روزی که تهمت و افترا در روزنامهها زیاد است!
در روزی که بیشتر روزنامههای ایران، بخشی از مطالب خود را به ویژه در صفحه نخست به رحلت آیتالله خوشوقت اختصاص دادهاند، تهمت و افتراهای انتخاباتی نیز در روزنامهها زیاد است؛ هر چند کشور مسائل بسیار مهمتری هم داشته باشد؛ از وضعیت بهداشت و زندگی مردم گرفته تا سیاست خارجی و آینده روابط با همسایگان.
ده هزار پزشک در کشور گم شدهاند
روزنامه بهار نوشته است، ده هزار و پانصد فارغالتحصیل پزشکی کشور در پنج سال گذشته در وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی نامنویسی نکردهاند. در واقع هیچ نامی از این پزشکان در وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی ثبت نشده و هیچ مراجعهای برای طبابت و اشتغال به حرفه پزشکی نداشتهاند.
بهار سخنان علیرضا زالی، عضو شورایعالی نظام پزشکی را نقل کرده که گفته، این افراد دو دستهاند: یک گروه افرادی که بعد از فارغالتحصیلی، تمایلی برای اشتغال در حرفه پزشکی نداشته و جذب مشاغل دیگر شدهاند و گروه دیگر نیز از کشور مهاجرت کردهاند که البته آماری از پزشکان مهاجرت کرده نداریم.
او ادامه داد: «نظام پزشکی تا به حال نتوانسته از ظرفیتهایش، آن طور که شایسته است استفاده کند، این موضوع به این دلیل است که معمولا جریانهای دولتی، نظام پزشکی را رقیب خودشان میدانند و از دخالت پزشکان در امور مربوط به خودشان جلوگیری کردهاند. به همین دلیل رفتاری که ما در حال حاضر در جامعه پزشکی از بسیاری از پزشکان میبینیم، رفتاری انفعالی و همراه با سرخوردگی است.
"در واقع هیچ نامی از این پزشکان در وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی ثبت نشده و هیچ مراجعهای برای طبابت و اشتغال به حرفه پزشکی نداشتهاند"
در واقع، حجم مطالبات پزشکان انباشته شده و پاسخی به آن داده نشده است؛ بنابراین، سازمان نظام پزشکی، باید بتواند این مشکلات را حل کند و با نهادهای مختلف وارد مذاکره شود.»
زالی به نکات دیگری هم اشاره کرد: «در حال حاضر، مشکلات درمانی مردم بسیار زیاد است و هزینههای درمان هم بالاست و به طور قطع، این وضعیت در سال ۹۲ بدتر خواهد شد، این موضوعی است که سازمان نظام پزشکی هم آن را نمیپسندد پس وظیفه این نهاد است که مطالبات مردم را از وزارت بهداشت پیگیری کند».
تخلفات ارزی بانکها همچنان ادامه دارد
چندین روزنامه تغییرات در سیاستهای ارزی دولت را مورد توجه قرار دادهاند. از جمله تهران امروز با اشاره به اعلام خبر عرضه گسترده یورو و یوان در مرکز مبادلات نوشته است: طبق مقررات پولی، بانکی و ارز و بخشنامههای بانک مرکزی تمامی معاملات ارزی باید در سیستم بانکی و شبکه صرافیهای مجاز انجام شده و به ثبت برسد؛ بنابراین خارج از این دو بخش معامله غیرقانونی است.
از اوایل هفته آینده، امکان تبدیل ارز دارندگان یورو، دلار و روبل و تبدیل آن به یوآن چین با سهولت در مرکز مبادلات ارزی فراهم خواهد شد. در همین رابطه مقامی مسئول که در جلسه مسئولان بانک مرکزی با واردکنندگان حضور داشته با اعلام جزییات این جلسه، گفته است: «به دستور رئیس کل بانک مرکزی، هفته آینده مقدار مناسب و زیادی از یورو و یوآن چین در مرکز مبادلات ارزی تزریق خواهد شد تا این مرکز بتواند به تقاضای تمام واردکنندگانی که در نوبت انتظار دریافت ارز هستند، پاسخ دهد». در واقع مرکز مبادلات ارزی و بانک مرکزی متعهد شدند تا ارز مورد نیاز متقاضیان را به یورو، یوآن چین به میزان کافی تأمین کنند.
