استقامت یک زن، افتخار یک ملت: او زهرا رهنورد است

استقامت یک زن، افتخار یک ملت: او زهرا رهنورد است
کلمه
کلمه - ۲۵ خرداد ۱۳۹۳

چکیده :بعد از سه سال و اندی حصر ناجوانمردانه، خانم رهنورد در اوج محبوبیت تاریخی خود قرار گرفته است و نام او به عنوان یک چهره آزادیخواه، مصمم، مقاوم و شجاع و در عین حال مظلوم و بی دفاع در دل و ضمیر میلیون ها ایرانی مسلمان و وطن دوست به نیکی هرچه تمام ثبت شده است. از این منظر می توان او را "بانوی آهنین جنبش سبز" لقب داد که امروزه پس از تحمل رنج ها و مشقات فراوان برای حراست از این جنبش نقشی نمادین و سمبلیک پیدا کرده است....

کلمه – سید مسیحا موسوی:

در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و در بحبوحه شرایط متلاطم سالهای ۵۷ و ۵۸ نام دو زن مبارز و انقلابی بیش از سایرین در رسانه ها و افکار عمومی مطرح بود: یکی اعظم طالقانی و دیگری زهره کاظمی معروف به زهرا رهنورد. البته زنان مبارز دیگری هم در آن شرایط مطرح بودند ولی این دو در مقایسه با دیگران به مراتب معروف تر و مشهورتر بودند. گوهرالشریعه دستغیب (اولین و تنها نماینده زن در مجلس خبرگان)، صدیقه رجایی (همسر شهید رجایی و نماینده مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای ملی بعد از انقلاب اسلامی)، مرضیه حدیدچی دباغ و مریم بهروزی از جمله زنانی بودند که در عرصه سیاست و اجتماع فعالیت داشته و در سطح ملی و در رسانه های ارتباط جمعی از آنها نام برده می شد. نام زهرا مصطفوی و فاطمه طباطبایی نیز تا حدودی در آن مقطع و بیشتر در مقاطع بعدی در عرصه اجتماع مطرح بود که با وجود داشتن پاره ای ویژگی ها و توانایی های خاص، به نظر می رسد مطرح شدن نام آنها در این عرصه بیشتر بخاطر انتساب نسبی یا سببی شان به امام خمینی بود.

"البته زنان مبارز دیگری هم در آن شرایط مطرح بودند ولی این دو در مقایسه با دیگران به مراتب معروف تر و مشهورتر بودند"از سوی دیگر، از طیف چپ و از میان مارکسیست ها نیز نام و آوازه اشرف دهقان بیش از سایرین به گوش می رسید که سابقه زندانی بودن او در رژیم طاغوت و ماجراهای زندان و پس از زندان از وی چهره ای چریکی به نمایش می گذاشت و جسارت و تکاپوی سیاسی او زبانزد بود. همچنین، در طیف لیبرالی و از میان هواداران بنی صدر نیز می توان به نام سودابه صدیفی اشاره کرد که فعال تر از بقیه بوده و در مطبوعات حضوری پررنگ داشت. اسم مریم رجوی نیز بعدها به این فهرست اضافه شد که در سالیان اخیر اخبار مربوط به سخنرانی ها و فعالیت های سیاسی – تشکیلاتی او در ماهواره ها و رسانه های بیگانه بیش از دیگران منعکس می شود.

بدیهی است که هر کدام از این زنان نوعی توانمندی و قابلیت فردی برای حضور فکری یا سیاسی در عرصه عمومی جامعه داشتند اما، در این میان، اعظم طالقانی و زهرا رهنورد خصایل و قابلیت هایی داشتند که آنها را نسبت به سایر همتایانشان متمایز ساخته و در جایگاهی رفیع تر از سایرین قرار می داد. شهرت خانم طالقانی بیشتر به سبب مبارزات سیاسی و زندانی بودن وی در دوران طاغوت و محکومیتش به حبس ابد بود. هر چند نمی توان نقش و جایگاه خانوادگی وی، بخصوص نقش مهم و تأثیرگذار آیت الله طالقانی در آن دوران را در مطرح شدن نام ایشان نادیده گرفت ولی علاوه بر این انتساب خانوادگی، خصوصیات فردی و شخصیتی ایشان و آراء سیاسی و اقدامات عملی وی چه در آن دوران و چه در تمامی دوران پس از انقلاب اسلامی تا به امروز نشان داد که بحق شایسته این نام و آوازه بوده است.

