دخالت نهادهای نظامی در سیاست فاجعه است، متن کامل گفتگوی مهرنامه با ابراهیم یزدی

دخالت نهادهای نظامی در سياست فاجعه است، متن کامل گفتگوی مهرنامه با ابراهيم يزدی
گویا
گویا - ۱۷ تیر ۱۳۹۴

دخالت نهادهای نظامی در سیاست فاجعه است، متن کامل گفتگوی مهرنامه با ابراهیم یزدی »
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »

میزان خبر ـ دکتر ابراهیم یزدی به پرسش های مهرنامه شماره ۴۲، تیرماه ۱۳۹۴ پاسخ داده است.

متن کامل این پرسش و پاسخ به شرح زیر است:

مقدمه مهرنامه: هر چند در مورد اینکه نخستین بار پیشنهاد تاسیس سپاه پاسداران انفلاب اسلامی از سوی چه فرد یتا جریانی مطرح شد، روایت های گوناگونی وجود دارد؛ اما در این مورد که موجودیت این نهاد در دوران دولت موقت تصویب و اعلام شدواساسنامه آن توسط این دولت تهیه شده است تردیدی نیست.دولتی که از قضای روزگار، سپاهیان امروز هیچ نسبتی میان خود با آنان قائل نیستند. ابراهیم یزدی که در مقطع تاسیس سپاه معاون نخست وزیر درامور انقلاب بود، نقش رابط میان فرماندهی سپاه با دولت موقت را بر عهده داشت؛ نقشی که با انتقال سپاه به نهادی تحت نظارت شورای انقلاب عملاً به اکبر هاشمی سپرده شد. ابراهیم یزدی در پاسخ به پرسش های مهر نامه به سوابق تاسیس سپاه و دیدگاه مؤسسان و پایه گذاراناین نهاد پرداخته است.

۱- شما در خاطرات خود و نیز مصاحبه مفصل سال گذشته با مهرنامه، عنوانفرمودید یکی از استراتژی های انقلاب در سال آخر که با پیشنهاد شما وتأیید امام اتخاذ شد؛ استراتژی مقابله روانی با ارتش با هدف همراه کردنبدنه این نهاد نظامی با انقلاب بود. مبنای این استراتژی چه بود؟ از منظرجامعه شناسی سیاسی نسبت ارتش (بعنوان نهاد نظامی) با شاه و رژیم او(بعنوان نهاد سیاسی) در عصر پهلوی دوم چگونه می دیدید؟ آیا این دو نهادپس از کودتای ۸ مرداد درهم تنیده بود؟
ج- رضا شاه یک نظامی عضوقزاق بود.

"بنا براین درعصر پهلوی اول و دوم ارتش همیشه در رژیم سلطنت استبدادی تنیده بود و یک رایطه یکطرفه آمر و ماموریا حاکم و محافظ بین شاه و ارتش وجود داشت"وقتی به سلطنت رسید، ارتش شاهنشاهی را به عنوان یک نیروی مسلح ، تاسیس کرد.
بنا براین درعصر پهلوی اول و دوم ارتش همیشه در رژیم سلطنت استبدادی تنیده بود و یک رایطه یکطرفه آمر و ماموریا حاکم و محافظ بین شاه و ارتش وجود داشت. ارتش هیچگاه در برابر قدرت سیاسی، شاه، مستقل نبود.به همین نلیل یا علت، وقتی رضا شاه ایران را ترک کرد، ارتش در آستانه فروپاشی قرار گرفت. ارتش به شدت به شاه وابسته بود. در انقلاب ۱۳۵۷ ایران نیز اگر کمک های جانبی خارجی نبود بافت و سازمانی روابط میان امیران ارتش چنان بودکه ازهم پاشیده می شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و گسترش نفوذ آمریکا در ارتش، پهلوی دوم همیشه نگران بود، ارتش به کمک و یا خواست آمریکا علیه او کودتا کند.

ارتش ترکیه در مقایسه با ارتش ایران، اگر چه در زمان مصطفی کمال، آتاتورک تاسیس یافت اما برعکس ارتش ایران خود بخشی از قدرت سیاسی و تصمیم گیرنده بود نه یک نهاد وابسته به قدرت سیاسی. ارتش ترکیه واجد یک تفکرسامان یافته سیاسی – اجتماعی، سکیولاریسم ، بود. در دوران آتاتورک ، سکیولاریسم به عنوان یک اندیشه سیاسی – اجتماعی در میان لایه هایی از روشنفکران ترک پایگاه قابل توجهی پیدا کرد. با رفتن آتاتورک از صحنه سیاسی و قدرت، ارتش به عنوان یک نهاد قدرت سیاسی و موثر در رویداد های ملی ترکیه باقی ماند. درسال ۱۹۸۰ نظامیان با کودتا قدرت را در دست گرفتند.

"ارتش هیچگاه در برابر قدرت سیاسی، شاه، مستقل نبود.به همین نلیل یا علت، وقتی رضا شاه ایران را ترک کرد، ارتش در آستانه فروپاشی قرار گرفت"اما این مصادف بود با زمانی که پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا( بازار مشترک) یک خواست قدرتمند همگانی بود. اما اروپا برای پیوستن ترکیه دو شرط گذاشته بود: خصوصی کردن اقتصاد و دموکراتیزه کردن نهاد قدرت. از این زمان ترکیه وارد عصر جدیدی می شود که آموزنده است و باید به آن پرداخت.
این توضیحات را در مورد ارتش ترکیه دادم تا به رابطه بیمار- گونه ارتش شاهنشاهی با مرکز قدرت در ایران و پیامد های ناشی از آن توجه شود.
اما مبنای استراتژی جنگ روانی با ارتش شاهنشاهی در دوران انقلاب این بود که بدنه ارتش را مردم عامی و عادی تشکیل می دادند. ارتش فاقد یک پلاتفرم یا برنامه سیاسی – اعتقادی مستقل ، نظیر ارتش ترکیه بود. بنابراین رابطه ای میان بدنه ارتش با فرماندهی وجود نداشت.

در حالی که تحولات و دگرگونی های سیاسی در سطح کلان جامعه تاثیر چندانی در سطح فرماندهان ارتش نداشت، در بدنه آن به شدت اثر گزار بود. بررسی سیر حوادث و تغییرات و تحولات در درون بئنه ارتش درستی این استراتژی را نشان داد.

۲- پس از پیروزی انقلاب، ارتش در چه وضعیت و موقعیتی قرار داشت؟ آیارهبری انقلاب، شورای انقلاب و دولت موقت به ارتش اعتماد داشتند؟

منابع خبر

اخبار مرتبط