۹ نصیحت سیدحسین میردامادی به مسئوولان نظام؛ ۱۱ توصیه به رهبری
چکیده :معمولا مقام و ریاست و قدرت، غرور و کبریائی میآورد که صفت کبریائی مختص ذات باریتعالی -تقدست اسمائه- است، سعی کنید در برابر شعارهای ظاهری همواره روحیۀ خضوع و فروتنی راستین را در خود رشد دهید و هرگز خود را به تکبر و خود بزرگبینی نیالایید که صفتی بسیار نکوهیده است و برای کسی در جایگاه شما تنها خسرانش به نفس و باطن خود شما نمیرسد بلکه کشوری ضرر خواهد کرد. ...
سیدحسین میردامادی مترجم و استاد سابق دانشگاه در یادداشتی از تجربهی ساواک نظام شاهنشاهی با آن شکنجههای فنی عجیب و غریب و گسترده می نویسد که نشان داد روش خشونتآمیز نه تنها در حفظ نظام طاغوت هیچ کارآمد نبود که به عکس به انسجام و یکپارچگی انقلابیون انجامید.
به گزارش کلمه، این قرآنپژوه در بخشی از یادداشت خود خطاب به رهبری می نویسد: معمولا مقام و ریاست و قدرت، غرور و کبریائی میآورد که صفت کبریائی مختص ذات باریتعالی -تقدست اسمائه- است، سعی کنید در برابر شعارهای ظاهری همواره روحیۀ خضوع و فروتنی راستین را در خود رشد دهید و هرگز خود را به تکبر و خود بزرگبینی نیالایید که صفتی بسیار نکوهیده است و برای کسی در جایگاه شما تنها خسرانش به نفس و باطن خود شما نمیرسد بلکه کشوری ضرر خواهد کرد.
سیدحسین میردامادی در پایان ضمن توصیهی دوباره به آزاد کردن تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی و رفع حبس خانگی، تصریح کرده که این نکته را خوب میدانید که تذکرات یاد شده، خواست اکثر علما و مراجع تقلید عظام و انسانهای دلسوز انقلاب و نظام است که از بیم فشار چماقداران ابراز نمیکنند.
وی از مبارزان پیش از انقلاب و از شاگردان فقه و اصول امام خمینی در نجف و آیت الله بروجردی در قم و فرزند آیت الله سیدهاشم میردامادی نجفآبادی از علمای معترض مشهد در قضیه کشف حجاب (که رضا شاه او را به ری و سمنان تبعید کرد) و نیز دایی بزرگ آیتالله خامنهای است.
ایشان که رابطهی خود با خواهرزادهاش را از همان سالهای نخست رهبری وی قطع میکند، در اواخر دولت دوم هاشمی از بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی و نیز از دانشگاه فردوسی مشهد اخراج میگردد. تنها پس از ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی و با وساطت مصطفی معین، وزیر علوم وقت، چند سالی برای تدریس در دانشگاه دوباره به کار دعوت شده و سپس او را بازنشسته میکنند.
از میان آثاری که وی به فارسی ترجمه کرده است، «گفتگو و تفاهم در قرآن کریم» اثر علامه محمدحسین فضل الله (تهران: نشر هرمس) به طور ویژه شایستهی ذکر است.
بیش از دو هفته پیش فرزند وی سراجالدین میردامادی روزنامهنگار و از اعضای سابق دفتر تحکیم وحدت، به اتهام تبلیغ علیه نظام و تبانی علیه امنیت ملی در تهران بازداشت شد و اکنون در اوین زندانی است.
