سانسور کتاب در چین: چین مدینه فاضله است یا ویران‌شهر؟

رادیو فردا - ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸

کشور چین در حالی به عنوان «مهمان ویژه» به سی و دومین نمایشگاه کتاب تهران دعوت شده بود، که پیش از برگزاری این نمایشگاه، به چینی‌ها گفته بودند که آنان به «پرمخاطب‌ترین نمایشگاه کتاب جهان» قدم خواهند گذاشت و به خود ایرانی‌ها هم گفته شده بود که شاهد «بی‌سابقه‌ترین حضور چین» در یک نمایشگاه خارجی خواهند بود. اما پس از برگزاری نمایشگاه، خود رسانه‌های ایران بارها در توضیح «پرمخاطب‌ترین نمایشگاه کتاب جهان» مثل هر سال نوشتند که دلیل پربازدیدکننده بودن این نمایشگاه صرفاً «بازار بزرگ» بودن آن است. آن هم فقط برای مخاطبانی فارسی‌زبان که قاعدتاً در میان آنها کمتر کسی زبان آثاری را می‌دانست که مهمان ویژه امسال به همراه آورده بود. همچنین با اینکه پس از نمایشگاه، درباره حضور «بی‌سابقه» چین گفته شد «تفاهم‌نامه فروش ۱۲۰ کپی‌رایت از زبان ایرانی به زبان چینی» امضا شده، اما برخی از رسانه‌ها از «ناکامی در تعامل با چینی‌ها» سخن گفتند. دلیل این ناکامی را هم صددرصد دولتی بودن صنعت نشر چین دانستند که بر رابطه با صنعت نشر ایران سایه انداخته بود و ناشران خصوصی را از قافله این ارتباط عقب نگاه داشته بود.

"اما پس از برگزاری نمایشگاه، خود رسانه‌های ایران بارها در توضیح «پرمخاطب‌ترین نمایشگاه کتاب جهان» مثل هر سال نوشتند که دلیل پربازدیدکننده بودن این نمایشگاه صرفاً «بازار بزرگ» بودن آن است"ضمن آنکه در ایران اساساً فروش حق مؤلف‌ کتاب‌ها فقط یک طرفه است. زیرا به دلیل رعایت نشدن کپی‌رایت در این کشور، ناشران ایرانی ملزم نیستند برای انتشار کتاب‌های خارجی به ناشران آنها حقی پرداخت کنند و این موضوع، نگاه منفی جهانیان به صنعت کتاب ایران را موجب شده است. نمونه این نگاه منفی، حمله تند دو سال پیش میشل کولمن رئیس اتحادیه بین‌المللی ناشران، به ناشران ایرانی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت است که ناشران ایرانی را به «سرقت» آثار خارجی متهم کرد. صرف‌نظر از زخم کهنه کپی‌رایت در ایران، دو کشور ایران و چین نظر مشترکی برای اعمال سختگیرانه‌ترین قوانین و محدودیت‌ها دارند. همین هدف مشترک هم شاید تهران و پکن را علی‌رغم نامتوازن بودن وزن اقتصادی‌شان در جهان، در نمایشگاه‌های کتاب دو کشور، کنار هم قرار می‌دهد.

