صدا و سیما باید به سمت استقلال از بودجه دولتی حرکت کند / نظارت نخبگانی؛ ضرورت اصلی تلویزیون / صدا و سیما مستقل نیست

صدا و سیما باید به سمت استقلال از بودجه دولتی حرکت کند / نظارت نخبگانی؛ ضرورت اصلی تلویزیون / صدا و سیما مستقل نیست
خبرگزاری دانشجو
خبرگزاری دانشجو - ۳۰ آذر ۱۳۹۹

صداسیما به عنوان رسمی‌ترین رسانه‌ی جمعی کشور، نقش مهمی در اطلاع‌رسانی و روایتگری وقایع ایران و جهان دارد؛ در بزنگاه‌هایی چون حمله تروریستی داعش به مجلس، دی ۹۶، آبان ۹۸ و ترور شهید محسن فخری‌زاده این نقش‌آفرینی به مراتب حساس‌تر از روزهای عادی است اما بررسی‌های کوتاه در رابطه با عملکرد رسانه ملی، نشان از ضعف آن دارد.

برای گفتگو پیرامون این موضوع، سراغ محسن گودرزی مدرس و پژوهشگر علوم ارتباطات و رسانه رفتیم؛ آنچه در ادامه می‌آید مشروح این گفتگو است.

خبرگزاری دانشجو: تغییر ناگهانی قیمت بنزین در آبان ۹۸، منجر به حجم وسیعی از اعتراضات مردمی شد؛ هرچند دولت در به وجود آوردن آن شرایط نقش گسترده‌ای داشت اما نقش رسانه‌ها در آن ماجرا قابل چشم پوشی نیست.

رئیس صداسیما در اظهاراتی پیرامون این موضوع گفت:«رسانه‌ی ملی برای اطلاع‌رسانی ماجرای بنزین کم کاری نکرده است.» عملکرد صداسیما از اطلاع رسانی تا اقناع افکار عمومی را در ماجرای بنزین چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

گودرزی: عملکرد صداسیما در ماجرای آبان ۹۸ از ابعاد مختلف قابل بررسی است؛ دست صداسیما برای بسیاری از برنامه‌سازی‌ها و اطلاع رسانی‌ها در آن ماجرا بسته بود؛ صداسیما به عنوان رسانه‌ی ملی موظف به پایبندی به دستورات و چارچوب­های ارائه شده از سوی نهادهای بالادستی است و نمی‌تواند خارج از ضوابط مشخص شده از سوی این نهادها عمل کند؛ این واقعیت وجود دارد که صداسیما در مواقع بحران قادر به کنش­گری مستقل از نهادهایی مثل شورای عالی امنیت ملی نیست؛ درک درست عملکرد صدا و سیما در ماجرای آبان ۹۸ در چنین چارچوبی به دست می‌­آید.

ضمن آنکه این ادعا که رسانه­‌ها مستقل هستند صرفا استعاره‌ه­ای شبه روشنفکرانه است؛ با نگاهی گذرا به رسانه­های دنیا متوجه می­شویم که اساسا چیزی به نام رسانه‌ی مستقل وجود ندارد؛ برای مثال بی‌بی‌سی هرگز نمی­تواند خاندان سلطنتی انگلستان را زیر سوال ببرد، صدای آمریکا هرگز نمی‌تواند آیپک را به چالش کشد؛ راشاتودی هرگز نمی­تواند نظام حاکم روسیه را زیر سوال ببرد و.... بنابراین مدت­هاست که ادعای رسانه مستقل از سوی اندیشمندان علوم انسانی با چالش جدی روبرو شده؛ برای مثال هرمان و چامسکی به گوشه­ای از این چالش در قالب مدل پروپاگاندای رسانه­‌های آمریکایی اشاره کرده­اند یا شیلر با طرح موضوع امپریالیسم رسانه­ای، گوشه­ای دیگر از این مسئله را روشن کرد. حوزه نظری اقتصاد سیاسی ارتباطات ناظر بر همین اصل اساسی است که چیزی به نام رسانه مستقل، صرفا اسطوره­ای دست نیافتنی است.