متن این یادداشت که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بر سبیل مقدمه: ضمن مطالعه و غور دراحادیثِ مربوط به نصیحت (خیرخواهی)، به این نتیجه رسیدم که نصیحت، این وظیفۀ مهم دینی-اخلاقی، که تالی تِلْوِ امر به معروف و نهی ازمنکراست، تا چه اندازه مغفول و مهجور مانده است. اینک اشارهای به چند حدیث معتبر در این رابطه، باشد که گوش شنوایی را به کار آید و وجدان مسؤولی را تکان دهد که فذکر ان الذکری تنفع المؤمنین:
۱ــ إنَّ أعظم الناس منزلةٌ عندَالله یَوْمَ القیامةْ اَمْشاهُمْ فی ارضِهِ بالنصیحة لِخلقهِ بح،ج ۷۴ ص۳۵۸ /اصول کافی ج۲ بالاترین مقام ومنزلت در روز قیامت آز آن کسانی است که مردم را نصیحت به نیکی میکنند.
۲ـ یجب للمؤمن علی المؤمن النصیحة لَهُ فی المشهد والمغیب. برمؤمن واجب است مؤمن دیگر را در خلوت و جلوت نصیحت کند اصول کافی ج۲ ص۲۰۸
۳ ـ ایهاالناس إنِّ لی علیکم حقآُ ولکم علیِّ حقً، فامّا حقُکُمْ علَیَّ فالنصیحة لکم،ُ واما حقی علیکم والنصیحة فی المشهدِ والمَغیبْ ای مردم من بر شما حقی دارم و شما بر من نیز حقی دارید.
"حق شما بر من آن است که ازخیرخواهی و نصیحت درحق من دریغ نورزید واما حق من بر شما آن است که در آشکار و نهان برایم خیرخواهی ونصیحت کنید"حق شما بر من آن است که ازخیرخواهی و نصیحت درحق من دریغ نورزید واما حق من بر شما آن است که در آشکار و نهان برایم خیرخواهی ونصیحت کنید. خطبۀ ۳۴ نهج البلاغه
حال، با توجه به روایات بالا و باتوجه به مشکلات مردم در ارتباط با مسؤلان امنیت ملی کشور بر خود فرض دیدم که در حدِّ بضاعتم تذکرات نصیحتآمیزی را به برادران مسؤول عرض کنم شاید که مقبول افتد و ما هم مشمول روایات فوق قرار گیریم، انشاءالله تعالی:
۱ـ شکی نیست که شما مسؤلان امنیت ملی و ماموران و بازجوهای اطلاعات و قوّۀ قضائیه و اطلاعات سپاه در این زد و بندها، بازداشتها، و بازجوئیها به زعم خود قصد انجام وظیفه و انجام ماموریت در راستای حفظ نظام اسلامی را دارید، لکن خوب حواستان جمع باشد که دراین رهگذر چنانچه ذرّهای زیادهروی کنید و نسبت به انسانها ستم روا دارید به صراحت قرآن کریم که “منْ یَعمل مثقال ذرةٍ شَرّا یَرَهُ” و روایات پرشمار در مورد اجتناب ازظلم، شما نه تنها به وظیفۀ خود عمل نکردهاید که از رحمت خدا به دور خواهید بود، چرا که در روایات اسلامی، کرامت و احترام انسان را بالاتر از خانۀ خدا با همۀ اهمیت و قرب و منزلتاش شمردهاند (المؤمن اعظم حرمة من الکعبة) و بالاتر از آن در قرآن ولقد کَّـرَّمْنا بنی آدم فرموده است، نه ولقد کَرَّمْنا المؤمنین والمسلمین. پس شما چنانچه به مردم ظلم روا دارید، نه تنها در راستای حفظ نظام اسلامی عمل نکردهاید که دقیقا برخلاف اسلام و کرامت انسان عمل نمودهاید.
۲ ــ تجربهی ساواک نظام شاهنشاهی با آن شکنجههای فنی عجیب و غریب و گسترده نشان داد که روش خشونتآمیز نه تنها در حفظ نظام طاغوت هیچ کارآمد نبود که به عکس به انسجام و یکپارچگی انقلابیون انجامید و سرانجام با رهبری امام امت به این انقلاب شکوهمند منتهی گردید.
