اسناد مالی قوه قضائیه فراکسیون روحانیون را قانع کرد/ کسانی که به موضوع حسابهای مالی قوه قضائیه دامن زدند به دنبال سیاسیکاری و شهرت بودند
اخبار روز- سالهای پایانی اتحاد جماهیر شوروی با یک چهره و دو واژه در حافظه جهانیان ثبت شده است. میخائل گارباچف و واژه هایی که از زمان دورخیز وی برای رسیدن به دبیرکلی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی تا فروپاشی این کشور در دهه ی پایانی قرن بیستم بر سر زبانها بود: گلاسنوست و پروستریکا. واژه هایی که گارباچف با اتکا برآنها می خواست جهانی را که از دل آن برخاسته است، با حفظ مرزهای جغرافیایی آن دگرگون کند. کشور اتحاد جماهیر شوروی در دوران رهبری گارباچف از بیخ و بُن دگرگون شد، اما نه آن گونه که معمار نوسازی و روشنگری وعده ی آن را می داد. کم نیستند افراد و جریاناتی که گارباچف و اطرافیان وی را نه تنها مسئول تجزیه و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بلکه مامور برای ایجاد تحولی می دانند که امروز شاهد آن هستیم.
" اخبار روز- سالهای پایانی اتحاد جماهیر شوروی با یک چهره و دو واژه در حافظه جهانیان ثبت شده است"اینها بر این نظر هستند که در دوره گارباچف از درون کشور زمینه را برای پیروزی «انقلاب رنگی در اتحاد شوروی» که از بیرون و توسط سیا رهبری می شد آماده کردند. گارباچف مسئولیت آنچه را انجام داده برعهده گرفته و قضاوت در باره ی اعمالش را به داوری منصفانه ی تاریخ سپرده اما منتقدان، آخرین دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی را روی صندلی اتهام نشانده اند و می گویند با اسناد و مدارکی که ما داریم وی نباید انتظار تبرئه داشته باشد. آنچه می خوانید ترجمه ی یکی از اسناد این طیف از منتقدان گارباچف است:
اداره کل یکم وزارت امنیت ملی از هنگامی که ریاست آن را ولادیمیر الکساندرویچ کریوچکوف، وزیر بعدی امنیت ملی به عهده گرفت، به کدام موفقیتها دست یافت؟
سرهنگ الکساندر الکساندرویچ سوکولوف، مأمور باسابقه اداره ضداطلاعات خارجی موافقت کرد به یکسری سوالات مرتبط با این موضوع پاسخ بدهد.
الکساندر الکساندرویچ، به عقیده شما، آیا کار اداره کل یکم وزارت امنیت ملی اتحاد شوروی در دوره ریاست و. آ. کریوچکوف نسبت به دوره ریاست سلف او بهبود یافت، اگر آری، چگونه او موفق شد؟
کار اداره کل یکم در دوره ریاست ولادیمیر الکساندرویچ کریوچکوف به مراتب بهتر از قبل شد.
این واقعیت را اسناد مرکز مطالعاتی سیاست های وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا «در امور کادرها» تحت عنوان «جاسوسی علیه آمریکا به واسطه شهروندان آمریکایی از سال ١۹۵۷ تا ۲٠٠١»، منتشره در ماه ژوئیه سال ۲٠٠١ در آمریکا نشان میدهد. در آن اسناد در مورد آن دسته از شهروندان آمریکایی مظنون به جاسوسی علیه کشور خود، از جمله، از آنهایی که برای ضداطلاعات اتحاد شوروی کار میکردند، سخن گفته می شد. اداره کل یکم ۲۶ نفر در سال ١۹۷٠ استخدام کرد، تعداد استخدامیهای سال ١۹۸٠ نیز ۶۴ نفر شهروند آمریکا بود. ۲۲ تبعه دیگر آمریکا در سال ١۹۹٠ برای همکاری با اداره کل یکم وزارت امنیت ملی اتحاد شوروی موافقت کردند، اما اداره ضداطلاعات خارجی روسیه در سال ۲٠٠٠ تنها به استخدام یک شهروند آمریکا موفق شد!
بیشتر استخدامیها از میان کدام گروه شهروندان ایالات متحده آمریکا بودند: از میان مأموران سازمان «سیا» یا سیاستمداران آمریکایی؟ و مبنای استخدام آنها در اداره کل یکم ایدئولوژیک بود یا مالی؟
پاسخ پرسش شما را اینطور میدهم: هنگامی که منابع اطلاع رسانی خارجی در این باره اطلاعاتی منتشر میکردند که تشکیلات امنیت ملی (ک. گ.
