«ببر سفید»؛ رامین بحرانی و فیلمسازی در هند

«ببر سفید»؛ رامین بحرانی و فیلمسازی در هند
رادیو فردا
رادیو فردا - ۸ بهمن ۱۳۹۹

تازه‌ترین فیلم رامین بَحرانی، فیلمساز آمریکایی ایرانی‌تبار، با نام «ببر سفید» (The White Tiger) که در هندوستان ساخته شده، به‌تازگی در شبکه نتفلیکس به نمایش درآمده است.

بحرانی که از والدینی ایرانی در کالیفرنیا به دنیا آمده، در دههٔ سوم زندگی‌‌اش سال‌هایی را در ایران سپری کرد و با فیلم‌هایی چون «اوراقچی»، «چرخ‌دستی» و «خداحافظ سولو» در جشنواره‌های مختلف جهانی مطرح شد.

اما این فیلمساز که در فضایی نئورئالیستی و به‌شدت شبیه سینمای جشنواره‌پسند ایران فیلم می‌ساخت، به‌ناگاه تغییر مسیر داد و از فیلمِ «به هر قیمت» (۲۰۱۲) تا به امروز سعی دارد هرچه بیشتر جای پای خود را در هالیوود و سینمای حرفه‌‌ای آمریکا به‌عنوان فیلمسازی مسلط بر ابزار تثبیت کند.

او دربارهٔ این تغییر، پس از ساخت همان فیلم در گفت‌وگویی با نگارنده می‌گوید: «فیلم‌های هنری کوچک تنها مورد توجه علاقه‌مندان جدی سینما قرار می‌گیرند. می‌خواستم با مخاطبان بیشتری حرف بزنم؛ مخاطبانی که چیزی فراتر از قهرمان‌ها را نمی‌بینند.»

«ببر سفید» ادامه‌‌ای است بر این تفکر که حالا بر اساس رمانی شناخته‌شده به همین نام، نوشتهٔ آراویند آدیگا، ساخته شده با داستانی که در هند اتفاق می‌افتد؛ داستان جوان فقیری که به‌عنوان رانندهٔ یک خانوادهٔ ثروتمند استخدام می‌شود اما رفتار برده‌دارانهٔ آن‌ها با این او سرنوشت تازه‌‌ای را برایش رقم می‌زند.

گره اصلی از زمان تصادف رانندگی رخ می‌دهد؛ تصادفی که این جوان در آن مقصر نیست اما این خانواده به‌راحتی او را مقصر جلوه می‌دهند. تصادف در ابتدای فیلم رخ می‌دهد، اما راوی درست در لحظهٔ تصادف به ما می‌گوید که بهتر است داستان را از این‌جا شروع نکنیم؛ او بازمی گردد به دورهٔ کودکی خودش و بعد در اواسط فیلم دوباره به این صحنه بازمی‌گردیم. این رفت‌وآمد زمان تنها همین یک بار اتفاق می‌افتد، درحالی‌که علاقهٔ فیلمساز به ساختارشکنی می‌توانست در بازی با زمان و جابه‌جا روایت کردن اتفاقات آن بیشتر نمود داشته باشد.

پریانکا چوپرا و آدارش گوراو در نمایی از «ببر سفید»

گره اصلی فیلم (مقصر جلوه دادن رانندهٔ بی‌گناه یک خانواده متمول برای حفاظت از مجرم ثروتمند) داستانِ بارها گفته‌شده‌‌ای است که در سینما هم مشابه‌های فراوانی حتی در سینمای ترکیه و مصر دارد. به همین دلیل، بحرانی در بخش‌های مختلف سعی دارد از قالب‌های معمول بگریزد و با رفتاری ساختارشکنانه از روایت صرفِ یک قصهٔ کلاسیک فراتر برود؛ اما در نهایت فیلم - و داستان - بر اساس همان الگوی از پیش تعیین‌شده بنا شده و چندان گریز و گزیری از آن نیست.

یکی از شگردهای فیلمساز برای فراتر رفتن از دایرهٔ بستهٔ روایتِ کلاسیک نوعی فاصله‌گذاری و حرف زدن شخصیت‌ها رو به دوربین است که فیلمساز در چند صحنه از آن استفاده می‌کند و در صحنهٔ پایانی بر آن تأکید دارد: شخصیت اصلی رو به ما می‌گوید که از آن دایرهٔ بسته فراتر رفته و سپس از کادر خارج می‌شود.

در عین حال فیلم آشکارا بر مفاهیمی چون اختلاف طبقاتی و فساد سیاسی تأکید دارد و ابایی ندارد که نمایندهٔ محبوب «سوسیالیسم» را به‌عنوان یکی از فاسدترین افراد داستان به نمایش بگذارد.

در عین حال روایت رشوه دادن این خانواده به دولتمردان بخش مهمی از داستان را پیش می‌برد که این کیف‌های پر از پول را به‌عنوان حاصل فقر مردم کوچه و بازار به نمایش می‌گذارد؛ مردمی که در طول فیلم در همه‌جا حضور دارند و بر نمایش آن‌ها در نماهای مختلف تأکید می‌شود و حالا یکی از همین مردم به قهرمان فیلم بدل می‌شود.

مسئلهٔ بردگی و عادت به برده بودن هم به‌عنوان یکی از مایه‌های اصلی فیلم نمود دارد و با روایتی از یک شاعر در فیلم به نقطه‌عطفش می‌رسد: «لحظه‌‌ای که می‌فهمی چه چیزی در این دنیا زیباست، برده بودن را متوقف می‌کنی.»

با آن‌که قهرمان فیلم در عرف معمول یک «گناهکار» است، اما مسئلهٔ فیلم قضاوت اخلاقی نیست؛ بیشتر بر سیر و روندی تأکید دارد که در یک جامعهٔ فاسد، فرد را از جهان ساده‌‌اش به دنیای پیچیده‌‌ای می‌کشاند که در آن پیش از آن که همان ببر سفیدِ مورد اشاره در فیلم باشد که در هر نسل تنها یک بار ظهور می‌کند، به گرگی بدل می‌شود که فاصلهٔ طبقهٔ اجتماعی‌‌اش تا طبقه‌‌ای بالاتر را با یک قتل طی می‌کند.

حالا می‌توان به جرئت گفت که رامین بحرانی در رسیدن به خواستهٔ خود برای بدل شدن به فیلمسازی «حرفه‌‌ای» در استاندارد هالیوود نسبتاً موفق بوده و حالا می‌تواند فیلمی با این ابعاد برای نتفلیکس بسازد، اما آیا این همهٔ خواستهٔ اوست؟

«ببر سفید» برخلاف دو ساختهٔ قبلی بحرانی («۹۹ خانه» و «فارنهایت ۴۵۱») از تلاش‌های فیلمساز برای فراتر رفتن از چارچوب‌های سینمای حرفه‌‌ای و ساخت فیلمی صرفاً خوش‌ساخت حکایت دارد، اما کماکان با دنیای یک فیلمساز مؤلف که بخواهد مهر و امضای خودش را پای هر اثرش بگذارد، زمین تا آسمان فاصله دارد.

منابع خبر

اخبار مرتبط