چین به طور کلی بر همه عرصه‌های اطلاعاتی و ارتباطی و به طور خاص در زمینه کتاب شدیدترین سانسورها و محدودیت‌ها را اعمال می‌کند که با مهمان شدن چینی‌ها در نمایشگاه کتاب تهران، برخی از ایرانیان نیز از نزدیک شاهد این محدودیت‌ها بودند. به عنوان نمونه، حسین صفری، مشاور قائم مقام نمایشگاه کتاب تهران درباره این که چرا از روز سوم نمایشگاه تعداد زیادی از مدیران چینی در بخش بین‌الملل، نمایشگاه کتاب را ترک کردند، گفت: «کشور چین پروتکلی دارد که مدیران آن‌ها نمی‌توانند بیش از پنج روز سفر کنند، بنابراین مسئولان چینی‌ باید به کشور خود بازمی‌گشتند و گروه دیگری از چین جایگزین آنان می‌شدند.» با وجود این محدودیت‌ها و سانسور شدید، چین توانسته با سیاست‌های ویژه‌ای، خود را به «بزرگترین بازار کتاب جهان» تبدیل کند؛ سیاست‌هایی که با توجه به رعایت نشدن کپی‌رایت و تحریم‌های کنونی ایران، به نظر نمی‌رسد در این کشور قابل اجرا باشد. با این حال، اگر لایه موفقیت‌آمیز چین در زمینه‌های تجاری صنعت نشر را کنار بزنیم، لایه‌های زیرین ادبیات این کشور چگونه است؟ خطوط قرمز برای نویسندگان و شاعران چینی چیست؟ و نویسنده‌های دگراندیش که از بیم زندان، شکنجه، سرکوب و سانسور، وطن‌شان را ترک کرده‌اند، چه می‌گویند؟ لیائو ایوو؛ سولژنیتسین چین لیائو ایوو (Liao Yiwu)، شاعر دگراندیش چینی است که از او به عنوان «سولژنیتسین چین» نام می‌برند. او در تازه‌ترین گفت‌وگوی خود اعلام کرده که رؤیای او «تجزیه» چین است، زیرا چین کنونی را «تهدیدی برای سراسر جهان» می‌داند. لیائو ایوو ۶۱ ساله که اکنون در آلمان در تبعید زندگی می‌کند، در سفر کوتاهش به پاریس در گفت‌وگو با خبرگزاری فرانسه گفت: «رؤیای من تجزیه چین به ده کشور است.

"آن هم فقط برای مخاطبانی فارسی‌زبان که قاعدتاً در میان آنها کمتر کسی زبان آثاری را می‌دانست که مهمان ویژه امسال به همراه آورده بود"زیرا چین با ابعاد کنونی‌اش تهدیدی برای سراسر جهان است. اگر تجزیه شود، برای باقی دنیا بسیار بهتر خواهد بود.» این شاعر چینی که سال ۲۰۱۱ پس از زندان و شکنجه و ممنوعیت‌ها، بالاخره علی‌رغم میلش کشورش را ترک کرد، اکنون دیگر به بازگشت به «چین» فکر نمی‌کند بلکه آنچه دوست دارد بازگشت به زادگاهش، منطقه «سیچوآن» در مرکز چین است. همین تأکید بر «منطقه» به جای «کشور»، از اعتقاد او به سیاست تجزیه‌طلبی است. لیائو ایوو گفت: «وقتی سیچوآن مستقل شد، از بازگشت به آنجا خوشحال خواهم بود. ما رئیس جمهورمان را انتخاب خواهیم کرد و حتما او یک آشپز خوبی خواهد بود.» صرف‌نظر از این طعنه، این شاعر نسبت به آینده کشورش بسیار بدبین است: «سی سال پیش، چینی‌ها فکر می‌کردند که می‌توانند به سوی دموکراسی حرکت کنند، امروز تنها بلندپروازی آنان پول درآوردن است.» لیائو ایوو در همان آغاز دوران تبعیدش، خاطرات زندانش را با نام «یکصد و یک ترانه» به زبان آلمانی در آلمان منتشر کرد: «هر کدام از کشورهای غربی، که چین را به خاطر کشتار چهارم ژوئن [سال ۱۹۸۹ در میدان تیانمن پکن] تحریم کردند، در تکاپو هستند تا با دولت چین به تجارت بپردازند، حتی اگر این دولت به بازداشت و کشتن مردمانش ادامه دهد.» به عقیده این شاعر که پس از این کشتار به مدت چهار سال در زندان به‌سر برد، «استراتژی شی جین‌پینگ [رئیس جمهوری کنونی] به اسارت کشیدن مردم چین با استفاده از افزایش اشتهای مصرف آنان است.» او با تأکید بر این که دولت چین در زمینه اجرای سیاست‌های خود «موفق» بوده، به تقبیح تحصیل دختر شی جین‌پینگ در دانشگاه هاروارد آمریکا و فرزندان دیگر رهبران حزب کمونیست چین در آمریکا پرداخت: «حتی معشوقه‌های رهبران حزب که بورس‌های دولتی برای تحصیل در هاروارد به دست می‌آورند.» لیائو ایوو معتقد است آن دسته از مردم چین که هنوز «آرمان‌ها»ی خود را حفظ کرده‌اند، به حاشیه رفته‌اند و «آنانی که بدون انتقاد از حزب کمونیست به کسب درآمد مشغولند، هر کاری که بخواهند انجام می‌دهند».

دلیل زندانی شدن خود لیائو ایوو انتقاد از کشتار میدان تیانمن در یک قطعه شعر بود. این شعر که «کشتار بزرگ» نام دارد، در کتاب جدید این نویسنده با عنوان «گلوله‌ها و افیون» بار دیگر منتشر شده است. این کتاب، مجموعه داستان‌هایی است که در چین پس از کشتار تیانمن روی می‌دهد و خاطره قربانیان فراموش‌شده این رویداد را بازگو می‌کند: «برای من مثل همه چینی‌ها، تیانمین یک لحظه فاجعه‌بار است.» تقریبا سی سال پس از این فاجعه انسانی، هنوز دولت چین آمار دقیقی از قربانیان ارائه نکرده، اما بر اساس گزارش سازمان‌های غیردولتی حدود ۲۶۰۰ تا ۳۰۰۰ مردم عادی در این درگیری با نیروهای نظامی چینی کشته شدند. انجمن مادران تیانمن توانسته‌ نام ۲۰۲قربانی گمنام این فاجعه را شناسایی و جمع‌آوری کند. همچنین لیائو ایوو پیشتر کتاب «امپراتوری ظلمت» را نوشته که با «مجمع‌الجزایر گولاگ» مقایسه می‌شود.

"دلیل این ناکامی را هم صددرصد دولتی بودن صنعت نشر چین دانستند که بر رابطه با صنعت نشر ایران سایه انداخته بود و ناشران خصوصی را از قافله این ارتباط عقب نگاه داشته بود"این کتاب از سوی دوستش، لیو شیائوبو (Liu Xiaobo)، منتقد ادبی، زندانی سیاسی و برنده جایزه نوبل صلح که سال ۲۰۱۷ درگذشت، تحسین شده بود. لیو شیائوبو که از رهبران اعتراضات میدان تیانمن بود، نمونه‌ای از نخبگان روشنفکر پرنفوذ چینی محسوب می‌شد. او را به واتسلاو هاول و مارتین لوتر کینگ تشبیه کرده بودند که می‌تواند تجسم «آگاهی چینی» در نظر گرفته شود. لی بیفنگ؛ شاعر زندانی لیائو ایوو دوست دیگری هم دارد: لی بیفنگ (Li Bifeng)، شاعر مبارزی که برخلاف لیو شیائوبو از طبقه فرودست جامعه چین است، طبقه‌ای که «اکثریت خاموش» را در این کشور تشکیل می‌دهند. لی بیفنگ هم مثل لیائو ایوو در ۱۹۸۹ بازداشت و به زندان محکوم شد.

او در تظاهرات میدان تیانمن شرکت داشت و از بیم زندان، می‌خواست که از مرز چین و میانمار فرار کند که موفق نشد. پس از پنج سال زندان، آزاد شد. اما در سال ۱۹۹۸ گزارشی درباره تجمع جمعی از کارگران یک کارخانه نساجی در یکی از بزرگراه‌های میانیانگ، شهر زادگاهش نوشت که انتشار آن از سوی سازمان‌های حقوق بشری در خارج از چین خشم حکومت پکن را برانگیخت. این بار، او به اتهام «کلاه‌برداری اقتصادی» که در واقع شیوه جدید دولت برای بدنام کردن فعالان سیاسی بود، به هفت سال زندان محکوم شد. در سپتامبر سال ۲۰۱۱، زمانی که لی بیفنگ چهل و هفت ساله بود، برای سومین بار بازداشت شد.