فریاد و انتقاد برخی در داخل کشور از مستقل نبودن رسانه ملی ناظر به تزهای شبه روشنفکرانه است. دلیل چنین موضع­گیری‌­هایی یا برآمده از عدم اطلاع از دنیای پیچیده اقتصاد سیاسی رسانه است یا عناد و دشمنی با نظام سیاسی؛ عملکرد رسانه‌ی ملی در آبان ۹۸ را باید در همین چارچوب تحلیل کرد؛ صداسیما به عنوان رسانه­ای ملی به نظام سیاسی جمهوری اسلامی وابسته است و در چارچوب تصمیمات کلانِ نهادهای بالادستی عمل می­‌کند.

خبرگزاری دانشجو: یکی از دلایلی که در رابطه با ضعف صداسیما مطرح می‌شود، وجود چند ارگان برای مدیریت رسانه‌ی ملی ا‌ست؛ مانند تامین بودجه‌ی صدا سیما توسط دولت، انتخاب رئیس رسانه‌ی ملی توسط رهبر انقلاب و تصویب بودجه صدا و سیما توسط مجلس؛ آیا تامین بودجه توسط دولت، صداسیما را به روابط عمومی دولت تبدیل کرده است؟

گودرزی: آنچه پیشتر درباره استقلال صداسیما گفته شد پیرامون ابعاد محتوایی آن بود؛ با این وجود، صداسیما باید به سمت استقلال بیشتر از بودجه دولتی پیش رود؛ استقلال نسبی از بودجه دولتی می‌­تواند در خدمت توسعه‌ی ملی قرار گیرد؛ به این معنا که رسانه، به دور از ملاحظات سیاسی و مالی، ایرادها و اشکالات اجرایی دولت را فریاد زند و به نوعی بازوی اصلاحی دولت محسوب شود؛ در حالی که در حال حاضر صداسیما بعضا به مثابه روابط عمومی دولت عمل می‌کند اما با استقلال مالی بیشتر از دولت می­تواند در کنار پوششِ خدمات و فعالیت‌­های دولت، با آزادی عمل بیشتری ایرادها و نواقص را هم گوشزد کند؛ آن وقت، اعتماد عمومی به نهاد دولت و رسانه نیز ارتقا پیدا می­کند و دامنه اثرگذاری رسانه افزایش می‌­یابد؛ اتفاقاتی که در نهایت به توسعه‌ی سریع­تر بخش­های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی منجر خواهد شد.

خبرگزاری دانشجو: استقلال مالی صداسیما از بودجه‌ی دولتی تا چه حد ممکن است و چه پیامدی خواهد داشت؟

گودرزی: در چند سال اخیر حرکت­هایی برای رسیدن به این استقلال نسبی مالی صورت گرفته است که البته انتقادهایی هم به آن وارد است؛ آن­چه مسلم است وابستگی بودجه‌‌ی صداسیما به دولت است و قطع کامل این وابستگی نیازمند برنامه­ریزی و وضع قوانین جدید است؛ در چنین شرایطی می­توان این وابستگی را کمتر کرد که از نظر ارتباطاتی کار درستی است اما این کار نباید به عملکرد حرفه­ای و برنامه­سازی صدا و سیما لطمه وارد کند و کیفیت محتوایی را تنزل دهد؛ از طرف دیگر، استقلال از بودجه‌ی دولتی نباید موجب شود که صداسیما در اختیار دستِ نامرئی بازار افتد؛ در آن صورت صداسیما به آنتن سرمایه‌­داری بدل می­شود و هر کس که پول بیشتر دهد، می­تواند به تبلیغ برند تجاری یا فکری خود بپردازد؛ این حرکت صدمات جبران‌ناپذیری برجای می‌گذارد و در نهایت ملی بودن صدا و سیما را زیر سوال برد.

بنابراین استقلال از بودجه دولتی درست است اما باید کم و کیف آن مشخص شود؛ شاید نتوان و نباید چنین استقلالی به طور صددرصدی محقق شود؛ با وجود این، حرکت صدا و سیما به سمت درآمدزایی برای جایگزینی آن درآمد با بخشی از بودجه‌ی دولتی، صحیح و ضروری است. البته باید در نظر داشت که این استقلال نسبی نیازمند وضع قوانین سخت­گیرانه است تا جلوی سوءاستفاده احتمالی سرمایه­‌داری از آنتن رسانه ملی را بگیرد.

خبرگزاری دانشجو: چه راهکارها و مجموعه اقداماتی برای تغییر وضع فعلی رسانه‌ی ملی وجود دارد؟ 

گودرزی: در درجه‌ی اول، کار رسانه­ای نیازمند تیم­های قوی فکری و پشتیبانی نظری است؛ در دنیای پیچیده امروز که شاهد حضور هر چه بیش­تر رسانه­های نوین هستیم، نباید خودمان را از نظارت فکری و اندیشگانی محروم کنیم؛ سوال اساسی این است که حضور جریان­های فکری و نظری در صدا و سیما به چه میزان است؟ مدیران رسانه ملی تا چه اندازه خودشان را نیازمند چنین اندیشه­هایی می­دانند و چقدر با این جریان­ها و صاحب‌نظران ارتباط دارند؟

اگر چنین دغدغه­هایی در میان مدیران رسانه‌ی ملی برجسته شود، آن وقت شاهد شکوفایی صداسیما خواهیم بود و راه چند ده ساله را خیلی سریع طی می‌کنیم؛ خروجی پیوند نخبگانی افزایش اعتماد عمومی به رسانه و ارتقای اثرگذاری آن است.

ضمن آنکه تاثیر رسانه، موضوع بسیار پیچیده­ای است؛ هرچقدر هم صداسیما خوب عمل کند و بهترین برنامه­ها را بسازد، تا زمانی که کارآمدی سیاسی و اقتصادی وجود نداشته باشد، حرف صداسیما تاثیرگذار نخواهد بود.

آموزش و پرورش و خانواده در شکل­دهی این الگوهای شناختی اصلی­ترین نقش را دارند؛ به این معنا که مخاطبی که از کودکی یاد گرفته، غربی­ها حرف راست را می­زنند و خودی­ها دروغ می‌گویند، هرچقدر هم که صداسیما خوب برنامه­سازی کند و عملکرد نخبگانی درستی داشته باشد، حرفش تاثیری روی این مخاطب ندارد؛ پس باید نقش دولت و نهادهای دیگر چون آموزش و پرورش را در شکل­دهی این اثرگذاری لحاظ و سهم آن­ها را در نظر گیریم.

خبرگزاری دانشجو: در حال حاضر در رابطه با نظارت بر صداسیما شورایی ۶ نفره متشکل از سه قوه وجود دارد؛ شورای نظارت تا چه حد کاربردی‌ است و مجلس تا چه حد می‌تواند برای نظارت بر رسانه‌ی ملی دخیل باشد؟

گودرزی: شورای نظارت متشکل از نمایندگان سه قوه است و نظارت مجلس هم باید از طریق همین مکانیسم قانونی صورت گیرد؛ اختیارات این شورا در قانون تصریح شده و چارچوب نظارتی آن مشخص است؛ صداسیما قطعا نیازمند نظارت است؛ هر نهادی بدون نظارت ممکن است به بیراهه رود؛ ولی ضرورت اصلی صداسیما، حاکمیتِ نظارت نخبگانی است؛ چنین نظارتی قادر است عملکرد رسانه‌ی ملی را در بخش­های مختلف ارتقا بخشد؛ نخبگان فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی باید پیوند بالایی با صداسیما و خروجی آن داشته باشند و عملا شاهد بروز فکر آنان در برنامه­سازی­ها باشیم؛ اولویت اول صداسیما از جنس نظارت­ نخبگانی است.

خبرگزاری دانشجو: حذف صدای منتقدین در رسانه ملی منجر به تک صدایی در صداسیما  می‌شود، چه اشخاص و جریان‌هایی در داخل سازمان، تحمل صدای منتقدین را ندارند؟

گودرزی: برای رسیدن به شهروندان آگاه و جامعه‌ی هوشیار نیازمند اعتماد به مخاطبان رسانه‌ی ملی هستیم؛ تا اندیشه­های مختلف در جامعه طرح شود؛ این گزاره اصلا شبه روشنفکرانه نیست.

"راه نجات در داخل کشور است؛ نخبگان و صاحب‌نظران ایرانی باید با توجه به عبرت­های رسانه­ای که می­توانند از غرب فرا گیرند، این راه نجات را ترسیم کنند."حضرت علی(ع) معتقدند عاقل‌ترین انسان­ها، نزدیک­ترین ایشان به خداست. این عقلانیت چطور به دست می­آید؟ قطعا با یک‌سو نگری و بخشی‌نگری حاصل نمی­شود؛ لازمه‌ی عقلانیت، طرح توامان اندیشه­های مختلف میان عامه‌ی مردم است؛ در چنین شرایطی، اندیشه­های مختلف وارد دیالوگ با یکدیگر می­شوند و فکر ناب و راهگشا خلق می­شود؛ این اندیشه است که می­تواند شهروندانی آگاه خلق کند و جامعه­ای هوشیار به وجود آورد. چنین جامعه­ای، به مراتب خداپرست­تر و دین­مدارتر است و هنگام انتخابات به راحتی اسیر دوقطبی­های کاذب نمی­شود و انتخابی عقلانی خواهد داشت.

خبرگزاری دانشجو: بازتاب اعتراضات مردمی در دیگر کشورها به چه صورت است؛ مانند جلیقه زردها در فرانسه یا اعترضات ضد نژادپرستی در آمریکا؛ چه الگوهای موفقی در این زمینه وجود دارد؟

گودرزی: نباید در رسانه­های خارجی به دنبال الگوهای موفق باشیم؛ البته که باید از تجربه­ها درس گرفت ولی الگوی اطلاع رسانی صداسیما باید کاملا بومی باشد؛ رسانه­های غربی به مراتب دگم‌اندیش­تر از دیگر رسانه­های دنیا هستند؛ رسانه­های غربی به دلیل پیوندهای عمیقی که با سرمایه­داری برقرار کرده­اند، در بسیاری از مسائل نظیر اعتراضات جلیقه زردها، دست بسته عمل می­کنند. این رسانه­ها اما در تخریب کشورهای در حال توسعه مهارت بسیار خوبی دارند، چرا که عقب‌ماندگی کشورهای شرقی عملا زمینه را برای چپاول آن‌ها فراهم می­کند.

در زمانه­ای که رسانه­های غربی بیشترین انتقادها را به ایران در زمینه مهار ویروس کرونا وارد می‌کنند، خودشان به مراتب عملکرد ضعیف‌تری در این باره داشته­اند ولی می­بینیم که تمرکزشان بر ایران و دیگر کشورهای شرقی است و فرافکنی می­کنند تا به این وسیله عملکرد ضعیف مسئولین خود را پنهان کنند.

خبرگزاری دانشجو: با این حساب بهترین الگو برای رسانه ملی چیست؟

گودرزی: الگوی رسانه­ای باید متناسب با جامعه شناسی، روان­شناسی و روحیات ایرانی باشد و بر اساس ظرفیت‌های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایران باید تدوین شود؛ تاریخ، درس­های زیادی برای ما دارد تا بتوانیم به درستی راه خود را پیدا کنیم. راه نجات در داخل کشور است؛ نخبگان و صاحب‌نظران ایرانی باید با توجه به عبرت­های رسانه­ای که می­توانند از غرب فرا گیرند، این راه نجات را ترسیم کنند.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط