ایت الله بهجت در میان ما به سان موقعیت محور آسیاب است که بدون آن سنگ آسیاب نمی چ...

طبق آمار حدود ۸۰% کادر درمانی را زنان تشکیل می دهند آن هم در شرایطی که مناسبات و فرهنگ مردسالارانه کاملا بر سیستم درمانی حاکم است. هویت زن در ایران، در مجموعه ساختارهای موجود- فرهنگ، مذهب، قوانین، سنت، عرف و ... هویتی است حتی فرودست تر از جنس دوم، و با توجه به اینکه اکثریت پرستاران در ایران زن هستند آن ‌گاه می‌توان دریافت که موقعیت زنان پرستاربا چه دشواری‌هایی همراه است.
اخبار روز
خبرگزاری دانشجو - ۱۳ خرداد ۱۳۹۴


 تبعیض درمانی در ایران یعنی مراجعه به پزشک، عبور از هفت خان وقت گرفتن، انتظار در مطب، پرداخت ویزیت های کلان و زیرمیزی های کلان تر، تبدیل شدن به سوژه ی برای پاس کاری بین پزشک و آزمایشگاه و رادیولوژی و سونوگرافی وام آرای قابل اطمینان ( در واقع سوبسید بده و حق حساب رسان)، قرار گرفتن در نوبت های دراز مدت بیمارستان، پرداخت مبالغ سرسام آور خانمان براندازبرای بستری شدن و درمان در بیمارستانها، در گیر شدن کل خانواده و دوست و آشنا برای طی پروسه ی درمان بدون چشم اندازی که این طی طریق در نهایت با نتیجه خواهد بود یا بی نتیجه. تبعیض درمانی یعنی اینکه بخشی ازکادر درمان باشی و شاهد اجحافات آشکارهمه جانبه از جمله کاری و درآمدی بین پزشکان وسایراقشار بوده و در صورت هر گونه اعتراض نیز از جانب وزیر نامحترم بهداشت "قلیل" و "بیمار"شناخته شوی.  
سیستم سود محور سرمایه داری در حیطه های مختلف، مناسبات و اشکال متفاوتی به خود می گیرد که نمود آن در زمینه ی درمانی پدیده ی است به نام پزشک سالاری. کادر درمانی، در ایران علاوه بر مناسبات سرمایه داری و بنیادگرایی در سلطه ی مناسبات پزشک سالاری است. کارفرمایان کادر درمانی پزشکان هستند وپزشکان نیز متخصص در به جیب زدن دسترنج پرستاران وگرفتن مبالغ سرسام آور از بیماران.

"  سیستم سود محور سرمایه داری در حیطه های مختلف، مناسبات و اشکال متفاوتی به خود می گیرد که نمود آن در زمینه ی درمانی پدیده ی است به نام پزشک سالاری" سازمان نظام پزشکی نیز به عنوان نهاد حمایت کننده ی پزشکان، به پرستاران به عنوان یک نیروی بی جیره و مواجب نگاه می کند و هر گونه جرائم پزشکان را لاپوشانی می کند و سازمان نظام پرستاری به عنوان نهادی که باید از منافع پرستاران حمایت کند، در واقع نماینده ی دولت بوده و حامی منافع پرستاران نیست.
بنا برآمار بیشترین نارضایتی‌ها و مشکلات پرستاران در ارتباط با حقوق و مزایا، شیوه‌ها و سیاست‌های مدیریت، ارتباط شغلی با زندگی شخصی و نیز امنیت شغلی است.  بر این اساس ٨۰% بار خدمات بهداشتی و درمانی بر دوش پرستاران است. به لحاظ ترکیب جمعیتی ۹٣% پرستار در مقابل ۵% پزشک ولی به لحاظ درآمدی ۹۵% درآمد حاصله، به پزشکان می رسد. حکومت سیستم پزشک سالار را حمایت می‌کند و دست پزشکان را در هر گونه اجحاف و کسب منافع باز گذاشته و بار این اجحاف در درجه اول بر دوش پرستاران قرار دارد.

از جمله طرح هایی که اخیرا در جهت منافع بیشتر پزشکان اجرا شده طرحی است به نام "طرح تحول نظام سلامت" ، زیر ساخت این طرح مبتنی بر کارانه و کاملا تبعیض آمیز است. براساس این طرح، تعرفه ی خدمات پزشکی حدود ٣۰۰ برابر شده "طرح کارانه" برای ماندگاری پزشکان در بیمارستان های دولتی ۷۰% درآمد بیمارستان را به پزشکان هیات علمی می دهد، کارانه سیصد هزار تومانی پرستار در برابر کارانه شصت میلیون تومانی پزشک. در مقابل، طرح تعرفه گذاری خدمات پرستاری که به صورت نیم بند حدود ۷ سال پیش تصویب شده بود، هنوز اجرایی نشده است.
عملکرد غلط مدیران و عدم حمایت آنان ازپرستاران ازعلل اصلی عدم امنیت شغلی پرستاران بوده و عامل مهمی درعدم وجود تشکل های مستقل و منسجم پرستاری است. از تشکل‌های پرستاری موجود، صرف نظر از شوراهای فرمایشی مستقر در بیمارستان‌ها و مراکز درمانی که طبق روال شوراهای موجود ، شوراهای کارفرما هستند و نه شوراهای کارکنان و مزدبگیران، می‌توان از نظام پرستاری، انجمن پرستاری ایران، خانه پرستار، اتحادیه کارکنان بیمارستان‌های غیردولتی و خصوصی ایران نام برد. این تشکل‌ها از استقلال چندانی برخوردار نبوده و تا کنون کارمفیدی در جهت بهبود شرایط نابسامان پرستاران، از پیش نبرده اند، جامعه پرستاری ایران هنوز از انسجام لازم بهره مند نیست شرط لازم برای به دست آوردن انسجام ایجاد تشکل های مستقل از حکومت ومستقل از مدیرانی است که نه تنها حامی منافع پرستاران نیستند بلکه همواره مانع بزرگی برای تشکیلات صنفی پرستاران بوده و هستند.

"کادر درمانی، در ایران علاوه بر مناسبات سرمایه داری و بنیادگرایی در سلطه ی مناسبات پزشک سالاری است"
پرستاران، درشرایط بحران بیکاری موجود اگربتوانند کاری داشته باشند، زمان کاری مشخصی ندارند به صورت شیفتی شب روز و در کل ایام اعم از ایام تعطیل عید و... این شکل کار برای زندگی اجتماعی و خانوادگی آنان مشکلات زیادی ایجاد می کند. محرومیت از خواب پدیده ای است که در اکثریت پرستاران به طور متوسط دیده می‌شود اگر به این شرایط استرس فراوان در محیط کاررا نیزاضافه کنیم شرایط فرساینده‍ی کاردرمانی ملموس تر خواهد بود.
طبق آمار ٣٣% کل پرستاران تجربه ی خشونت از جانب بیمار و همراهان بیمار را دارند و نهادی که صلاحیت و توانایی حمایت از پرستاران را داشته باشد وجود ندارد. پرستاران احساس می‌کنند آنچه که باید انجام دهند بیش از حد وظایف و در واقع درآمدی است که دریافت می‌کنند و ازخودبیگانگی ناشی پروسه ی استثمارکاربه صورت آشکار دراین حرفه حاکم است .
بنا برآمار بسیاری از پرستاران پس از ۱۲ سال کار مداوم سلامت خود را از دست می‌دهند و یا به یکی از انواع بیماری‌های روحی روانی ، اسکلتی ، ناراحتی معده ، ستون فقرات ، اختلالات خواب و یا هپاتیت دچار می‌شوند .

