نرگس موسوی: از ظالم دادخواهی نمی کنیم/ از ارتباط میرحسین با مردم وحشت دارند

نرگس موسوی: از ظالم دادخواهی نمی کنیم/ از ارتباط میرحسین با مردم وحشت دارند
کلمه
جنبش راه سبز - ۲۳ فروردین ۱۳۹۲

جرس: میرحسین و موسوی و زهرا رهنورد پس از ۲۰ روز بی خبری مطلق، روز سه شنبه با مادر زهرا رهنورد دیدار کردند.

نرگس موسوی، دختر کوچک نخست وزیر دوران جنگ با اعلام این خبر می گوید که به نظر می آید نه تنها پدر و مادر ما را در انفرادی رها کرده اند بلکه خود زندانبان ها هم به دنبال گردش و تفریح و زندگیشان رفته و آنها را در بایکوت ارتباطی و خبری قرار دادند.

به گزارش کلمه، دختر میرحسین و رهنورد با ابراز نگرانی از اینکه در این مدت پدر و مادرش با هیچ کدام از اعضای خانواده که پیش از گهگاهی امکان تماس تلفنی داشته اند، ارتباطی نداشته اند تصریح می کند که به نظر می رسد در حال حاضر قضیه انتخابات است و در حقیقت ترس از اینکه صحبتی بیاید بیرون و بخواهد جهت گیری شود برای انتخابات. لابد ترس و وحشتی دارند که مردم با پدر ما ارتباطی داشته باشند.

پیش از این کلمه خبر داده بود که پس از دیدار میرحسین موسوی و زهرا رهنورد با دخترانشان در روز سی ام اسفندماه، که پس از چند ماه محرومیت از ملاقات صورت گرفته بود، آنها از هر گونه تماس حتی تلفنی نیز محروم شده اند. این میزان بی خبری مطلق و بی سابقه از این دو همراه جنبش سبز، باعث نگرانی شدید خانواده شده است.

مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از بهمن ماه سال ۸۹ بدون هیچ گونه استناد قانونی در حصر خانگی به سر می برند. در قوانین تخلفات و جرائم کشور، تعبیر و مجازاتی به اسم حصر وجود ندارد.

"جرس: میرحسین و موسوی و زهرا رهنورد پس از ۲۰ روز بی خبری مطلق، روز سه شنبه با مادر زهرا رهنورد دیدار کردند"ضمن اینکه همین روند از آغاز بدون طی هرگونه فرایند قانونی شکل گرفته و در طول مدت بیش از دو سال اخیر نیز خارج از هر گونه ضوابط قانونی ادامه یافته است.

گفت و گو با نرگس موسوی را با هم می خوانیم:

آخرین خبری که از پدر و مادرتان دارید چیست؟
پدر و مادرم روز سه شنبه با مادربزرگم ملاقات داشتند. خیلی وقت بود که پدرم را از خانه بیرون نبرده بودند. مادرم را هم فکر می کنم یک ماهی بود که از خانه خارج نکرده بودند. به هرحال روز سه شنبه توانستند مادربزرگم را ملاقات کنند.
فقط مادر بزرگ؟ شما و یا فرد دیگری از خانواده در این دیدار حضور نداشتند؟
بله حتی خاله هایم و بقیه فامیل را هم اجازه ندادند و فقط مادربزرگم بودند. مادربزرگ من هم سنش بالاست نزدیک۹۰ سالش است و یک بچه اش را هم از دست داده و مامان را هم که نمی تواند ببیند.

پدرم هم داماد محبوبش بوده و پدر بزرگم هم تازه فوت کرده است. واقعا مادر بزرگ من دیگر تحمل این فشارهای اضافه را در این سن و سال ندارند. ما واقعا برایشان نگرانیم. کمااینکه فوت کردن دو تا از پدر بزرگ هایم در این دو سال اتفاق افتاده و هر دو چشم به در از دنیا رفتند که ما تا حدی مقصر آن را هم زندان بانها و دستور دهنده اش می دانیم.
آیا از قبل خبر داده شده بود؟
نه بی خبر بود. ما از روز قبل از عید، که یک ساعت پدر و مادرمان را دیدیم دیگر هیچ خبری در این ۲۰ روز از آن ها نداشتیم.

"فقط مادر بزرگ؟ شما و یا فرد دیگری از خانواده در این دیدار حضور نداشتند؟ بله حتی خاله هایم و بقیه فامیل را هم اجازه ندادند و فقط مادربزرگم بودند"به نظر می آید که پدر و مادر من را نه تنها در انفرادی رها کرده اند بلکه خود آقایان زندانبان ها هم رفته اند به دنبال گردش و تفریح و خوش گذرانی و آنها را در بایکوت ارتباطی و خبری قرار دادند.
یعنی در این ۲۰ روز با هیچ کدام از اقوام شما هم ملاقات و یا تماس نداشتند؟
نه ملاقات و نه تماس تلفنی نداشتند و همین موضوع خیلی برای ما شک بر انگیز بود. یعنی ۲۰ روز انفرادی برای اینها و نگرانی های ما از اینکه در چه وضعیتی هستند و امنیت جانی شان آیا تامین است یا خیر؟ فکر ما هزار راه رفت. تا روزی که مادربزرگم را ملاقات کردند مرتب فکر می کردیم که چه ضمانتی وجود دارد که در این ۲۰روز که تنها در آن خانه محصور هستند بلایی سرشان نیاورده اند؟ چرا نباید حتی یک تماس تلفنی باشد؟ یا مثلا ما چه کار کردیم که به عنوان فرزندان زندانیان سیاسی اجازه حتی تماس تلفنی نداریم؟ ملاقات که هیچ. هفته ای چند ساعت باید ملاقات داشته باشیم هرچند که در اصل همچنان ما معتقدیم حصر غیر قانونی است و در قانون هم نیامده چنین چیزی وجود ندارد.
فکر می کنید که این بی خبری دلیل خاصی دارد؟
کلا تیم زندانبان ها تا بالاترین رده های سلسه مراتب شان، که ممکن است خود حکومت را هم شامل شود، بدذاتی عجیبی دارند و خیر ما را هم نمی خواهند. یعنی هر آن چه که می خواهند بدی و بدخواهی برای ما و خانواده مان است این که همیشه بوده و الان قضیه انتخابات است و در حقیقت ترس از اینکه صحبتی بیاید بیرون و بخواهد جهت گیری شود در شرکت در انتخابات.

من فکر می کنم لابد ترس و وحشتی دارند که مردم با پدر ما ارتباطی داشته باشند. وگرنه چرا محدودیت های امنیتی بیشتری ایجاد کردند چون قبلا به این شدت نبود.
اما پیش از این در گفت و گوها و یا اخبار داشتیم که چند ماه شما ملاقات و تماس نداشتید.
بله در این دو سال ما دو تا سه ماه یک دوماه و نیم دو تا چهار ماه ارتباط نداشتیم ولی به هر حال همیشه می گذاشتند که چند وقت یک بار با مادر بزرگم و یا بقیه تلفنی صحبت کنند الان مانع آن هم شده بودند و همین ما را نگران کرده بود. باید از خودشان پرسید که دردشان چیست.
آیا شما پیگیری های قضایی هم در این مدت داشتید؟
از آنجایی که هیچ ارگانی پاسخگوی این حصر نبوده و هیچ کس در حقیقت به عهده نگرفته مسئولیت حصر را و همیشه پاس دادند به یکدیگر که مثلا ما نبودیم و فلان ارگان بوده منطقا امکان پیگیری قضایی نداریم. ضمن اینکه ظلم و دادخواهی را از ظالم داشته باشیم؟ اینکه نمی شود که خودشان ظلم کردند حالا برویم ازشان دادخواهی کنیم؟ نه ما تا به حال این کار را نکردیم. صدایمان فقط در درجه اول به خدا و مردم و مراجع بین المللی رساندیم.
مردم گفت و گوی شما را می خوانند، سخنی با آن ها دارید؟
اینکه من دلم می خواهد همه این را بدانند که ما هیچ ارتباطی با پدر و مادرمان نداریم و آن ها از حداقل های زندانی سیاسی، حداقل امکانات و اختیارات برخوردار نیستند.

"مادربزرگ من هم سنش بالاست نزدیک۹۰ سالش است و یک بچه اش را هم از دست داده و مامان را هم که نمی تواند ببیند"ما نمی دانیم در آن خلوت و پشت آن درها چه می گذرد. هر لحظه از این دوسال برای ما پر از نگرانی و فشار بوده و زندانبانها غیر از ترس و یا بدجنسی هیچ دلیل دیگری برای این رفتارشان نمیتوانند داشته باشند. ضمن اینکه همه ی خانواده ما به این قضیه تاکید دارند که این حصر غیر قانونی است و کلمه حصر را در قانون نداریم. حصری که دو سال است پدر و مادر ما غیر قانونی گرفتار آنند. تاکید می کنم نه تنها باید آن ها را آزاد کنند بلکه باید توضیح بدهند.

این یک بخش قضیه است، نکته ی بعدی هم اینکه وقتی ما را بردند بازجویی یک سری از اموالمان را گرفتند که خودشان گفتند تا آخر روز وسایلتان را که وسایل الکترونیکی و کتاب و سی دی و اینها بود تحویل میدهیم، اما الان ۳ ماه شده که وسایل ما را دزدیدند هنوز تحویل نداده اند.
 

منابع خبر

اخبار مرتبط