پسر کراک کشید و سر پدر را از تن جدا کرد

قتل دلخراش پدر به دست پسر معتاد
عصر ایران
خبر آنلاین - ۴ آبان ۱۳۸۸

جامعه  - به دنبال مصرف کراک، پسری سر پدر را از تنش جدا کرد. به گزارش عبرت، در واقعه ای تکان دهنده و دلخراش پسری ۲۳ ساله پس از مصرف " کراک " پدرش را در زیر زمین خانه غافلگیر کرده و با ضربات چاقو او را مضروب و با شیشه سرش را از تن جدا کرد . مقارن ساعت ۵ صبح روز جمعه دختر جوانی با تلفن به مرکز فوریتهای پلیس اصفهان تماس گرفته و از وقوع درگیری بین اعضای خانواده اش خبر می دهد و بدنبال آن عوامل گشتی کلانتری ۱۶ نیز از جریان ماوقع مطلع و خود را به سرعت به مکان اعلام شده در خیابان فیض رساندند ،ماموران پس از بررسی دقیق و به منظور نجات جان ساکنین فورا وارد منزل شده و مستقیما و با راهنمایی ساکنین وحشت زده به سمت زیر زمین هدایت و با صحنه ای بی سابقه از جدا شدن سر یک مرد میانسال ،روبرو می گردند. واحد اعزامی پلیس پس از مواجه شدن با بدن بی سر یک مرد و مشاهده سر جدا شده که در گوشه ای افتاده بود ،متوجه حضور شخص دومی نیز در محل گردیده و با یک اقدام حساب شده و با استفاده از تدابیر خاص او را غافلگیر و در حالیکه مقادیر زیادی خون در محل ریخته شده و فرد دستگیر شده نیز دچار خونریزی شدید از ناحیه دست و سر گردیده با هماهنگی فوری اقدامات پزشکی لازم را صورت داده و با اعلام مراتب به قاضی ویژه قتل اصفهان ، لحظاتی بعد شاه محمدی بازپرس شعبه ۵ دادسرای جنایی نیز در معیت عوامل پلیس آگاهی در محل حاضر و به کنکاش پیرامون جزئیات این جنایت بی سابقه پرداختند. بازپرس دادسرای جنایی اصفهان پس از حضور و با ملاحظه صحنه و بررسی جزئیات ،و اقرار صریح قاتل که امین نام داشت و فرزند مقتول بود ، دستور اننتقال جسد مقتول و سر جدا شده را به پزشک قانونی صادر و هم زمان نیز با صدور قرار قانونی و ذکر موارد مورد لزوم قاتل را نیز روانه بازداشتگاه کرد تا پس از طی مراحل پزشکی و تشخیصی تحقیقات از وی آغاز گردد.

"به گزارش عبرت، در واقعه ای تکان دهنده و دلخراش پسری ۲۳ ساله پس از مصرف " کراک " پدرش را در زیر زمین خانه غافلگیر کرده و با ضربات چاقو او را مضروب و با شیشه سرش را از تن جدا کرد "بر اسا س این گزارش مقتول مردی بنام اکبر فولادفر به همراه دو دختر و همسرش و امین تنها پسرش (قاتل )در منزلی که محل جنایت بود ه است زندگی می کرده اند. بنا به گفته ساکنین محل مرحوم فولادفر ، بازنشسته و فردی متدین و دارای هیئت و برگزار کننده جلسات مذهبی و از حسن شهرت در محل زندگی خود نیز برخوردار بوده و تابلوی نصب شده در مقابل خانه وی و پرچمهای عزاداری موجود در منزلش نیز حکایت از حضور فعال وی در امور مذهبی داشته است. با گذشت ۴۸ ساعت از این جنایت و بازتاب آن در شهر اصفهان جزئیات بیشتر از علت و عوامل چنین رخداد بی سابقه ای توسط عبرت فاش می شود. امین قاتل جوان ۲۳ ساله که بعلت درگیری و خود زنی سر و دستش زخمی است در جریان تحقیقات و در حالی که بر اثر مصرف مواد مخدر " کراک " دچار شرایطی ویژه گردیده به نقل ماجرا پرداخته و هر گاه به لحظه جنایت نزدیک می شود ،سکوت کرده و در خواست می کند که این بخش تکرار نشود. وی در تشریح آنچه به این ماجرای تکان دهنده منتهی شد می گوید: از ۱۶ یا ۱۷ سالگی سیگار می کشیدم ، و پس از آن هم با برخی دوستانی که قبلا معتاد شده بودند ، حشیش مصرف می کردم و این رویه در دوران سربازی به استفاده از تریاک نیز رفت امین مرتب از شخصی که معلوم نیست چه کسی هست ، سخن می گوید و معتقد است که باید از کسی که او را به این بلا گرفتار کرده انتقام بگیرد.

