یکی از متهمان: هر چه در مورد آقای «ر» گفته‌ام تحت فشار و تهدید بوده است

هر چه علیه یكی از مسوولان عالی رتبه دولتی در انفرادی گفتم تحت فشار بوده و كذب محض است
خبرگزاری جمهوری اسلامی
رهپویان عدالت - ۸ خرداد ۱۳۹۱

چهارمین جلسه از دومین مرحله رسیدگی به پرونده اختلاس از بیمه ایران صبح دوشنبه ـ ۸ خردادماه ـ در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی و با حضور ۴ مستشار برگزار شد و طی آن سه متهم دیگر این پرونده (یک آقا و دو خانم) محاکمه شدند.

 

به گزارش خبرنگاران حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در ابتدای این جلسه، قاضی مدیرخراسانی «ج.الف» را به جایگاه فراخواند و گفت: اتهام شما معاونت در اختلاس توام با جعل با تشکیل شبکه چند نفری از طریق همکاری با کارمندان شرکت بیمه ایران شعبه فاطمی و کرج به مبلغ ۹ میلیارد ریال با همکاری مستقیم با متهمان ردیف اول و دوم این پرونده است. وصول وجه چک‌های ناشی از اختلاس و تحصیل مال نامشروع به مبلغ هشت میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال و غصب عنوان دولتی مامور وزارت اطلاعات از دیگر اتهامات شماست.

وی ادامه داد:‌ پس از اعاده پرونده به دادسرا برای تکمیل آن چند اتهام دیگر به اتهامات شما اضافه شد که آنها عبارتند از معاونت در اختلاس به مبلغ ۱/۵ میلیارد تومان، تحصیل مال نامشروع به همین مبلغ، معاونت در اختلاس به مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان توسط آقای «ی.د»، پولشویی و کلاهبرداری از «د.س» به مبلغ ۲۵۰ میلیارد ریال.

متهم در دفاع از خود گفت: سه سال است که من در انفرادی هستم. روز یکشنبه هم عزیزانم که می‌آمدند تا من را ملاقات کنند در راه کشته شدند. سه سال است من به غیر از پدر و مادرم با هیچ‌کس ملاقات نداشته‌ام. «ج.الف» اظهار کرد: در سال ۸۳ و ۸۴ یک تعمیرگاه توسط من و آقای «ح» در اتوبان شیخ‌فضل‌الله تاسیس شد که بعضی اوقات آقای «خ» به آنجا سر می‌زد.

"«ج.الف» اظهار کرد: در سال ۸۳ و ۸۴ یک تعمیرگاه توسط من و آقای «ح» در اتوبان شیخ‌فضل‌الله تاسیس شد که بعضی اوقات آقای «خ» به آنجا سر می‌زد"قولنامه آنجا به نام من است و حدود هفت هشت نفر هم در آنجا کار می‌کنند.

وی ادامه داد: همه چک‌های خسارت به نام من، برادر و پدرم است. من اصلا آقای «ف» را نمی‌شناسم چون با آقای «خ» ارتباط داشتم. ریاست دادگاه از آقای «ح» بپرسد که چه کسی به او حکم مدیریت داده است. من از کارهای آقایان «ف» و «ح» اطلاعی نداشتم . من ندیدم، خبری ندارم و قبول هم ندارم چون پدر آقای «ح» یک قاری قرآن و معلم بود و احترامش برای ما واجب بود.

حالا اینکه بعدا به کرج رفته و اختلاس کرده است به من چه ربطی دارد؟ اگر آقای «ف» اختلاس کرده است به من چه ربطی دارد؟ اگر من به آنها کمک کرده‌ام، می‌پذیرم. اگر من نقشی داشته باشم و سفارش اینها را به کسی کرده باشم حرف شما درست است.

وی در مورد چک‌های ناشی از اختلاس گفت: در نمایندگی‌های بیمه ایران و در همین شعبه فاطمی به عنوان خسارت، پول نقد می‌دهند. نمایندگان حقوقی بیمه که در جلسه قبل صحبت کردند یا خبر ندارند یا جلوی دادگاه فیلم بازی می‌کنند وگرنه در بیمه برای ۱۰۰ پرونده یک چک در وجه بانک می‌نویسند.

این متهم گفت: خانم «الف» اصلا ربطی به موضوعات مطرح شده در این پرونده ندارد چون من با آقایان «خ» و «ح» ارتباط داشتم. من یک ریال هم از آن تعمیرگاه سود نکردم بلکه ضرر هم کردم. اینکه چک به اسم هر کسی بوده است به من ربطی ندارد.

"قولنامه آنجا به نام من است و حدود هفت هشت نفر هم در آنجا کار می‌کنند.وی ادامه داد: همه چک‌های خسارت به نام من، برادر و پدرم است"چکی که برای من نوشته‌اند کار و شغل من است و در این چک‌ها مبلغ ۱۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان وجود دارد. این هم که آقایان اعلام می‌کنند من ۳۰ میلیون تومان از بانک گرفته‌‌ام اینطور نیست. آقای «ح» و «خ» ضامن من بودند.

وی با بیان اینکه من از کارهای آقایان «خ» و «ف» خبری ندارم،‌ اظهار کرد: من به آقای «م» که از من پول خواست، پول دادم و اشکالی هم ندارد زیرا او خانواده شهید است.

این متهم گفت: چک‌هایی را که به من دادند وصول کردم. مشکل چیست؟ آیا من کارمند بیمه بوده‌ام که نظارت داشته باشم؟ من از سال ۸۵ به بعد با آقای «ح» ارتباطی ندارم. قولنامه هم فسخ شد و با دست‌خط خود او چکی نوشته شد اما الان هیچ مدرکی دست من نیست.

هر چه هست آقایان کارشناس عزیز برده‌اند.

وی گفت: از اول هر کاری شده این آقایان کرده‌اند و به خداوندی خدا قسم من خبر ندارم و نمی‌دانستم آنها دارند چه کاری انجام می‌دهند.

قاضی مدیرخراسانی از متهم پرسید: آیا شما در شعبه کرج رفت و آمد داشتید؟

متهم پاسخ داد: فقط یک بار.