"میخائل گارباچف و واژه هایی که از زمان دورخیز وی برای رسیدن به دبیرکلی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی تا فروپاشی این کشور در دهه ی پایانی قرن بیستم بر سر زبانها بود: گلاسنوست و پروستریکا"ب.) پول بسیار خوبی به مأموران خود میپردازد، ولادیمیر الکساندویچ کریوچکوف به عملیات ویژهایی دست میزد! و پس از این، افرادی از محافل امنیتی و سیاسی آمریکا خودشان به همکاری با اداره تجسس وزارت امنیت ملی اتحاد شوروی اظهار علاقمندی میکردند. ۹۴ داوطلب که ما آنها را گروه ابتکار مینامیم، موافقت خود را برای کار در اطلاعات ما اعلام کردند، تشکیلات ما ۵۴ از آنها را برای کار اطلاعاتی مناسب تشخیص داد. اولدریج ایمس، دیوید بارنی و ادلی مور جزو داوطلبان موافق همکاری با اطلاعات وزارت امنیت ملی بودند.
کار اداره کل یکم با اجیرشدگان روشن است، پس مأموران نهادهای امنیتی آمریکا شهروندان کشور ما را چگونه اجیر میکردند؟
فقط بر اساس مادی، مانند مورد همکاران اداره کل یکم مأمور در آمریکا- و. مارتینوف از دفتر «تی» (اطلاعات علمی- فنی) اداره کل یکم و س. ماتورین از دفتر «آ» (اقدامات فعال) که تحت نظر اف بی آی قرار گرفتند.
یکی از اینها ودکا و سیگار از مغازه سفارت را به قیمت پائین خریداری میکرد و آنها با قیمت بالاتر در کافههای آمریکا میفروخت. و یا بازهم احمقانهتر، از شهروندان آمریکایی پول قرض میگرفت، که احتمال داشت پای او را به ضداطلاعات آمریکا- اف بی آی بکشاند.
مأموران شما چه توصیههایی، اعم از سیاسی تا مقابله احتمالی با جاسوسی اداره کل یکم در قلمرو آمریکا به شما میکردند؟
مثلاً، اگر این اولدریج ایمز، رئیس شعبه ضدجاسوسی سازمان سیا، یا هانسن، مأمور اف بی آی در وزارت خارجه آمریکا بود، آنها میتوانستند اطلاعات بسیار حساسی در خصوص احتمال اقدام مأموران مخفی سازمان سیا بر علیه اداره کل یکم به ما بدهند. اگر این جون واکر، افسر اجیر شده ستاد فرماندهی ناوگان زیردریایی در منطقه آتلانتیک توسط من بود، او میتوانست اطلاعاتی به ما بدهد که میتوانستیم به محل استقرار، تعداد و هدف زیر دریایی «تریاد» و سایر ناوهای جنگی آمریکا در آنجا پی ببریم و بدانیم که آنها تا کی در آنجا مستقر خواهند بود و وظایف روزانه آنها چیست.
کسانی که بعدها واکر را به مثابه ی جاسوس وزارت امنیت ملی افشاء کردند، از کار او در اداره کل یکم چنین ارزیابی داشتند که اگر رویارویی نظامی بین آمریکا و اتحاد شوروی روی میداد، با توجه به همه اطلاعاتی که ما از این ناوگان دریایی آمریکا در دست داشتیم، اتحاد شوروی در آن جنگ پیروز میشد. و اگر خدای ناکرده جنگ اتمی بین آمریکا و اتحاد شوروی اتفاق میافتاد، در این حالت نیز ما میتوانستیم ضربات دقیق به نیروی دریایی آمریکا وارد آوریم و حتا در در جنگ اتمی پیروز شویم!
در عین حال، اولدریج ایمز با توجه به اینکه به همه آرشیوهای سازمان سیا دسترسی داشت، فهرست همه جاسوسان اتحاد شوروی را که به واسطه مأموران سازمان مخفی آمریکا از سالهای دهه سی اجیر شده بودند، تحویل میداد. وزارت امنیت ملی در اثر کمکهای ایمز موفق شد صفوف مأموران خود را پاکسازی نماید.
و شناسایی جاسوسان سازمان «سیا» در میان مأموران اطلاعات یا ضداطلاعات وزارت امنیت ملی اتحاد شوروی با کدام دشواریها همراه بود و این کار در اداره «کا» تا زمانی که با اداره کل یکم بریاست و.
