پاسخ تند علی مطهری به سخنان پناهیان، فرارو

گویا - ۷ اسفند ۱۳۹۰

پاسخ تند علی مطهری به سخنان پناهیان، فرارو » نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »

چندی پیش یکی از سایت‌های خبری، بخش‌هایی از سخنرانی حجت‌الاسلام پناهیان در مطلبی با نام «پاسخ به ادعای مطهری» را منتشر کرده که این سخنرانی با واکنش دکتر علی مطهری، نماینده اصولگرای مجلس هشتم روبه‌رو شده است و وی در مطلبی به مطالب مطرح در سخنان حجت الاسلام پناهیان پاسخ داده است که متن کامل پاسخ دکتر مطهری در ادامه می‌آید:

علی مطهری نوشته است که جناب پناهیان گفته‌اند:

«برخی از نمایندگان اصول‎گرای مجلس که از حداقل درایت سیاسی برخوردار نیستند، می‌گویند که مجلس نباید تابع اشارات رهبری باشد، بلکه فقط باید تابع فرامین و حکم حکومتی باشد! در حالی‌ که مجلسی که چنین باشد، به نقطه امید دشمن تبدیل خواهد شد و امنیت و اقتدار کشور را کاهش خواهد داد. به نماینده اصول‌گرا می‌گوییم، چرا رسانه بیگانه سخنان تو را پخش می‎کند، می‌گوید من نمی‎دانم چرا این ‎کار را می کند! ما باید ببینیم مواضع کدام یک از نامزدها در بی بی سی با اشتیاق پوشش داده می‌شود و به این افراد رأی ندهیم».

با گذشت از تعبیر توهین‌آمیز ایشان که کاش لااقل حرمت لباسی را که پوشیده اند نگه می‌داشتند، در اینجا در سه بخش به ادعاهای ایشان پاسخ می‌دهم.

بخش نخست: تفسیر خودساخته آقای پناهیان از ولایت فقیه

با تعبیر ایشان که «مجلس نباید تابع اشارات رهبری باشد» و این تعبیر را به اینجانب نسبت داده‌اند، نوعی بی‌اعتنایی بنده به رهنمودهای رهبری به مخاطب القا شده است. سخن من دربارۀ ولایت فقیه که بارها تأکید کرده ام حاوی دو نکته اساسی است: اول این که برای طرح هر موضوعی در مجلس لزومی ندارد ابتدا از نظر موافق رهبری اطمینان حاصل کنیم تا مجلس به یک موجود دست و پا بسته تبدیل شود. بله، اگر رهبری لازم دیدند در مورد مسأله ای امر یا نهی کنند صد در صد اطاعت می‌کنیم. دوم آن که اگر رهبری نظری (غیر از موارد حکم حکومتی) در باب مطلبی ارایه دادند ـ گرچه معمولا با توجه به تجربیات و بینش های رهبری راهگشاست ـ اما هیچ ایرادی ندارد که کسی نظر مخالفی ابراز کند و الا باید حتی مشاور عالی داشتن رهبری را امری ضد ولایت فقیه تلقی کنیم!

نه فقط در مورد ولی فقیه بلکه حتی در مورد معصومان هم چنین است، یعنی پیامبر (ص) و ائمه ـ علیهم السلام ـ نه تنها اجازه طرح نظر مخالف را می داده اند بلکه گاهی آن را می‌پذیرفته اند.

داستان حباب بن منذر از مسلمات تاریخ اسلام است.

"وقتی مسلمانان به جنگ بدر می رفتند، پیامبر(ص) به تشخیص خود لشکر اسلام را در نقطه ای فرود آورد"وقتی مسلمانان به جنگ بدر می رفتند، پیامبر(ص) به تشخیص خود لشکر اسلام را در نقطه ای فرود آورد. مرحوم حجت الاسلام دکتر آیتی که به تعبیر شهید مطهری بهترین متخصص در تاریخ صدر اسلام است در کتاب تاریخ پیامبر اسلام چنین نقل می کند:

«حباب بن منذر گفت: ای رسول خدا! آیا خدا فرموده است که در اینجا منزل کنیم و پیش و پس نرویم، یا از نظر تدبیر جنگ هر جا که شایسته باشد می توان فرود آمد؟ رسول خدا فرمود: نه، امری در کار نیست، باید طبق تدبیر و سیاست جنگ رفتار کرد. حباب بن منذر گفت: اگر چنین است اینجا جای مناسبی نیست، بفرمای تا سپاه اسلامی پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه به دشمن فرود آیند. رسول خدا پیشنهاد وی را پذیرفت و دستور داد تا سپاهیان اسلامی در کنار نزدیکترین چاه به دشمن فرود آمدند» (تاریخ پیامبر اسلام، ص ۲۵۹).

از جناب پناهیان تعجبی نیست که از این جریانات تاریخی در منابر خود نگویند. تعجب آن است که تا آنجا در تفسیر ولایت فقیه بیراهه روند که صریحا بر خلاف مبانی علم کلام در شیعه و با روشی «اشعری مسلک» می گویند «ولایت از عدالت بالاتر است!».

هر طلبه مبتدی که اندک معلومات کلامی داشته باشد، می‌داند که شیعه بر اساس حسن و قبح عقلی نمی‌پذیرد که حتی در مورد خداوند بگوییم که عدل آن است که خداوند انجام می دهد بلکه باید گفت چون عدالت است خداوند انجام می‌دهد.

دلایلی که ایشان در توجیه بالاتر بودن ولایت از عدالت آورده اند به غایت سست و قیاس مع الفارق است. از جمله اینکه چون ایراد مالک اشتر به امیرالمؤمنین (ع) - که معصوم بوده و فعلشان حجت است - در مورد منصب دادن به ابن عباس بر مبنای توهم عدالت خواهی مالک اشتر بوده، پس ولایت از عدالت بالاتر است! این در حالی است که خود آیت الله خامنه ای در سفر اخیر به کرمانشاه طبق گزارش موجود در سایت ایشان «با اشاره به مغالطه عده‌ای در تعبیر حضرت امام مبنی بر ولایت مطلقه فقیه، خاطرنشان کردند: آنها سعی کردند نظر امام را به معنای بی‌اعتنایی ولایت فقیه به قوانین تفسیر کنند، اما امام بزرگوار ملت، ضمن تأکید بر ولایت مطلقه فقیه، خود بیشتر از همه به رعایت قوانین، اصول، مبانی و جزییات احکام شرعی مقید بود». تأکید رهبر انقلاب بر التزام رهبری به «قانون» است ولی ولایت فقیه به تقریر آقای پناهیان حتی در چهارچوب «عدالت» هم نمی گنجد!

در اینجا مجال بررسی دیگر استدلال‌های مشعشع جناب پناهیان بر اصل بودن ولایت نسبت به عدالت نیست، ولی ممکن است این پرسش برای برخی خوانندگان پیش آید که اگر این حرف‌ها این قدر سست است، چرا هیچ یک از علما در نقد آن سخنی نگفتند با آنکه از تلویزیون هم پخش شد.

پاسخ روشن است: معرکه تبلیغاتی به دست رسانه‌های تخریبگری است که قبل از آنکه بفهمند و یا بدانند ناقد چه گفته، همین قدر که مطلع شوند حرف امثال آقای پناهیان را تکرار می کنند و ... .

بخش دوم: جنجال و شادی دشمن، تنها ملاک نیست

وارد بخش دوم استدلال جناب پناهیان می‌شوم که هر گاه دشمن مطلبی را با آب و تاب نقل کرد معلوم می‌شود، آن سخن یا عمل غلط بوده است. پس با توجه به تصویر زیر جای شکرش باقی است که جناب پناهیان یک بار هم که شده جانب عدالت را گرفته و ناخواسته حمله به خانۀ سردار علایی را محکوم کرده اند.

"حباب بن منذر گفت: اگر چنین است اینجا جای مناسبی نیست، بفرمای تا سپاه اسلامی پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه به دشمن فرود آیند"این هجوم برای مدت مدیدی پر بیننده ترین خبر «بی بی سی» را تأمین کرده بود.

مثال‌ها از این دست بی شمار است. آیا جناب پناهیان ندیدند همۀ رسانه‌های دشمن چگونه حکم حکیمانۀ حکومتی رهبر انقلاب در لغو عزل وزیر اطلاعات را ناشی از اختلاف در بالاترین سطح حکومت دانسته و جنجال خبری به راه انداخته و شادی ها کردند؟ آیا ایشان با همین استدلال این اقدام نجات بخش رهبر بزرگوار انقلاب را هم ـ که نمونه بارزی از ایستادن در برابر استبداد بود ـ محکوم می فرمایند؟!

منابع خبر

اخبار مرتبط