"نمونه این نگاه منفی، حمله تند دو سال پیش میشل کولمن رئیس اتحادیه بین‌المللی ناشران، به ناشران ایرانی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت است که ناشران ایرانی را به «سرقت» آثار خارجی متهم کرد"این دفعه اتهام او، کمک به شاعری دیگر، یعنی لیائو ایوو برای فرار پنهانی از چین از مرز زمینی ویتنام بود. لیائو ایوو وقتی تا زمانی که دروطنش زندگی می‌کرد، ممنوع الخروج بود. لی بیفنگ تا مه ۲۰۱۲ در بازداشت بود، تا این که با وجود اعتراض‌های بین‌المللی دوباره با حکم ۱۲ سال زندان، محبوس شد. این شاعر اگر کل محکومیت خود را بگذراند، موقع آزادی از زندان شصت ساله خواهد بود و او که پنج بار تلاش کرده از چین فرار کند، دیگر آن زمان احتمالا توان تلاشی دوباره برای فرار از وطن را نخواهد داشت. لیائو ایوو وقتی درباره خاطراتش از لی بیفنگ می‌گوید، تأکید می‌کند که وقتی هجدهمین کنگره حزب کمونیست در نوامبر ۲۰۱۲ در پکن برپا بود، لی بیفنگ در زندان شکنجه می‌شد.

اما در واقع لی بیفنگ هیچ نقشی در فرار لیائو ایوو نداشت. حکومت از این فرصت فقط برای فشار بر شاعری دیگر استفاده کرده بود. سابقه دوستی این دو شاعر به ۱۹۹۰ بازمی‌گردد، در زندانی در سیچوآن. در بین بیست زندانی سیاسی بندی که لیائو ایوو و لی بیفنگ در آن زندانی بودند، یک دوستی بر پایه عشق مشترک به ادبیات میان این دو شکل گرفت. لیائو ایوو در آن موقع نیز به اوضاع سیاسی کشورش بدبین بود، اما لی بیفنگ خوشبین.

"صرف‌نظر از زخم کهنه کپی‌رایت در ایران، دو کشور ایران و چین نظر مشترکی برای اعمال سختگیرانه‌ترین قوانین و محدودیت‌ها دارند"بدبینی، لیائو ایوو را در کتاب‌ها فرو می‌برد و خوشبینی، لی بیفنگ را برای فعالیت سیاسی به جامعه می‌کشاند. ما جیان؛ جورج اورول چین اما صدای ممنوع دیگر ادبیات چین، ما جیان (Ma Jian) است که او نیز مثل لیائو ایوو در تبعید به سر می‌برد، اما نه مثل او در آلمان، بلکه در بریتانیا. این نویسنده ۶۶ ساله چینی نیز درباره کشورش می‌گوید: «چین امروز مستقیماً انگار از صفحات رمان ‌'۱۹۸۴' جورج اورول بیرون آمده است.» ما جیان که انقلاب فرهنگی چین را تجربه کرده، آخرین کتابش با عنوان «رؤیای چینی» را نیز به جورج اورول تقدیم کرده که انتشار آن در چین ممنوع است. عنوان این کتاب، اشاره به شعار حزب کمونیست چین است که وام گرفته از شعار «رؤیای آمریکایی»، از «رؤیای چینی» و «نوزایی بزرگ» ملت چین سخن می‌گوید. ما جیان درباره کتابش گفته که نگارش آن را مدیون خشم خود از «مدینه‌های فاضله دروغینی» است که از سال ۱۹۴۹، یعنی زمان به قدرت رسیدن حزب کمونیست در چین، این کشور را فرا گرفته است: «ویران‌شهر (Dystopia) جورج اورول در چین حاضر است.» قهرمان این رمان، «ما دائوده» یک کارمند «دفتر رؤیای چینی» حزب کمونیست چین است که در واقع کارش «محو کردن همه رؤیاها و خاطرات چینی‌هاست».

داستان وقتی شکل می‌گیرد که ما دائوده خود درگیر کابوس‌هایی است که در دوران انقلاب فرهنگی چین او را عذاب می‌دهد. در واقع، کسی که مأمور «شستن مغزها»ست، ذهن خودش درگیر کابوس‌های فرساینده است. رمان «رؤیای چینی» در ستایش آزادی است، و البته در مذمت ویران کردن گذشته و علیه ارائه آینده در چارچوب کلیشه‌ای حکومت

منابع خبر

اخبار مرتبط