قاضی مدیرخراسانی از متهم پرسید: آیا شما در بانک چک نقد کردید؟

متهم پاسخ داد: بله.

قاضی پرسید: میزان تحصیلات شما چقدر است؟

متهم پاسخ داد: زیر دیپلم.

رییس دادگاه گفت: پس شما گفتید از غیرقانونی بودن چک‌ها مطلع نبودید؟

متهم پاسخ داد: بله و اگر مطلع بودم اولین نفر خودم اعتراض می‌کردم.

قاضی مدیرخراسانی از متهم سوال کرد: شما چقدر با بیمه آشنایی داشتید؟

متهم گفت: من اصلا با بیمه آشنایی نداشتم. من در سال ۸۳ یک زانیتا خریدم که به سرقت رفت و در زمان سرقت سند به نام من نبود. بعد از ۲۰ روز با اصرار سند را به نامم زدند و آن را به اداره آگاهی دادم.

قاضی مدیرخراسانی گفت: این جزء سوال ما نیست. ما اصلا قصد نداشتیم راجع به پرونده مواد مخدر شما صحبت کنیم.

متهم گفت: مواد مخدری نبوده است.

قاضی مدیرخراسانی گفت: ۳۰۰ کیلو تریاک بوده است. اگر می‌گویید مواد مخدر نیست پس چه چیز مواد مخدر است؟ آیا برادر و پدر شما تا کنون دچار سانحه‌ای شده‌اند که مستحق دریافت خسارت شوند؟

متهم پاسخ داد: خیر.

قاضی مدیرخراسانی افزود: چکی که جهت دریافت دیه توسط پدر و برادر شما صادر شده به چه دلیل بوده است؟

متهم پاسخ داد: بابت قولنامه‌ای که داشتیم و بابت همان زمین.

قاضی مدیرخراسانی گفت: این چه ربطی دارد؟

متهم پاسخ داد: این از بابت معامله بوده است.

"من ندیدم، خبری ندارم و قبول هم ندارم چون پدر آقای «ح» یک قاری قرآن و معلم بود و احترامش برای ما واجب بود"چک را امضاشده و پشت‌نویسی‌شده به من داده بودند. در چک‌هایی هم که به اسم پدر و برادرم نوشته شده بود تشابه اسمی است. خود من در شهرستان خوی هشت نفر می‌شناسم که اسمشان «خ.الف» است.

قاضی مدیرخراسانی گفت: در بازرسی از منزل شما یک سررسید کشف شده که با خط شما مبالغ چک‌ها جمع شده و در آخر تقسیم بر سه شده‌اند.

متهم در این رابطه گفت: آقای رییس، این‌طور نیست. آقایان کاش به من بگویند وقتی از خانه من چیزی را برده‌اند.

قاضی مدیرخراسانی گفت: آیا تمام این مسائل اتفاقی است؟

متهم پاسخ داد: اتفاقی نیست. من زمین فروخته بودم.

قاضی مدیرخراسانی گفت: ارزش زمین شما چقدر بوده است؟

متهم پاسخ داد: ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان.

رییس دادگاه ادامه داد: مبلغ چک‌ها که خیلی بالاتر از این است؟

متهم پاسخ داد: خیر.

اگر چنین است به من نشان دهید.

قاضی مدیرخراسانی پرسید: چند فقره چک به نام پدر و برادر شما ـ حالا بر فرض اینکه تشابه اسمی وجود داشته ـ صادر شده است؟

متهم پاسخ داد: هر چقدر بود وصول شده و این مساله را می‌توان از بانک پرسید.

قاضی مدیرخراسانی گفت: جمع مراودات شما با آقایان «ح» و «خ» چقدر بوده است؟

وی پاسخ داد: با آقای «خ» که ارتباط نداشتم ولی با آقای «ح» حدود ۳۰۰ میلیون تومان.

این متهم گفت: در مورد چک‌های شعبه فاطمی و تا آخر سال ۸۵، من هر معامله‌ای که کردم در دفترخانه سند زدم و اگر بعدا فسخ شده این کار از طریق دفترخانه صورت گرفته است. من به آقای «ح» چند ماشین فروختم و برای همه آنها سند زدم. من از اتفاقاتی که در کرج افتاده خبر ندارم و بی‌اطلاعم. در مورد رفتن به بانک هم آقای «ح» گفتند که برای نمایندگی بیمه ۱۰۰ میلیون وام می‌دهند.

به گزارش ایسنا، در ادامه این جلسه قاضی مدیرخراسانی از «م.ح» خواست تا در جایگاه قرار گیرد و در مورد دفاعیات «ج.الف» صحبت کند.

این متهم اظهار کرد: آقای «الف» یک‌سری حرف‌های راست زدند و یک‌سری از حرف‌هایشان هم کاملا دروغ بود. صحبت‌های او در مورد اینکه با آقای «ف» آشنا نبوده است، درست نبود.

وی گفت: من قبل از اینکه به کرج بروم رییس اداره تصادفات شعبه فاطمی بودم.

"حالا اینکه بعدا به کرج رفته و اختلاس کرده است به من چه ربطی دارد؟ اگر آقای «ف» اختلاس کرده است به من چه ربطی دارد؟ اگر من به آنها کمک کرده‌ام، می‌پذیرم"پرونده‌های بیمه ایران طبق آیین‌نامه باید هر سه سال یک بار چه درست و چه غلط امحاء شوند. همین الان هم اگر به بیمه ایران بروید اگر در روز ۵۰۰ فقره تصادف باشد، ۱۰۰ فقره از آنها جعلی است و هیچ کاری هم نمی‌شود کرد. من خیلی از آنها را کشف کردم و هیچ درجه‌ای به من ندادند و الان هم دارم محاکمه می‌شوم.

این متهم خاطرنشان کرد: مبلغی که من اختلاس کردم نهایتا به ۱/۵ میلیارد تومان می‌رسد. من اثبات خواهم کرد که یک‌سری از چک‌ها دو بار نوشته شده است. من باید فشار سازمان بازرسی را تحمل کنم، فشار «الف» را که وجهه سیاسی دارد تحمل کنم و فشار شهرداری را هم باید تحمل کنم.

قاضی مدیرخراسانی به این متهم گفت: من شما را برای دفاع فرا نخوانده‌ام.

متهم گفت: همه اینها به هم ارتباط دارد.

وی در مورد چک‌هایی که به «ج.الف» داده شده است، گفت: همه چک‌هایی که بالای ۱۰ میلیون است در رابطه با اختلاس بوده اما چک‌هایی که مبلغ آن کمتر است، چک‌های درستی بوده‌اند.

این متهم اظهار کرد: ۳۴ فقره چک از ۵/ ۱۱/ ۸۴ تا خرداد ۸۵ به آقای «ج.الف» داده شده است.

حتی آقای «ف» در روز رحلت امام (ره) دو فقره چک صادر کرد که من با او دعوا کردم. آقای «ف» ۴۵ میلیون تومان هم به عنوان عیدی به آقایی که اسمش را نمی‌آورم داد.

وی افزود: مبلغ این ۳۴ فقره چک ۸۰۰ میلیون تومان بود. من اتهام خود را می‌پذیرم ولی جرم دیگری را قرار نیست بپذیرم. گزارش سازمان بازرسی به جز قسمتی از آن کذب محض بود.

این متهم تصریح کرد: آقای «و» گفت که او این اختلاس را کشف کرده است. آقای «و» اصلا در سایز این حرف‌ها نیست که اختلاس کشف کند.

"اگر من نقشی داشته باشم و سفارش اینها را به کسی کرده باشم حرف شما درست است.وی در مورد چک‌های ناشی از اختلاس گفت: در نمایندگی‌های بیمه ایران و در همین شعبه فاطمی به عنوان خسارت، پول نقد می‌دهند"اختلاسی که من و «ف» کردیم ۵۰۰ سال دیگر هم کشف نمی‌شد. آقای «الف» گند زد و باعث شد کار لو برود. او چهار فقره چک را به حسابش خوابانده بود و سازمان بازرسی هم این مساله را پیگیری کرد.

وی مدعی شد: کارشناسان در بازرسی از شرکت بیمه چیزی پیدا نکردند اما یک‌سری از اسناد را دستکاری کردند تا آن را مهم جلوه دهند. من یک اختلاس‌گرم. یک شعبه بانکی ۱۲ میلیارد تومان اختلاس کرده اما هیچ‌کس چیزی نگفته است ولی ۷۰ نفر آدم را به خاطر مبلغی بسیار کمتر به اینجا آورده‌اند.

قاضی مدیرخراسانی گفت: شما در مورد خودتان صحبت کنید.

وی گفت: صحبتی که در مورد سررسید شد، کاملا درست است.

یک ملک هم به نام خانم «الف» بوده که وی در بازپرسی تلویحا این موضوع را پذیرفته است.

این متهم در واکنش به صحبت‌های «ج.الف» مبنی بر آشنایی نداشتن با آقای «ف» گفت: ما اگر «ف» را نمی‌شناختیم برای چه از «ج.الف» خواستیم تا دو دانگ از ملک را به نام او بزند؟ این کار بابت تخلفی بود که کرده بودیم و ما مجبور بودیم این پول را هزینه کنیم.

وی گفت: شرکتی که خریدیم، با هم خریدیم. اگر «الف» می‌گوید برادر من به او چک داده است این موضوع را استعلام کنید. اینکه «ج.الف» می‌گوید از سال ۸۵ ارتباط‌مان با هم قطع شده درست است. ما از زمانی که سر و کله کارشناس سازمان بازرسی پیدا شد با هم چند جلسه صحبت کردیم.

 

در ادامه، «ج.الف» ـ متهم ردیف پنجم ـ در ادامه دفاعیات خود با بیان اینکه انگار آقای «ح» فراموشی گرفته است، گفت: هرچه می‌خواهد بگوید اما مطالبی را بیان کند که صحت داشته باشد. آقای «ح» به چه عنوانی به من چک دادند؟ تمام چک‌هایی که به من دادند از بابت زمین بوده و هیچ چکی در مورد بیمه به من ندادند.

"چکی که برای من نوشته‌اند کار و شغل من است و در این چک‌ها مبلغ ۱۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان وجود دارد"تمام چک‌هایی که به من داده شده نیز از سوی آقای «ح» بوده است و آقای «ف» هیچ ارتباطی با این موضوع ندارد.

وی ادامه داد: من با آقای «ز» دوست بودم. به وی گفتم که چک‌هایی از بیمه به حسابم واریز شده و برو آنها را نگاه کن. آقای «ر.الف» هم همشهری من بود. او به من گفت که این‌گونه اتفاقات در بیمه رخ داده است. مدیر حراست بیمه به دیوان محاسبات رفت و در مورد بیمه گزارشاتی داد اما هنوز از دیوان محاسبات برنگشته بود، مدیر بیمه از این موضوع اطلاع یافت.

قاضی به متهم تذکر داد: اسم افرادی را که در دادگاه حاضر نیستند بیان نکنید.

متهم یادآور شد: من نیروی وزارت اطلاعات نیستم و جزو نیروهای اطلاعات مردمی و ارتش ۲۰ میلیونی هستم اما تمام وزارتی‌ها را دوست دارم و ای کاش سرباز گمنام امام زمان (عج) بودم.

قاضی در خصوص رابطه متهم با آقای «م» سوال کرد که وی گفت: من با آقای «م» دوستم و رفت و آمد دارم و شناخت من به قبل از زمان حضور وی در استانداری برمی‌گردد.

هر زمانی که از من پول می‌خواست به وی می‌دادم و او نیز همه را به من بازگرداند.

متهم با بیان اینکه برای من صحبت به زبان فارسی سخت‌تر و می‌خواهم آذری صحبت کنم، افزود: روزی ۳۵ قرص می‌خورم و حال مساعدی ندارم. در بازپرسی نیز بیان کردم که می‌خواهم به زبان آذری صحبت کنم.

«ج.الف» گفت: آقای «م» هیچ چک دولتی به من نداده است. آیا دوستی با آقای «م» جرم است؟ اگر آقای «م» اختلاس کرده من از آن اطلاعی ندارم اما این را می‌دانم که هیچ چک دولتی نداده‌ است.

