از اکبر عبدی تا علی دایی؛ چرا حرف زشت می‌زنیم؟!

از اکبر عبدی تا علی دایی؛ چرا حرف زشت می‌زنیم؟!
خدمت
خدمت - ۲۷ مهر ۱۳۹۴

 به گزارش خدمت؛ محمد ماکویی؛ اکبر عبدی «شان» کمدین گنده ایران را در نظر نمی‌گیرد و کاپیتان جدید پرسپولیس «حرمت» کاپیتان فقید را نود دقیقه هم حفظ نمی‌کند!

نماینده محترم مجلس هم اگر بی‌خیال به کار بردن الفاظ سخیف می‌شود به این خاطر است که می‌خواهد محکم کاری کرده و به ظریف و صالحی اجازه ندهد که به جای بتن از دل خاک بیرون بیایند و با حضور مجدد در سرای فانی، دوباره سری توی سر‌ها در بیاورند!

اکبر عبدی چندان متاسف حرف بدی که زده نیست و یک جورهایی پیام می‌دهد که چون آدمی عادی است، به زبان عادی و معمولی مردم کوچه و بازار سخن گفته است!

کاپیتان پرسپولیس اگرچه اظهار تاسف می‌کند اما بیشتر بابت این موضوع متاثر است که چرا هوای دور و برش را بیشتر نداشته و اطراف و اکنافش را بهتر نپاییده تا در تیررس چشمان میلیون‌ها بیننده تلویزیونی و داور و از آن‌ها بد‌تر شکارچی لحظه ها، عادل فردوسی پور، قرار نگیرد!

نماینده محترم مجلس هم احتمالا ناراحت این است که توصیه سعدی علیه الرحمه که «هزار مرتبه سعدی به تو نصیحت کرد که نقل محفل ما به مجلسی نبری» را جدی نگرفته است!

متاسفانه باید بپذیریم که اینکه بسیاری از ما ایرانی‌ها به راحتی حرف بد زده و از ادای سخنان و کلمات ناشایست و سخیف ابایی نداریم به تقسیم بندی غلطمان بر می‌گردد و اینکه افراد قرار گرفته در یک سوی مرز را مردمی می‌بینیم که عادی بوده و بنابراین حق دارند که هرچه دل تنگشان می‌خواهد بگویند! از طرفی آدم‌های آنور مرز را مردمی فرهیخته و خاص و از ما بهتران می‌بینیم که باید شان و مقام و منزلت جایگاهی که در آن قرار گرفته‌اند را مراعات کرده و لذا از استفاده از زبان مردم طرف دیگر مرز جدا و اکیدا خودداری نمایند؟!

همین می‌شود که در عین حالی که کسی در فکر این نیست که به مردم عادی و معمولی گوشزد کند که ادای برخی کلمات و جمله‌ها درشان هیچ انسانی نیست، آدم‌های خاص و فرهیخته و از ما بهتران برای اثبات مردمی بودن، به جای خدمت رسانی؛ ترجیح می‌دهند سری به آن سوی مرز زده و پس از خالی کردن عقده دلشان، مجددا به جایگاه و مقام و منزلتی که داشته و دارند رجوع نمایند!

آنهایی که در کودکی و از بد حادثه شاگرد زرنگ و بچه درسخوان تشریف داشته‌اند به یاد دارند که به مجردی که حرف زشتی از دهانشان در می‌رفت مورد شماتت و مواخذه معلم قرار گرفته و «تو دیگر چرا؟!» می‌شنیدند و این در حالی بود که آموزگار چندان کاری با بچه تنبل‌ها نداشت و به آن‌ها اجازه می‌داد که آنچه دل تنگشان می‌خواهد بگویند!

با این حساب شاید مشکل ما از زمانی آغاز شد که ادبیات و انضباطمان به فیزیک و شیمی و زیست و ریاضیمان گره خورد و اگر فیزیک و شیمی و زیست و ریاضیمان خوب بود، سعی و تلاشی چشمگیر صورت می‌گرفت که انضباط و ادبیاتمان هم خوب شود و اگر این‌ها اوضاع و احوال چندان روبراهی نداشت، دیگر چندان فایده‌ای نداشت که دست کم به تعلیم و تربیت انضباط و ادبیاتمان همت گماشته شود!

وقتی بیشترمان با کمال خوشوقتی برای همدیگر پیامک ارسال می‌کنیم که زرنگ‌ها و درسخوان‌ها ریاضی می‌خوانند و مهندس می‌شوند و از آن‌ها تنبل‌تر‌ها سراغ تجربی می‌روند و دکتر می‌شوند و آنهایی که در زمره تنبل‌ترین‌ها هستند ادبی می‌خوانند، دیگر نمی‌توانیم ادعا کنیم که برای ادبیات و درست سخن گفتن خودمان و هموطنانمان ارزش و اهمیتی درخور قائل هستیم!

اینکه در مدارس، خیلی‌ها چون ریاضی یا فیزیک یا شیمی یا زیستشان خوب بوده مورد تشویق و قدر دانی قرار می‌گیرند اما برای کسی که انضباطش خوب بوده و تاکنون یک حرف زشت هم از دهانش بیرون نیامده جایزه‌ای در نظر گرفته نشده و تره‌ای هم خرد نمی‌شود یعنی جامعه برای حرف خوب و شایسته زدن، به مراتب کمتر از شناخت انتگرال و اربیتال و مندل و سرعت نور ارزش قائل است!

وقتی اولیای دانش آموزانی که فیزیک و ریاضی و زیست و شیمی بچه‌شان خوب بوده راه افتاده و به معلمینی که نمره انضباط دلبندان آن‌ها را کم داده‌اند پرخاش می‌کنند که این چه طرز نمره دادنی است و مگر انضباط هم درس محسوب می‌شود که ارزش «ارزش گذاری» داشته باشد، شاید باید هم منتظر ظهور و بروز و «به روز شده» کمدین‌های گنده‌تر از «عبدی» هم باشیم و هم بزودی زود چشممان به جمال کاپیتانی روشن شود که خیلی بهتر از کاپیتان فعلی و محروم پرسپولیس، قادر است از خجالت داور و عادل و طرفداران و بینندگان و صدا و سیما و مجلات زرد و قرمز و آبی و روزنامه‌ها و خیلی‌ها و خیلی چیزهای دیگر بر بیاید!؟

منبع: جنوب نیوز

منابع خبر

اخبار مرتبط