بر این اساس ۴۰% پرستاران از افسردگی رنج می‌برند که این به دلیل آزردگی های روانی و عاطفی ناشی از کارپرستاری است. بازنشستگان کادر درمانی نیز از جمله از کارافتاده‌ترین بازنشستگان کشور هستند که از لحاظ حقوق و مزایا هیچ فرقی با سایر بازنشستگان ندارند.
طبق آمار حدود ٨۰% کادر درمانی را زنان تشکیل می دهند آن هم در شرایطی که مناسبات و فرهنگ مردسالارانه کاملا بر سیستم درمانی حاکم است. هویت زن در ایران ، در مجموعه ساختارهای موجود ِ فرهنگ، مذهب، قوانین، سنت، عرف و ... هویتی است حتی فرودست تر از جنس دوم، کار پرستاری نیز درایران با توجه به ویژگی‌های آن از سخت‌ترین مشاغل موجود بویژه برای زنان است و با توجه به اینکه اکثریت پرستاران در ایران زن هستند آن ‌گاه می‌توان دریافت که موقعیت زنان پرستاربا چه دشواری‌هایی همراه است.
با توجه به مجموعه شرایط نابسامان پرستاران باید گفت که زنان پرستار با مشکلات به مراتب بیشتری از مردان مواجه هستند هم از نظر تبعیض‌ها ی جنسیتی حاکم در محیط کار، تفاوت در میزان درآمدها و هم از این نظرکه زنان پرستار در کنار تمام این مشکلات باید وظایف خسته کننده و کسالت آور کار خانگی ، پرورش فرزندان، مراقبت از سالمندان و...

"کارفرمایان کادر درمانی پزشکان هستند وپزشکان نیز متخصص در به جیب زدن دسترنج پرستاران وگرفتن مبالغ سرسام آور از بیماران"را انجام دهند . اگر شیفت‌های غیر معمول داشته باشند علاوه بر تمامی مسائل گفته شده از جمله خستگی‌ها و بی خوابی‌ها باید شکایت‌ها و نارضایتی‌های خانواده و همسررا نیز تحمل کنند. چه بسیارند زنان پرستاری که بعد از شب‌کاری‌های فرساینده تازه ابتدای کار خانه‌داری و بچه‌داری آنان است و این روند در ادامه حاصلی جز افسردگی و ازکارافتادگی زودرس زنان پرستار را ندارد. مشقت کار کردن با حجاب اجباری برای زنان پرستاراز بارهای اضافی است که بر دوش آنان سنگینی می کند کار کردن با مانتوهای بلند گشاد و مقنعه‌های بلند و دست پاگیر به هنگام انجام کارهایی مانند CPR بیمار یا انجام پروسجرهای استریل انرژی زیادی از زنان گرفته وبسیار عذاب آور و کلافه کننده است.
به لحاظ درآمدی، میانگین درآمد پرستاران مرد بیشتر ازپرستاران زنان است چه به صورت مستقیم در میزان حقوق و مزایا و چه به صورت غیر مستقیم. درآمدهای غیر مستقیم شامل مردان می شود چون نگاه حاکم بر محیط های کاری مردان را نان آور خانه و مسئول خانواده می داند و زنان نیز عمدتا به دنبال این درآمدها نیستند بر اساس این ذهنیت که شاید در پی آن در خواست های دیگری اعم از درخواست های کاری و یا غیر کاری پیش بیاید و از این روی بیشتر تمایل دارند درآمدهای شفاف داشته باشند.


نگاه سنتی که مردان را قوی تر می داند در زمینه ی کار پرستاری نیز حاکم است و کار مردان را بزرگتر می داند و به آن اهمیت بیشتری می دهد. از سویی مردان اعتماد به نفس بیشتری دارند و حتی اگر کار کوچکی انجام دهند آن را بزرگ جلوه می دهند ولی زنان دچارعدم اعتماد به نفس و عدم خودباوری هستند و از این روی تابع تر و فرمان پذیرتر هستند . حمایت های عرفی، مذهبی و قانونی از مردان و عدم وجود این حمایت ها از زنان امنیت شغلی مردان را نسبت به زنان بیشترمی کند علاوه بر این حمایت ها، پزشکان به لحاظ برخوردهای فیزیکی، از مردان می ترسند و درمورد آنان دیرتر تصمیم گیری می کنند ویا دیرتر اقدام به اخراج آنها می کنند.
زنان علی رغم شایستگی های که در محیط کار دارند از فرصت های کمتری برای ارتقا شغلی برخوردار هستند و این مسئله موجب استرس و عدم رضایت شغلی آنان می شود این تبعیض های جنسیتی در محیط کارحتی بر روی سلامت زنان اثرات مخرب دارد و نمونه هایی مانند سردردهای مزمن از جمله این علائم هستند.
هرچند برچیده شدن سیستم پزشک سالاری که خود حاصل مستقیم مناسبات سودمحورانه سرمایه داری و غیر انسانی حاکم است، حل مشکلات کادر درمانی و بهبود شرایط کار و زندگی آنان همچون سایر معضلات اجتماعی در سیستم و مناسبات تبعیض آمیز کنونی محقق نخواهد شد اما طرح و تلاش در جهت تحقق خواست‌های حداقلی به شرح زیر می‌تواند تا حدودی راهگشای باشد.
۱- ایجاد نهادها و تشکل های مستقل پرستاری بدون وابستگی به حکومت و مدیران پرستاری که قادربه تلاش در جهت مطالبات صنفی و غیر صنفی پرستاران باشند
۲- افزایش درآمد پرستاران ، پرداخت سختی کار در خور کار آنان، پرداخت حق شیفت، بازنشستگی زودرس با منظور نمودن سال‌های سابقه کار در شیفت
٣- تصویب و اجرای قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری و قانون ارتقای بهره وری
۴- دادن فرصت‌های اجباری برای استراحت، مرخصی، امکان سفر و ... برای پرستارانی که به ویژه در بخش‌های سخت تر مثل بخش‌های روانی یا محیط های بسته مثل آی سی یو و سی سی یو و اتاق عمل کار می‌کنند یا پرستارانی که که در ارتباط با بیماری‌های ناعلاج مثل ایدز و سرطان کار می‌کنند
۵- بالا بردن سطح فرهنگ عامه در ارتباط با حرفه پرستاری
۶- ایجاد امکانات برای ارتباط پرستاران ایران با سایر پرستاران در کشورهای دیگر، آشنایی با روش کار و روند زندگی شغلی آنان از طریق مسافرت، همکاری علمی و ...
۷- هماهنگ بودن آموزش پرستاران به صورت کاربردی با شرح وظایف کاری آنان
٨- تقسیم‌بندی تخصصی کار پرستاران به منظور راحتی کار و افزایش بهره وری کاری
۹ - میزان درآمد های یکسان برای پرستاران زن و مرد
۱۰- ایجاد امکاناتی از جمله سرویس ها ی رفت و آمد و مهد کودک برای تسهیل شرایط کاری پرستاران زن
۱۱- ایجاد شرایطی که پرستاران زن به لحاظ ساعات کاری و یا شیفت های انتخابی کمتر در فشارباشند
با آرزوی آنکه درمانگران بتوانند ضمن دست یابی به مطالبات حداقلی خود، نهایتا درجامعه‌ای فارغ ازتبعیض‌های جنسیتی، طبقاتی، ملیتی، قومی، مذهبی و ...

که نه استثماری در آن حاکم باشد نه سلطه ای و نه از خودبیگانگی ناشی از مناسبات سودجویانه کار، به حرفه انسانی و موثر خود بپردازند.

*(در «تریبونی برای زنان چپ» از «پروژه ی تبعیض علیه زنان در ایران»)

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منابع خبر

اخبار مرتبط