این قاتل بی رحم در عین تاثر شدید می گوید: من دو بار قصد نجات خود را داشتم و حتی به مراکز ترک هم رفتم اما ورود مواد مخدر جدید و تمایلم به مصرف شیشه سد راهم شد و دیگر قادر نبودم عقب نشینی کنم و حتی مشاوره هم نتیجه نمی داد. امین می گوید تا زمانی که کراک مصرف نکرده بودم شرایطم متفاوت بود اما با مصرف این ماده مخدر وحشتناک دیگر حتی خودم هم نبودم و حالاتی که پیدا می کردم بسیار عجیب و باور نکردنی بود. کراک ارزان بود و دسترسی امثال من هم به آن ساده تر از بقیه مواد ، بگونه ای که بهتر از هر ماده مخدر دیگری می شد آن را پیدا کرد و مصرف نمود. اما کم کم عوارض آن بروز و ظهور پیدا کرد و روحیات مرا تحت تاثیر عمیق قرار داد و خانواده ام هم متوجه شرایط شده بودند. او در توصیف شخصیت پدرش می گوید : او یک مرد بود ، یک انسان نجیب ،قدرتش زیاد بود و میتوانست با یک مشت به راحتی مرا از بین ببرد ،چون از نظر جسمی هیکلی محکم و قوی داشت اما از زمانی که برادرم فوت کرد بشدت به من ابراز علاقه می کرد و تلاش داشت تا من را از اعتیاد نجات دهد و همین مسئله باعث شد هیچ مقاومتی در مقابل من نکند.

"بر اسا س این گزارش مقتول مردی بنام اکبر فولادفر به همراه دو دختر و همسرش و امین تنها پسرش (قاتل )در منزلی که محل جنایت بود ه است زندگی می کرده اند"پدرم بارها با من صحبت کرد اما هیچگاه بخوبی به حرفهایش گوش نکردم و نفهمیدم که او سر انجام مرا می بیند و می داند که عاقبت رفتن به سوی مواد مخدر چه هست. امین از آخرین لحظات زندگی پدرش و چگونگی دست زدن به این اقدام پرده بر می دارد. پسر جوان در حالیکه متاثر است و در بیان وقایع ساعات آخر می گوید: شب مقداری کراک خریدم و به منزل رفتم و باز هم نصیحتهای پدرم شروع شد ، من و او به آشپزخانه رفتیم و او شروع کرد به گفتن چیزهایی که بارها گفته بود و در آخر از من خواست که متوسل به ائمه شوم و فردا صبح گوسفندی را قربانی کند و گوشتش را بصورت نذر به افراد فقیر بدهد تا بلکه من از این بلای خانمانسوز نجات پیدا کنم. اما من باز هم حرفهایش را جدی نگرفتم و کم کم بحثهای ما به مشاجره کشید و او من را تهدید کرد که اگر تا صبح تصمیم نگیرم به پلیس مراجعه می کند و مرا تحویل می دهد. دقایقی بعد همه خوابیده بودند ،من نشستم و مقداری کراک را مصرف کردم و دوباره دچار همان حالات وحشتناک شدم و توهمات به سراغم آمد و تا صبح صبر کردم و نزدیک اذان در حالیکه یک چاقو در دست داشتم با تهدید مادر و خواهرهایم را بیدار کرده و از انها خواستم که نماز بخوانند.

در همین زمان بود که پدرم وارد اتاق شد و ما با هم درگیر شدیم و این مرد بزرگ برای پرهیز از برخورد بیشتر اتاق را ترک کرد و به سمت زیر زمین رفت ، خودم هم متوجه نمی شدم که شیطان چگونه درونم ظهور کرده بود و دیگر رحم و انصاف را کنار گذاشته بودم. او می توانست ساده مرا بزند و یا بکشد و یا از خودش دفاع کند اما در کنار زیر زمین نشست و بعد از اینکه خودم را به او رساندم با چاقویی که در دست داشتم یک ضربه گردنش زدم . امین می گوید در کمال قساوت و بی رحمی و در حالیکه او از من تقاضا می کرد که کمکش کنم و با شیشه ای که در دستم بود سرش را از تنش جدا کردم و به گوشه ای انداختم و روی زمین نشستم. این جوان ۲۳ ساله که اکنون در بازداشت به سر می برد در خاتمه حرفهایش تنها به یک مسئله اشاره دارد و می گوید : من می دانم که این بلا را چه به سرم آورد و خوب او را می شناسم و باید به شما بگویم که رفاقت و دوستی اولین کسی بود که در این جنایت شریکم شد و پس از آن آلودگی به مواد مخدری که خدم هم نمی دانم چه چیزی در ان است که با مصرفش آدمی مبدل به شیطان می شود.  .

منابع خبر

اخبار مرتبط