چه خبر از سینمای ترسناک ایران؟

گوی بلورین جشنواره کارلووی واری به فیلم ایرانی رسید
خبر آنلاین
آفتاب - ۲۰ تیر ۱۴۰۱

آفتاب‌‌نیوز :

شاید در طول دهه‌ها از عمر سینمای ایران، تنها فیلم «شب بیست و نهم» را اثر جدی در ژانر وحشت و ترسناک با موضوع جن و آل می‌شد قلمداد کرد.
حالا اما با تولید دو اثر در چند سال گذشته، با این موضوع، این نوع از سینمای ایران به عرصه‌های بین‌المللی هم راه یافته است.

فیلم سینمایی «شب بیست و نهم» سال ۱۳۶۷ توسط حمید رخشانی ساخته شد و سپس به‌عنوان تنها محصول این ژانر، در ویدیوکلیپ‌های کرایه فیلم، به جایگاه ویژه‌ای در نزد مخاطبان دست یافت.

پس از آن، تلاش‌های جسته و گریخته کمرنگی در این زمینه در برخی آثار صورت گرفت اما آثار ژانر جنایی دلهره‌آور بیشتر راوی خشونت‌هایی بودند که بعضاً با بنیه سینمای ایران در این حوزه، حتا موقعیت‌های طنز ناخواسته برای مخاطبان ایجاد کردند. ۳۰ سال طول کشید تا سینمای ژانر ترسناک ایران در سال ۱۳۹۷ شاهد ساخته شدن فیلم «پوست» توسط بهمن و بهرام ارک شد. این فیلم با توجه کردن به فرهنگ عامه اقلیم آذربایجان، به طور جدی پای جن‌ها را به سینمای ایران باز کرد.

پس از توفیق های نسبی این فیلم، دو سال بعد، «زالاوا» هم به کارگردانی ارسلان امیری به موضوع «جن» در یک اثر سینمایی توجه کرد.

روستای کردنشین و کوهستانی زالاوا محل مراجعه جن‌ها است. حداقل، این چیزی است که ساکنان آن تصور می‌کنند. این تصور باعث می‌شود که بدون هیچ عینیتی، هر چند وقت در روستا درگیری های خونینی نسبت به کسانی شکل گیرد که تصور می‌شود توسط جن‌ها تسخیر شده‌اند.

یک گروهبان ژاندارمری به همین دلیل تفنگ های شکاری اهالی روستا را توقیف می‌کند و فرد مدعی جن‌گیری را هم که مردم روستا به او باور پیدا کرده‌اند، بازداشت می‌کند.

"۳۰ سال طول کشید تا سینمای ژانر ترسناک ایران در سال ۱۳۹۷ شاهد ساخته شدن فیلم «پوست» توسط بهمن و بهرام ارک شد"این دو اتفاق موجی از نارضایتی را در مردم روستا ایجاد می‌کند که درنهایت به تلفاتی از میان زنان منجر می‌شود.

این فیلم که پس از توفیق در جشنواره فیلم فجر، از میانه حضورهای بین‌المللی خود صاحب یک پخش‌کننده دانمارکی شد، در چند ماه گذشته به جشنواره‌های فیلم مختلفی در کشورهای ایتالیا، آمریکا، کانادا، برزیل، هلند، سوییس، هنگ کنگ، اسکاتلند، ترکیه، رومانی، کره جنوبی و فرانسه راه یافته و به جایزه‌هایی هم ازجمله در جشنواره فیلم ونیز (فیپرشی) دست یافته است.

تازه‌ترین نمایش بین‌المللی«زالاوا» در پنجاه و ششمین دوره جشنواره فیلم کارلووی واری در کشور جمهوری چک بوده که تقریبا همزمان با اکران آن در ایران صورت گرفت.

بنا بر گزارش خبرنگار ایسنا از کارلووی واری، این فیلم که در بخش غیررقابتی نمایش نیمه‌شب های جشنواره پذیرفته شده بود، چهار نمایش را در سالن‌های مختلف کارلووی واری تجربه کرد.

امسال جشنواره کارلووی واری به شکل کم‌سابقه ای میزبان حضور برخی فیلم‌ها در ژانر وحشت بود که از صحنه های چندش‌آوری برخوردار بودند. برای نمونه، فیلم «مردها» محصول انگلستان و فیلم «تو تنها نخواهی ماند» محصول مشترک استرالیا، انگلستان و صربستان، از زمره این فیلم‌ها بودند که با استفاده از جلوه‌های ویژه و اعمال خشونت‌های جسمی، در ردیف آثار ژانر وحشت قرار گرفته بودند. مخصوصا فیلم دوم به صورت مشخص به اجنه های خونخوار پرداخته بود.

