گزیده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های صبح امروز کشور

گزيده سرمقاله‌ برخي از روزنامه‌هاي صبح امروز كشور
خبرگزاری فارس
خبرگزاری فارس - ۶ مهر ۱۳۸۸

خبرگزاری فارس:برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند. * رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "سخنی با مدیران ارشد " به قلم سید مرتضی نبوی آورده است: برای اقامه نماز ظهر و عصر به مسجدی نزدیک دفتر کارم رفتم. سخنی از امیر مومنان علی علیه السلام که با ماژیک آبی بر یک تخته سفید کوچکی نوشته شده بود، نظرم را جلب کرد: «العقل حفظ التجارب»1][ شاید فهم این نکته که حفظ تجربه ها، حکم عقل است، خیلی سخت نباشد. اگر تاریخ پندآموز است، به این دلیل است که مشحون از تجارب گذشتگان می باشد. بدین ترتیب انسان عاقل، تلاش می کند، حافظ تجارب خود و دیگران باشد.

"خبرگزاری فارس:برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند"اما آیا پایبندی به حکم عقل، یعنی حفظ تجارب، در عمل هم به همین سادگی اتفاق می افتد؟ کلا! شیوه عمل بعضی مدیران ارشد را ملاحظه نمایید. - اولا هر مدیر جدیدی می آید، به جای استفاده از تجارب مدیر قبلی و ادامه کار از جایی که او تمام کرده است کار را از اول شروع می کند. - ثانیا بعد از گذشت سه دهه از انقلاب، مدیری را که دیروز در موسسه ای نصب کرده اند و وی شبانه روز تلاش کرده است ظرف چندین ماه محل کار جدید را بشناسد و به فوت و فن آن آشنا شود و ظرف چندین ماه دیگر برای آن چشم انداز و راهبرد و برنامه تهیه کند و تازه وارد مرحله اقدام شود، ناگهان براساس ابهام یا الهام از آن موسسه می کنند و آن را با یک تصمیم خلق الساعه در جای دیگری نصب می کنند. این مدیر که حتما باید نابغه باشد، در محل جدید که هیچ ربطی به سوابق کاری و تجربه مدیریتی او ندارد، مشغول به شناخت محیط جدید و چالش های آن می شود. بدین ترتیب یکسال سپری می شود.

در جایگاه جدید شروع به نگاشت چشم انداز، راهبرد و برنامه می کند. دو سال می گذرد، هنوز دست به اقدامی شایسته و بایسته نزده، دستی یا دستانی پس کله او می خورد و او به مکان جدیدتری پرتاب می شود و این داستان ادامه دارد. آیا این شیوه نصب و انتصابات مدیران با سخن علی علیه السلام سازگار است؟ آیا ما نباید از خود سوال کنیم، چه حقی داریم که چنین هزینه هایی را بر مردم تحمیل و فرصت سوزی کنیم. اگر حفظ تجارب حکم عقل است، چرا خلاف حکم عقل عمل می کنیم؟ چرا بالاترین رده های مدیریت تا پایین ترین آن، مرتب دستخوش تغییر و تحول است. آیا اگر کسی در مدیریت و برنامه ریزی تجربه اندوخته، این تجربه می تواند به او در سیاست خارجی کمک کند؟ آیا اگر کسی در بازرگانی تجربه کسب کرده است، این تجربه در صنعت نفت و انرژی به درد او می خورد؟ یا تجربه استاندارد به درد ثبت احوال می خورد؟! به قسمت دیگر کلام مولای متقیان توجه فرمایید: ...« و خیر ما جربت ما وعظک»2][ یعنی بهترین تجربه تو آنست که تو را پندآموزد.

"* رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "سخنی با مدیران ارشد " به قلم سید مرتضی نبوی آورده است: برای اقامه نماز ظهر و عصر به مسجدی نزدیک دفتر کارم رفتم"اینک سوال اینست که آیا مدیران ارشد ما نباید حافظ تجربیات باشند و از آن پند بگیرند؟ آیا زمان آن نرسیده مدیران با انباشت تجربه ها به نوآوری و تولید علم یاری رسانند؟ آیا مردم عزیز ما همچنان باید شاهد رشد منفی بهره وری در دستگاه های دولتی باشند؟! خدایا به ما و مسئولان ما عقلانیت عطا کن. پی نوشت ها: 1][ - نامه۳۱ نهج البلاغه 2][ - همان. * کیهان روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "روز سیاه " به قلم سعدالله زارعی آورده است: حمله روز یکشنبه یک گروه ۴۰ نفره از صهیونیست های ساکن یک شهرک تازه تاسیس در شرق بیت المقدس به «مسجدالاقصی» که به زخمی شدن بیش از ۳۰ نفر از مسلمانان نمازگزار و کمتر از ۱۰ نفر از صهیونیست های مهاجم منجر شد حاوی نکات و درس هایی است که باید با حساسیت خاصی به آن ها نگریست: ۱- مسجدالاقصی در نزد مسلمانان یک مسجد معمولی نیست. این مسجد از یک سو اولین قبله مسلمین و از سوی دیگر محل عروج پیامبر بزرگ اسلام است که شرح آن در آیه اول سوره مبارکه «اسری» آمده است. در واقع این مسجد از جهاتی همسنگ «مسجدالحرام» می باشد.

با این وصف تعرض به این مسجد فراتر از یک مسئله ساده و قابل اغماض است درست به همین دلیل در طول ۴۲ سال گذشته -یعنی از زمان آغاز اشغال شهر بیت المقدس در جنگ ژوئن ۱۹۶۷- همواره ورود صهیونیست ها به این مکان با واکنش بسیار گسترده و دامنه دار مسلمانهای فلسطینی و غیرفلسطینی مواجه شده است. ۲- اقدام روز یکشنبه شهرک نشین های صهیونیست هدف واقعی از شهرک سازی در بیت المقدس و کرانه باختری رود اردن را برملا می کند. صهیونیست ها تاکنون اصرار زیادی داشتند تا اقدامات ساختمان سازی خود را در راستای اسکان یهودیان فاقد خانه جلوه دهند ولی حادثه روز یکشنبه پرده از روی ادعای آنان برداشت و معلوم شد که چرا صهیونیست ها تا این اندازه روی تداوم شهرک سازی ها اصرار دارند. هتک حرمت مسجدالاقصی در روز یکشنبه توسط همان صهیونیست هایی روی داده که طی ماههای گذشته از جاهای دیگر به بیت المقدس گسیل شده و ساکن گردیده اند پس معلوم می شود آنان اساساً براساس یک ماموریت ویژه در شهرک تازه تاسیس صهیونیستی سکونت گزیده اند نکته دیگر این است که این حادثه نشان داد برنامه شهرک سازی ها دو روی دارد یک روی آن یهودی کردن مناطق مختلف فلسطین- از جمله شهر بیت المقدس و محله «وادی حلوه» که مسجدالاقصی در آن واقع شده- است و روی دیگر سکه فراری دادن مسلمانهاست از این رو باید به امام جمعه مسجدالاقصی- یوسف ابوسنیه- حق داد که گفت اگر مسلمانها سیاست های رژیم صهیونیستی را نادیده بگیرند طی دو تا سه سال آینده این شهر خالی از سکنه مسلمان می شود. جالب این است که لیبرمن وزیر افراطی رژیم صهیونیستی روز یازدهم اسفند سال گذشته در مصاحبه با روزنامه واشنگتن پست گفته بود: «من در قبرس به شارون گفته بودم که بهتر است یک کشور فلسطینی- در خارج از فلسطین!- تشکیل دهیم که حتی یک یهودی در آن نباشد.

"سخنی از امیر مومنان علی علیه السلام که با ماژیک آبی بر یک تخته سفید کوچکی نوشته شده بود، نظرم را جلب کرد: «العقل حفظ التجارب»1][ شاید فهم این نکته که حفظ تجربه ها، حکم عقل است، خیلی سخت نباشد"۳- اقدام صهیونیست ها در حمله به مسجد الاقصی و نمازگزاران آن درست در روزی صورت گرفته است که محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان و نتانیاهو نخست وزیر رژیم غاصب تل آویو و باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در نیویورک به مذاکرات سیاسی مشغول بوده اند. نشست سه جانبه در آمریکا در شرایطی انجام شد که صهیونیست ها از یک سو با تأکید افراطی بر سیاست توسعه شهرک های صهیونیستی در شرق بیت المقدس و کرانه تمام درخواست های بین المللی و منطقه ای را مبنی بر توقف ساخت شهرک ها کنار گذاشتند و از سوی دیگر با بمباران جنوب غزه و دستگیری بیش از ۳۳۰۰ فلسطینی- طی ۹ ماه گذشته- که اکثر آنان زن و کودک و از ساکنان کرانه بوده اند، با مشت های آهنین در پای میز مذاکره رفته اند. در همان حال محمود عباس در شرایط کاملاً معکوس بوده است. چرا که از یک طرف دوره مسئولیت قانونی محمود عباس بر تشکیلات خودگردان از روز بیستم دی ماه سال گذشته پایان یافته و از طرف دیگر گفت وگوهای دو طرف فلسطینی به بن بست رسیده است. با این وصف طبیعی است که صهیونیست ها از فرصت برای رسیدن به اهدافی- مثل تصرف مسجدالاقصی- که تاکنون فقط خواب آن را دیده اند استفاده کنند.

البته این ماجرا بخوبی نشان داد که به هیچ وجه نباید به سمت مذاکره با رژیم صهیونیستی کشیده شد چه فلسطینی ها در شرایط قوت باشند و چه در شرایط ضعف چرا که به هرحال صهیونیست ها تصمیم ندارند از طریق سیاسی چیزی را وانهند. تجربه فلسطینی ها همین را می گوید. چندین دور مذاکرات گروه عرفات در مادرید و اسلو در دهه ۱۳۷۰ راه به آنجا برد که عرفات در حالی که در رام الله در حبس خانگی بود به وضع ذلت باری از دنیا رفت در حالی که انتفاضه فلسطینی ها سبب شد که رژیم صهیونیستی بدون مذاکره منطقه غزه را در اوایل سال ۱۳۸۴ ترک کند. ۴- حادثه روز یکشنبه نشان داد که مسئله یهودی سازی بیت المقدس بسیار جدی است. صهیونیست ها از یک طرف آهنگ جدی ویرانی مسجدالاقصی، قبه الصخره و چندین بنای تاریخی- مذهبی دیگر را که نشانه های حکومت مسلمین بر فلسطین است دارند و از سوی دیگر با حفر کانال و سیاست اعمال محدودیت های شدید علیه فلسطینی ها- اعم از آنکه هوادار عباس باشند یا هنیه- آنان را برانند و به آن سوی کرانه در اردن گسیل کنند.

"اما آیا پایبندی به حکم عقل، یعنی حفظ تجارب، در عمل هم به همین سادگی اتفاق می افتد؟ کلا! شیوه عمل بعضی مدیران ارشد را ملاحظه نمایید"دستگیری بیش از ۳۳۰۰ فلسطینی در کرانه، تخریب منازل بیش از ۸۰۰۰ فلسطینی در بیت المقدس شرقی، ادعای مائیردگان رئیس دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی مبنی بر این که اسرائیل داروهایی را کشف کرده که از طریق آن فلسطینی ها را به مرگ تدریجی مبتلا می کند و... همه بیانگر عمق خطری است که اینک فلسطین، قدس و مسجدالاقصی را تهدید می کند و به عکس العمل شدید مسلمین نیاز جدی دارد. ۵- سرگرم سازی مسلمین به طرح ها و مسائل حاشیه ای و هرچه آنها را از موضوع اصلی یعنی فلسطین دور کند یک توطئه صهیونیستی است که نباید در طراحی آن در مراکز تصمیم گیری صهیونیستی تردید کرد این سرگرم سازی در هر کشوری بگونه ای است در شبه جزیره درگیری های داخلی یمن و درگیری هایی که میان عربستان و یمن در شرف وقوع است. درگیری ها در داخل عراق، مسایل داخلی لبنان و تاخیر در تشکیل کابینه وحدت ملی این کشور، تداوم اختلافات میان دو طرف - فتح و حماس- فلسطین تلاش برای اخلال در تظاهرات روز قدس در تهران با طرح شعارهایی به نفع اسرائیل از سوی هواداران موسوی و... همه در راستای یک مسئله است: «فلسطین را فراموش بکنید بگذارید آخرین مقاومت های داخل فلسطین هم زیر ضربات شدید صهیونیست ها خرد شود.» البته هیهات! مسلمین فلسطین را رها نمی کنند.

۶- در عین حال اقدام صهیونیست ها پس از برگزاری مراسم جهانی روز قدس و اقبال شدید فلسطینی ها به بزرگداشت این روز کاملا از عصبانیت آنان حکایت می کند. خبرها بیانگر آن است که مراسم روز قدس امسال پرشکوهتر از هر سال در غزه، کرانه، جنین و بیت المقدس شرقی برگزار شده است کما اینکه حداقل در ۵۱کشور مهم عربی این مراسم با حضور صدها هزار مسلمان روزه دار برگزار شده است. از این رو اسرائیلی ها برای اینکه روحیه فلسطینی ها را بشکنند دقیقا روی نقطه حساس آنان- مسجدالاقصی- دست گذاشته اند. ۷- واقعیت دیگر این است که صهیونیست ها بیش از هر زمان دیگر احساس انزوا می کنند. برای اولین بار در طول تاریخ نخست وزیر اسرائیل بطور علنی رهبری یک گروه معترض را در جلوی مقر سازمان ملل برعهده گرفت- این مسئولیت در سال گذشته بعهده تزیپی لیونی وزیر خارجه این رژیم بود- نتانیاهو در نطق خشمگینانه خود از اینکه به کشورها اجازه داده اند تا از تریبون سازمان ملل موجودیت و فلسفه این رژیم را زیر سؤال ببرند ابراز نگرانی کرد و جالب تر این است که مطبوعات مختلف رژیم صهیونیستی نتانیاهو را مورد حمله قرار دادند که با استدلال پیرامون وقوع هولوکاست عملا به دام احمدی نژاد افتاده و اذعان کرده که هولوکاست موضوعی است که نیاز به دفاع دارد.

"- اولا هر مدیر جدیدی می آید، به جای استفاده از تجارب مدیر قبلی و ادامه کار از جایی که او تمام کرده است کار را از اول شروع می کند"۸- به هرحال بنا به هر دلیلی که صهیونیست ها اقدام به هتک مسجدالاقصی کرده باشند، در خطر بودن قبله اول مسلمین اثبات می شود و مسلمانان نباید از این موضوع مهم بگذرند. مسجدالاقصی قلب بیت المقدس، بیت المقدس قلب فلسطین و فلسطین قلب جهان اسلام است. توطئه صهیونیست ها ممکن است فعلا روی مسجدالاقصی تمرکز داشته باشد ولی به دلیل آنکه هنوز صهیونیست ها سیاست تشکیل دولت بزرگ یهودی در حد فاصل نیل تا فرات را بطور واقعی کنار نگذاشته اند، به مسجدالاقصی و بیت المقدس و فلسطین بسنده نخواهند کرد. از این رو حضرت امام در تبیین دقیق روز قدس فرمودند روز قدس روز دفاع از همه کشورهای اسلامی است البته دو هفته از برگزاری راهپیمایی روز قدس گذشته است ولی دفاع از فلسطین به روز خاصی محدود نمی شود. مسلمانان باید روز یکشنبه که صهیونیست های روسیاه در حوالی سالگرد ورود شارون به مسجدالاقصی به قبله اول مسلمین تجاوز کرده اند را روز سیاه بنامند و برای محو صهیونیسم و عدم تکرار چنین فاجعه ای وارد میدان شوند.

* جمهوری اسلامی روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان "آثار مخرب هجوم شبه دولتی ها به اصل ۴۴ " به قلم سروش صاحب فصول آورده است:مبدع کلمه « خصولتی » که از قضا یکی از مدیران دولت دربخش خصوصی سازی است هیچگاه تصور نمی کرد واژه سازی او تا این اندازه در جریان اجرای سیاستهای اصل ۴۴ مصداق پیدا کند و به دفعات از سوی منتقدان مورد استفاده قرار گیرد ولی گذشت زمان و اصراربر واگذاری هرچه سریعتر و شتابان بنگاه های دولتی واقعیتی به نام شرکتهای شبه دولتی یا همان خصولتی ها را بیش از پیش نمایان و نقش آفرینی آنان در حرکت قطار واگذاریها را آشکارتر ساخت نقشی که به نظر می رسد در آینده بیشتر و بیشتر از آن خواهیم شنید چرا که به پیدایش نسل جدیدی از فعالان اقتصادی و سیاسی منجر می شود که جایگاهی غیرقابل چشم پوشی در جامعه ایرانی خواهند یافت . به اعتقاد بسیاری از کارشناسان آنچه طی چهار سال و اندی که از اجرای سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی سپری شده مصداق روشن پیاده سازی ناقص و نادرست سیاستهای خصوصی سازی است . این کارشناسان برای ادعای خود دلائل متعددی اقامه می کنند که از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد : الف خلاصه شدن خصوصی سازی در واگذاری بنگاه های دولتی ب حرکت در جهت معکوس آزادسازی اقتصادی که پیش شرط موفقیت خصوصی سازی است ج عدم اتخاذ سیاستهای ناظر بر بهبود فضای کسب و کار و بالا بردن هزینه فعالیت بخش خصوصی د اصرار بر نگاه درآمدزا به واگذاریها این دلائل در کنار نکات دیگری که از سوی منتقدان روند اجرای سیاستهای اصل ۴۴ مطرح می شود باعث شده بسیاری در موفقیت این حرکت دچار تردید شوند اما گذشته از تبعات اقتصادی اجرای سیاستهای خصوصی سازی به روش چند سال گذشته کارشناسان اجتماعی و سیاسی نیز نسبت به پیامدهای این روال هشدارهایی جدی می دهند. به عقیده این افراد یکی از عمده ترین وجوه و نتایج اجرای سیاستهای خصوصی سازی بنابر تجربه سایر کشورهای جهان جابجایی طبقات اجتماعی حذف و پیدایش طبقات و در نتیجه برقراری مناسبات اجتماعی سیاسی و فرهنگی نوین است چرا که خصوصی سازی در واقع نوعی باز توزیع ثروت در جامعه تلقی می گردد و در پی اجرای آن مرزهای جدیدی از مالکیت ایجاد و تعریف می شود که اگرچه با هدف کاهش فاصله طبقاتی و جلوگیری از انباشت ثروت و سرمایه در طبقات خاصی از اجتماع شکل می گیرد ولی درصورت اشتباه در اجرا می تواند به فاجعه ای اجتماعی تبدیل گردد. نمونه های بسیار کوچکی از این پیامدهای ناگوار را که محصول بی دقتی مجریان سیاستهای خصوصی سازی بود در سالهای گذشته شاهد بودیم و متاسفانه همچنان هستیم ; بیکار شدن خیل عظیمی از کارگران آن دسته از واحدهای واگذار شده که از سوی تاجران و سودجویان خریداری و به صورت تصنعی به مرز شکستگی کشانده شده تا زمین و املاک آن فروخته شود از مشهورترین مواردی است که تا به حال چندین بار اتفاق افتاده است .

"این مدیر که حتما باید نابغه باشد، در محل جدید که هیچ ربطی به سوابق کاری و تجربه مدیریتی او ندارد، مشغول به شناخت محیط جدید و چالش های آن می شود"چنین اتفاقاتی جز بیکاری عده ای کارگر زحمتکش و پولدارتر شدن عده ای سودجو حاصل دیگری ندارد. اصرار مجریان سیاست واگذاری بنگاه های دولتی بر ادامه روند گذشته جنبه ناگوار دیگری نیز دارد که این روزها و در پی واگذاری نیمی از سهام مخابرات در قالب بزرگترین معامله تاریخ بورس کشور بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و آن هم حضور پررنگ و فعال شرکتهای شبه دولتی به عنوان خریداران سهام شرکتهای دولتی است . این مسئله اگرچه طی تمام سالهایی که از عمر خصوصی سازی در کشور می گذرد وجود داشته ولی در سالهای اخیر و با شتاب گرفتن روند واگذاریها و نقش روزافزون شبه دولتی ها در این فرایند نگرانیهایی را برانگیخته است . خروج بنگاههای واگذار شده از حیطه نظارتی دولت یکی از برجسته ترین مواردی است که باعث نگرانی افکار عمومی می شود چرا که کارشناسان معتقدند وابستگی این قبیل شرکتها به دستگاه های دولتی و عزل و نصب مدیران آنان توسط مدیران دولت باعث می شود بنگاه های واگذار شده نیز همچنان تحت مدیریت کلان دولت باقی بمانند و در واقع کاهش تصدیگری دولت و واگذاری مدیریت به بخش خصوصی واقعی که اساسی ترین هدف خصوصی سازی است محقق نشود با این تفاوت که خروج بنگاه های سابقا دولتی از حوزه کنترل و نظارت عمومی زمینه بروز تخلفات و یا تبانی را در آنها فراهم می کند. افزایش روز به روز روند حضور این شرکتهای شبه دولتی در حوزه اقتصادی کشور که معلول واگذاری بنگاه های بزرگ دولتی از سوی خود دولت است طبیعتا فضای کار را برای بخش خصوصی واقعی و تعاونی ها بیش از پیش محدود می کند که این مسئله در آینده نه چندان دور به شکست طرح کوچک سازی دولت و سیاستهای اصل ۴۴ می انجامد .

این نگرانیها زمانی تشدید می شود که بنابه گفته مسئولان نظارت بر اجرای سیاستهای اصل ۴۴ در مجلس و نمایندگان بخش خصوصی در اثر هجوم شبه دولتی ها فقط بین ۱۰ تا ۲۵ درصد واگذاریهای انجام شده به بخش خصوصی واقعی رسیده و سایر موارد خصوصی سازی را باید در واقع جابه جایی اموال بین بخشهای مختلف دولت تلقی کرد. به نظر می رسد اصلاح این روند از اختیار مجریان سیاستهای اصل ۴۴ نیز خارج است چرا که قانون صراحتا اجازه جلوگیری از حضور بخشهای شبه دولتی را به شرطی که کمتر از ۴۰ درصد یک بنگاه را در اختیار بگیرند نمی دهد . بنابر این باید برای ممانعت از ادامه و تکرار این مسئله هرچه سریعتر نسبت به تصحیح قانون اجرای اصل ۴۴ اقدام مقتضی صورت گیرد . * مردمسالاری روزنامه مردمسالاری در یادداشت روز خود با عنوان "بازگشت به ظرفیت های قانون اساسی "به قلم فروزان آصف نخعی آورده است: جامعه ایران در تاریخ معاصر خود تحولات زیادی را به خود دیده است. هر گاه در عصر هریک از تحولات، عمیق می شویم غیرقابل پیش بینی بودن حوادث، همواره یکی از شاخص های برجسته این دوران به شمار می رود.

"دو سال می گذرد، هنوز دست به اقدامی شایسته و بایسته نزده، دستی یا دستانی پس کله او می خورد و او به مکان جدیدتری پرتاب می شود و این داستان ادامه دارد"این را از این جهت می گویم که در تحولات پس از انتخابات نیز اغلب تحلیل هایی ارائه می شود که به موضوع پیش بینی ناپذیر شدن تحولات، دامن می زند. یکی از این تحلیل ها تاکید می کند که تا قبل از انتخابات مساله هسته ای کمرنگ و موضوع مذاکره دوجانبه میان ایران وآمریکا پررنگ شده بود. اما بعد ازانتخابات، ایران درمعرض یک جهش بین المللی قرار گرفت وعملا ایران به جای مسیر آمریکایی در مسیر اروپایی مذاکرات یعنی ۱+۵ قرار گرفت مگر این که ایران وآمریکا بتوانند به یک ابتکاری برسند تا اصل مذاکرات اروپایی به حاشیه رانده شود. بی تردید این تحلیل همه سرنوشت تمدنی ایران را درحوزه این مذاکرات دیده ومابقی پدیده ها را درعرصه داخلی به دنبال آن تحلیل می کند. این دست از تحلیل ها حاکی از آن است که رویکرد فشارها را که به طور مستقیم وغیرمستقیم بدنه جامعه را تحریک کرده و گاه می تواند عرصه های ناخوشایندی را مانند بازداشتگاه کهریزک مقابل افکارعمومی قراردهد نادیده می انگارد.

همچنین این رویکرد ناتوان از تحلیل این موضوع است که چرا روند تقسیم بردوقدرت به این جا رسیده که اکنون محسن رضایی که زمانی فرمانده سپاه پاسداران درزمان جنگ وامام خمینی(ره) بوده نیز امروزاز سوی یک خبرگزاری دولتی مهره دشمنان تلقی می شود. اکنون به نظر می رسد که پس از هجمه و حملات گسترده ای که نسبت به هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و آیت الله صانعی از مراجع تقلید و سید حسن خمینی نوه بنیانگذار انقلاب اسلامی و آقایان میرحسین موسوی، خاتمی و کروبی شد، حال نوبت به محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسیده است.محسن رضایی چند روز پیش در یک جمع دانشجویی پیشنهادی مبنی بر تشکیل " کمیسیون ملی انتخابات " مطرح کرد که بحثی حقوقی و مربوط به مشکلات قانون انتخابات است. قاسم روانبخش دبیر سیاسی نشریه پرتو سخن و عضو هیات علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)قم هم گفته است: محسن رضایی با طرح تشکیل کمیسیون ملی انتخابات آرای مردم را زیر سوال برد. امروز محسن رضایی با طرح این سوالات به عنوان مهره بیگانگان تبدیل شده است. اکنون به صاحبان تحلیل که خط اروپایی را درمقابل خط آمریکایی می دانند باید گفت که مسایل در داخل ریشه داشته تا جایی که روند تقسیم قدرت، امروز حتی حذف اصولگرایانی چون باهنر و لاریجانی رییس مجلس را نیز در دستور کاردارد.

"آیا این شیوه نصب و انتصابات مدیران با سخن علی علیه السلام سازگار است؟ آیا ما نباید از خود سوال کنیم، چه حقی داریم که چنین هزینه هایی را بر مردم تحمیل و فرصت سوزی کنیم"براساس آخرین گزارش ها درانتخابات نمایندگان اصولگرا برای عضویت در شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان به چهره هایی چون محمد رضا باهنر و سید رضا اکرمی اجازه ورود داده نشده به نحوی که قرار است در انتخابات ۱۲ مهرفراکسیون اصولگرایان بنا به گفته حمید رسایی افرادی چون علی اصغر زارعی، مرتضی آقاتهرانی، علیرضا زاکانی، شهاب الدین صدر و اسماعیل کوثری به عنوان اعضای شورای مرکزی مورد توجه قرار گیرند. حتی قرار است بندی در آیین نامه داخلی فراکسیون اصولگرایان تصویب شود که در آن رئیس مجلس نمی تواند همزمان رئیس فراکسیون باشد و این به آن معنی است که علی لاریجانی نیز درآستانه حذف از ریاست فراکسیون قراردارد. اکنون صاحبان تحلیل اروپایی وآمریکایی، باید به این سوال پاسخ بگویند که روند تقسیم قدرت درایران تا کجا ادامه دارد وآیا این روند را به طور جدی آسیب شناسی کرده اند؟ آیا تا کنون به ریشه های آن پرداخته اند؟ اگر چنین امری روی داده است در کدامیک از پژوهش های دانشگاهی و... به این امر مهم پرداخته اند؟ روند تقسیم بردو قدرت به معنای آن است که درهرزمان عده ای از دایره خودی نظام خارج شده و به دایره غیرخودی می پیوندند. آیا تاکنون بررسی شده که درهرمرحله این تفکر به نظام سیاسی ایران چه آسیب هایی را وارد کرده و چه دستاوردهائی را به ارمغان آورده است؟ در این میان طرح هایی نیز برای جبران مافات داده می شود.

یک طرح تاکید می کند که اگر یک دولت در سایه تشکیل شود، نخبگان می توانند بازوی قدرتمندی برای آینده نگری باشند و مسایل آینده را رصد کنند. در پاسخ باید گفت که مراکزی چون مجمع تشخیص مصلحت نظام و مرکز تحلیل استراتژیک جز این وظیفه دارند که مسایل را رصد کنند یا با مشاوره دادن یا نظارت کردن، به امور اساسی کشور بپردازند؟ تحلیل های دیگری نیز برای حل مسایل ایران معتقدند که باید سیستمی به وجود بیاوریم که مسوولان علم مدار ، به جامعه علمی ودانشگاهی، مسایل اساسی حوزه سیاسی را ارائه کرده و از آنان برای حل مسایل کشور یاری بجویند.این نگاه نیزخواهان آن است تا نخبگان در کنار دولت توسعه خواه قرار گرفته تا با توسعه علمی، درمهمترین مسایل گشایشی حاصل شود. این نگاه با الگوگیری از کشورهایی چون چین به دنبال توسعه از بالاست. این نگاه نیز فاقد توانایی آن است که به ریشه ای ترین مسایل ایران درجامعه نفوذ کرده و ماجرای عقب ماندگی ایران را با توجه به ریشه های فرهنگی آن حل کنند. از جمله ا.

منابع خبر

اخبار مرتبط