سلام بر تو ای سرور تمام تشنگان عالم، ای علمدار کربلا

به گزارش خبرنگار مهر، آبی برای رفع عطش در گلو نریخت، جان داد تشنه کام و به خاک آبرو نریخت، دستش ز دست رفت و به دندان گرفت، کاخ بلند همت خود را فرو نریخت.

باز خورشید تشنه کام تاسوعا، در غروب تلخ کام انسانیت، خون آلود، طلوع کرد.

امروز نینوا خون گریه می‌کند و مشک‌ها از عرق شرم جاری‌اند و نخل‌های علقمه، تکیه‌گاه اشک‌های زینب(س) شده‌اند.

فریاد حنجره‌ام در هوای تلخ محرم خشکیده است و لب‌هایم در تکلم نام عباس(ع) گُر گرفته‌اند. نمی‌دانم امروز چه رازی دارد که هر بار وجودم را عطشی بغض آلود و کربلایی ماتم گرفته، فرا می‌گیرد.

از کجا به بارگاه دست‌های بریده‌ات مشرف شوم. به خدا که زبان در بیان وجود تو گنگ می‌شود و قلم در وصف مردانگی ات خشک. اما امروز می‌خواهم دلم را به ضریح خون آلودت گره بزنم.

در گرماگرم عطش و زخم، در طوفان خستگی، پس از نبردی سخت، به آب رسیدی. چه حسرتی بر دل فرات گذاشتی؛ آن‌گاه که عشق را به فرات نفروختی و آدم را آبرو بخشیدی.

"نمی‌دانم امروز چه رازی دارد که هر بار وجودم را عطشی بغض آلود و کربلایی ماتم گرفته، فرا می‌گیرد.از کجا به بارگاه دست‌های بریده‌ات مشرف شوم"

چه غافلند، گرگ‌های درنده خو، که مشکت را تیر باران کردند. عطرصبر تو با تیر لبریز نمی‌شود. اما آنان وجودت را غرق خون کردند.

چشم باز کردی و عاشقانه دیده در دیده مولایت دوختی. می‌دانم حکایت تو، حکایت آب نیست. حکایت طعم خوش نگاه حسین است.

امروز ساحل فرات خون سرخ تو را در بر می‌گیرد، دستی را بر پیشانیت حس می‌کنی، حسین(ع) خون چشمانت را پاک می‌کند تا تو چشم باز کنی.

مولا رو به یاران می‌گوید: به خیمه‌ها بگویید قامت رشید ماهش، چاک چاک بر خاک افتاده و از تیرهای مکرر پر پر شده است اما عطری بهشتی سراسر دشت کربلا را فرا گرفته است.

بگویید علمدار، فدایی مولا شد تا آسمان بهشت، جولانگاه پرواز عاشقانه‌اش باشد.

روز نهم محرم، بزرگداشت شهادت اسوه ایثار و ادب، دلاوری و وفا، حضرت اباالفضل عباس (ع) بر همه عاشقان و دوستداران حسینی تسلیت باد.

......................
الهام حلاجیان

 

.