پرسش‌ یکی از حاضران در کلاس اصغر فرهادی/ غزاله سلطانی: اگر ایده مستند «آزاده مسیح‌ زاده» از آقای فرهادی بوده؛ چرا باید پنج سال بعد از او امضا گرفته شود؟

پرسش‌ یکی از حاضران در کلاس اصغر فرهادی/ غزاله سلطانی: اگر ایده مستند «آزاده مسیح‌ زاده» از آقای فرهادی بوده؛ چرا باید پنج سال بعد از او امضا گرفته شود؟
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۲ آذر ۱۴۰۰



به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کافه سینما یادداشت غزاله سلطانی پیرامون حواشی مستندِ «دو سر برد، دو سر باخت» و فیلم جدید اصغر فرهادی را منتشر کرد. سلطانی نوشت: «شهریور ۱۳۹۳ در کارگاه فیلمسازی اصغر فرهادی در موسسه کارنامه شرکت کردم. کارگاه ِساخت ِفیلم‌های مستند از سوژه‌هایی برگرفته از برنامه «ماه عسل» صدا و سیما. اسم کارگاه را گذاشتیم «اشیاء گمشده»؛ سوژه‌ها درباره افرادی بودند که در شرایط نیاز اشیاء ارزشمندی پیدا می‌کنند و به صاحبانش برمی‌گردانند. ما به گروه‌هایی برای تحقیق و پژوهش درباره هر سوژه تقسیم شدیم.

هر گروه با صرف وقت و هزینه بسیار به شهرهای مختلف رفت.

بعد از چند ماه کارگاه به اتمام رسید و تقریبا تنها فیلم مستندی که به سرانجام رسیده بود سوژه آزاده مسیح‌زاده در شهر شیراز بود که اتفاقا جزو سوژه‌های ابتدایی معرفی شده از برنامه «ماه عسل» صدا و سیما نبود.

"به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کافه سینما یادداشت غزاله سلطانی پیرامون حواشی مستندِ «دو سر برد، دو سر باخت» و فیلم جدید اصغر فرهادی را منتشر کرد"تا جایی که به خاطر دارم او خودش ان سوژه را در شیراز پیدا کرده بود. مستندی پژوهشی، نفس‌گیر و جذاب‌تر از همه فیلم‌های ما.

یقینا ما مالکان معنوی و مادی آن راش‌ها و مستندها هستیم؛ ما یعنی سازندگان ان مستندها.
تا امروز که فیلم بلند داستانی اصغر فرهادی «قهرمان» بر پرده سینماها و در راه اسکار است.
اما من امروز با درد عمیقی بر جان این یادداشت را می‌نویسم. یادداشتی که در راستای اعتراض به تضییع حقوق معنوی و مادی همه ما و آزاده مسیح‌زاده است.
آیا توقع رعایت حقوق مالکیت فکری دیگران از معلم ِخود، خواسته زیادی است؟
آیا ما تیم پژوهشی و تحقیقاتی فیلم بلند آقای فرهادی بودیم؟
که کمترین احترام به ما که عاشقانه از او یاد می‌گرفتیم نام بردن اسم ما در تیتراژ فیلم بود. نبود؟
که اگر ایده و طرح مستند «دو سر برد، دو سر باخت» ِ آزاده از آقای فرهادی بوده چرا باید پنج سال بعد (طبق بیانیه وکیل ایشان) از او امضا گرفته شود؟
(همه تلاشم را می‌کنم اسم این رفتار را “Power Harassment” یا‌ “سو استفاده نامشروع از قدرت” نگذارم!)
هشت ماه تحقیق و پژوهش برای ساخت مستند که امروز سوژه فیلم داستانی شده نیاز به رعایت حقوق مادی و معنوی ندارد؟

این سکوت ازاردهنده دیگران که بوی ِگند منفعت‌طلبی می‌دهد بدجور دلم را ریش می‌کند. امیدوارم روزی همه ما -مخصوصا بچه‌های کلاس ـ یاد بگیریم در برابر تضییع حق خودمان و دیگران صدایمان را با شهامت بلند کنیم.

آرزو می‌کنم به زودی قوانین مالکیت فکری (کپی رایت) در این سرزمین جاری شود تا کمتر شاهد چنین اتفاق‌هایی باشیم که خانه سینما و دیگر مراجع سینمایی هم به بهانه مصلحت‌ و آبروی سینمای ایران سکوت نکنند و پشت آن نایستند.

و یادمان بماند
«تو یکی نه ای هزاری، تو چراغ خود برافروز»

غزاله سلطانی.»

منابع خبر

اخبار مرتبط