بستر های برسازنده دانش فقه(۱۲)؛ تجربه ایرانی باز تولید شده در جهان زیست اسلامی

کلمه - ۴ خرداد ۱۳۹۹

چکیده :ایرانیان در عصر ساسانی تجاربی را در انبان خود داشتند که ما شاهد باز تولید و احیای دوباره آن در سرزمین نوین اسلامی هستیم. این تجربه را در آن فرهنگ نمی توان یافت. البته این نکته را از نظر نباید دور دانست که فرهنگ یونانی، رومی در لحظه افول خود با مسلمانان روبرو شدند. اما در مقابل ایرانیان اگر چه از لحاظ ساختار سیاسی در افول بودند؛ اما از بابت بنیان فرهنگی و اجتماعی در قوت بسر می...

محمد عثمانی

در جستار گذشته به عصری از تاریخ ایرانی توجه کردیم که نقش بسیار مهمی در شکل گیری تمدن اسلامی داشت. عصر ساسانی و تجارب مهم آنان در عرصه فکری، علمی و سیاسی و….در کنار نخبگانی پویا، سبب شد تا در وقته تاثیرگذاری، نقش برسازنده تمدنی خود را بازی کنند.

"چکیده :ایرانیان در عصر ساسانی تجاربی را در انبان خود داشتند که ما شاهد باز تولید و احیای دوباره آن در سرزمین نوین اسلامی هستیم"توجه به این سوال ما را به اهمیت نقش تمدن ایرانی در جهان اسلامی واقف می سازند، آن که چرا حضور مسلمانان در کنار فرهنگ یونانی و رومی متجلی در ساسانیان شام، باعث ایجاد نهضت ترجمه و تولید فکر سیاسی نشد؛ اما در مقابل این ایرانیان این بار به دوش کشیدند؟ در پاسخ باید به تجارب این دو فرهنگ در دوران پیشا اسلامی آنان توجه کرد. ایرانیان در عصر ساسانی تجاربی را در انبان خود داشتند که ما شاهد باز تولید و احیای دوباره آن در سرزمین نوین اسلامی هستیم. این تجربه را در آن فرهنگ نمی توان یافت. البته این نکته را از نظر نباید دور دانست که فرهنگ یونانی، رومی در لحظه افول خود با مسلمانان روبرو شدند. اما در مقابل ایرانیان اگر چه از لحاظ ساختار سیاسی در افول بودند؛ اما از بابت بنیان فرهنگی و اجتماعی در قوت بسر می بردند.

از این رو پس از سقوط ساسانیان ایرانیان در ابتدا امید خود را نسبت به احیای دوباره شاهنشاهی ایرانی از دست ندادند و بعد از آن نیز راه تداوم خود را در جهان زیست اسلامی در باز تولید فرهنگ ایرانی دیدند. این نگرش را شما در دو طیف ایرانیان مخالف همراهی با قدرت و همراهان با قدرت حاکم را می توان دید.

عبدالحمید بن یحیی الکاتب با ورود به دستگاه خلافت در اواخر اموی در مقام اول شیوه نامه نگاری اداری را به شیوه ساسانی تغییر داد. در سنت عربی نگارش به شیوه جملات کوتاه و در در قالب از فلان به فلان چنین انجام بده و یا فلان درخواست را انجام بده بود. در حالی که اکنون سلطه قدرت بر سیمین های پهناوری شده نیاز نگارش دستورالعملهای بود که در ساختار نگارش موجز ممکن نبود. الکاتب دیوان رسائل را تاسیس و نگارش اداری را آموزش داد.

"البته این نکته را از نظر نباید دور دانست که فرهنگ یونانی، رومی در لحظه افول خود با مسلمانان روبرو شدند"این شیوه که معروف به ترسل نویسی بود، شیوه متداول در دربار ساسانی بود. سپس توصیه نامه نویسی شاه به ولیعهد که در میان شاهان ایرانی متداول بود را احیا کرد. آنگاه که رساله نصیحت به ولیعهد را از طرف مروان به پسرش محمد می نویسد.( نگارنده این سطور این رساله را به همراه رساله صحابه ابن مقفع از به فارسی برگردانده و در حال آماده سازی برای نشر است.) در کنار این کارهای ساختاری، گام اصلی را ابن مقفع در برداشتن گام های مهم فکری و فرهنگی در جهان زیست اسلامی انجام داد.

ابن مقفع با آگاهی از روند علمی و نهضت ترجمه عصر ساسانی، به نیکی دریافته بود که قوام دولت اسلامی از آغاز در عصر نبوی بر پایه قانون شکل گرفته است. این قانون برساخته از سه ضلع عرف، قرآن یا وحی و شیوه و سنت سیاسی پیامبر بود. البته این قانون در زمانه ابن مقفع با محدودیت نگرش روبرو بود.

یعنی تنوع قومی، زبانی و فرهنگی همراه با گستردگی عرضه سرزمینی را نمی توان با قانون و قواعد در سنت مدینه اداره کرد. چرا که در مدینه اوج تنوع محدود به ادیان موجود در مدینه بوده است. اما اکنون دامنه سرزمین های تحت حاکمیت اسلامی از اندلس تا وراء رود و دیوار چین را شامل می شد. حال منطق حکومت بر این سرزمین متفاوت از گذشته شده است. در شام مسلمانان با داده های علمی فراوانی روبرو شده اند که پرسش های بنیادین بسیاری را در حوزه اعتقادات بوجود آورده بود.

"عصر ساسانی و تجارب مهم آنان در عرصه فکری، علمی و سیاسی و….در کنار نخبگانی پویا، سبب شد تا در وقته تاثیرگذاری، نقش برسازنده تمدنی خود را بازی کنند"البته در عصر امویان مسلمانان هنوز به صورت جدی با دانش فلسفه و کلام روبرو نشده بودند. هنوز اعتقادات مسلمانان تحت تاثیر وحی و سنت روایی و حدیث بود. با این بستر، ابن مقفع در گام اول اقدام به ترجمه منطق ارسطو می کند.( در منابع از همکاری فرزندش محمد در ترجمه منطق از زبان سریانی و پهلوی خبر می دهند) یعنی درست همان کاری که زرتشتیان در عصر ساسانی برای پاسخ به دشواره ها و از برای اجتهاد نو بوسیله منطق ارسطویی اقدام کردند. منطق ارسطویی فتح باب ترجمه دیگر متون فلسفی یونان و کلام مسیحی رومی به جهان اسلام شد. نکته حائز اهمیتی که توجه را بدان معطوف می کنم، آن چه در تمدن اسلامی در حال انتقال است از طریق ایرانیان بوده است.

یعنی فهم و درک ایرانیان از این متون فلسفی، کلامی و سیاسی متجلی در عصر ساسانی در این دوره توسط خود ایرانیان به تمدن اسلامی انتقال پیدا می کند.

ابن مقفع با ترجمه منطق را جدیدی برای خوانش، تفسیر و فهم از دین را برای مسلمانان باز کرد. در کنار این کار مهم ادب سیاست ورزی را در کتاب ادب کبیر و ادب زیست اجتماعی در جوامع بزرگ و پهناور همراه با تنوع قومی و فرهنگی را در ادب صغیر نوشت.

اما اوج سنت ایرانی در ساخت سیاسی را در کتاب صحابه متجلی می کند. در بررسی کتب های باقی مانده از ابن مقفع تجلی ایده ایرانی را در بستر جهان زیست اسلامی می توان مشاهده کرد. ابن مقفع بسترساز راهی بود که بعدها در عصر عباسی باعث عصر طلایی و شکوه اسلامی شد. در جستارهایی بعدی به دانش فقه و تجلی آن در عصر منتهی به شکوه توجه می کنیم.

ایده مدنظر دراین بررسی این خواهد بود که نقش ایرانیان در شکل گیری دانش اساسی فقه را مورد توجه قرار دهیم.

منابع خبر

اخبار مرتبط