بهترین و کارآمد ترین شیوۀ برخورد با منتقدان نظام، شیوۀ مدارا و محبت و اخلاق و عمل به قانون اسلامی است، چرا که اسلام در محبت و اخلاق خلاصه میشود، به تعبیر امام باقر ” هَلِ الدِّینُ الاالحُبّْ” آیا دین جز دوستی است، و برای هدایت منتقدین و معترضین و حتی معاندین نظام اسلامی حتما روش محبت و کرامت بهتر جواب می دهد.
۳ ــ یکی از خطاهای بازجویان پروندهها این است که از طریق تفتیش عقاید متهمان را استنطاق میکنند و بر آن اساس داوری مینمایند. در بازجوییها بارها از افراد میپرسند در مورد ولی فقیه کنونی (و نه حتی فقط ولایت فقیه)، انتخابات، فلان مسؤول، فلان متهم و غیره چه عقیدهای داری؟ این شیوه به صراحت در قرآن کریم محکوم و ممنوع گردیده است، آنجا که قرآن میفرماید: یاایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن إن بعض الظن إثم ولاتجسسوا. ای کسانی که ایمان آوردهاید از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی ازگمانهزنیها گناه است؛ و هرگز در کار دیگران تجسس نکنید.
سورۀ حجرات/۱۲
۴ ــ وای بر زمانی که خدای نکرده بازجو بخواهد با شیوۀ شکنجۀ روانی و فیزیکی و تهدید، متهمی را وادار به اقرار نماید که گناهی مضاعف، نابخشودنی وحرامی بَّین است. اقرار گرفتن با شکنجه اصولا باطل و در دادرسی قابل استناد نیست، که جای بحث مفصل دارد و از مجال بحث ما خارج است.
۵ـ شما به ناحق افراد را زندانی میکنید، بگذریم ازمسؤولیت سهمگینی که چنین کاری در پیشگاه پروردگار دارد، اما این سلول انفرادی دیگر چه صیغهای است؟ در کجای شرع و حقوق اسلامی پیشبینی و تجویز شده است؟ ماموران اطلاعاتی در بازجویی از بنده میگفتند ما مسلمان و ملتزم به شرع هستیم و هرگز شکنجه نمیکنیم، مگر سلول انفرادی خود مصداق شکنجۀ روانی نیست؟! شما خودتان را به جای یک فرد در زندانی انفرادی بگذارید: چهار-پنج سال در یک سلول کم نور و تنها به سر بردن چه حالی و روحیهای برای یک انسان با نشاط پس ازاین مدت باقی میگذارد؟ این انفرادی را تعطیل کنید که خدا را خوش نمی آید و اسلام از آن بری است.
۶ ـ برای زندانی امکانات رفاهی از قبیل اجازه استفاده از تلفن، کتاب، رادیو و تلویزیون، اطلاع رسانی به خانوادهاش -که درکجا زندانی است- اجازۀ ملاقات یا تلفن به خانواده و مراجعه به پزشک و مرخصی فراهم کنید که سلب این امور همه جزء شکنجۀ روحی به حساب میآید چه برای زندانی و چه برای خانوادهاش، چرا خانوادۀ زندانی را در شرایط بی خبری میگذارید؟ از دلواپسی و دلنگرانی مادر و پدر و همسر و برادر و خواهر بیچارهی فرد زندانی چه نفعی میبرید؟!
