ایمان به یک زندگی پنهان

کلمه - ۱۸ فروردین ۱۳۹۹

چکیده :فریز به جنگ فراخوانده می‌شود. اما سوالی بزرگ پیش روی وجدان او گشوده می‌شود: آیا مشارکت در جنگی که ناحق است، درست است؟ او از جنگیدن سر باز می‌زند. خودش و خانواده‌اش به خیانت به وطن از سوی دیگران متهم می‌شوند. داستان موقعیتی سیاسی را پیش کشیده است: کدامیک اولویت دارند وطن یا وجدان اخلاقی؟ سوالی که در زمانه اکنون هم دوباره سروکله‌اش پیدا شده است....

امین بزرگیان

برای هلین بولک خواننده ترک که جان برای آزادی داد

آخرین اثر ترنس مالیک، فیلمی است سه ساعته بنام زندگی پنهان( A hidden life). اثر که همچون فیلم‌های دیگر کارگردان ترکیبی است از عکاسی، ادبیات و فلسفه پس از درخت زندگی، تحقق و بلوغ سینمای اوست.

"اما سوالی بزرگ پیش روی وجدان او گشوده می‌شود: آیا مشارکت در جنگی که ناحق است، درست است؟ او از جنگیدن سر باز می‌زند"فیلم را می‌توان حول دو ایده سازماندهی کرد: خیانت و ایمان؛ خیانت به معنای سیاسی آن و ایمان به معنای مسیحی و مومنانه آن. فیلم یک صورتبندی مفهومی است از فردی که متهم به خیانت به وطن شده زیرا بگونه‌ای مومنانه نخواسته که به تفکرات و درکش از هستی خیانت کند. او همچون مسیح تا نهایت بر سر ایمان خود می‌ماند. جزییات طولانی و صبوری فیلم در نفوذ به عمق وجودی “فرانز یاگرشتاتر” Franz Jägerstätter چنان گشاده‌دستانه و دقیق است که یوتوپیا را باورپذیر می‌کند. اثر می‌داند که کسی، پرسوناژی تا این حد شجاع و مومن را باور نمی‌کند.

چه کسی است که در راه باورش جان‌اش را در این عصر بدهد؟ این شکل اسطوره‌ای و بازسازی مسیح در زمانه‌ای غیرمسیحایی بزرگترین چالش پیش‌روی کارگردان است تا اثرش به ژانر سوپرمن یا اسطوره‌ای فرو نغلطد. اما مشکل بزرگی پیش روی اوست: “داستان واقعی است” و او مجبور است یک قهرمان را بیرون از ژانر مربوط به آن به تصویر کشد. در حوزه ادبیات و سینمای مدرن شخصیتی سر برآورد که نفر اول داستان است و تمام داستان حول‌وحوش او شکل می‌گیرد. اما بر خلاف متن حماسی و اسطوره‌ای، او نه موجودی است متفاوت و نه حتی برنده. او نه تنها انسانی است شبیه مخاطبان داستان که حتی فیگوری شکست‌خورده و ناتوان دارد؛ یک ناقهرمان.

"اثر که همچون فیلم‌های دیگر کارگردان ترکیبی است از عکاسی، ادبیات و فلسفه پس از درخت زندگی، تحقق و بلوغ سینمای اوست"مالیک یک ناقهرمان مدرن را می‌خواهد نشان دهد اما فریز شخصیتی است واقعی و نه تخیلی – در حالیکه داستانش واقعی بنظر نمی‌رسد. در واقع ما با فیلمی رئال از یک ناقهرمانِ سوررئال روبرو هستیم.

فریز به جنگ فراخوانده می‌شود. اما سوالی بزرگ پیش روی وجدان او گشوده می‌شود: آیا مشارکت در جنگی که ناحق است، درست است؟ او از جنگیدن سر باز می‌زند. خودش و خانواده‌اش به خیانت به وطن از سوی دیگران متهم می‌شوند. داستان موقعیتی سیاسی را پیش کشیده است: کدامیک اولویت دارند وطن یا وجدان اخلاقی؟ سوالی که در زمانه اکنون هم دوباره سروکله‌اش پیدا شده است.

از دیگر سو فیلم صورت‌بندی تازه‌ای از نوعی “الهیات رهایی‌بخش” را پیش می‌کشد و سعی می‌کند رابطه ایمانی فرانز با خدا و طبیعت را در موضع‌گیری و کنش سیاسی‌اش نشان دهد: ایمانی که کنش او را تا سرحدات خودش یعنی مرگ و از دست دادن تام همه چیز پیش می‌برد.

اما این الهیات رهایی‌بخش نه برای یک انقلاب و کنش جمعی که در مواجهه با یک نوع رهایی و بی‌نیازی فردی تبلور می‌یابد. اگر الهیات سیاسی نوعی اجتماعی کردن امر ایمانی و بیرون کشیدن پتانسیل‌های انقلابی از مذهب است، در مورد فریز، ایمان به جایگاه شخصی و فردی خود ارجاع دارد اما در موضوعی مربوط به یک امر جمعی و سیاسی: هرچه ایمانِ شخصی عمیق‌تر می‌شود اثرات جمعی‌اش نیز شدیدتر می‌شود.

فریز برای نجنگیدن و مشارکت نکردن در زشتی راهی را برمی‌گزیند: در مرز میان میدان جنگ و خانه‌اش می‌افتد: زندان-تیمارستان. او نمی‌جنگد اما با جنگیدنی دیوانه‌وار تا سرحد جان‌اش برای باورش می‌جنگد. ایده اصلی او این است: برای نیکی باید جنگید. ابزارها و میانجی‌های رهایی از زندان و مرگ را رد می‌کند و رهایی وجودی‌اش را محقق می‌‌سازد.

"فیلم را می‌توان حول دو ایده سازماندهی کرد: خیانت و ایمان؛ خیانت به معنای سیاسی آن و ایمان به معنای مسیحی و مومنانه آن"دیگر چیزی جلودار او نیست. در این راه و در ساختن چنین زندگی پنهان شکوهمندی از چند چیز کمک می‌گیرد: ایمان، عشقش به معشوق، دوستی و طبیعت.

اثر درخشان ترنس مالیک از قهرمان، یک مانیفست رهایی در عصر ایمان زدوده و غیر سیاسی ماست. متنی شاعرانه، الهامبخش و به‌غایت سیاسی.

منابع خبر
ایمان به یک زندگی پنهان - کلمه - ۱۸ فروردین ۱۳۹۹

اخبار مرتبط