از سوی دیگر، روزنامه آرمان خبر داده که «مسأله تخلفات ارزی بانکها که در پی ارائه نشدن مابهالتفاوت ارز دریافتی بانکها عنوان شده بود، در حالی در سال جاری مطرح شده که اخیرا تخلفات تازهتری از بانکها مطرح شده است».
پیش از این بانک مرکزی دلیل برداشت شبانه از بانکها را تخلفات ارزی آنها عنوان کرده بود که گویا این مسأله در تعهدات دیگر بانکها نیز خود را نشان داده است؛ بنابراین، برخی بانکهای خصوصی در ازای تعهدات خود نسبت به پرداخت ارز به واردکنندگان و تولید کنندگان پایبند نبوده و با عدم پرداخت بموقع مشتریان خود را دچار ضرر و زیانهای هنگفتی کردهاند.
به گزارش ایسنا، افزایش قیمت نرخ ارز از سال گذشته تاکنون موجب شده تا برخی از بانکها به تعهدات ارزی خود نسبت به مشتریان خود عمل نکنند و در این بین بسیاری از تولید کنندگان برای تهیه و خرید مواد اولیه خود و همچنین واردکنندگان با مشکلات ترخیص کالا از گمرک مواجه شوند، چرا که بانکها یا ارزها را بموقع به دست مشتری و خریداران آنها نمیرسانند یا مدارک لازم برای ترخیص کالا را نمیدهند.
دولت احمدینژاد از مریخ که نیامده!
روزنامه آرمان در مطلبی دیگر اظهارت امیر محبیان را پراهمیت قلمداد کرده که دولت احمدینژاد را واقعیت و مولود فضای سیاسی دانسته و گفته: نگرش اولیه نسبت به دولتهای احمدینژاد از سوی هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان مبتنی بر نوعی افراط بود و این افراط در قضاوت اما از سوی دیگر هنوز ادامه دارد.
بعضیها به گونهای برخورد میکنند که گویی دولت احمدینژاد از مریخ آمده و آنان هیچ نقشی در ظهور آن نداشتهاند، در حالی که هم اصلاح طلبان و هم اصولگرایان و هم هاشمی البته به گونهای دیگر، جریاناتی را شکل دادند که تفکر احمدنژادی و مدل رفتاری این دولت به عنوان یک واقعیت در جامعه مقبولیت و تجلی یافت.
"به همین دلیل رفتاری که ما در حال حاضر در جامعه پزشکی از بسیاری از پزشکان میبینیم، رفتاری انفعالی و همراه با سرخوردگی است"
وی با بیان اینکه تردیدی وجود ندارد که احمدینژاد از میان اصولگرایان و حتی از منتهیالیه طیف چپ اصولگرایان بود، تصریح کرد: همه از زمان شهرداری دکتر احمدینژاد تلاش میکردند او به عنوان سمبل گفتمان عدالت در قوه مجریه حضور یابد. درست است که بعضی از اصولگرایان، کاندیداهای دیگری هم داشتند ولی حضور هاشمی عملا فضایی را ایجاد کرد که به شکل طبیعی فقط احمدینژاد میتوانست رشد یابد. محبیان خاطرنشان کرد: هم هاشمی و نقاط ضعف دولت او و هم خاتمی و افراط در سیاسیکاری اطرافیانش و هم اصولگرایان و کسانی که فقط میخواستند رقیب بر قدرت نباشد؛ هر چه باداباد باید مسئولیت شرایط کنونی را بپذیرند. هر چند بهواقع معتقدم هنوز هم جو سیاسی ما مملو از احساس است. مخالفان و موافقان احمدینژاد هر دو احساسی قضاوت میکنند.
وی با اشاره به اینکه دولت احمدینژاد هم دولتی است نظیر سایر دولتها که هم نقاط ضعف دارد و هم نقاط قوت، یادآور شد: بر این باورم فاجعه آن نیست که کسی بر سریر قدرت مینشیند و برخلاف خیالات ما عمل میکند؛ مشکل آنجاست که هنوز فکر میکنیم افراد معجزه میکنند و نیازی به سیستم و تیم و برنامه نیست. وی با تاکید بر اینکه باید در جامعه قانون آنچنان اصالت و قدرتی داشته باشد که هیچ فردی نتواند خلاف آن عمل کند، اذعان کرد: باید فضایی در کشور ایجاد شود که هر کس ولو یک فرد از اپوزیسیون هم رئیس جمهور شد نگرانی نداشته باشیم.
صادرات گاز به پاکستان، ضرر یا منفعت؟
نهایی شدن صادرات گاز ایران به پاکستان، دیگر مسأله مهم اقتصادی و سیاسی امروز روزنامههاست. ترکان معاون اسبق برنامهریزی وزارت نفت با بیان اینکه ایران هیچگاه تخفیف یا امتیاز سی ساله گازی به پاکستان نمیدهد، خواستار امضای قراردادهای فصلی گاز شده و به آرمان گفته: همسایهها بدانند دوران تحریم نفت و گاز ایران تمام میشود.
عماد حسینی، سخنگوی کمیسیون انرژی مجالس هفتم و هشتم نیز در ارزیابی سود و زیان صادرات گاز به پاکستان اظهار داشته است که خطوط لوله نفت و گاز همیشه یک ضرورت اجتنابناپذیر برای همه کشورها بوده است، چراکه از جمله منافعی که این کار به همراه دارد تأثیرگذاری در تعاملات، صرفه داخل و موقعیتهای استراتژیکی است که با این کار میتواند به همراه داشته باشد.
"تخلفات ارزی بانکها همچنان ادامه داردچندین روزنامه تغییرات در سیاستهای ارزی دولت را مورد توجه قرار دادهاند"
در مورد ایران نیز وضع به همین صورت است، چرا که ایران از طرفهای دیگری مانند شمال با کشورهایی مثل روسیه روبهرو است که کشورهای دیگر را تغذیه میکند. از جهت جنوب امکان صادرات به صورت خط لوله وجود ندارد و از جهت شرق کشورهایی مانند هند و پاکستان برای ورود ایران به دیگر کشورها به چشم میخورد. البته خط صادراتی ایران به ترکیه نیز از این کشور فراتر نرفته و در نهایت ایران برای ورود به بازارهای گازی جهان باید از کشورهایی مانند هند و پاکستان استفاده کند. در این صورت اگر ایران بتواند اعتماد این کشورها را به گونهای جلب کند که از مسیر ترانزیتی آنها برای عبور به دیگر کشورها و صادرات گاز خود به کشورهای مختلف استفاده کند، میتوان گفت که این قرارداد به صورت دوسر سود برای ایران و پاکستان است اما در غیر این صورت این قرارداد تنها برای صادرات گاز ایران به پاکستان بوده و منفعتی برای ایران به همراه ندارد. البته تاکنون پاکستانیها تمایل چندانی به قطعی شدن این قرارداد از خود نشان نداده بودند و این در حالی بود که به شدت به گاز ایران نیاز داشتند.
در شرایط فعلی این قرارداد با ارائه تسهیلات از سوی ایران به صورت ارائه وام دوباره از سرگرفته شده است. بیشتر تلاشی که ایران در این زمینه انجام میدهد این است که با ارائه امتیاز به پاکستان راهی برای ورود به دیگر بازارهای گازی برای خود باز کند. البته باید تاکید کرد که ایران در شرایط فعلی گاز مازادی برای صادرات ندارد، چرا که میزان تولید و مصرفش با یکدیگر برابر است. هرچند که در قراردادی که اخیرا میان دو کشور ایران و پاکستان به نتیجه رسیده، مبدا صادرات سال ۹۳ عنوان شده است. به طور قطع اهداف ایران از به نتیجه رسیدن این قرارداد ورود به بازارهای دیگر گازی است اما باید تاکید کرد در صورت فراموش شدن این هدف و صادرات صرف به کشور پاکستان باید عنوان کرد که ایران یک امتیاز گازی بزرگ را در اختیار پاکستان قرار داده است.
"در واقع مرکز مبادلات ارزی و بانک مرکزی متعهد شدند تا ارز مورد نیاز متقاضیان را به یورو، یوآن چین به میزان کافی تأمین کنند"مساله دیگری که باید به آن توجه کرد این است که ایران باید با ارائه تسهیلات به پاکستان، در نهایت خط لوله صادراتی را به نام خود میکرد. در این میان شاید بهتر باشد که مجلس نیز در جریان مذاکرات قرار گیرد و برای صیانت از منابع هیدروکربوری کشور، به این منابع نظارت داشته باشد.
ضرورت تشدید ریسک آمریکا در مقابل ایران
دکتر ناصر هادیان در سرمقاله امروز ابتکار به بررسی برخورد ایران و آمریکا پرداخته و با آوردن مقدمهای که بر مبنای آن، ثابت کرده، سیاست آمریکا در مقابل ایران، سیاست مهار است گفته: «سیاست ما خلاقانه و ابتکاری نبوده است و فقط دست بسته نشستهایم و به سیاستهای آنها عکس العل نشان میدهیم. مثلا آنها ایران را تحریم میکنند و ما فقط دنبال این هستیم که سیاست تحریم را دور بزنیم. این رویکرد واکنشی و منفعلانه باید عوض شود.
باید دید استراتژیک داشت و رصد کرد که چه اتفاقاتی در حال وقوع است و سیاست مبتکرانهای را در مقابل تحرکات آنها طراحی کرد».
وی در ادامه میگوید: ممکن است من بر اساس محاسبات و تحلیلهای خودم بگویم که جنگ رخ نمیدهد، چرا که بر اساس دلایلی که ذکر کردم احمقانه است که آمریکا و اسرائیل دست به اقدام نظامی علیه ایران بزند. اما بنا کردن سرنوشت کشور بر اساس تحلیلهای شخصی، امری به غایت اشتباه است.
من بیش از آنکه نگران جنگ برنامه ریزی شده باشم، نگران جنگ حادثهای و تصادفی هستم. به هر حال شرایط کنونی بحرانی است و ما به طور مداوم در حال تفسیر و تحلیل اعمال یکدیگر هستیم، ناگهان اتفاقی میافتد که شرایط جنگ را مهیا میکند.
"درست است که بعضی از اصولگرایان، کاندیداهای دیگری هم داشتند ولی حضور هاشمی عملا فضایی را ایجاد کرد که به شکل طبیعی فقط احمدینژاد میتوانست رشد یابد"
بنابراین ما باید مراقب باشیم که جنگ تصادفی رخ ندهد که اصلا چنین جنگی به صلاح کشور و نظام نیست.
برای مقابله با جنگ احتمالی ما سه مرحله را باید در نظر بگیریم و برای آن طرح ریزی کنیم: اول پیشدستی (preemption) دوم بازدارندگی (deterrence) و سوم بحث تلافی (retaliation).
الف) پیشدستی: به نظر من در مورد اسرائیل بحث پیش دستی از اهمیت برخوردار است. باید موقعیت ایران را در مقابل اسرائیل در نظر گرفت. من قبلا بحثی را در مورد موازنه و ناموازنه در منطقه خاورمیانه و زیر منطقه خلیج فارس طرح کردهام.
در منطقه خاورمیانه ناموازنهای وجود داشته که اسرائیل به صورت قدرت هژمون (مسلط) عمل میکرده است و لیکن شرایط منطقه در یک دهه اخیر به گونهای پیش رفت که این ناموازنه به نوعی موازنه تبدیل شده است. این تغییر البته در عالم واقع رخ نداده بلکه از نظر ادراک (perception) به وقوع پیوسته است. در دنیای سیاست هم معمولا بر اساس ادراک تصمیم گیری میشود و نه بر اساس واقعیت. به عبارت دیگر درکی در سطح منطقه در حال شکل گیری است که بر اساس درک از موازنه است. در حالی که این درک درست نیست؛ یعنی حتی اگر ما سلاح هم داشته باشیم، توان ضربه زنی دوم را نداریم در حالی که اسرائیل دارای این قابلیت است.
"صادرات گاز به پاکستان، ضرر یا منفعت؟ نهایی شدن صادرات گاز ایران به پاکستان، دیگر مسأله مهم اقتصادی و سیاسی امروز روزنامههاست"بنابراین در عالم واقع مسأله تغییر موازنه درست نیست. اما با این وجود، اسرائیل نمیخواهد در سطح درک و مفهوم هم توازنی بین ایران و اسرائیل شکل گیرد. وقتی به صورت کلان نگاه میکنیم میبینیم که اسرائیل هر روز ما را تهدید میکند و کشورهای غربی اسرائیل را از دست زدن به حمله نظامی به ایران بر حذر میدارند. این نشان میدهد که اسرائیل قدرتی دارد که میتواند دست به چنین اقدامی بزند. در مقابل این تهدیدات ما فقط میگوییم دست به اقدام بازدارنده یا تلافی جویانه خواهیم زد.
ما باید به این دقت کنیم که چگونه فضا و موضوع چارچوب بندی (framing) میشود. به نظر من ما باید این چارچوب بندی را تغییر دهیم. بنابراین در مورد اسرائیل، بحث پیش دستی مهم است. یعنی ما باید بگوییم که ما اگر یقین کنیم که اسرائیل قرار است به ما حمله کند ما میتوانیم دست به رویکردهای پیش دستانه بزنیم. این مسأله میتواند خیلی مبهم طرح شود؛ دلیلی ندارد که باز شود.
"در مورد ایران نیز وضع به همین صورت است، چرا که ایران از طرفهای دیگری مانند شمال با کشورهایی مثل روسیه روبهرو است که کشورهای دیگر را تغذیه میکند"
ب) بازدارندگی: به نظر من، ما به دو نوع بازدارندگی باید توجه کنیم: هم بازدارندگی سخت و هم بازدارندگی نرم. از سوی دیگر بازدارندگی تاکتیکی و استراتژیک هم داریم. در مورد بازدارنگی سخت ما باید زیرساختهایی را درست کنیم درجاهایی که توان پاسخگویی و ضربه زنی به منابع تهدید کننده و یا موتلفین آنها را داشته باشد. مثلا در افغانستان، لبنان، آذربایجان، سوریه و... باید زیرساختهایی درست کنیم که حالت بازدارندگی داشته باشد.
علاوه بر این توانایی موشک ایران، نوع دیگری از بازدارندگی سخت است. اما به نظر من بازدارندگی نرم خیلی مهم است. در مورد بازدارندگی نرم باید به این نکته توجه داشت که اولا شعارهای تند بد نیست ولی باید عقلانی و باورکردنی (credible) باشد. ما باید توان قابل باور خود را اعلام کنیم؛ یعنی وقتی شعار میدهیم که ما در عرض یک ساعت طرف مقابل را نابود میکنیم، همه نفهمند که این بلوف است و قابل باور نباشد. دوما آزادی و دموکراسی در ایران اگرچه به صورت ارزش و فی ذاته مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد ولی امروز از نظر بازدارندگی برای ما اهمیت دارد.
"از جهت جنوب امکان صادرات به صورت خط لوله وجود ندارد و از جهت شرق کشورهایی مانند هند و پاکستان برای ورود ایران به دیگر کشورها به چشم میخورد"یعنی این مسئله، عاملی است که میتواند طرف ما را از عملیات باز بدارد. مثلا امروز، آزادی زندانیان سیاسی، نه تنها به عنوان یک ارزش مطرح است بلکه امروز به عنوان یک عامل بازدارنده اهیمت دارد. در شرایط کنونی کشور، این اقدام، عملی به شدت خردمندانه است. سوما ما باید آمادگی خود را برای تغییر بعضی رفتارها نشان دهیم. یعنی باید به طرف علامتهایی نشان دهیم که حاضریم کارهایی را انجام بدهیم.
این مسأله میتواند به شکاف در بین قدرتهای بزرگ در مورد ایران منجر شود. بنابراین اعلام آمادگی برای تغییر برخی از رفتارها، میتواند عامل بازدارندهای محسوب شود. نکته چهارم در مورد بازدارندگی این است که ما باید طرح کنیم که پاسخ ما متناسب (proportionate) نخواهد بود. بحث تناسب و عدم تناسب بحث جا افتادهای در روابط بینالملل است. این مسأله مهم است که طرف ما بداند که در صورت حمله پاسخ ما غیر متناسب (disproportionate) خواهد بود.
"البته خط صادراتی ایران به ترکیه نیز از این کشور فراتر نرفته و در نهایت ایران برای ورود به بازارهای گازی جهان باید از کشورهایی مانند هند و پاکستان استفاده کند"نکته دیگری که باید اعلام کنیم این است که در صورت حمله چه تعداد افراد کشته خواهند شد. مطالعهای اخیرا خسرو بایگان سمنانی، پژوهشگر ایرانی ساکن یوتای آمریکا انجام داده بود و اشاره کرده بود که در صورت حمله به تاسیسات هستهای نظنز و اصفهان دهها هزار نفر از مردم اصفهان کشته خواهند شد. ما روی این مسأله مانور لازم را انجام ندادیم. غرب نمیتواند مدعی شود که این کشتهها حاشیهای و غیر عمد (collateral) بوده است. وقتی میداند که در صورت حمله این تعداد کشته میشوند، دیگر نمیتواند بگوید که این قربانیان غیر عمد و به صورت حاشیهای کشته شدهاند.
بنابراین به عنوان یک عامل بازندارنده این مسأله به صورت صریح و مشخص مطرح شود. علاوه بر این، باید اعلام شود که چنانچه حملهای به ایران صورت گیرد کارکنان و بازرسان آژانس از ایران اخراج میشوند. این مسأله در محاسبات آنها در نظر گرفته میشود که اگر به ایران حمله کنند ایران قطعا به دنبال سلاح خواهد رفت.
ج) تلافی: به هر حال چنانچه اقدامات ما در مورد پیش دستی و بازدارندگی موفق نبود و حملهای به ایران صورت گرفت به هیچ وجه مصلحت ما در گسترش سطح درگیری نیست و قطعا ما نباید جنگ را از هر منظری گسترش دهیم. عدهای طرح میکنند که اگر اسرائیل حمله کرد ما باید آمریکا را بزنیم و....
"البته تاکنون پاکستانیها تمایل چندانی به قطعی شدن این قرارداد از خود نشان نداده بودند و این در حالی بود که به شدت به گاز ایران نیاز داشتند"در حالی که به اعتقاد من گسترش دامنه جنگ قطعا به نفع ما نیست. حتما و حتما اگر اسرائیل طرف ما بود جنگ را نباید به آمریکا گسترش دهیم. اینجا صبر استراتژیک معنا مییابد؛ خیلی وقتها این اتفاق افتاده که ما را زدهاند و ما صبر پیشه کردهایم و در موقع مناسب تلافی کردهایم. مبنای تصمیم گیری ما برای تلافی، باید منافع ما باشد و نه ضربه به طرف مقابل.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران