روزی که میرحسین از حق شخصی خود گذشت

روزی که میرحسین از حق شخصی خود گذشت
کلمه
کلمه - ۱۵ آذر ۱۳۹۲

چکیده :در همین دیدار بود که به رهبری گفت که اگر مشکل حضور اوست، او در انتخاباتی که تجدید شود شرکت نخواهد کرد. ...

کلمه- سیدکاظم قمی:

بعد از ظهر روز ۲۵ خرداد، در حالی که جریان یافتن سیل جمعیت میلیونی معترضان به نتایج اعلام شده انتخابات ریاست جمهوری، صحنه ای بی نظیر از تجلی اراده مردم را در خیابان های «انقلاب» و «آزادی» به نمایش گذاشته بود تا به حاکمیت گوشزد شود که ایرانیان در سال ۱۳۵۷ «انقلاب» کردند تا به «آزادی» برسند، برای این که نفسی تازه کنم، در یکی از شیارهای دیوار مسجد صاحب الزمان (ع) پناه گرفته بودم. فردی که چهره اش را به علت موقعیت مکانی ام نمی توانستم ببینم، پشت به دیوار مسجد بر چهارپایه ای ایستاده بود و برای مردم سخنرانی می کرد. در همین حال، چهره مردی میانسال بلندقامتی نظرم را جلب کرد که در حالی که به پهنای صورتش اشک می ریخت خطاب به سخنران گفت: «آقا، مبادا بروید با آقایان بر سر رأی ما سازش کنید، این رأی، حق ماست».

روز پیش از آن بود که میرحسین در تنها دیدار پس از انتخابات که به اصرار علی لاریجانی با رهبری صورت گرفت، بر ضرورت حفظ اعتماد مردم به صندوق های رأی و حراست از نهال شکننده حق انتخاب آزادانه شهروندان تأکید کرد و با اعلام این که از حق شخصی خود گذشته است، خواستار بررسی نتایج شمارش آراء در هر شهری که رهبری تعیین کند شد تا اگر نتیجه با آنچه اعلام شده متفاوت است، انتخابات تجدید شود. در همین دیدار بود که به رهبری گفت که اگر مشکل حضور اوست، او در انتخاباتی که تجدید شود شرکت نخواهد کرد.

"چکیده :در همین دیدار بود که به رهبری گفت که اگر مشکل حضور اوست، او در انتخاباتی که تجدید شود شرکت نخواهد کرد"رهبری در پاسخ گفت که ابطال انتخابات خط قرمز اوست و میرحسین هم گفت که خط قرمز او، حق مردم است و بدین ترتیب، دیدار خاتمه یافت.

۲۵ خرداد ۱۳۸۸ را از این زاویه می توان جهشی بزرگ در تلاش شهروندان ایرانی برای پاسداشت از حقوق شهروندی خود دانست. تا پیش از آن، نخبگان سیاسی جناح های مختلف، از چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا، به راحتی به خود حق می دادند به نمایندگی از مردم سخن بگویند، چانه زنی ها و توافقات و تفاهمات پشت پرده کنند و حنجره خویش را حنجره مردم بشمارند. میرحسین موسوی و مهدی کروبی اما، از پذیرش عنوان «رهبران» جنبش سبز نیز سرباز زدند و خود را «همراهان» مردم خواندند؛ عنوانی که نه از سنخ فروتنی های رایج (که گاه از هر تکبری بدترند)، که برخاسته از فهم تحول مهم اجتماع پیرامونشان بود. سیاستمداران حرفه ای اما، همچنان در توهم فضای محدود پیرامون خود محبوس ماندند و به بازی سیاسی مألوف خویش ادامه دادند.

آن معترض میانسال خیابان آزادی که از توهینی که به شعورش شده بود می گریست راست می گفت. هیچ کس جز خود مردم، حق تصمیم گیری درباره حق مردم را ندارد.

نخبگان سیاسی منتقد مشی کنونی نظام، که بخش قابل توجهی از آن ها با تحمل حبس، احضارهای پیاپی به مراکز امنیتی، از دست دادن شغل و شنیدن ناسزاگویی های مستمر دستگاه های تبلیغاتی اقتدارگرایان (از صدا و سیما گرفته تا خطبه های نماز جمعه)، متحمل هزینه های زیادی هم شده اند، اگر از «حق» و «طلب»ی  می‌گذرند، از حقوق شخصی خویش است، وگرنه می دانند که از «حق الناس»، خدای عالمیان هم نمی تواند بگذرد.

اگر همه خانواده های شهدای جنبش سبز هم به مادر قهرمان سهراب اعرابی اقتدا کنند و اعلام کنند که از خون فرزندانشان گذشت کرده اند، شرط این گذشت قهرمانانه آن ها، تحقق حقوق مردم است. صدالبته میلیون ها مردم معترض به شیوه حکمرانی رایج نشان داده اند که حفظ منافع ملی شان را بالاتر از منافع، عقده ها و کینه های شخصی خود می شمارند.

اما پاسداشت از حق الناس، در صدر فهرست مطالباتی است که تحقق آن، حفظ منافع ملی را ممکن می سازد. زخم های دل های این مردم، زمانی که مشاهده کنند که رأی آنها پاس داشته می شود و این پاسداشت «نهادینه» شده و صرفا حاصل چانی زنی ها و تغییرات زودگذر نیست، خودبخود التیام می یابد. نادیده گرفتن حق الناس اما، همه دستاوردهای مهم تلاش هایشان را بر باد خواهد داد و دست اقتدارگرایان را در گرفتن انتقام انتخابات ۹۲ در انتخابات های بعدی، باز خواهد گذاشت.

منابع خبر

اخبار مرتبط