اما فیلم‌ به نسبت کم‌خرج و کم دردسر زالاوا بدون استفاده از گریم و جلوه‌های ویژه خاصی و تنها با تمرکز بر باورهای ذهنی، سعی کرده است سوء استفاده‌های ناشی از باورهای ترس آفرین مردم را مورد توجه قرار دهد.

فیلمنامه زالاوا را گروهی از نویسندگان نوشته یا بازنویسی کرده‌اند.

درخشش دو فیلمساز زن ایرانی در جشنواره کارلووی واری

  • محمد عبدی
  • منتقد فیلم - محل برگزاری جشنواره
ایران

منبع تصویر، Karlovy Vary International Film Festival

توضیح تصویر،

صدف فروغی فیلمساز ایرانی

پنجاه و ششمین دوره جشنواره جهانی فیلم کارلووی واری که بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین جشنواره اروپای شرقی و مرکزی است، شنبه شب، نهم ژوئیه، با اهدای جوایز به کار خود پایان داد و گوی بلورین بهترین فیلم این دوره از جشنواره به یک فیلمساز زن ایرانی رسید: صدف فروغی برای فیلم تابستان با امید.

سینمای ایران امسال برخلاف سال‌های گذشته حضور پررنگی در این جشنواره داشت؛ و در بخش مسابقه‌ای تازه به نام پروکسیما هم یک فیلم دیدنی از یک فیلمساز زن سینمای ایران به نمایش درآمد: زن، مرد بچه (که در کاتالوگ جشنواره نام فارسی آن «بالای آسمان زیر آب» قید شده در حالی که در عنوان بندی فیلم با نام «زن، مرد، بچه» روبرو هستیم) ساخته درناز حاجی‌ها.

زن، مرد، بچه اولین فیلم بلند درناز حاجی‌ها تجربه تازه و متفاوتی است در سینمای ایران که داستان یک بچه چهار پنج ساله را روایت می‌کند که ناگهان دیگر حرف نمی‌زند. سکوت شخصیت اصلی در قبال جهان اطرافش داستانی است که در شاهکارهایی چون پرسونا ساخته اینگمار برگمان هم روایت شده، این جا اما سکوت یک بچه در قبال پیرامونش، سکوت عجیبی است که مایه اصلی فیلم را به جای دیگری سوق می‌دهد: این بچه در واقع شخصیت اصلی نیست و از خلال رفتار او به پدر و مادری می‌رسیم که ایراد کار در رابطه آنهاست ( با بازی شگفت انگیز بچه با نگاه‌های فراموش نشدنی، و همین طور بازی‌های جذاب و درخور بازیگران نقش پدر و مادر). به یکی معنی فیلم بی‌آنکه بخواهد با زبانی شعاری و سطحی به عدم ارتباط درست این زن و مرد بپردازد و مشکل رابطه آنها بپردازد، در لفافه و به شکلی غیرمستقیم رابطه‌ای را روایت می‌کند که نتیجه‌اش سکوت بچه است. از این رو این سکوت شکلی استعاری نیز به خود می‌گیرد و معناهای متفاوتی می‌یابد.

از همان نخستین سکانس‌ها- که به شکلی جدایی نادر از سیمین را بخاطر می‌آورد- با زوجی روبرو هستیم که به سوال‌های روانشناس پاسخ می‌دهند، اما آنها در ظاهر درباره خودشان حرف نمی‌زنند و به این سوالات درباره فرزندشان پاسخ می‌دهند. سوالات و پاسخ‌ها رفته‌رفته پیچیده‌تر می‌شود و پیچیدگی‌ای در این رابطه آشکار می‌شود که تا انتها با گره‌های مختلف تماشاگر را به دنبال می‌کشد. دوربین غالباً روی دست و بی‌تاب فیلمساز، شخصیت‌هایش را رها نمی‌کند و در تصاویری که به رغم فضای آشفته، غالباً حساب شده و دقیق هستند، تماشاگر را درگیر فضای غریبی می‌کند که در انتها با پایانی غیر قابل انتظار غافلگیرمان می‌کند.

منبع تصویر، Karlovy Vary International Film Festival

توضیح تصویر،

فیلم تابستان با امید

تا نزدیک به انتها پدر و مادر رفتار خشنی با فرزندشان ندارند و ممکن است حتی این سوال برای تماشاگر پیش بیاید که چطور آنها در این وضعیت عصبانی نمی‌شوند، اما نزدیک به انتها، در سکانسی جذاب در کنار دریا، رابطه این سه نفر در یک مثلث مغشوش، به خشونتی می‌رسد که گزیر و گریزی از آن نیست. دوربین که تا به اینجا بیشتر بر نماهای نزدیک تأکید داشت، حالا در نماهای عمومی شاهد وضعیت بغرنجی است که این زوج را تا لبه انفجار عصبی می‌رساند. انفجار عصبی اما در پایان فیلم به شکل دیگری رخ می‌نمایاند، شکلی خلاف جهت و به دور انتظار.

منبع تصویر، Karlovy Vary International Film Festival

توضیح تصویر،

فیلم «زن، مرد، بچه»

اما تابستان با امید دومین ساخته صدف فروغی پس از فیلم آوا، به رغم جایزه‌اش و تحسین‌ها فرنگی‌ها، از هر نظر فیلم نومیدکننده‌ای است که به نظر می‌رسد تنها به خاطر سوژه جسارت آمیزش در سینمای ایران مورد توجه قرار گرفته است. فیلم داستان یک شناگر جوان را روایت می‌کند که نزدیک به انتهای فیلم می‌فهمیم با مربی‌اش وارد یک رابطه همجنس‌خواهانه شده است.

هر چند فیلم از انگشت‌شمار آثاری است که در سینمای بعد ازانقلاب به این مقوله می‌پردازد، اما شیوه پرداخت و روایت فیلم ناپخته و در بسیاری از صحنه‌ها آماتوری است. حدود یک ساعت ابتدای فیلم پر از دیالوگ‌های ممتد بی‌دلیل درباره مسابقه شنا است (بی‌آن که واقعاً ارزش و اهمیت این مسابقه و ارتباطش با رابطه پدر و مادر این پسر روشن شود) و همین طور اشاره‌های گیج‌کننده به نام شخصیت‌های مختلفی که ما نمی‌دانیم که هستند، که در نتیجه آن یک مقدمه بسیار طولانی و زائد شکل می‌گیرد که تازه بعد از شصت دقیقه، در سکانسی در داخل دستشویی باشگاه، می‌فهمیم که موضوع اصلی فیلم چیست.

بیشتر بخوانید:

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false" />

درخشش دو فیلمساز زن ایرانی در جشنواره کارلووی واری

  • محمد عبدی
  • منتقد فیلم - محل برگزاری جشنواره
ایران

منبع تصویر، Karlovy Vary International Film Festival

توضیح تصویر،

صدف فروغی فیلمساز ایرانی

پنجاه و ششمین دوره جشنواره جهانی فیلم کارلووی واری که بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین جشنواره اروپای شرقی و مرکزی است، شنبه شب، نهم ژوئیه، با اهدای جوایز به کار خود پایان داد و گوی بلورین بهترین فیلم این دوره از جشنواره به یک فیلمساز زن ایرانی رسید: صدف فروغی برای فیلم تابستان با امید.

سینمای ایران امسال برخلاف سال‌های گذشته حضور پررنگی در این جشنواره داشت؛ و در بخش مسابقه‌ای تازه به نام پروکسیما هم یک فیلم دیدنی از یک فیلمساز زن سینمای ایران به نمایش درآمد: زن، مرد بچه (که در کاتالوگ جشنواره نام فارسی آن «بالای آسمان زیر آب» قید شده در حالی که در عنوان بندی فیلم با نام «زن، مرد، بچه» روبرو هستیم) ساخته درناز حاجی‌ها.

زن، مرد، بچه اولین فیلم بلند درناز حاجی‌ها تجربه تازه و متفاوتی است در سینمای ایران که داستان یک بچه چهار پنج ساله را روایت می‌کند که ناگهان دیگر حرف نمی‌زند. سکوت شخصیت اصلی در قبال جهان اطرافش داستانی است که در شاهکارهایی چون پرسونا ساخته اینگمار برگمان هم روایت شده، این جا اما سکوت یک بچه در قبال پیرامونش، سکوت عجیبی است که مایه اصلی فیلم را به جای دیگری سوق می‌دهد: این بچه در واقع شخصیت اصلی نیست و از خلال رفتار او به پدر و مادری می‌رسیم که ایراد کار در رابطه آنهاست ( با بازی شگفت انگیز بچه با نگاه‌های فراموش نشدنی، و همین طور بازی‌های جذاب و درخور بازیگران نقش پدر و مادر). به یکی معنی فیلم بی‌آنکه بخواهد با زبانی شعاری و سطحی به عدم ارتباط درست این زن و مرد بپردازد و مشکل رابطه آنها بپردازد، در لفافه و به شکلی غیرمستقیم رابطه‌ای را روایت می‌کند که نتیجه‌اش سکوت بچه است. از این رو این سکوت شکلی استعاری نیز به خود می‌گیرد و معناهای متفاوتی می‌یابد.

از همان نخستین سکانس‌ها- که به شکلی جدایی نادر از سیمین را بخاطر می‌آورد- با زوجی روبرو هستیم که به سوال‌های روانشناس پاسخ می‌دهند، اما آنها در ظاهر درباره خودشان حرف نمی‌زنند و به این سوالات درباره فرزندشان پاسخ می‌دهند. سوالات و پاسخ‌ها رفته‌رفته پیچیده‌تر می‌شود و پیچیدگی‌ای در این رابطه آشکار می‌شود که تا انتها با گره‌های مختلف تماشاگر را به دنبال می‌کشد. دوربین غالباً روی دست و بی‌تاب فیلمساز، شخصیت‌هایش را رها نمی‌کند و در تصاویری که به رغم فضای آشفته، غالباً حساب شده و دقیق هستند، تماشاگر را درگیر فضای غریبی می‌کند که در انتها با پایانی غیر قابل انتظار غافلگیرمان می‌کند.

منبع تصویر، Karlovy Vary International Film Festival

توضیح تصویر،

فیلم تابستان با امید

تا نزدیک به انتها پدر و مادر رفتار خشنی با فرزندشان ندارند و ممکن است حتی این سوال برای تماشاگر پیش بیاید که چطور آنها در این وضعیت عصبانی نمی‌شوند، اما نزدیک به انتها، در سکانسی جذاب در کنار دریا، رابطه این سه نفر در یک مثلث مغشوش، به خشونتی می‌رسد که گزیر و گریزی از آن نیست. دوربین که تا به اینجا بیشتر بر نماهای نزدیک تأکید داشت، حالا در نماهای عمومی شاهد وضعیت بغرنجی است که این زوج را تا لبه انفجار عصبی می‌رساند. انفجار عصبی اما در پایان فیلم به شکل دیگری رخ می‌نمایاند، شکلی خلاف جهت و به دور انتظار.

منبع تصویر، Karlovy Vary International Film Festival

توضیح تصویر،

فیلم «زن، مرد، بچه»

اما تابستان با امید دومین ساخته صدف فروغی پس از فیلم آوا، به رغم جایزه‌اش و تحسین‌ها فرنگی‌ها، از هر نظر فیلم نومیدکننده‌ای است که به نظر می‌رسد تنها به خاطر سوژه جسارت آمیزش در سینمای ایران مورد توجه قرار گرفته است. فیلم داستان یک شناگر جوان را روایت می‌کند که نزدیک به انتهای فیلم می‌فهمیم با مربی‌اش وارد یک رابطه همجنس‌خواهانه شده است.

هر چند فیلم از انگشت‌شمار آثاری است که در سینمای بعد ازانقلاب به این مقوله می‌پردازد، اما شیوه پرداخت و روایت فیلم ناپخته و در بسیاری از صحنه‌ها آماتوری است. حدود یک ساعت ابتدای فیلم پر از دیالوگ‌های ممتد بی‌دلیل درباره مسابقه شنا است (بی‌آن که واقعاً ارزش و اهمیت این مسابقه و ارتباطش با رابطه پدر و مادر این پسر روشن شود) و همین طور اشاره‌های گیج‌کننده به نام شخصیت‌های مختلفی که ما نمی‌دانیم که هستند، که در نتیجه آن یک مقدمه بسیار طولانی و زائد شکل می‌گیرد که تازه بعد از شصت دقیقه، در سکانسی در داخل دستشویی باشگاه، می‌فهمیم که موضوع اصلی فیلم چیست.

بیشتر بخوانید:

&config=http://www.bbc.co.uk/worldservice/scripts/core/2/emp_jsapi_config.xml?212&relatedLinksCarousel=false&embedReferer=http://www.bbc.co.uk/persian/&config_settings_language=en&config_settings_showFooter=false&domId=emp-15228070&config_settings_autoPlay=true&config_settings_displayMode=standard&config_settings_showPopoutButton=true&uxHighlightColour=0xff0000&showShareButton=true&config.plugins.fmtjLiveStats.pageType=t2_eav1_Started&embedPageUrl=$pageurl&messagesFileUrl=http://www.bbc.co.uk/worldservice/emp/3/vocab/en.xml&config_settings_autoPlay=false">

منابع خبر

اخبار مرتبط

بی بی سی فارسی - ۷ شهریور ۱۴۰۰
رادیو فردا - ۲۴ مرداد ۱۳۹۹
خبرگزاری میزان - ۱ فروردین ۱۳۹۹