۷ ـ بازپرس و قاضی باید بر اساس شریعت مقدس اسلام، و بنا بر اصلِ اصالة البرائة و اصالة العدم اظهارات متهم را حمل بر صحت کند مگر به شیوهای عقلائی خلاف آن ثابت شود. در صورت اثبات اتهام نیز باید حتی الامکان حداقلِ حکم را برای متهم در نظر بگیرد، و در صورتی که دلایل متقن و روشنی بر خلاف اظهارات متهم وجود نداشته باشد، باید حکم به برائت بدهد؛ نه اینکه بر عکس، بازجو سعی در پروندهسازی نموده با تفتیش عقاید نکاتی را علیه متهم استفاده نموده بر اتهاماتش بیفزاید و بالاترین و ظالمانه ترین کیفر را برای وی پیشنهاد کند. البته این تذکرات در اینجا بیشتر در مورد زندانیان سیاسی و عقیدتی است، ولی در خصوص جرائم دیگر نیز به تناسب جرم میبایست همین نکات رعایت گردد.
۸ــ اگر فرضا فردی تخلفی کرده باشد، بازپرس و قاضی باید سوابق درخشان خدمات و مسؤلیتهای متهم را مدِّ نظر قرار داده، بخشودگی و عفو و یا تخفیف در کیفر را در نظر بگیرد نه این که برای سوابق درخشان متهمی هیچ تاثیری قائل نباشد. برای دفاع از متهم میکروفون و تریبون در اختیارش بگذارید و دادگاه را علنی کنید و به خبرنگاران اجازۀ شرکت دهید نه این که روا بدارید غیابا همه گونه تهمت و ناسزا را نثارش کنند و حیثیتش را زیر سؤال ببرند و از وی هتک حرمت کنند، به وکیلش اجازه دهید با وی ملاقات کند و پرونده اش را در اختیارش قرار دهند، نه اینکه به وکیل حتی اجازۀ ورود به دادگاه داده نشود!
۹- همانطور که جناب هاشمی رفسنجانی در آخرین خطبۀ نماز جمعهی خود پیشنهاد کردند همۀ زندانیان سیاسی و محبوسان در حبس خانگی را آزاد کنید، قطعا بدانید به نظام هیچ آسیبی نمیرسد بلکه موجب تقویت و محبوبیت نظام خواهد بود، این امر را تجربه کنید که روشی اسلامی است.
خلاصه این که شیوۀ پیامبر را الگو و مدل کار قرار دهید که با دشمن چگونه با گذشت و محبت برخورد میکرد و با این کرامت اخلاقی از دشمن یک مسلمان فدائی و جان برکف میساخت که نمونههای بسیاری در تاریخ دیده میشود، چه رسد به آن که این زندانیانِ شما غالبا به کشور خود و انقلاب و اسلام علاقمند هستند و از روی دلسوزی انتقاد میکنند.
"ای کسانی که ایمان آوردهاید از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی ازگمانهزنیها گناه است؛ و هرگز در کار دیگران تجسس نکنید"این ناقدان که تمام خطرها را به جان خریده و نصحیت خیرخواهانه و انتقاد دلسوزانه میکنند، شایستهی عز و احترام اند نه درفش و زندان.
در پایان هم سخنی چند با آسید علی آقای خودمان دارم، که گفتگو آیین درویشی اگر نباشد، آیین حکومتداری هست:
۱ـ یک اقدام پسندیدهی شما انتقال آقای شیخ علی تهرانی از زندان به آغوش خانوادهاش بود، که آن هم مطابق میل و خواست امام علیه الرحمة نیز بود که فرموده بودند ایشان را تحت فشار قرار ندهید، گیرم که بعضی در خاطراتشان این عمل انسانی را مورد نقد قرار داده باشند. ولی اصولا عفو و گذشت یکی ازاصول مسلَّمِ و پسندیدۀ فرهنگ اسلامی است، در عفو لذتی است که در انتقام نیست. آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد حتی اگر در نظر شما خطایی کرده باشند، از شیخ علی تهرانی که در نظرتان خطاکارتر نیستند. او را عفو کردید، اینان را هم عفو کنید.