آنچنان که، در افکار عمومی ملت ایران از سایر فرزندان آیت الله طالقانی چندان خبری نبوده و نیست و از میان اعضای این خانواده تنها اعظم طالقانی است که به نوبه خود و در حد توان در پویش تحولات سیاسی و اجتماعی این مرز و بوم نقش آفرینی می کند. موضع گیری های سنجیده و منطقی وی در قبال حوادث سیاسی- اجتماعی در طی چهار دهه اخیر بیانگر صحت این مدعاست و حاکی از استعداد و قابلیت های فردی و نکته سنجی های دقیق و هوشمندانه ایشان است. آخرین نمونه این موضع گیری ها نامه متین و دلسوزانه ایشان (در ۸ دی ماه ۹۲) خطاب به رهبر جمهوری اسلامی در خصوص وضعیت اسف بار تریبون های رسمی و تک صدایی نمازهای جمعه و آلودن آنها به انواع گناه و تهمت و افتراست که موجب مخدوش شدن روح و فلسفه برگزاری این نمازها و سیر نزولی و کاهشی نمازگزاران و شرکت کنندگان در نمازهای جمعه از آغاز انقلاب اسلامی تا کنون شده است.

با این حال، در میان همه این زنان و دیگر زنانی که در اینجا از آنها نامی برده نشده است، خانم دکتر زهرا رهنورد جایگاه دیگری نزد ملت ایران خصوصا نزد اقشار تحصیل کرده و دانشگاهی داشته و دارد که هیچ کدام از دیگر زنان فعال سیاسی قابل مقایسه با او نیست و این جایگاه به ویژه پس از حوادث سال ۸۸ و شکل گیری “جنبش سبز” بیش از گذشته ارتقاء یافته است و امروزه بعد از سه سال و اندی حصر ناجوانمردانه، خانم رهنورد در اوج محبوبیت تاریخی خود قرار گرفته است و نام او به عنوان یک چهره آزادیخواه، مصمم، مقاوم و شجاع و در عین حال مظلوم و بی دفاع در دل و ضمیر میلیون ها ایرانی مسلمان و وطن دوست به نیکی هرچه تمام ثبت شده است. از این منظر می توان او را “بانوی آهنین جنبش سبز” لقب داد که امروزه پس از تحمل رنج ها و مشقات فراوان برای حراست از این جنبش نقشی نمادین و سمبلیک پیدا کرده است؛ نقشی که مثل آن را بیشتر می توان در قهرمانان تاریخی و یا حتی در شخصیت های افسانه ای و اسطوره ای یافت. البته، باید به فوریت به این نکته بسیار مهم نیز توجه داشت که در طول تکوین”جنبش سبز” زنان فراوان و متعددی در عرصه عمومی قد برافراشتند و آنچنان حضور چشمگیری داشتند که در هیچ کدام از جنبش های دیگر در تاریخ ایران سابقه نداشت و از این منظر می توان جنبش سبز را فرصتی بی نظیر برای ابراز وجود زنان در سپهر سیاست و گونه ای خیزش عمومی زنان برای تعیین سرنوشت سیاسی جامعه بشمار آورد و وجه بارز و برجسته این امر تعدد و تنوع فکری-سیاسی بی مانندی است که زنان فعال در این جنبش از خود به نمایش گذاشتند.از طیف ملی – مذهبی گرفته تا جریان اصلاحات و تا جریانات موسوم به اعتدال و میانه روی و حتی تا جریان اصولگرایی همه و همه در جریان “جنبش سبز” حضور داشتند.

"همچنین، در طیف لیبرالی و از میان هواداران بنی صدر نیز می توان به نام سودابه صدیفی اشاره کرد که فعال تر از بقیه بوده و در مطبوعات حضوری پررنگ داشت"از هاله سحابی و نسرین ستوده گرفته تا زهرا ربانی املشی و مریم شربتدار قدس و تا فاطمه کروبی و جمیله کدیور و فخرالسادات محتشمی پور و تا فائزه هاشمی و فاطمه هاشمی رفسنجانی و تا همسران شهیدان سرافراز همت و باکری و همسران زندانیان سیاسی و تا دهها زن تحصیلکرده و دختر دانشجوی شناخته شده و گمنام و ناشناخته در اقصی نقاط کشور که هر کدام به نحوی از انحاء در جریان تکوین و تداوم “جنبش سبز” مشارکت داشته اند. البته این ویژگی تعددگرایی “جنبش سبز” صرفا منحصر به زنان نمی شود بلکه شامل همه اقشار و اصناف و طبقات جامعه می شود و اساسا یکی از مهمترین مطالبات و دستاوردهای این جنبش نفی تبعیض های جنسیتی و طبقاتی از یک سو و تکیه بر کثرت گرایی فکری و سیاسی از سوی دیگر است. چراکه کم نیستند هواداران و مدافعان پروپاقرص “جنبش سبز” که از لحاظ سلیقه سیاسی متفاوت بوده و یا حتی بنیانهای فکری و اعتقادی مختلفی داشته اند ولی همگی یکصدا از “جنبش سبز” حمایت کرده اندو مطالبات و خواستهای تاریخی خویش را در آیینه این جنبش مشاهده کردند.

