قلب جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی چقدر صحت دارد؟ - Gooya News

قلب جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی چقدر صحت دارد؟ - Gooya News
گویا
گویا - ۱۱ فروردین ۱۳۹۹

معصومه رشیدیان، انصاف نیوز

صدیقه وسمقی می‌گوید پسوند «اسلامی» جمهوریت را اساسا از محتوا تهی کرده و فقط از برخی ساز و کارهای جمهوریت به طور صوری استفاده می‌کند؛ او معتقد است تدوین کنندگان قانون اساسی تصور درستی از جمهوریت نداشته‌اند و از ابتدا سنگ بنا اشتباه گذاشته شده و ما نتوانسته‌ایم یک نظام جمهوری بنا کنیم. از سوی دیگر عبدالحسین خسروپناه نیز تاکید می‌کند که تفاوتی میان جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی نیست و معتقد است امام خمینی نیز تفاوتی میان این دو قائل نبوده است. او می‌گوید حکومت اسلامی اشاره دارد به بعد محتوایی قوانین حکومت که اسلامیت است و جمهوری اسلامی اشاره دارد به بعد مشارکت سیاسی-اجتماعی مردم.

در سالیان اخیر با انتقادات به سازوکارهای انتخاباتی کشور و تحدید و تضعیف نهادهای انتخابی چون مجلس و ریاست جمهوری به طرق مختلف، برخی این تحلیل را مطرح می‌کنند که نظام سیاسی ایران در حال تبدیل از «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی» است. اما آیا واقعا چنین است؟ تفاوت این دو چیست و نسبت جمهوریت نظام سیاسی ایران با دیگر جمهوریت‌ها در سراسر دنیا چیست؟ آیا شرایط فعلی که مورد انتقاد تحلیلگران قرار می‌گیرد، تنها مختص سال‌های اخیر است یا روندی بوده که از نخستین روزهای پس از تدوین قانون اساسی قابل پیش‌بینی بوده است؟

صدیقه وسمقی، قرآن‌پژوه و تحلیلگر مسائل سیاسی و عبدالحسین خسروپناه، روحانی و پژوهشگر فلسفه دین، در این مورد با انصاف نیوز به گفت‌وگو پرداخته‌اند که در ادامه می‌خوانید:

صدیقه وسمقی: نتوانستیم یک نظام جمهوری بنا کنیم

انصاف نیوز: تفاوت جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی در چیست؟ برخی تحلیل‌ها بر این مبناست که نه تنها در سال‌‌های اخیر، بلکه از اوایل انقلاب است که به سمت حکومت اسلامی شدن در حرکتیم؛ برداشت و تحلیل شما چیست؟

وسمقی: حکومت اسلامی اعم از جمهوری و غیر آن است. می‌تواند اشکال دیگری از نظام سیاسی و حکمرانی را در بر داشته باشد و لزوما دلالت بر جمهوریت ندارد.

"از سوی دیگر عبدالحسین خسروپناه نیز تاکید می‌کند که تفاوتی میان جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی نیست و معتقد است امام خمینی نیز تفاوتی میان این دو قائل نبوده است"اجازه دهید کمی درباره‌ی ترکیب جمهوری اسلامی حرف بزنیم. وقتی گفته می‌شود جمهوری، انتظار این است که قدرت سیاسی مبتنی بر رای مردم باشد. در یک نظام جمهوری قدرت در دست مردم است. بزرگ‌ترین هدف انقلاب ۵۷ نیز بنیان نهادن یک جمهوری بود با این هدف که قدرت دست مردم باشد تا از این رهگذر حقوق و آزادی ملت تامین شود. با پسوند اسلامی، جمهوریت مشروط می‌شود.

یعنی همه‌ی حقوق و آزادی‌ها مشروط به اسلام می‌شود. به این ترتیب بنیان نظام می‌شود اسلام و نه جمهوریت. آنچه جمهوریت را مقید می‌سازد مهم‌تر از خود جمهوریت و مقدم بر آن می‌شود. به نظر من پسوند اسلامی جمهوریت را اساسا از محتوا تهی کرده و فقط از برخی ساز و کارهای جمهوریت به طور صوری استفاده می‌کند؛ ساز و کارهایی مثل انتخابات و پارلمان و رییس جمهور و مانند آن. اما این ساز و کارها و کارکردشان شباهتی با نظام‌های جمهوری ندارد.

"می‌تواند اشکال دیگری از نظام سیاسی و حکمرانی را در بر داشته باشد و لزوما دلالت بر جمهوریت ندارد"به عنوان مثال پارلمان داریم. وظیفه‌ی پارلمان در یک نظام جمهوری این است که نمایندگان واقعی مردم در آنجا مطابق خواست و رضایت عمومی قانون وضع کنند و در امور مربوطه تصمیم بگیرند. وقتی می‌گویید اسلامی، مردم و تصمیمات و خواسته‌های آنان دیگر جایگاهی ندارد. پارلمان در جمهوری اسلامی که مبتنی بر شریعت است، کار پارلمان در یک نظام جمهوری را انجام نمی‌دهد. حتی اگر نمایندگان واقعی مردم در پارلمان جمهوری اسلامی حضور داشته باشند، هر چه آنان رشته کنند می‌تواند توسط نهاد کنترل کننده‌ی دیگر که ضامن اسلامیت نظام است، که در اینجا شورای نگهبان است، پنبه شود.

به این ترتیب مردم و نمایندگان آنان سعی بیهوده می‌کنند.

منابع خبر

اخبار مرتبط