قاضی از متهم خواست تا درباره اتهام معاونت در اختلاس با آقای «د» توضیح دهد که وی پاسخ داد: از طریق آقای «م» با آقای «د» آشنا شدم. من بارها به آقای «م» پول دادم و وی در مقابل به من چک داده است و اتهام معاونت در اختلاس چه با آقای «م» و چه با آقای «د» را رد می‌کنم. در فاطمی من هیچ معاونت در اختلاسی نکردم.

"مشکل چیست؟ آیا من کارمند بیمه بوده‌ام که نظارت داشته باشم؟ من از سال ۸۵ به بعد با آقای «ح» ارتباطی ندارم"در کرج هم خرید و فروش انجام داده‌ام.

متهم ردیف پنجم در ادامه با تاکید بر اینکه تمام اتهامات مطرح‌شده در کیفرخواست را مطرح می‌کنم در مورد اتهام پولشویی گفت: اصلا پولشویی چیست؟ اگر از سیستم بانکی پول دریافت کنم، پولشویی است؟ پولشویی را قبول ندارم زیرا از سیستم بانکی پول گرفته و پول داده‌ام.

وی ادامه داد: با آقای «د.س» از سال ۸۵ آشنا هستم. او از دوستان آقای «ت» عضو هیات مدیره یکی از بانک‌هاست. در کیفرخواست بیان شده که مبالغی به افرادی داده شده اما من این مبالغ را نداده‌ام. آقای «د.س» داده است. مشخص است که آقای «د» از کدام بانک‌ها پول گرفته‌اند.

من از این فرد کلاهبرداری نکرده‌ام بلکه او سر من کلاه گذاشته است. آقای «د.س» خیلی زرنگ‌تر از این حرفهاست. در مورد معامله زمینی که چند تن از آقایان حضور داشتند پولی رد و بدل شد.

این متهم افزود: زمانی متوجه شدم آقای «د.س» مشکل امنیتی دارد که به منزل این فرد می‌رفتم و افراد خارجی را می‌دیدم. حتی راننده‌ها هم خارجی بودند. این فرد طبقات ۲۷، ۲۸ و ۲۹ برج فرشته را در اختیار داشت.

"بعد از ۲۰ روز با اصرار سند را به نامم زدند و آن را به اداره آگاهی دادم.قاضی مدیرخراسانی گفت: این جزء سوال ما نیست"روزی یک چمدان طلا به من داد و من گفتم طلا به دردم نمی‌خورد، پولم را برگردان. من برای گرفتن پولم به او التماس کردم.

وی گفت: اگر من و خانواده‌ام ریالی از سیستم دولتی پول گرفته‌ایم، مشخص است. آقای «د.س» همه‌جا آدم دارد. او نمی‌خواهد پول دولت را برگرداند. زمانی حتی تمام پول‌هایش را جمع کرد و می‌خواست فرار کند.

«ج.الف» تاکید کرد: در مورد آقای «ر» هر چه در بازجویی گفتم دروغ و کذب محض است زیرا بر اثر فشار و تهدید بوده است.

از روز اول به من گفتند از آقای «ر» حرف بزن تا آزاد شوی.

در این هنگام قاضی مدیر خراسانی از وکیل مدافع متهم خواست تا دفاعیات خود را از موکلش بیان کند.

 

در ادامه چهارمین جلسه از مرحله دوم رسیدگی به پرونده اختلاس بیمه ایران، وکیل مدافع "ج. الف" در دفاع از موکلش گفت: موکل من در حبس انفرادی به سر می‌برد و من تقاضا دارم از حبس انفرادی او خودداری شود.

قاضی مدیرخراسانی در پاسخ به اظهارات وکیل گفت: صحبتی که درباره زندان انفرادی مطرح بوده در مورد زندان قبل از انقلاب بوده است. تعمیم ندهید.

 

وکیل مدافع "ج. الف" گفت: به هر حال نسبت به موکل من یکسری حقوق ضایع شده است.

 

وی در رابطه با وصول چک‌های ناشی از اختلاس توسط موکلش گفت:‌ موکل در خصوص دریافت طلب‌های خود چک‌های وعده‌داری که بعضی از آنها مجعول است را دریافت می‌کند. آقای "س" اظهار کرده مبالغی را به طور متقلبانه از موکل من دریافت کرده است.

"ما اصلا قصد نداشتیم راجع به پرونده مواد مخدر شما صحبت کنیم.متهم گفت: مواد مخدری نبوده است.قاضی مدیرخراسانی گفت: ۳۰۰ کیلو تریاک بوده است""س" در مورد نامه کشف شده که قرار بوده به یکی از مقامات داده شود، گفته است که "آن فرد گفت شما این نامه را به "الف" بدهید، ببینیم او قبول می‌کند یا خیر" که بعد از آن هم اصلا این اتفاق رخ نمی‌دهد. البته حرف‌های "س" برای تحت فشار قرار دادن موکل من بوده است.

 

در ادامه این جلسه، ذبیح‌زاده نماینده دادستان تهران در جایگاه قرار گرفت و گفت: متهمان مرتبط با "ج. الف" در مقایسه با جلسات دادگاه سال ۸۹ بسیار هماهنگ‌تر بوده و روش واحدی را در دفاع پیش گرفته‌اند.

وی ادامه داد: از جمله این روش‌ها، تکذیب کلیه اعترافات موثر در تحقیقات اولیه، متهم کردن بازپرس‌های محترم مبنی بر تحت فشار قرار دادن آنها و منفک و گسسته جلوه دادن اختلاف است اما حقیقت این است که اگر اظهارات متهمین در بازجویی‌های اولیه و اظهارات آنها در سال ۸۹ در دادگاه با هم تطبیق داده شود آن وقت صحت و درستی مطالبی که ذکر شد کاملا مشخص می‌شود.

 

نماینده دادستان تهران اظهار کرد: آقای "ف" در جلسات سال ۸۹ به موضوع اختلاس فاطمی و ادامه آن در کرج اشاره دارند اما در دادگاهی که اخیرا تشکیل شده است اختلاس کرج را منفک از شعبه فاطمی می‌داند و آن را از قبل طراحی شده نمی‌داند. آقای "الف" الان اظهار می‌کند "ف" را نمی‌شناخته اما آقای "ف" در سال ۸۹ گفته است که از "الف" می‌ترسیدم،‌ الان می‌ترسم و در آینده هم خواهم ترسید و اضافه کرده است که "الف" یک ابزار برای نقد کردن چک بوده است.

 

وی ادامه داد: آقای "ح" اقرار کرده است که برای چک‌ها درصدی به "الف" می‌داده است. او در پاسخ به این سوال که آیا "الف" در جریان اختلاس قرار داشت با یک مکث پاسخ می‌دهد بله، بعدا مطلع شد.

"خ" هم همین‌طور صحبت کرده است.

 

نماینده دادستان تهران افزود: خانم "ن. خ" در پاسخ به اینکه آیا اظهارات خود در مرحله تحقیقات مقدماتی را قبول دارید پاسخ قابل توجهی دارد. او جواب می‌دهد در فاصله بین بازداشت پدرم و آقای "ح"، پدرم گفت بگویم پول‌ها را به "الف" و "ح" می‌دادم اما الان می‌گویم پول‌ها را به "ف" می‌دادم. اگرچه بعدا گفت هر چی پول می‌گرفتم به پدرم می‌دادم.

در ادامه متهم "ج. الف" در جایگاه قرار گرفت تا به سوالاتی که از سوی نماینده دادستان تهران مطرح می‌شود،‌ پاسخ دهد.

این متهم در رابطه با نقش خود در اختلاس شعبه کرج گفت: من هیچ نقش و اطلاعی نداشتم.

"آقایان کاش به من بگویند وقتی از خانه من چیزی را برده‌اند.قاضی مدیرخراسانی گفت: آیا تمام این مسائل اتفاقی است؟متهم پاسخ داد: اتفاقی نیست"هر کسی هم که اعترافی کرده است می‌خواسته خود را نجات دهد.

نماینده دادستان تهران گفت: پس اگر هیچ نقش و اطلاعی نداشته‌اید چگونه می‌گویید ماجرا را به آقای زارع نماینده سازمان بازرسی گزارش کرده‌اید؟

متهم خطاب به رییس دادگاه گفت: تقاضا دارم نماینده دادستان سال و روز را فراموش نکنند. در سال ۸۵ یک زمین فروختم. من موقعی که در دیوان محاسبات یک سرباز افتخاری بودم صحبت‌هایی در مورد بیمه شد و هیاتی از سازمان بازرسی کل کشور به آنجا آمد و من آن موقع از جریان اطلاع یافتم.

 

قاضی مدیرخراسانی گفت: یک تذکر بدهم که آقای "ر" از متهمان پرونده فوت کرده است.

متهم گفت: می‌دانم.

قاضی مدیرخراسانی گفت: این را برای اطلاع حضار گفتم.

در ادامه نماینده دادستان تهران گفت: بر حسب ادعای متهم، تصادفا دو فقره چک به او داده شده است که یکی به نام برادر و دیگری به نام پدرش بوده است و هر دوی اینها به ادعای متهم تشابه اسمی است، حال باید پرسید این دو فقره چک را از چه کسی گرفته است و مربوط به چیست؟

متهم پاسخ داد: راجع به ملک است.

قاضی مدیرخراسانی پرسید: کدام ملک در چه تاریخی؟

متهم پاسخ داد: ملک کاشان. از آخر سال ۸۴ تا اوایل ۸۵ به من چک دادند.

نماینده دادستان تهران پرسید آیا متهم معامله دیگری هم داشته است؟

متهم پاسخ داد: بله، به آقای "ح" ماشین فروختم.

نماینده دادستان پرسید در چه تاریخی؟

متهم پاسخ داد: از سال ۸۶ تاکنون چطور یاد می‌آید؟ اگر انسانی کامپیوتر هم باشد و سه سال در انفرادی بماند یادش می‌رود.

نماینده دادستان تهران به شماره چند فقره چک‌ اشاره کرد و گفت:‌ چرا منافع این آقایان باید به حساب آقای "الف"‌ریخته می‌شده است؟

وی به رونوشت چند فقره چک اشاره کرد و گفت: مبلغ اینها به حساب آقای "الف" ریخته شده است که مربوط به سال ۸۳ است.

 

متهم پاسخ داد: درست است، ‌اینها مربوط به همان تعمیرگاه است.

نماینده دادستان خطاب به رییس دادگاه گفت:‌ قولنامه فروش زمین تعمیرگاه مربوط به سال ۸۴ هست و چک‌ها مربوط به سال ۸۳ هستند.

 

ذبیح‌زاده به زمان صدور چند فقره چک اشاره کرد و گفت: این به چه دلیل به متهم داده شده است؟ متهم که معامله دیگری نداشته است؟

 

"ج. الف" با عصبانیت گفت: خواهش می‌کنم آقای نماینده دادستان اینطور حمله نکند.

من ۲۵ قرص اعصاب می‌خورم. من سکته مغزی کردم.

وی ادامه داد: نماینده محترم دادستان اینها را با بحث دیه قاطی می‌کند، من با زبان خودم می‌گویم که چک‌ها مربوط به تعمیرگاه است. بیمه بدن ماشین من به نام خانم "الف" بوده است و البته او خود ربطی به پرونده ندارد. در ادامه نماینده دادستان تهران به چند فقره از چک‌ها اشاره کرد و گفت: مبالغ این چک‌ها به حساب آقای "الف" واریز شده است.

 

وی افزود: چک‌هایی که از نمایندگی بیمه شعبه کرج تبدیل به چک‌پول شده و به حساب آقای "الف" واریز شده در یک مرحله به مبلغ سه میلیارد و ۳۵۷ میلیون ریال و ۲۸ فقره چک پنج میلیون ریالی نیز به حساب او واریز شده است.

 

نماینده دادستان تهران به چند مورد از چک‌های واریز شده به حساب این متهم اشاره کرد و گفت: این موارد زیاد است و اگر بخواهم همه آنها را بگویم وقت دادگاه گرفته می‌شود.

 

ذبیح‌زاده اظهار کرد: در این موارد آقای "الف" نه زیان‌دیده بوده و نه چک را نقد کرده است اما فردی که چک‌ها را نقد کرده مبالغ آن را به حساب "الف" واریز کرده است.

متهم در این رابطه گفت: آقای نماینده دادستان مطالب را تکرار می‌کنند. با خواندن شماره چند چک که مساله درست نمی‌شود.