۲ـ ای کاش در مورد آیت الله منتظری، این شخصیت بزرگ و ناشناخته، هم شما مانع میشدید که دستگاه امنیت ملی این ستمها را در مورد ایشان روا بدارد، با توجه به گفتارهای تمجیدآمیز و تعریفهای عجیبی که شما از ایشان داشتهاید، که البته مربوط به خیلی قبل از این قضایا بوده است، چنین کاری از شما شگفت مینمود. زیرا که مردم شرایط سالهای آخر عمر مبارک معظم له را از چشم شما میبینند، گویا علاوه بر تلَمُّذی چند صباحه، شما از ایشان تقلید می کردید، که این مراتب، حقی را از جانب ایشان بر شما میافزود.
گذشت آنچه گذشت، امید است اما آن تجربهی تلخ حصر به کار رفع حصر محصورهی ثلاثه بیاید که تا کنون نیامده است، امید است زین پس بیاید. درِ تاریخ گشوده است، بابهای آسمان نیز هم.
۳ــ حتما این سخن بزرگان علم سیاست را شنیدهاید که قدرت فسادآور است. خیلی مراقب باشید خدای ناکرده دراین چند صباح گذرای قدرت (که چشم بگردانید تمام می شود و دیگر مجالی برای جبران اشتباهات باقی نمی گذارد) از آسیبهای آن بر حذر باشید. پناه بر خدا ازتبعات ستم بر مظلوم که به تعبیر حافظ تیر آه آتشناک و سوز سینهی شبگیرش از گردون بگذرد.
۴ ـ به تَاَسِّی از شیوۀ مرحوم امام، شما خوب است سفرهای اُستانی را به همان دولتمردان واگذارید که این سفرها با هزینۀ کلان و اسراف در بیت المال (و با توجه به عدم گردش شفاف مالی در ساز و برگ دفتری شما) جز تبلیغات معکوس و کاستن از محبوبیت، پیامدی نخواهد داشت و نداشته است.
۵ ــ انسان معصوم نیست و ممکن است اشتباهاتی از وی سرزند، حتی بالاتر از این: آدمی، خصوصا در جایگاه قدرت، نه جائز الخطا که حتمیّ الخطا است (مگر اینکه با تئوریپردازی آقای مصباح قائل به «عصمت استراتژیک» برای خود باشید)، چه خوب است آدمی صریحا به اشتباهاتش اذعان کند (آن هم اشتباهات مهم نه کوچک یا شبه اشتباه مانند اینکه اشتباه کردیم سیاست کنترل موالید را پیشه کردیم)، این حقیقت هرگز از مقام ظاهری و باطنی شما نمیکاهد که برعکس بر آن میفزاید. به طور ویژه به اشتباهاتی مردافکن و هولناک از سوی شما نظر دارم مانند سخنتان در نمازجمعه مبنی بر این که رأی من به احمدینژاد نزدیکتراست تا آقای هاشمی، آن هم با عاقبت رفتار فردِ نامبرده در قهر کردن و خانه نشستناش و اتلاف بی نظیر منابع تاریخی مملکت در موقعیتی استثنایی از تاریخ این مروز و بوم که قصهی پرغصهای است و اشارهی کوتاهاش هم داستان درازی خواهد شد.
۶ـ صلۀ رحم را فراموش نکنید، هرچند در مورد ارحامی باشد که در بعضی موارد موضعی در موافقت با شما نداشته باشند، چرا که با ادای این وظیفۀ شرعی خود کمک به تألیف قلوب میکنید و باب مسدود گفتگو را باز میکنید.
"سورۀ حجرات/۱۲۴ ــ وای بر زمانی که خدای نکرده بازجو بخواهد با شیوۀ شکنجۀ روانی و فیزیکی و تهدید، متهمی را وادار به اقرار نماید که گناهی مضاعف، نابخشودنی وحرامی بَّین است"در قرآن کریم در چند موضع، قاطعِ رحم لعنت شده است و میدانید که حضرت ابراهیم علیه السلام نسبت به پدر یا عموی مشرکاش قویا صلۀ رحم را رعایت میکرد.
۷ ــ شما بارها دانشجویان را به سیاسی بودن و با دلیل قاطع انتقاد سازنده کردن، توصیه کردهاید که رویکرد پسندیدهای است ولی چقدر خوب است اجازه دهید که نقادان انتقاد سازنده خود به مسؤولان را به رهبری نیز تعمیم دهند که رهبری مسؤولترین (اگر نگوییم یگانه مسؤوول) است و در نتیجه شایستهترین فرد برای نقد شدن. این سنت حسنه موجب میشود بسیاری از این منتقدان که به این جرم اکنون در زندان به سر میبرند، آزاد شوند و دیگر به بهانۀ تضعیف رهبری و نظام، کسی زندانی نشده و مورد ستم قرار نگیرد. من از مدینه فاضله سخن نمیگویم، این کار به سادگی شدنی است، اگر ارادهای باشد.
۸ــ باید یک فکر و چارهی اساسی برای جلوگیری از کردار قهرآمیز مشتی افراد کم سواد، چماقدار و بیسر (که کاش خودسر بودند) در پوشش طرفداری از ولی فقیه بکنید که گهگاه به دفاتر مراجع عظام حملهور میشوند و یا در سخنرانی نوۀ امام حجة الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی یا جناب هاشمی یا ریاست مجلس اخلال ایجاد میکنند و صحنه های زشتی را به نمایش می گذارند. این کارها برای انقلاب بسیار زیانبخش است. این سکوت شما در مقابل این رفتار خشونت آمیز را مردم حمل بر رضایت شما نسبت به این کردارها میکنند زیرا این چماقداران علنا خود را گوش به فرمان و بلکه فدایی شما میدانند، این قضیه را جدی بگیرید.
گاهی دیده میشود این چماقدارها دارای بی سیم هستند که نشان از این دارد که از نهادهای رسمی و دولتی حمایت میشوند.
۹ـ چقدر زیباست که در این نشستهای سالانۀ مجلس خبرگان رهبری وسخنرانی پایانی شما در جمع اعضا، به تأسّی از مولای متقیان درخطبۀ ۲۱۶ نهج البلاغه اجازه دهید اگر تذکری و نقدی نسبت به رهبری دارند، که اگر زمینه آماده باشد حتما دارند، از شما دریغ نکنند که این امر جزء وظایف اولّیۀ آنان است که تاکنون مغفول مانده است.
۱۰ ـ معمولا مقام و ریاست و قدرت، غرور و کبریائی میآورد که صفت کبریائی مختص ذات باریتعالی -تقدست اسمائه- است، سعی کنید در برابر شعارهای ظاهری همواره روحیۀ خضوع و فروتنی راستین را در خود رشد دهید و هرگز خود را به تکبر و خود بزرگبینی نیالایید که صفتی بسیار نکوهیده است و برای کسی در جایگاه شما تنها خسرانش به نفس و باطن خود شما نمیرسد بلکه کشوری ضرر خواهد کرد.
۱۱ــ در پایان ضمن توصیهی دوباره به آزاد کردن تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی و رفع حبس خانگی، لازم دانستم اشاره کنم که این نکته را خوب میدانید که تذکرات یاد شده، خواست اکثر علما و مراجع تقلید عظام و انسانهای دلسوز انقلاب و نظام است که از بیم فشار چماقداران ابراز نمیکنند.
رجاء واثق دارم با توجه وعنایت ویژه به این تذکرات خالصانۀ اینجانب، روح بلند مرحومهی والده، و ارواح مطهر مرحوم والد و مرحوم آقا بزرگ علیهما الرحمة را راضی و خشنود خواهید کرد.
وبالله الثقة
والسلام علیکم ورحمة الله
سید حسین میردامادی
سیام اردیبهشت ۱۳۹۳ خورشیدی، مشهد مقدس
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران