راز مخالفت مریدان مصباح و دلواپسان با توافق هسته‌ای

راز مخالفت مریدان مصباح و دلواپسان با توافق هسته‌ای
کلمه
کلمه - ۲۷ مهر ۱۳۹۴

چکیده :دلواپسان نه تنها در نفی مذاکرات هسته ای و مخالفت با تفاهم های ژنو و لوزان و وین هم سو با نتانیاهو حرکت کرده اند و نه فقط مانند او هنوز هم خود را متعهد به برجام نمی خوانند بلکه در دولت قبل نیز مشغول تهیه خوراک و مستندات لازم برای نتانیاهو بوده و برخلاف فتوای رهبر و تأکید مقامات وقت بر حرمت تولید و نگهداری سلاح های هسته ای این گونه القاء می کردند که جمهوری اسلامی بالقوه از توان ساخت بمب هسته ای برخوردار است که معنایی جز تأیید نخست وزیر جنگ افروز اسرائیل نداشت که «ایران در آستانه دست یابی به سلاح هسته ای است. پس خطرناک است و به هر قیمت باید مهار شود.»...

کلمه – سیدمصطفی تاج زاده:

یکم) نقش رهبر در مذاکرات هسته ای از ژنو تا وین در مجموع مثبت بود. اگرچه فراز و نشیب داشت و گاه با تردیدها و سخنان دلسرد کننده همراه بود. وی در این مسیر دو اشتباه بزرگ مرتکب شد:

جهت گیری منفی صدا و سیما علیه مذاکرات و توافق جامع هیچ نسبتی با تأیید کلیات و جزئیات طرح اجرای متناسب برجام آن هم تنها ظرف ۷۲ ساعت در مجلس و شورای نگهبان نداشت. اگر بنابر رد توافق بود، تلاش های تخریبی آن رسانه توجیه داشت اما رهبر نباید اجازه می داد که صدا و سیما دو سال بر طبل مخالفت با تفاهم های سه گانه ژنو و لوزان و وین بکوبد و برجام را ترکمانچای بخواند و سپس خود در نهایت آن را تأکید کند.

من با تدبیر رهبر در رسیدگی به برجام در مجلس موافق بودم زیرا تصویب آن را در مجلس تمام اصولگرا مانند استخوان لای زخم ماندن توافق می دانستم.

"پس خطرناک است و به هر قیمت باید مهار شود.»...کلمه – سیدمصطفی تاج زاده:یکم) نقش رهبر در مذاکرات هسته ای از ژنو تا وین در مجموع مثبت بود"نگران رد آن نیز نبودم چرا که اطمینان داشتم اکثریت نمایندگان از اوضاع افتضاح اقتصادی میهن باخبرند و می دانند رد برجام و تداوم تحریم ها اگر تحمل ناپذیر نباشد، دست کم کشور را با مخاطرات بسیار جدی مواجه می کند و این به سود هیچ کس نیست. بعلاوه به دلیل حمایت قاطع مردمی یقین داشتم که هیچ فرد یا نهادی جرأت و توان رد برجام را ندارد. اما نمی دانم چرا رهبر تا شب قبل از رسیدگی به جزئیات طرح در مجلس سکوت کرده بود و ناگهان به میدان آمده به گونه ای عمل کرد که به نمایندگان و بویژه مخالفان برجام شوک وارد شد. رهبر یا نباید موضوع را به پارلمان محول می کرد و یا اگر چنین اقدامی را مفید یا ضروری می دید باید نمایندگان را آزاد می گذاشت. به خصوص که اکثریت به کلیات طرح رأی داده بودند.

به باور من لازم بود رهبر از قبل فراکسیون پایداری را توجیه می کرد که مسئله را حیثیتی نکنند تا آن حد که بگویند: «از مجلس خون بیرون می آید اما ذلت نامه نه» آن گاه در مواجهه با تأیید ضربتی طرح اشک بریزند و از ریخته شدن آبروی خود شکوه کنند. ابهام در عملکرد رهبری به نحوی بود که ۵۱ نماینده هم چنان به طرح رأی منفی دادند و آن را تصمیم آقایان لاریجانی، شمخانی و حجازی خوانده به اعتراض اعلام کردند: «مجلس فرمایشی نیست». اطلاعیه دفتر رهبری نیز ابهامات را برطرف نکرد.

دوم) نقش مجلس و رئیس آن نیز در تأیید برجام مثبت بود. اگرچه آن ها نیز خطاهای اجتناب پذیری مرتکب شدند:

تشکیل کمیسیونی با عضویت اکثریت مخالفان قسم خورده برجام تنها در صورتی موجه بود که توافق رد شود. اما مجلسی که از ابتدا پیش بینی می شد به برجام رأی می دهد، نباید با ارتکاب چنین خبطی خود را گرفتار تناقض می کرد که اگر گزارش کمیسیون برجام نظر مجلس است پس تأیید توافق چه صیغه ای است؟ و چنانچه رأی اکثریت را موضع مجلس بخوانیم پس تهیه و قرائت گزارش کمیسیون مزبور چه معنا داشت؟ در هر حال یکی از دو کار لغو و فاقد هرگونه وجاهتی بود.

رأی گیری ضربتی و بدون بررسی پیشنهادهای اصلاحی نمایندگان درباره بندهای طرح اجرای متناسب برجام هم با آیین نامه مجلس تضاد داشت و هم ضرورتی به این کار نبود.

به فرض که به تعبیر آقای لاریجانی کشور (لابد منظور رهبر است که پس از معادل نظام خوانده شدن طی سال های گذشته اکنون مساوی و مترادف کشور نامیده می شود) تصمیم به تصویب طرح بدون هیچگونه تغییری گرفته بود، تحقق چنین خواستی آن هم در مجلسی که نمایندگانش خود را ذوب در ولایت می خوانند نیاز به قانون شکنی نداشت بلکه کافی بود با صحبت حضوری با تک تک نمایندگان آنان را به پس گرفتن پیشنهادهای خود مجاب کنند و به آن تعداد که زیربار نمی رفتند اجازه طرح پیشنهادهایشان را می دادند و سپس رأی می گرفتند.

"بعلاوه به دلیل حمایت قاطع مردمی یقین داشتم که هیچ فرد یا نهادی جرأت و توان رد برجام را ندارد"حداکثر ظرف دو جلسه جزئیات طرح به تصویب می رسید. آیا ندیدند که اوباما کنگره را چگونه مدیریت کرد بدون آن که به حق وتوی او نیاز افتد؟

سوم) توضیحات آقای حسینیان درباره علت تهدید آقایان ظریف و صالحی به سیمان کاری دربردارنده اعترافات مهمی است. توجه کنید: «شما با پذیرش عدم غنی سازی ۲۰% و جلوگیری از تولید پلوتونیم در اراک یک حربه روانی به دشمن دادید. اگرچه ما دنبال ساخت بمب هسته ای نیستیم اما دشمن خیال می کرد جمهوری اسلامی از چنین توانایی بالقوه برخوردار است. با از بین رفتن این دو حربه رژیم صهیونیستی هر روز ما را به بمباران هسته ای تهدید خواهد کرد.

من مصوبه مجلس را قبول ندارم و اگر روزی به قدرت برسم زیر آن می زنم.» (شهروند ۷/۲۲) طبق اظهارات وی:

دلواپسان نه تنها در نفی مذاکرات هسته ای و مخالفت با تفاهم های ژنو و لوزان و وین هم سو با نتانیاهو حرکت کرده اند و نه فقط مانند او هنوز هم خود را متعهد به برجام نمی خوانند بلکه در دولت قبل نیز مشغول تهیه خوراک و مستندات لازم برای نتانیاهو بوده و برخلاف فتوای رهبر و تأکید مقامات وقت بر حرمت تولید و نگهداری سلاح های هسته ای این گونه القاء می کردند که جمهوری اسلامی بالقوه از توان ساخت بمب هسته ای برخوردار است که معنایی جز تأیید نخست وزیر جنگ افروز اسرائیل نداشت که «ایران در آستانه دست یابی به سلاح هسته ای است. پس خطرناک است و به هر قیمت باید مهار شود.» به این ترتیب معلوم شد که یکی از دلایلی که دولت های بزرگ فتوای رهبری را در باب حرمت تولید سلاح های هسته ای در زمان احمدی نژاد، جدی نمی گرفتند و به گفته دولت مردان وقت نیز در این باره اعتنا نمی کردند، تلاش برای ترسیم چنین تصویری از توان هسته ای کشور بود.

اکنون بهتر می توان فهمید که چگونه جهل و انحصارطلبی احمدی نژاد و حامیانش و فرصت طلبی دول غربی دست به دست هم دادند تا ایرانیان هزینه دست یابی به بمب هسته ای را با تحمل تحریم های بی سابقه بپردازند بدون آن که ساخت چنین سلاحی در دستور کار ایران باشد. اندوه آور آن که برخی کشورها سلاح هسته ای ساختند بدون آن که هزینه ای بپردازند اما ملت ما سنگین ترین بها را پرداخت بدون آن که به چنین سلاحی دست یابد. نام این روش سراسر زیانمند را دیپلماسی انقلابی و تهاجمی گذاشتند.

طبق تحلیل جبهه پایداری علت عدم تهدید هسته ای ایران توسط اسرائیل آن بوده است که از قدرت پاسخ گویی متقابل هسته ای ما می ترسیدند و حال آن که با برجام راه دست یابی ایران به سلاح هسته ای بسته شده و دست آمریکا و اسرائیل برای حمله نظامی و حتی هسته ای میهن ما باز شده است. براساس چنین تحلیلی این گروه امکان رسیدن ایران و ۱+۵ را به توافق غیرممکن خوانده راهبرد برد – برد را دروغ می نامید.

"اما نمی دانم چرا رهبر تا شب قبل از رسیدگی به جزئیات طرح در مجلس سکوت کرده بود و ناگهان به میدان آمده به گونه ای عمل کرد که به نمایندگان و بویژه مخالفان برجام شوک وارد شد"چنین نگرشی دسترسی به تفاهم را در زمان احمدی نژاد ناممکن کرده بود چون غرب تنها با کسب اطمینان از مسدود شدن مسیر رسیدن ما به سلاح هسته ای حاضر به پذیرش حق غنی سازی اورانیوم و لغو تحریم ها بود.

اگر تحلیل آقای حسینیان درست می بود علی القاعده جنگ طلبان آمریکایی و اسرائیلی باید تصویب برجام را جشن می گرفتند که راه را برای حمله نظامی به ایران باز می کند و نگران پاسخ هسته ای ما نیز نخواهند بود. اما کیست که بتواند عصبانیت نتانیاهو را انکار کند که برجام را مشروعیت بخش و تثبیت کننده جمهوری اسلامی و موجب افزایش نفوذ و اقتدار آن در منطقه می خواند. مگر برجام به این امید دامن نزده که می توان نزاع های خونین دینی – مذهبی – فرقه ای و سیاسی خاورمیانه را به طریق سیاسی حل و فصل کرد و آیا این روش به معنای مرگ اسرائیل نیست که همه امید خود را به شعله ورتر کردن دامنه این منازعات بسته است؟

علت اصلی مخالفت دلواپسان با توافق برخلاف آن چه تاکنون می گفتند آن نیست که برجام ۱۰۰ حق ملت ما را نقض کرده یا تحریم ها را لغو نمی کند بلکه آن است که توافق وین شبهه دسترسی ایران به سلاح هسته ای را از بین می برد. به بیان دیگر از نظر مریدان مصباح دعوا بر سر به رسمیت شناختن حق غنی سازی اورانیوم در میهن نبود. کسب و حفظ تصور قابلیت هسته ای نظامی ایران بود اما چون رهبر تولید و نگهداری چنین سلاحی را حرام خوانده و سیاست رسمی نظام نیز حتی در دولت قبل استفاده از صنایع صلح آمیز هسته ای بود و تأکید مکرر بر این که ساخت سلاح هسته ای در دکترین امنیت ملی ایران جا ندارد، آنان تاکنون دیدگاه و موضع حقیقی خود را علنی نکرده بودند.

ادعای من که اصول گراها شعار «ژاپن اسلامی کردن ایران» می دهند اما در عمل ایران را به کره شمالی تبدیل خواهند کرد، با سخنان آقای حسینیان تأیید می شود.

از دید آقایان ملت ما باید دلش را به این خوش کند که دشمن خیال کند ایران بالقوه توان ساخت سلاح هسته ای دارد. حال اگر ایرانیان گرفتار سخت ترین تحریم ها شوند چه باک؟! این وضع را مقایسه کنید با ژاپن که تقریبا همه چیز دارد ولی سلاح هسته ای ندارد و در نزدیکی او کره شمالی بمب اتم دارد اما نان و آزادی ندارد.

با توجه به آن چه گذشت دلیل جیغ بنفش جبهه پایداری را باید در آن دانست که برجام گام بزرگی در جهت لغو تحریم ها، دور کردن شبح جنگ از آسمان ایران و برچیدن فضای امنیتی علیه میهن و در داخل آن به شمار می رود و عادی شدن روابط در درون و بیرون ایران راه را بر حرام خواری سیاسی و انتخاباتی و … می بندد.

منابع خبر

اخبار مرتبط