"من زمین فروخته بودم.قاضی مدیرخراسانی گفت: ارزش زمین شما چقدر بوده است؟متهم پاسخ داد: ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان.رییس دادگاه ادامه داد: مبلغ چک‌ها که خیلی بالاتر از این است؟متهم پاسخ داد: خیر"من باید چک‌ها را رویت کنم.

 

قاضی مدیرخراسانی گفت: محور سوال نماینده دادستان این است که افرادی چک‌های بیمه را در بانک نقد کردند و در مقابل آنها،‌ تراول‌چک داده شده و همین تراول‌ها به حساب شما ریخته شده است.

 

متهم گفت: این مطلب کاملا درست است. این را من از روز اول گفته‌ام. اینها بابت خرید و فروش زمین بوده است. من معامله کرده‌ام ولی دیگر نمی‌دانم چک مشکل داشته است. من از اختلاس خبر ندارم و با زبان خودم می‌گویم بابت معامله پول گرفته‌ام.

 

نماینده دادستان تهران به رونوشت سررسیدی که در منزل این متهم کشف شده است، اشاره کرد و گفت: در این سررسید شماره همین چک‌ها و مبالغ آنها تماما با هم جمع شده و در آخر تقسیم بر سه شده است و نوشته شده که "سهم هر نفر ۴۹۵ میلیون ریال می‌شود.

پول در حساب من است. حساب بنده بدهکار هستم". حال باید پرسید متهم بالاخره خریدار بوده یا فروشنده که در آنجا قید کرده بدهکار است.

متهم پاسخ داد: چه کسی گفته این خط من است؟ چرا سند به من داده نمی‌شود.

قاضی مدیرخراسانی از نماینده دادستان خواست سند را به متهم نشان دهد.

نماینده دادستان متن سند را به متهم نشان داد و به او گفت: شما اینجا نوشته‌اید حساب بنده است و من بدهکار هستم.

متهم با دیدن متن سند جمله نوشته شده در متن سند را اینطور قرائت کرد: "حساب نشده است، نه حساب بنده است"

نماینده دادستان تهران نیز قرائت صحیح متن توسط متهم را تایید کرد.

قاضی مدیرخراسانی گفت:‌ همین که شما خط را توانستید بخوانید یعنی سند را تایید می‌کنید.

این متهم گفت: من هر چه پول داده‌‌ام و چه هر پول گرفته‌ام و هر معامله‌ای که انجام داده‌ام را نوشته‌ و مکتوب کرده‌ام.

 

به گزارش ایسنا، پس از صحبت‌های این متهم، قاضی مدیرخراسانی ختم دادگاه در نوبت صبح این جلسه را اعلام کرد.

در ادامه، نماینده مدعی‌العموم در جایگاه قرار گرفت و در توضیحاتی اظهار کرد:‌ در بررسی‌های به عمل آمده از حساب‌های «ج.الف» مشخص شد که وی از اواخر سال ۸۲ نسبت به واریز وجوه اختلاس به حساب خود اقدام می‌کند. ابتدا «ج.الف» به همراه آقای «ح» نسبت به اختلاس در شعبه فاطمی اقدام کرده و سپس در پروسه‌ای تیم آقای «ف» را شناسایی کرده و به این ترتیب شبکه توسعه یافته است.

 

وی ادامه داد: پس از مدتی با حمایت آقای «م» که مدیر امور شعب بود و همچنین آقای «پ» مدیر وقت حراست بیمه، آقایان «ح» و «ف» به شعبه کرج انتقال یافتند.

 

ذبیح‌زاده در توضیح اینکه چرا این دو نفر از شعبه فاطمی به شعبه کرج منتقل شده‌اند،‌ تصریح کرد: شعبه کرج نسبت به پرداخت دیه اقدام می‌کرد و لذا مبالغی که در شعبه کرج صادر می‌شد بالاتر از مبالغ شعبه فاطمی بوده است.

 

نماینده دادستان تهران افزود: اختلاس از شعبه کرج توسط این باند در سال ۸۴ آغاز شده است. آقای «ج.الف» تا تیرماه سال ۸۵ به طور مستقیم در شبکه فساد کرج ایفای نقش کرده است.

"صحبت‌های او در مورد اینکه با آقای «ف» آشنا نبوده است، درست نبود.وی گفت: من قبل از اینکه به کرج بروم رییس اداره تصادفات شعبه فاطمی بودم"بررسی چک‌های اولیه اختلاس می‌تواند نقش وی را نشان دهد. مبلغ مجموع ۵۰ فقره چک اولیه، ۳۰ میلیون تومان است که بر اساس ردیابی صورت گرفته ملاحظه می‌شود میزان ۴۳۱ میلیون تومان طی فرآیندی به حساب آقای «ج.الف» و وابستگان وی واریز شده است. سررسید سال ۸۴ که از منزل آقای «ج.الف» یافت شده نشان‌دهنده این است که وجوه اختلاس با مدیریت «ج.الف» تقسیم می‌شده و مدیریت با وی بوده است.

 

وی گفت: آقای «ج.الف» نسبت به مهره‌چینی و طراحی فساد در شرکت سرمایه‌گذاری بیمه ایران اقدام کرده است؛ به این صورت که آقای «د» معاون وقت استانداری و آقای «ع» به عنوان اعضای هیات مدیره شرکت صبا منصوب شده‌اند و ملکی را که متعلق به آقای «د.س» بوده به چهار برابر قیمت به شرکت صبا برای خرید پیشنهاد داده‌اند. در اظهارات آقای «ع» آمده که به دلیل اختلاس فاحش قیمت و بیم لو رفتن، این معامله انجام نشده است.

 

 

ذبیح‌زاده خاطرنشان کرد: آقای «ج.الف» نیز به عنوان مشاور بیمه‌ای آقای «م» معاون وقت استانداری معرفی شده‌اند و با مهیا کردن برخی امتیازات برای افراد، از جایگاه آنها سوء استفاده کرده‌اند به طوری که آقای «د» مجوزهای خاکبرداری از زمین‌های منابع طبیعی پاکدشت را برای آقایان «م» و «الف» صادر کرده است.

 

در ادامه، «ج.الف» ـ متهم ردیف پنجم ـ با بیان اینکه اجازه دهید به صورت مجزا به بیان دفاعیات خود بپردازم،‌ گفت: با این‌گونه گزارش‌ها آبروی افراد را نبرید. من آقای «د» را هنگام گرفتن معدن نمی‌شناختم.

آیا سلام و علیک کردن جرم است؟ من را با اسناد محاکمه کنید.

 

وی با طرح این سوال که سوء استفاده از جایگاه دیگران کدام است؟ تصریح کرد: من «ج.الف» فرزند «ح» متولد خوی می‌پذیرم که اگر از هر مقامی سوء استفاده کرده‌ام در صورت وجود سند، گردنم را بزنند. من ادعای ولایی بودن دارم و خلاف هم نمی‌گویم. اکنون با سازمان بازرسی کل کشور به خاطر تخلفاتشان درگیر هستم. کدام کارشناس ملک آقای «د.س» را چهار برابر قیمت‌گذاری کرده است؟

 

در ادامه قاضی مدیرخراسانی از «د.س» خواست که به جایگاه بیاید و در این مورد توضیح دهد که وی مدعی شد: اواخر سال ۸۶ آقای «ج.الف» به دفتر من آمد و بیان کرد که آقای «م.ر» نیاز به پول دارند و جلوی من با وی تماس گرفت. من ۳۰۰ میلیون تومان دادم.

"پرونده‌های بیمه ایران طبق آیین‌نامه باید هر سه سال یک بار چه درست و چه غلط امحاء شوند"در همان لحظه با آقای «ر» تماس گرفت و گفت که ۳۰۰ میلیون تومان گرفته‌‌ است که گویا آقای «ر» گفت که این میزان کم است. من ۵۰۰ میلیون تومان دیگر دادم و در نهایت ۸۰۰ میلیون تومان پرداخت کردم. همان موقع با «ر» تماس گرفت و گفت که ۸۰۰ میلیون را گرفته‌ام و دارم می‌آیم.

 

به گزارش ایسنا، قاضی مدیرخراسانی از «د.س» سوال کرد که این میزان پول را همان موقع داشتید و به چه صورت ارائه کردید؟ که وی پاسخ داد: پول‌ها به صورت تراول بود و من آنها را از گاوصندوق برداشتم.

در ادامه، «ج.الف» در واکنش به اظهارات «س» مبنی بر اینکه او برای آقای «ر» از «س» در دفترش مبلغ ۸۰۰ میلیون تومان پول گرفته است، گفت: من اصلا از طریق آقای «د» با «س» و آن هم در سال ۸۵ آشنا شدم. ملاقات ما هم در رستوان شاندیز بود و نه در دفتر او. در آنجا آقای «س» یک پاکت در آورد و گفت داخل این کارت ویزیت است.

خارجی‌ها از این کارت‌ها به هم می‌دهند و من گفتم من دهاتی‌ام و از این چیزها سر در نمی‌آورم.

 

وی ادامه داد: من از «س» می‌ترسیدم چون خیلی قدرتش بالاست. قدرتش خیلی بالاست که تمام زمین‌های دولتی را گرفته است. همه‌اش هم مستند است. مشخص است که او پولی در بانک ملت داشته و بعد از چند سال ۵۰ میلیارد تومان باز هم به او پول داده‌اند.

 

نماینده دادستان تهران در رابطه با مبلغ خرید زمین توسط «ج.الف» گفت: ۴۷۵ میلیون تومان از این مبلغ ردیابی شده است. ۱۷۵ میلیون دیگر را چگونه متهم دریافت کرده است؟

 

متهم پاسخ داد: من اصلا از آقای «ح» ملک نگرفته‌ام.

"همین الان هم اگر به بیمه ایران بروید اگر در روز ۵۰۰ فقره تصادف باشد، ۱۰۰ فقره از آنها جعلی است و هیچ کاری هم نمی‌شود کرد"کدام ملک؟ من ملک را از شخص دیگری گرفته‌ام و به خاطر آن چک بین‌بانکی داده‌ام.

 

وی با عصبانیت اظهار کرد: نماینده دادستان تهران همه موارد را با هم قاتی می‌کند. من روزی ۳۵ قرص می‌خورم و خسته هستم.

 

قاضی مدیرخراسانی خطاب به متهم گفت: اگر خسته هستید و نمی‌توانید دفاع کنید، می‌توانیم جلسه دادگاه را به چهارشنبه موکول کنیم.

 

متهم پاسخ داد: جناب رییس! لطفا نماینده دادستان مرا گیج نکنند و یکی یکی سوال کنند. من صد بار گفته‌ام چک بیمه شعبه فاطمی مربوط به تعمیرگاه است.

 

قاضی مدیرخراسانی پرسید: این چک‌ها را از چه کسی دریافت کرده‌اید؟

 

متهم پاسخ داد: از آقای «ح» و آقای «خ»

 

نماینده دادستان پرسید: آِیا متهم چک‌ها را رویت کرده است؟

 

متهم پاسخ داد: بعضی‌ها را بله و بعضی‌ها را خیر.

 

نماینده دادستان تهران گفت: تعداد ۶۷ فقره چک بابت ۲۰ درصد هزینه احداث ۱۵۲ واحد انبار کالا به فرمانداری شهرستان ری داده شده که ۱۶ فقره از آن به مبلغ پنج میلیارد ریال به حساب جاری «ج.الف» در بانک پارسیان واریز شده است.

 

متهم با عصبانیت گفت: این چک‌ها متعلق به کیست؟ صاحب چک چه کسی است؟

 

نماینده دادستان تهران گفت: این چک‌ها بابت عوارض طرح ساماندهی فجر از مردم گرفته شده است و با توجه به سمت متهم در فرمانداری، به حساب او واریز شده است.

 

متهم گفت: من اصلا این چک‌ها را ندیده‌ام.

 

قاضی مدیرخراسانی گفت: ولی به حساب شما واریز شده است.

 

متهم پاسخ داد: خب واریز شده باشد. به حساب بازاری پول نمی‌آید؟ من از کجا بدانم؟

 

وی ادامه داد: من این چک‌ها را ندیده‌ام. از آقایی که چک‌ها را وصول کرده و به حساب من ریخته است باید بپرسید.