"واژه هایی که گارباچف با اتکا برآنها می خواست جهانی را که از دل آن برخاسته است، با حفظ مرزهای جغرافیایی آن دگرگون کند"آ. کریوچکوف ادغام گردید، چه مدت طول کشید؟
البته، انجام این کار سخت در همه ادارات ضدجاسوسی وزارت امنیت ملی مدت زیادی طول کشید. حداقل همان اولگ گالوگین، جاسوس سازمان «سیا» را در نظر بگیرید. همکاران ما در سال ١۹۷۹ او را به عنوان جاسوس سازمان «سیا» شناسایی کردند. برای این کار او به اداره لنینگراد وزارت امنیت ملی اتحاد شوروی منتقل گردید.
زیرا، آن اداره در کار ضدجاسوسی بسیار قوی بود. اما مسئله این است که در کار اجیر کردن کالوگین به واسطه سازمان سیا نکات ناروشنی وجود داشت، که فکر میکنم تشکیلات امنیتی کشور ما آنها را روشن خواهد کرد!
میتوانید در باره مشکلاتی صحبت کنید که مانع دستگیری اولگ کالوگین بعنوان جاسوس در حین ارتکاب جرم برای اثبات جاسوسی او به نفع سازمان «سیا» شدند؟
در آن هنگام در لنینگراد مایکل گریزسکی، سرکنسول سفارت ایالات متحده آمریکا در اتحاد شوروی بود. عوامل اداره کل یکم مأموردر آمریکا او را به عنوان جاسوس رسمی- مأمور سازمان «سیا»ی آمریکا شناسایی کردند. پس از آن، اداره کل یکم مدارک حاکی از تأئید گریزسکی بعنوان جاسوس آمریکا را به اداره کل دوم فرستاد. اما این اسناد نه فقط به دست ریاست شعبه ضدجاسوسی اداره کل وزارت امنیت ملی در لنینگراد نرسید، حتا تا به شعبه اول اداره کل دوم هم که مسئول مقابله با فعالیتهای سازمان «سیا» در قلمرو اتحاد شوروی بود، راه نیافت!
من شخصا با رئیس شعبه اول اداره کل دوم ضدجاسوسی صحبت کردم.
"کشور اتحاد جماهیر شوروی در دوران رهبری گارباچف از بیخ و بُن دگرگون شد، اما نه آن گونه که معمار نوسازی و روشنگری وعده ی آن را می داد"او اظهار داشت که مایکل گریزسکی را نمیتوان مأمور سازمان «سیا»ی آمریکا دانست، زیرا، او با چنین پوششی مانند سرکنسول آمریکا، نمیتواند جاسوس آمریکا باشد! اما در رابطه با کالوگین تا حدی که من میدانم، او زمانی که نایب رئیس اداره کل وزارت امنیت ملی اتحاد شوروی در لنینگراد بود، با گریزسکی بطور آشکار رابطه داشت. اما متاسفانه، ضداطلاعات ما مایکل گریزسکی را نه به عنوان جاسوس، بلکه، بعنوان دیپلمات شناسایی کرده است!
پس تحقیقات، به مثابه دیپلمات، ضعیفتر از به عنوان مأمور مشخص به عمل آمد؟
بلی، البته، آن را مأموران اداره نظارت خارجی انجام دادند، اما نه آنقدر پیگیر، مانند مأمور مشخص- بطور شبانه روزی.
آیا متقاعد کردن رهبری وزارت امنیت ملی در اینکه مأموران بلندپایه اطلاعات اتحاد شوروی ممکن است جاسوس سازمان «سیا» باشند، برای ولادیمیر الکساندرویچ در دوره ریاست خود بر اداره کل یکم آسان بود؟
برای اینکه صحبت من بیاساس تصور نشود، مثالی ذکر میکنم. زمانی که ولادیمیر الکساندرویچ رئیس تجسس وزارت امنیت ملی بود، برای تشخیص کیستی ادوارد لی هاوارد، اخراجی از سازمان «سیا»ی آمریکا به علت اقامت در اتحاد شوروی، خودش به وین، پایتخت اطریش سفر کرد. به همین ترتیب نیز ولادیمیر کریوچکوف هنگام دیدار با یک مأمور مهم اداره کل یکم در پاریس اطلاعاتی دایر بر این که مأمور بلندپایه سازمان «سیا» در اداره کل یکم فعالیت میکند، به دست آورد و به تبع آن، تعدادی از کارکنان اطلاعات نظامی ستاد کل نیروهای اتحاد شوروی به موضوع تحقیقات بدل شدند.
