نامه ای از مازن درویش زندانی شکنجه شده سوری از پشت میله های زندان

نامه ای از مازن درویش زندانی شکنجه شده سوری از پشت میله های زندان
اخبار روز
اخبار روز - ۵ تیر ۱۳۹۲

بمناسبت ۲۶ ژوئن، روز جهانی پشتیبانی از قربانیان شکنجه
نامه ای از مازن درویش زندانی شکنجه شده از پشت میله های زندان

متن سخنرانی ارسالی مازن درویش مدافع حقوق بشر سوریه ای از زندان در خصوص دریافت جایزه بنیاد حقوق بشر برونو کرایسکی برای سال ۲۰۱۳ بخاطر فعالیتهای حقوق بشری اش.

هیات مدیره و کارکنان محترم بنیاد برونو کرایسکی
ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ و آﻗﺎﻳﺎن،
در ابتدا میخواهم از تک تک شما به خاطر حضورتان در این مراسم و به دلیل لایق دیدن اینجانب به جایزه ای که نام برونو کرایسکی را یدک می کشد، تشکر کنم. نشانی که شخصیتهایی چون نلسون ماندلا، بی نظیر بوتو و لولا داسیلوا پیش از من آن را دریافت کرده اند.
هر چند، شعف بزرگتری برای یک زندانی وجود ندارد جز آن حسی که دنیای بیرون او را در یاد خود نگه دارد، اما با ویرانی و خونریزی که سرزمین مرا فرا گرفته، احساس شادی برایم به مثابه ی یک شی، زینتی است که از داشتن آن شرمگین می شوم.

ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ و آﻗﺎﻳﺎن...
میخواهم اعترافی بکنم:
همیشه با حیرت به آقای کریسکی نگاه کرده و از خود پرسیده ام که چطور یک دولتمرد و یک جنگجوی سرسخت، کشور خود را به بی طرفی پایدار سوق داد و داوطلبانه از سرمستی پیروزی و لذت غلبه گذشت. تا اینکه متوجه شدم که جنگ برنده ای ندارد، همه بازنده هستند، و هیچ مزیتی در جنگ نیست مگر پایان آن.
از بغداد به بوداپست، لبنان و پراگ و از ویتنام به دو کره، آموخته ام که در جنگ هیچ چیز خوبی وجود ندارد به جز پایان یافتن آن، و از قربانیان جنگ به قربانیان عدم تبعیض نژادی در آفریقای جنوبی، به رواندا و بوسنی به قربانیان ظلم و ستم در جهان عرب و فرانکو و پینوشه و سرهنگ یونانی، یاد گرفتم که راه رسیدن به دموکراسی همانقدر از مسیر افراط گرایی و تروریسم دور است که از دیکتاتوری و استبداد.

ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ و آﻗﺎﻳﺎن،
شاید، وضعیت سوریه بدتر از بدترین کابوس های شبانه مان است، اما آیا میتوانیم از حق تغییر وافعیت اطرافمان و یا خواسته به حقمان بر داشتن آزادی، کرامت و حق شهروندی، یا وظیفه مان در قبال کاهش نابرابری و آوردن آزادی بیشتر به جامعه مان دست بکشیم، فقط برای اینکه این اشعار همواره ابزارهای ایدئولوژیک در دست رژیم های خودکامه و مستبد و جنبشهای خشونت آمیز و تکفیری بوده اند؟
آیا دوباره و دوباره مجبور به جویدن و نشخوار تجربه ی ازدواج ظلم و فساد در جهان عرب هستیم که ثمره ای جز افراط گرایی، خشونت و تروریسم نداشته است؟
بله ... ما آزادی، عزت و عدالت می خواهیم و بله ما سزاوار آنیم، اما مسلماً آن آزادی به مثابه مردن زیر شکنجه و یا فتل عام نیست. کشته شدن به واسطه بمبی از یک هواپیمای جت و یا خودروی بمبگذاری شده نیست.
آزادیِ زیستن بر پایه ی اشتراک و ائتلاف ارزش های جهان شمول حقوق بشر و حفظ حریم خصوصی روابط اجتماعی به منظور تغییر شکل حوزه بشر جهانی است که باعث می شود زندگی به خودی خود یک تجربه اخلاقی انسانی باشد و ما به آن به گونه ای بنگریم که گویی به دیگران بیشتر تعلق دارد تا به خود ما.

ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ و آﻗﺎﻳﺎن،
ای کاش زمان اجازه می داد تا می توانستم نامی برده باشم از بسیاری از افراد از طریق تریبون شما، اما آنها خیلی بیشتر از زمان و دور از کلمات برای توصیف هستند.
می خواهم یادی کنم از همکارانم که همراه با من بازداشت شدند و آن دسته از خوش شانسها بازداشت نشدند.
من افتخار دارم که با شما کار کردم و رویاها و غم های شما را از نزدیک لمس کردم.
دوستان من که با وفاداری و پایبندی خود به آنچه که ما اعتقاد داریم مرا متحیر کردند:
ایمان خود را از دست ندهید، ایمانتان را از دست ندهید حتی در قبال آنهایی که شما را به گناه متهم میکنند.
خانواده فوق العاده من ..

"نشانی که شخصیتهایی چون نلسون ماندلا، بی نظیر بوتو و لولا داسیلوا پیش از من آن را دریافت کرده اند"از شما سپاسگزارم به خاطر صبرتان ، محبت و حمایتتان برای تمام این سال های سخت:
هیچ چیز بدون حضور شما معنی دار به نظر نمی رسد.
زندانبانان و به خصوص آنهایی که در روز اول عید قربان به سراغ من آمدند و فکر میکردند که مسوولیتشان تنبیه من در این ده ماه بوده است.
برای همه مان متاسفم و برای فرزندان شما زندگی شاد، به دور از ترس و شکنجه، ولیکن پر از امید و شادی و تعطیلات، و عشقی که دو فرزند من اینانا و عداد تقسیم شده، آرزو می کنم.

ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ و آﻗﺎﻳﺎن،
در این گیر و دار دیوانه وار خشونت، بسیاری از عزیزانم را از دست دادم، آنها کشته شدند، بازداشت، زخمی، ربوده، و بی خانمان شدند، مانند همکارم دکتر "ایهم غزول" و دوستم "حسن احمد ازهری"، پسر عمویم ستوان اول "علی درویش"، و برادرم "سامی عاقل" و دوستم "خلیل معتوق".
در مقابل آنها و خانواده هایشان .. تعظیم می کنم.
اشک هایم را بر چشمانم گره میزنم چرا که اشکهایم کمتر از غم و اندوه شماست، و برای شما صدایم را به خورشید فریاد میزنم تا بار دیگر دست در دست هم و به گریه بخوانیم :
واحد واحد واحد
ملت واحد سوریه.
خون سوریه یکی است.
آینده سوریه یکی است.

مازن درویش
۱۰ ژوئن ۲۰۱۳
زندان مرکزی دمشق

ترجمه : واحید قاراباغلی

منبع اصلی متن:
www.scm.bz
scm.bz

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منابع خبر

اخبار مرتبط