 

قاضی مدیرخراسانی خطاب به متهم گفت: صحبت دیگری دارید؟

 

«ج.الف» گفت: من دسته‌چک شخصی‌ام را در اختیار آقای «ر» قرار داده‌ام تا به برخی افراد در انتخابات کمک کند.

موضوع این است. من مال خودم و پول شخصی خودم را به او داده‌ام و نیازی نبوده از کسی اجازه بگیرم.

 

وی اظهار کرد: من خواسته‌‌ام به کسانی که در خط ولایت هستند کمک کنم. این امر مربوط به انتخابات قبلی مجلس است. بقیه حرف‌ها هم دروغ است. اینکه «س» می‌گوید من برای آقای «ر» از او پول گرفته‌ام، دروغ است.

 

این متهم ادامه داد: چرا الان بحث بیمه را با این مساله قاتی می‌کنید؟ حال آنکه زمان این دو متفاوت است و اصلا ربطی به هم ندارند.

"من خیلی از آنها را کشف کردم و هیچ درجه‌ای به من ندادند و الان هم دارم محاکمه می‌شوم.این متهم خاطرنشان کرد: مبلغی که من اختلاس کردم نهایتا به ۱/۵ میلیارد تومان می‌رسد"من دسته‌ چکم را امضا کردم و با رضایت خودم آن را در اختیار آقای «ر» قرار دادم. از هیچ کسی هم هیچ درخواستی نداشته‌ام. نه وام می‌خواستم و نه چیز دیگری و این اصلا به فجر و بیمه ربطی ندارد.

 

رییس دادگاه خطاب به متهم گفت: آیا صحبت دیگری دارید؟

 

«ج.الف» پاسخ داد: من تمام اتهامات را رد می‌کنم.

 

در ادامه دادگاه ذبیح‌زاده، نماینده مدعی‌العموم با قرائت کیفرخواست خانم «ر.ک»، اتهام نامبرده را معاونت در اختلاس توام با جعل با ایجاد شبکه چند نفری با همکاری کارمندان بیمه و وصول چهار فقره چک جمعا به مبلغ ۷۲۹ میلیون و ۹۶۰ هزار ریال عنوان کرد.

این متهم پس از قرار گرفتن در جایگاه با بیان اینکه اتهامات مطرح شده را به هیچ وجه نمی‌پذیرم، افزود: تمام چک‌ها را از آقای "خ" دریافت کردم. طریقه آشنایی من با وی در سال ۷۹ در دفتر بیمه‌ای بود که با هم همکار بودیم. سال ۸۳ نمایندگی بیمه ایران گرفتم.

وی گفت: آقای "خ" برای وصول چک به دفتر من مراجعه می‌کرد و من هیچ اطلاعی از خلاف صورت گرفته نداشتم و تمام پشت‌نویسی‌های چک‌ها نیز با آدرس صحیح انجام می‌شد.

 

متهم در پاسخ به این سوال که آیا چکی در وجه شما نیز صادر شده بود؟ گفت: خیر.

در این هنگام نماینده مدعی‌العموم به بیان توضیحات خود پرداخت و گفت: خانم "ر.ک"‌خود دارای نمایندگی بیمه هستند و با کلیه اقدامات صورت گرفته در بیمه آشنا هستند بنابراین چطور حاضر شدند که چک‌های مذکور را وصول کنند.

 

متهم نیز در دفاع از خود گفت: من در سال ۸۳ نمایندگی بیمه گرفتم ولی اکنون هم به هیچ وجه با کلیه‌ی مراحلی که در بیمه صورت می‌گیرد از جمله مراحل صدور چک آشنایی ندارم.

 

در این میان نماینده بیمه ایران یادآور شد: کلیه نمایندگان بیمه در بدو ورود آموزش‌های ضمن‌خدمت می‌بینند و صحبت‌های این خانم خلاف واقع است.

نماینده بیمه ایران تصریح کرد: در اظهارات متهمان بیان شد که همین اکنون نیز در شرکت بیمه ایران تخلف روی می‌دهد.

اگر موردی را می‌دانند به ما اعلام کنند وگرنه چرا با نام بردن از شرکتی، وجهه آن را خراب می‌کنند.

 

قاضی مدیرخراسانی از نماینده بیمه سوال کرد که حسابرسی سالیانه در بیمه ایران صورت می‌گیرد که وی پاسخ داد: بله، سازمان حسابرسی، اقدام به حسابرسی سالانه می‌کند اما به صورت رندوم این کار صورت می‌گیرد.

قاضی مدیرخراسانی با ابراز تعجب از اینکه چطور در طول این چند سال یک بار به این تخلفات بر نخورده‌اند، گفت: چرا باید نظارت این‌گونه صورت گیرد.

در ادامه آقای "ک" به عنوان مطلع در این زمینه در جایگاه قرار گرفت و گفت: هشت سال در بیمه ایران، شعبه فاطمی مشغول به کار بوده‌ام. روزانه ۲۰۰ میلیون تومان نقدا خسارت پرداخت می‌شود و چکی ارائه نمی‌شود، اکنون هم این کار صورت می‌گیرد اما نماینده بیمه مدعی هستند که پول نقدی به افراد داده نمی‌شود.

 

بر اساس این گزارش، در ادامه خانم "ر.ک" در جایگاه قرار گرفت و با اشاره به اظهارات نماینده بیمه مبنی بر آموزش ضمن خدمت نمایندگی‌ها، گفت: من در ابتدای ورود هیچ آموزشی ندیده‌‌ام. اگر نماینده خلافکاری بودم احتیاج نبود با آقای "خ" همکاری کنم و خودم در نمایندگی‌ام که داشتم این کار را انجام می‌دادم. وی در پایان بار دیگر تمام اتهامات مطرح شده را رد کرد.

 

در این هنگام قاضی مدیرخراسانی ختم این جلسه را اعلام کرد.

بر اساس این گزارش،‌ جلسه بعدی روز چهارشنبه ـ ۱۰ خردادماه ـ برگزار خواهد شد و در صورت عدم برگزاری در این روز به هر دلیل، روز ۱۷ خردادماه برگزار می‌شود.

منابع خبر

اخبار مرتبط