریجانی رییس مجلس هم این عذر خواهی را پسندید و گفت با این که از رییس جمهور خواسته بود او را عزل کند تا کار به استیضاح نشود « و گفتم شما که هفت تا هفت تا عزل می کنید این هم روش!» اما اکنون عذرخواهی را قابل قبول می داند و سخنان او فضای مجلس را تغییر داد. نتیجه آن شد که تنها 93 نفر به طرح استیضاح رأی دادند و با مخالفت 141 نماینده و رأی ممتنع 10 نمایندۀ دیگر شمس الدین حسینی وزیر ماند.

6. سال 91 اما با تشدید تحریم ها اوضاع به هم ریخت و دلار هزار تومانی به سه هزار و 500 تومان رسید. دو سال بعد به مجلۀ تجارت فردا گفت «شوک 91 به قدری شدید بود که درباره 91 هیچ گاه آماری ارایه نکردم.»

7. با روی کار آمدن حسن روحانی در سال 92 پیدا بود که دوران شمس‌الدین حسینی در وزارت اقتصاد به تبع دولتی که در آن وزیر بود به پایان رسیده است. محمود احمدی‌نژاد او را به مجتمع علوم اقتصادی و مالی ریاست دانشگاه ایرانیان منصوب کرد. دانشگاهی که در واقع تنها روی کاغذ وجود داشت و پا نگرفت.

حسینی به دانشگاه علامه طباطبایی رفت و البته آن قدر مورد اعتماد بود که بی سر و صدا «رییس گروه منافع و اقتصاد دفاع مرکز تحقیقات استراتژیک ستاد کل نیروهای مسلح» هم بشود.

8. مهم ترین تفاوت او با دیگر یاران احمدی نژاد این بود که ناگاه غیب نشد. چرا که غالب اطرافیان و مدیران ارشد احمدی نژاد چندان جایگاهی در جامعه نداشتند تا بعدتر هم نظر دهند و به همین خاطر نام اغلب آنان فراموش شده است.

شمس الدین حسینی اما از سال 92 به بعد همچنان مصاحبه می‌کرد و یکی از بهترین مصاحبه‌های او در سال 93 است که در آن همه را به واقع بینی سفارش می‌کند. جالب این که برجام را تخطئه نمی‌کند و به جای محکوم به شکست دانستن آرزو‌ی موفقیت دارد اما می‌گوید بنا ندارند بگذارند به آسانی سرمایه جذب کنیم و از دوران همکاری با دو وزیر خاتمی هم به نیکی یاد می‌کند.

9. او پس از استیضاح مسالمت جوتر شده بود و شوک 91 نیز چنان سنگین بود که احساس می کرد همین که بار را زمین گذاشته باید خدا را شکر کند و به پرو پای دولت جدید نمی‌پیچید و می‌کوشید به عنوان یک چهره اقتصادی مداراجو شناخته شود.

این اندوخته سال ها بعد و در اسفند 98 به کار او آمد و درست است که نرخ پایین مشارکت و دل‌سردی و سیاست‌زدگی مردم و قلع و قمع های شورای نگهبان راه را برای ورود نمایندگان جدید هموار کرد اما کاندیداتوری و نمایندگی فردی با 5 سال سابقه وزارت اقتصاد اتفاق مثبتی بود. (کافی است سوابق او را با منتخب باطل شدۀ تفرش مقایسه کنیم!)

حسینی متولد اصفهان است (1346) و مادرش هم اصفهانی است اما چون در تنکابن مازندران بزرگ شده خود را تنکابنی می‌داند و البته در تازه‌ترین گفت و گو هم وکیل شدن وزیر را تنزل نمی‌داند و می‌گوید «مگر آقای دکتر عارف معاون اول رییس جمهوری نبود و نماینده شد» و «مگر آقای هاشمی رفسنجانی بعد از ریاست جمهوری نمی‌خواست نماینده شود؟» تنزلی در کار نیست و البته می‌توانست به مهندس بازرگان نخست وزیر دولت موقت هم اشاره کند که نماینده شد و رییس و حتی رییس کمیسیون نشد و اگر بعدتر رغبت کم شد به لطف نظارت استصوابی بود که آن قدر حذف کردند تا کار به اینجا رسید.

10. شمس الدین حسینی حالا نگاهی به ریاست مجلس هم دارد که بیشتر به منزلۀ اعلام حضور است و احتمال آن بسیار اندک است. حتی احتمال کاندیدا ماندن او هم کم است. با این حال او و گروهی دیگران بر این باورند که تمام نمایندگان جایگاه خود را دارند و تنها رییس مهم نیست و رییس برای اداره مجلس است نه این که همه جا به نام مجلس نظر دهد.

وزیر اقتصاد احمدی‌نژاد می‌گوید به او افتخار می‌کند اما اصطلاح «احمدی‌نژادی» را نمی‌پسندد و می‌پرسد: چطور نمی‌گویید هاشمی‌چی یا خاتمی‌چی یا روحانی‌چی اما به احمدی‌نژاد که می‌رسید می‌گویید احمدی نژادی و برای آنها تعابیری چون دولت سازندگی، اصلاحات و اعتدال را به کار می‌برید و برای دولت سابق فقط به نام رییس آن اشاره می‌شود؟

منبع خبر: آفتاب

اخبار مرتبط: شمس‌الدین حسینی؛ مرد یارانۀ نقدی و سودای ریاست مجلس