واضح است که سهم و شهرت همه اینها همسان و به یک اندازه نیست و در این بین خانم دکتر رهنورد بنا به دلایل گوناگون موقعیتی ممتاز و استثنایی دارد و از اقبال عمومی و اشتهار منحصر به فردی برخوردار است و این همه مرهون ایثار و ایستادگی و ازخودگذشتگی ایشان است. شهرت و محبوبیت خانم دکتر زهرا رهنورد نزد ملت ایران اساساً قائم به شخص ایشان و مبتنی بر آراء و اقدامات خود وی بوده است. چراکه روشن است که هیچکدام از اعضای خانواده وی به عنوان یک چهره شناخته شده در سطح ملی و کشوری مطرح نبوده و نیست.

اشتهار و اعتبار وی هم به سبب مبارزات و فعالیت های سیاسی- اجتماعی شخص او در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و هم پیش و بیش از آن به سبب منزلت علمی و آثار و تألیفات محققانه وی خصوصاً در زمینه معارف اسلامی و به طور خاص تمرکز بر آموزه های بنیادین قرآن و نهج البلاغه بوده است. او اندیشمندی روشن بین و قرآن پژوهی ژرف نگر است و کتب تألیفی او مملو از ارجاعات دقیق به منابع اصیل اسلامی از جمله قرآن و نهج البلاغه و استنادات مکرر به تفاسیر معتبر و دست اول علمای برجسته دینی است. همین منزلت علمی بود که در نخستین سالهای پیروزی انقلاب اسلامی، زهرا رهنورد را در جایگاهی بسیار برجسته و رفیع می نشاند. او هم فعال سیاسی بود و در سپهر عمومی جامعه حضوری مؤثر و چشمگیر داشت و هم چهره ای علمی و آکادمیک بود که در مجامع و محافل دانشگاهی در عرصه فرهنگ و هنر پرتلاش و زبانزد بود. فعالیت های توأمان علمی و هنری و سیاسی او باعث شد که نه تنها از دیگر زنان همتای وی بلکه از بسیاری از مردان فعال و سرشناس و حتی به مراتب از خود میرحسین موسوی نیز مشهورتر بود.

"شهرت خانم طالقانی بیشتر به سبب مبارزات سیاسی و زندانی بودن وی در دوران طاغوت و محکومیتش به حبس ابد بود"اگرچه مهندس موسوی نیز چه از بعد فکری و علمی و هنری و چه از بعد مبارزه و فعالیت سیاسی- اجتماعی در زمره پیشتازان و فعالان سیاسی در عرصه دانشگاه و جامعه بود و می توان او را از پایه گذاران جنبش دانشجویی و از بانیان انجمن اسلامی دانشجویان بویژه در دانشگاه ملی آن زمان(دانشگاه شهید بهشتی) بشمار آورد، ولی با وجود این، در عرصه عمومی دوران قبل از انقلاب و در اوایل پیروزی انقلاب نام و آوازه خانم رهنورد از هر لحاظ بیشتر مطرح بود. در اساس، سرآغاز آشنایی و ازدواج این دو به فعالیتهای فکری- اجتماعی آنها در دوران قبل از انقلاب اسلامی برمی گردد. دغدغه ها و دلمشغولی های مشترک آنها در محیط دانشگاه که عمدتاً در مقابل خفقان و استبداد نظام ستمشاهی و نیز در مواجهه با جریانهای فکری مارکسیستی و توده ای بروز داده می شد، زمینه انس و الفت آنها را فراهم ساخت. خانم رهنورد از لحاظ فکری به اندیشه های متفکرینی چون دکتر شریعتی نزدیک بود. موسوی نیز که در مبارزه علیه رژیم پهلوی از پیشگامان بحساب می آمد بیش از پیش متمایل به آراء و افکار شریعتی بود و این حاکی از سنخیت و قرابت فکری آنهاست.

پیوند زناشویی این دو نیز اساساً ناشی از همین تفاهم و قرابت فکری آنهاست که به هنگام مبارزات مشترک آنها در دوران دانشجویی نمایان شد و قطعاً تداوم این زندگی مشترک نیز بر پایه همین احساس هم سنخی و همفکری است. علاوه بر محیط دانشگاه، آن دو در دیگر محیط ها و مکانهای علمی و مذهبی نیز فعال بودند که یکی از مهمترین این مکان ها “حسینیه ارشاد” بود.

خانم زهرا رهنورد قبل از آشنایی با مهندس موسوی با چنین محیط هایی بیگانه نبود اما پس از آشنایی با او بیش از گذشته وارد اینگونه محیط ها شد و بتدریج در قامت یک چهره انقلابی و فعال مذهبی- سیاسی نمایان گشت و روز به روز ایمان و تعلق خاطرش به دین و احکام و آموزه های دینی بیشتر می شد. او با غور و تفحص در منابع اصیل دینی، خصوصاً در قرآن و نهج البلاغه که نقطه درخشان آن را می توان در همراه با قیام موسی(ع)، همگام با هجرت یوسف(ع)، موضع گیری طبقات اجتماعی یا فرایند انحطاط یک جامعه در قرآن۱، طلوع زن مسلمان۲، پیام حجاب زن مسلمان۳، زیبایی حجاب و حجاب زیبایی و چندین اثر علمی پژوهشی دیگر یافت، به عنوان یک چهره شاخص انقلابی و مذهبی مطرح شد. نقش آفرینی خانم رهنورد در تحولات فکری و اجتماعی این مقطع از تاریخ کشورمان پررنگ و نمایان است.

صبر و استقامت کم نظیر و بلکه بی نظیر او در تحمل این همه مصائب و مشکلات در دوران حبس و خم به ابرو نیاوردن در برابر همه سختی ها و ناملایمات باعث شد تا به عنوان شخصیتی مبارز و خستگی ناپذیر در تاریخ معاصر ایران و بخصوص در تاریخ انقلاب اسلامی ماندگار و جاودانه شود. امروزه نه تنها می توان او را “بانوی آهنین” لقب داد بلکه به عنوان” چهره ای ماندگار و جاودانه” از او یاد کرد.

"موضع گیری های سنجیده و منطقی وی در قبال حوادث سیاسی- اجتماعی در طی چهار دهه اخیر بیانگر صحت این مدعاست و حاکی از استعداد و قابلیت های فردی و نکته سنجی های دقیق و هوشمندانه ایشان است"چهره ماندگاری که “ماندگاری” او نه از سوی نهادهای رسمی و مقامات حکومتی و نه با گرفتن جایزه از دستان ناپاک حکام غاصبی که در حاکمیت سیاه هشت ساله خود به چپاول بیت المال مشغول بودند بلکه توسط “وجدان بیدار” جامعه تأیید شده و در قلب تک تک انسان های منصف و آزادیخواه این دیار ثبت گردیده است و خبر آن نه از دریچه تنگ و تاریک “جعبه سانسور” (عبارتی که آیت الله هاشمی رفسنجانی با هوشیاری و تیزبینی خاص خود به صدا و سیما اطلاق نمود) بلکه از زبان رسای افکار عمومی ملت ایران اعلام گردیده است.

بنا به آنچه گذشت، سعی بر این است تا بتدریج در سلسله نوشتارهایی از این دست آثار و تألیفات محققانه این هنرمند متعهد و روشنفکر به مخاطبان و علاقه مندان بویژه به نسل جوان و دانشگاهی معرفی شود و از این رهگذر به عنوان بخشی از میراث ملی و یا سرمایه فکری- هنری این مرز و بوم مورد بازخوانی و واکاوی قرار گیرند؛ سرمایه و میراث انسانی که با استقامت ستودنی و تحسین برانگیز خود در برابر هجمه ها و ناجوانمردیهای اقتدارگرایان کوته بین همچنان از مطالبات آزادیخواهانه جنبش سبز جانانه دفاع می کند و صبر و تحمل او از یک سو مایه افتخار و مباهات هر ایرانی آگاه و غیرتمند بوده و از سوی دیگر موجب سرافکندگی و عصبانیت اقلیت واپس گرای حاکم شده است. باشد تا با چنین نوشتارهایی هر چند ناقص و نارسا اندکی از دینی که این زن نخبه و فرهیخته بر فرهنگ و اندیشه و هنر این دیار خصوصا بر آزادیخواهان و عدالت پیشه گان جنبش سبز دارد ادا شود.

۱ – زهرا رهنورد، موضع گیری طبقات اجتماعی یا فرایند انحطاط یک جامعه در قرآن، تهران ، نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۷٫
۲ – زهرا رهنورد، طلوع زن مسلمان، تهران ، نشر محبوبه، ۱۳۵۷٫
۳ – زهرا رهنورد، پیام حجاب زن مسلمان، تهران ، نشر عفاف، ۱۳۵۷٫

منابع خبر

اخبار مرتبط