کم‌سوادها بیش‌تر ازدواج می‌کنند، بیش‌تر طلاق می‌گیرند

کم‌سوادها بیش‌تر ازدواج می‌کنند، بیش‌تر طلاق می‌گیرند
خدمت
خدمت - ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۴

به گزارش خدمت به نقل از ایرنا؛ روز گذشته رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور که سازمان متبوعش مرجع اصلی انتشار آمارهای این دو رویداد حیاتی است، وقایع سال ۹۳ را در ۲ عدد خلاصه کرد تا همه بدانیم در سالی که گذشت بنیان چند خانواده سست شده و چند ازدواج به جدایی رسیده است. ۷۱۲ هزار و ۸۷۵؛ این تعداد ازدواج‌های ثبت شده در سال ۹۳ است که درمقایسه با سال قبلش، ۶ درصد کم شده است. ۱۶۳ هزار و ۲۲۸ ؛ این نیز شمار طلاق‌های به ثبت رسیده در سال قبل است که نسبت به سال ۹۲ و به‌میزان ۳ درصد جهش کرده است. آب رفتن ازدواج‌ها و ری کردن طلاق‌ها؛ این آمارها این را می‌گوید و دست می‌گذارد براین نکته که شانس پابرجا ماندن زندگی‌های مشترک ۱ به ۶ است و اگر زوج‌ها هوای زندگی‌شان را نداشته باشند، ازدواجی شاد به طلاقی غم‌انگیز خواهد رسید .

البته نه درسال ۹۳ که درسال‌های قبل از آن نیز وضع به‌همین شکل بوده است و این نکته را آمارهای درج شده در سایت سازمان ثبت احوال کشور بخوبی نشان می‌دهد . این آمارها ما را می‌برد به سال ۹۲ که در آن ۷۷۴ هزار و ۵۱۳ ازدواج ثبت شده و در ازایش ۱۵۵ هزار و ۳۶۹ طلاق.

"712 هزار و ۸۷۵؛ این تعداد ازدواج‌های ثبت شده در سال ۹۳ است که درمقایسه با سال قبلش، ۶ درصد کم شده است"این دو عدد را که با ازدواج و طلاق‌های سال ۹۳ مقایسه کنیم، حقیقت چیزی نیست به‌جز کاهش ازدواج‌ها و افزایش طلاق‌ها در سالی که گذشت. به سال ۹۱ نیز که برگردیم اتفاقات این دو سال تکرار می‌شود ۸۲۹ هزار و ۹۶۸ ازدواج در ازای ۱۵۰ هزار و ۳۲۴ طلاق که به طرزی محسوس، قوام بیش‌تر زندگی‌های مشترک را نسبت به سال ۹۲ نشان می‌دهد. در واقع این آمارها به ما می‌گوید هرچه به عقب بر می‌گردیم اوضاع خانوادگی ایرانی‌ها بهتر می‌شود و به همان نسبت میل به ازدواج، بیش‌تر و تمایل به طلاق، کم‌تر. در سال۹۰، ۸۷۴ هزار و ۷۹۲ زوج ازدواج کرده‌اند و درمقابل، ۱۴۲ هزار و ۸۴۱ زوج به زندگی مشترک خویش خاتمه داده‌اند؛ در حالی که یک سال قبل از این ۸۹۱ هزار و ۶۲۷ ازدواج ثبت شده و پایان زندگی مشترک ۱۳۷ هزار و ۲۰۰ زوج به جدایی و گسستن پیوندهای سببی رسیده است. سال ۸۸ اما اوضاع بهتر از این بوده؛ به‌طوری‌که در ازای بیش از ۸۹۰ هزار ازدواجی که در دفترخانه‌ها رسمی شده ۱۲۵ هزار و ۷۴۷ مورد طلاق ثبت شده که گویای ازدواج‌های بیش‌تر و طلاق‌های کم‌تر است.

از سال ۸۸ تا ۹۳ فقط ۶ سال فاصله زمانی است، اما میان آمارهای این دو سال فاصله‌ای بعید وجود دارد، به‌طوری‌که تعداد ازدواج‌ها از سال ۸۸ تا ۹۳، ۱۷۷ هزار و ۳۳۳ مورد کم شده و در عوض، تعداد طلاق‌ها ۳۷ هزار و ۴۸۱ مورد بیش‌تر شده است .

نکته این که آمارهای سازمان ثبت احوال نشان می‌دهد در طول این سال‌ها، طول مدت زندگی‌های مشترک نیز کم شده و بیش‌ترین ازدواج‌ها در یک سال اول به طلاق انجامیده که مفهوم این آمار، سست شدن دوام و قوام زندگی‌های زناشویی و نبود آرامش زیر سقف‌های مشترک است؛ شاید یکی از دلایل بدبینی مجردها به ازدواج همین پایان ناخوش زندگی‌های مشترک است.

کم سوادها، متقاضی اصلی ازدواج و طلاق
همیشه وقتی از کاهش میل به ازدواج و افزایش رغبت به طلاق صحبت می‌شود ذهن عده‌ای می‌رود پیش آدم های پرتوقع که وارد بازار کار شده‌اند و استقلال مالی دارند یا دارای تحصیلات دانشگاهی هستند و خود را یک سرو گردن بالاتر از دیگران می‌بینند .

اما احمد تویسرکانی، رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور دیروز آمارهایی را رو کرد که بخشی از این ذهنیت را به هم می‌ریزد. عوام معتقدند درس خوانده‌ها کم‌تر ازدواج می‌کنند و بیش‌تر طلاق می گیرند، اما آمارهای ثبت شده در سال ۹۳ نشان می‌دهدکه این گروه گرچه کم‌تر ازدواج می‌کنند، اما بیش‌تر ازدانشگاه نرفته‌ها طلاق نمی‌گیرند.

به استناد آمارهای تویسرکانی، در سالی که گذشت ۶۹ درصد ازدواج‌ها را کسانی به ثبت رسانده‌اند که تحصیلات دیپلم و زیردیپلم داشته‌اند و سهم دارندگان مدارک تحصیلی دانشگاهی از ازدواج‌ها ۳۰ درصد بوده است. درمورد طلاق‌های ثبت شده درسال گذشته، اما وضع به این شکل نیست؛ چون درسال ۹۳، دانشگاه رفته‌ها فقط ۱۴ درصد طلاق‌ها را به نام خود ثبت کرده‌اند؛ به‌طوری‌که ۶۹ درصد جدایی‌ها مربوط به زوج‌های دیپلمه یا زیر دیپلمه بوده است (مابه‌التفاوت این دوعدد نیز مربوط به افراد بی‌سواد یا دارندگان مدارک حوزوی است).

شاید یکی از دلایل ثبات زندگی افراد تحصیل‌کرده در این باشد که آن‌ها بر اثر برخورداری از تحصیلات و حضور اجتماعی، مهارت‌های زندگی را بیش‌تر آموخته‌اند و با تکنیک‌های برقراری ارتباط موثر، سعی در حفظ زندگی مشترک خویش دارند. حالا اگر این را اضافه کنیم، به‌دلایل طلاق‌های ثبت شده در سال ۹۳ از زبان رئیس سازمان ثبت اسناد، دخالت خانواده‌ها، اعتیاد به موادمخدر و الکل، ترک زندگی از سوی یکی از زوج‌ها و محقق نشدن شروط ضمن عقد ۴ دلیل اصلی از هم پاشیدن زندگی‌های مشترک است؛ دلایلی که احتمال وقوع آن‌ها در وصلت‌هایی که در آن زن و مرد سواد کم‌تری دارند و احتمالا استقلال فکری و عاطفی‌شان نیز دچار خدشه است، بیش‌تر محتمل است.

البته در مورد دلایل بروز طلاق در خانواده‌های ایرانی تاکنون چند پژوهش انجام شده که سال گذشته نتایج تحقیقات انجام شده از سوی بهزیستی منتشر شد که ۱۰ دلیل اصلی جدایی را روایت می‌کرد؛ مسئولیت‌ناپذیری، طلاق عاطفی، اعتیاد، دخالت اطرافیان، کم‌بود مهارت‌های زندگی، بیکاری مرد، مسلط نبودن به مهارت‌های حل مساله، نبود حمایت‌های روانی و عاطفی، پایین بودن آستانه تحمل و بالغ نشدن فکر. گرچه نتایج این پژوهش با آن‌چه دیروز از زبان رئیس سازمان ثبت اسناد بیان شد (و مبنایش خوداظهاری زوج‌های در آستانه ثبت طلاق است)، اندکی متفاوت است، اما به‌خوبی نشان می‌دهد که زوج‌های ایرانی از کدام ناحیه بیش‌تر ضربه می‌خورند و زندگی‌ها بر اثر چه عواملی رو به فروپاشی می‌گذارد.

این دلایل همان نقاط کور زندگی‌های مشترک است که آمارهای طلاق در ایران را سال به سال بزرگ‌تر می‌کند و بهانه‌ای می‌شود برای افراد مجرد که با دیدن کشمکش‌های دائمی متاهل‌های مشکل‌دار، قید ازدواج را از بیخ و بن بزنند و آمارهای ازدواج را سال به سال کم‌تر کنند.

منابع خبر

اخبار مرتبط