علاوه بر آن، در باره آن کسی که کریوچکوف به رهبری وزارت امنیت ملی اطلاع داد، سرتیپ اداره کل یکم، د. پالیاکوف بود.
در مقابل آن، تسینف، معاون اول وزیر امنیت ملی اتحاد شوروی به ولادیمیر کریوچکوف گفت که ممکن نیست ژنرال خائن باشد. به این ترتیب، به دستور تسینف تحقیقات در مورد پالیاکوف متوقف گردید که در نتیجه آن، او پس از شناسایی توسط مأموران ما پنج سال به همکاری خود با سازمان «سیا»ی آمریکا ادامه داد و حتی چند تن از عوامل مخفی گروه خود را در قلمرو آمریکا افشاء کرد!
یعنی هنگامی که ولادیمیر کریوچکوف جاسوسان سازمان «سیا» در وزارت امنیت ملی را کشف کرد، احتمال داشت مقام و منزلت خود را به مخاطره اندازد؟
بلی، حق با شماست. زیرا هنگامی که ولادیمیر کریوچکوف در باره کشف جاسوسان سازمان «سیا» در میان مأموران وزارت امنیت ملی به واسطه تشکیلات تحت رهبری خود به و. چبریکوف، وزیر امنیت ملی گزارش داد، او به رئیس اداره کل یکم گفت: «تو چه کار میکنی؟ بخاطر چنین گزارشی من و شما را خلع درجه میکنند. دیگر مرا با این استنتاجات درگیر نکن!» به راستی هم، هر رئیسی نمیتواند به کشف جاسوس دشمن در صفوف تشکیلات تحت مدیریت خودش اقدام نماید! اما کریوچکوف موفق شد نه فقط افرادی را که قبل از ریاست خود بر اداره کل یکم، حتا افرادی را که در دوره رهبری او بر اداراه تجسس وزارت امنیت ملی اجیر شده بودند، به واسطه مأموران خود کشف نماید.
در مجموع در دوره رهبری ولادیمیر الکساندراویچ کریوچکوف چند نفر شهروند آمریکا که به اطلاعات فوق محرمانه قابل توجه برای اطلاعات وزارت امنیت ملی دسترسی داشتند، به واسطه همکاران شما در اداره کل یکم وزارت امنیت ملی استخدام شدند؟
اگر به دادههای همین مرکز مطالعاتی باور کنیم، از سال ١۹۷۵ تا سال ۲٠٠٠ سازمانهای ضداطلاعاتی آمریکا ۴۴۵ شهروند این کشور را به اتهام جاسوسی برای اتحاد شوروی دستگیر نمودند.
"کم نیستند افراد و جریاناتی که گارباچف و اطرافیان وی را نه تنها مسئول تجزیه و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بلکه مامور برای ایجاد تحولی می دانند که امروز شاهد آن هستیم"این رقم بسیار بزرگی در کار استخدام جاسوس برای هر کشوری شمرده میشود. ۲۵ درصد آنها مبالغ هنگفتی از اطلاعات ما دریافت نمودند. زیرا، آنها به اطلاعات فوق سرّی دسترسی داشتند. اما ۴١ درصد آنها خودشان داوطلب همکاری با کشور ما بودند! و یک نگاه اشتباه این است که در دوره ولادیمیر کریوچکوف همه علاقمندان بعنوان سرایداران، خدمتکاران و غیره در سفارت استخدام شدند.
من بالاتر گفتم و باز هم تکرار میکنم، که پنجاه درصد مأموران استخدام شده توسط همکاران ما اطلاعات فوق محرمانه، ۲۹ درصد اطلاعات سرّی و در مجموع ۳ درصد (چهار نفر) اطلاعات محرمانه در اختیار داشتند! گذشته از این، چون خدمتکار هم ممکن است معرف فنون ویژه باشد، میتواند مفید واقع شود. به همین سبب، آن همکار شما، مانند ل.
ملچین که بدون کمتری درکی از کار وزارت امنیت ملی در کتاب خود در باره ولادیمیر کریوچکوف صدر امنیت ملی مینویسد، بطور قطع محق نیست.
پس تحت تأثیر چه کسی، به اعتقاد شما، چنین تحریفاتی به رسانههای جمعی اتحاد شوروی و پس از آن روسیه در خصوص کار تشکیلات شما و شخص ولادیمیر کریوچکوف راه یافت؟ بطور مشخص چه کسی خدمات این شخصیت برجسته به کشور را تحریف کرد: غرب یا کسی از رهبری روسیه؟
در غرب، از قضا، از ولادیمیر کریوچکوف به عنوان یک انسان ماهر در حرفه خود با احترام نام میبردند. این واقعیت حتی از مصاحبه رئیس سابق سازمان «سیا»ی آمریکا با رسانهها روشن است. ظاهرا، او تحت تأثیر مبارزه قاطع کریوچکوف با ستون پنجم ایجاد شده در کشور ما، که اتحاد شوروی را ویران نمود، قرار گرفته است! الکساندر یاکوفلیف، که توسط سازمان «سیا» اجیر شده بود و در نتیجه ممانعت گارباچوف از بررسی پرونده او نجات یافت، منبع اطلاعات جعلی بود.
زمانی که اداره کل یکم اسناد بسیار جدی دایر بر اثبات الکساندر یاکوفلیف به عنوان جاسوس سازمان «سیا» دریافت کرد، ولادیمیر کریوچکوف موضوع را به میخائیل گارباچف گزارش داد، او پرسید: یعنی چه، باز هم رد پای اقامت نیویورک یاکوفلیف در آمریکا؟ در پاسخ او، کریوچکوف اظهار داشت این پرونده جدید وی است و از گارباچف اجازه بررسی این اطلاعات را خواستار شد. گارباچف با یقین به این که مأموران اداره کل یکم همین اطلاعات را تأئید خواهند کرد و بی خبر از اینکه کریوچکوف در نظر داشت اطلاعات را به واسطه مأمور دیگر مورد بررسی قرار دهد، کریوچکوف را از بررسی پرونده منع نمود و از او خواست با خود یاکوفلیف صحبت کند.
ولادیمیر کریوچکوف با او صحبت کرد. با این حال، یاکوفلیف گفتگو با وزیر امنیت ملی را چندی قبل از مرگ خود طی مصاحبهایی انکار نمود.
"اینها بر این نظر هستند که در دوره گارباچف از درون کشور زمینه را برای پیروزی «انقلاب رنگی در اتحاد شوروی» که از بیرون و توسط سیا رهبری می شد آماده کردند"اما چرنیایف (معاون گارباچف) در کتاب خود این مصاحبه وزیر امنیت ملی اتحاد شوروی با یاکوفلیف را مورد تأئید قرار داده است! وقتی که کریوچکوف بطور تلویحی به یاکوفلیف حالی کرد که اداره کل یکم اطلاعاتی در تأئید جاسوسی او به آمریکا در دست دارد، رنگ او پرید. اما در سایه حمایت گارباچف بررسی این اطلاعات متوقف گردید. اگر این کار انجام میشد، اطلاعات تأئید و پرونده یاکوفلیف به دادگاه احاله میگردید که در ادامه به دستگیری و بازجویی وی منتهی میشد...
منبع اصلی: kprf.ru
برگردان: ا.م. شیری
١۹آذر ۱۳۹۵
ـــــــــــــ
۱ــ الکساندر یاکوفلیف (۱۹۲۳- ۲٠٠۵): سفیر اتحاد شوروی در کانادا (۱۹۷۳- ۱۹۸۳)، مسئول شعبه تبلیغات کمیته مرکزی (۱۹۸۵-۱۹۸۶)، نامزد عضویت هیئت سیاسی کمیته مرکزی (از ماه ژانویه تا ماه ژوئن ۱۹۸۷)، دبیر کمیته مرکزی (۱۹۸۶- ۱۹۹٠)، عضو هیئت سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی (۱۹۸۷-۱۹۹٠)، رئیس حزب سوسیال- دموکرات روسیه (۱۹۹۵- ۲٠٠٠).
یاکوفلیف در سال ۱۹۸۵ کمیتهایی تشکیل داد که دفتر آن در شهرک «نابرژنایا» در حومه مسکو واقع بود. کمیته برهبری او به کار جعل اسناد و جاسازی آنها در آرشیوهای کمیته مرکزی حزب کمونیست، وزارت کشور، ان ک.
و. د.، ک. گ. ب و دیگر نهادهای حزبی و دولتی اتحاد شوروی مشغول بود. شعب این کمیته تحت عناوین مختلف علمی- تحقیقاتی در همه جمهوری ها هنوز هم فعال هستند.
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران