روایت خانواده‌‌ها از ملاقات با زندانیان بند ۳۵۰: با چه رویی تکذیب می‌کنند؟

جنبش راه سبز - ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳

 جرس: با وجود تکذیب‌های پی‌درپی مسئولان زندان اوین‬ و رئیس سازمان زندان‌ها درباره‌ی ضرب و شتم زندانی‌‌های ‏بند۳۵۰‬ اوین، خانواده‌هایی که امروز موفق به دیدار عزیزان در بندشان شده‌اند از وجود آثار ضرب و شتم روی بدن زندانی‌ها خبر می‌دهند.

همسر عماد بهاور: واقعا ناجوانمردانه بچه‌ها را زده بودند

در اولین خبری که از حمله به بند ۳۵۰ اوین منتشر شد، نام عماد بهاور آمده بود؛ جوان آرامی که حتی تصور ضرب و شتم او هم سخت بود. حالا همسرش مریم شفیعی می گوید بدن عماد را دیده که کبود بوده است.

رئیس سازمان زندان ها کل ماجرا را تکذیب می کند اما خانواده زندانیان سیاسی امروز با چشم خود دیده اند که زندانیان چه وضعیتی داشتند. خانم شفیعی در این باره می گوید: فقط می توانم بگویم که واقعا ناجوانمردانه بچه ها را زده بودند، و هنوز نمی دانم چرا این اخبار را تکذیب می کنند. من واقعا نمی فهمم؛ اگر واقعا کارشان درست بوده، خب بگویند ما زدیم.

"همسر عماد بهاور: واقعا ناجوانمردانه بچه‌ها را زده بودنددر اولین خبری که از حمله به بند ۳۵۰ اوین منتشر شد، نام عماد بهاور آمده بود؛ جوان آرامی که حتی تصور ضرب و شتم او هم سخت بود"چرا دروغ می گویند؟

او با چشم خود اکبر امینی را دیده که گردنش را آتل بسته بودند، سرش شکسته بوده و گردنش آسیب دیده بوده. زندانی دیگری را هم دیده است که  نمی شناخته، او کمربند طبی بسته بوده و به سختی راه می رفته. به گفته همسر عماد بهاور، امروز در سالن ملاقات چند زندانی دیگر هم با عصا راه می رفتند که گویا پاهایشان مشکل پیدا کرده بود، یا شکسته بود و یا در رفته بود.

گفت و گوی کلمه با مریم شفیعی را بخوانید:

*خانم شفیعی، شما امروز برای ملاقات به زندان اوین رفتید؟‌ آیا توانستید همسرتان آقای عماد بهاور را ببینید؟‌ حالش خوب بود؟

بله، ما امروز ملاقات کردیم، چون بچه هایی که انفرادی نبودند امروز ملاقات داشتند، عماد را هم دیدم. متاسفانه مورد ضرب و شتم واقع شده بود و آثار کبودی روی بدنش مشهود بود، اما خدا را شکر در کل سالم بود. گویا با باتوم ایشان را زده بودند، ولی پشت بازویش را که به من نشون داد کاملا کبود بود.

پشت بدنش هم کبود بود، اما زیر لباس بود و نمی توانست نشان بدهد.

عماد می گفت بچه هایی که رفته بودند بهداری اصلا مورد رسیدگی قرار نگرفته اند، حتی از آنها و آثار ضرب و جرح عکس هم تهیه نکرده بودند و پرونده پزشکی برایشان تشکیل نداده بودند تا مدرک و سندی بر جا نماند، تا اگر یک روز کسی برای بازرسی آمد، چیزی ثبت نشده باشد و آقایان بتوانند همه چیز را تکذیب کنند. حتی می گفت آن هایی که شکستگی هم داشتند، عکس های رادیولوژی شان را در پرونده هایشان نگذاشتند.

* پس با این اوصاف شما ضرب و شتم زندانیان را در روز پنج شنبه هفته گذشته تایید می کنید؟

بله، بله. اصلا شما نمی دانید، این پرده های سالن ملاقات که بالا رفت، خانواده ها افتاده بودند روی زمین، همه گریه می کردند. یعنی واقعا اگر یک ادعای الکی بود همچین جوی ایجاد می شد؟‌ کار به جایی رسید که آمبولانس آمد و بعضی از خانواده ها را که حالشان بد بود، به بیمارستان بردند.

*شما شخص دیگری از زندانیان بند ۳۵۰ را دیدید؟‌

من آقای اکبر امینی را هم دیدم که گردنش را آتل بسته بودند، انگار هم سرش شکسته بود و هم گردنش آسیب دیده بود. یک آقایی هم بودند که من نمی شناختمشان، کمربند طبی بسته بودند و به سختی راه می رفتند.

"حالا همسرش مریم شفیعی می گوید بدن عماد را دیده که کبود بوده است.رئیس سازمان زندان ها کل ماجرا را تکذیب می کند اما خانواده زندانیان سیاسی امروز با چشم خود دیده اند که زندانیان چه وضعیتی داشتند"چند نفر هم با عصا راه می رفتند که گویا پاهایشان مشکل پیدا کرده بود، حالا یا شکسته بود یا در رفته بود.

*برخورد مسئولان زندان با شما چطور بود؟‌ توضیحی برای این اتفاقات داشتند؟

اصلا، فقط تنها کاری که می کردند این بود که با خانواده ها وارد درگیری نشوند و جو را متشنج نکنند. گارد هم آمده بود آنجا، خانواده ها همه عصبانی و ناراحت بودند و خیلی شعار می دادند، اما کسی از آنها جلو نمی آمد که مبادا فضا را متشنج کنند و با خانواده ها درگیر شوند.

من فقط می توانم بگویم که واقعا ناجوانمردانه بچه ها را زده بودند، و هنوز نمی دانم چرا این اخبار را تکذیب می کنند. من واقعا نمی فهمم؛ اگر واقعا کارشان درست بوده، خب بگویند ما زدیم. چرا دروغ می گویند؟ 

همسر سیامک قادری: با چه رویی تکذیب می‌کنند؟

فرزانه میرزاوند از جمله خانواده های زندانیان بند ۳۵۰ است که امروز موفق به ملاقات همسرش شده است. او با اشاره به اینکه همه زندانیان در ملاقات های امروز واقعه حمله به بند و ضرب و جرح زندانیان را تایید می کردند، می گوید: رئیس سازمان زندان ها با چه رویی تکذیب می کنند؟

همسر سیامک قادری که در طول همین مصاحبه کوتاه چند بار بغض می کند و گریه اش می گیرد، از مادران برخی زندانیان محروم از ملاقات می گوید که حاضر بودند حتی ملاقات هم نکنند و فقط از پشت شیشه عزیزانشان را ببینید تا از سلامتی آنها مطلع شوند.

او که با چشم خود شاهد کبودی بدن عرب چوبدار بوده، می گوید امروز صحنه هایی را در اوین دیده که در چهار سال گذشته ندیده بود.

مصاحبه با این عضو خانواده زندانیان سیاسی را بخوانید:

* خانم میرزاوند، شما امروز موفق به ملاقات با همسرتان شدید؟ حالشان چطور بود؟

بله، من امروز صبح زود رفتم برای ملاقات و خدا را شکر همسرم را دیدم.

حال ایشان خوب بود، اما واقعیتش را به شما بگویم؛ من از صبح با صحنه هایی که دیدم، هنوز سردرد شدیدی دارم. اینقدر امروز صحنه های بدی را شاهد بودیم، اینقدر حال خانواده ها بد بود که قابل توصیف نیست، به خصوص خانواده هایی که بی اطلاع بودند از وضع فرزندانشان. شرایط واقعا ناراحت کننده ای امروز داشتیم. در این چهار سال واقعا من این صحنه ها را ندیده بودم.

* می توانید بگویید دقیقا چند نفر در انفرادی هستند؟

واقعیتش من نمی توانم عدد دقیق بگویم اما تعداد خانواده هایی که امروز نتوانستند فرزندانشان را ببینند خیلی زیاد بود. یکی دو نفر نبودند.

*چند نفر از زندانیایی که امروز دیدید مجروح بودند؟

من چون صبح زود رفتم، خیلی از زندانی ها را ندیدم.

"خانم شفیعی در این باره می گوید: فقط می توانم بگویم که واقعا ناجوانمردانه بچه ها را زده بودند، و هنوز نمی دانم چرا این اخبار را تکذیب می کنند"اما آقای عرب چوب دار را دیدم. ایشان لباسشان را نمی توانستند تنشان کنند، به خاطر این که دستشان را با باند بسته بودند. دور سینه و بازویشان هم کبود بود. من این کبودی را دیدم، چون لباسشان را درست نپوشیده بودند. گفتند گویا کتفشان در رفته و باند بسته بودند.

* با توجه به ملاقاتی که داشتید، کدام روایت را تایید می کنید؟‌ روایت زندانیان را که از حمله و ضرب و شتم خبر می دهند یا مسئولان سازمان زندان ها که همه چیز را تکذیب می کنند؟

قطعا صحت داشت این قضیه.

ما تا امروز که ملاقات رفتیم، حقیقتا نمی دانستیم که باید اخبار را قبول کنیم یا تکذیبی را باور کنیم که رئیس سازمان زندان ها با قاطعیت انجام می داد. اما امروز با این ملاقات کاملا مشخص شد که این ماجرا قابل انکار نیست. تعداد زیادی از زندانی ها شاهد این قضیه بودند. من نمی دانم ایشان با چه رویی دارند تکذیب می کنند؟! حالا یک نفر شاهد، دو نفر شاهد، ده نفر شاهد نبوده که سرشان زیر آب برود یا دهنشان بسته شود. تمام بند ۳۵۰ شاهد این ماجرا بودند.

"چرا دروغ می گویند؟او با چشم خود اکبر امینی را دیده که گردنش را آتل بسته بودند، سرش شکسته بوده و گردنش آسیب دیده بوده"۷۴ نفر هم شهادت نامه دادند که به شخصه شاهد بودیم، این قضیه عین واقعیت بوده و به هر حال چیزی که اقای قادری هم تعریف کردند در تایید این مسئله بود.

* نکته خاصی دارید که بخواهید اضافه کنید؟

صحنه های امروز از بدترین صحنه هایی بود که تا حالا دیدم. این خانواده ها چیزی نمی خواستند، فقط می خواستند عزیزانشان را ببینند. حتی من خودم شاهد بودم که با مسئولی که توی سالن بود داشتند صحبت می کردند، می گفتند که ما حتی ملاقات نمی خواهیم، فقط از پشت شیشه بیاورید و نشان بدهید که بچه های ما سلامت اند.

اما خب متاسفانه تا لحظه ای که من توی سالن بودم این اتفاق نیفتاد. ضمن اینکه امروز خانواده هایی بودند که کنترل عصبی خودشان را از دست داده بودند، مثل مادر سعید متین پور یا مادر آقای داوری واقعا … (گریه امانش نمی دهد)

این بنده های خدا از راه دور آمده بودند. اینقدر حالشان بد شده بود، اینقدر خودشان را می زدند و گریه می کردند.

می گفتند فقط بگذارید ببینیم بچه هامون زنده اند، سالم اند؟ اما چیزی که شنیدم این بود گویا نهایتا فقط به خانواده آقای اکبر امینی اجازه داده بودند که ایشان را ببیند، اما خانواده که آمده بودند بیرون اصلا حال مساعدی نداشتند. به خاطر اینکه می گفتند اکبر امینی گویا در شرایط مساعدی نبوده است.

پدر حسین رونقی: بچه‌ها را کتک زده بودند

سید حسین رونقی ملکی یکی از دهها زندانی است که در حمله روز پنجشنبه مورد ضرب و شتم قرار گرفت. پدر وی پس از ملاقات امروز خانواده ها با زندانیان بند ۳۵۰ اوین می گوید پسرش را با باتوم کتک زده بودند.

رئیس سازمان زندان ها هرگونه ضرب و شتم زندانیان را از اساس تکذیب کرده، اما سید احمد رونقی ملکی با وحشتناک توصیف کردن حال و هوای امروز سالن ملاقات زندان اوین، از گریه های خانواده هایی می گوید که فرزندشان را در شرایطی دیده اند که همه کتک خورده بودند.

گفت و گو با پدر حسین رونقی را بخوانید:

* آقای رونقی، امروز روز ملاقات هفتگی بند ۳۵۰ بود. شما با فرزندتان ملاقات داشتید؟ او را دیدید؟

ما الان جلوی زندان هستیم. من رفتم و با حسین ملاقات کردم.

"زندانی دیگری را هم دیده است که  نمی شناخته، او کمربند طبی بسته بوده و به سختی راه می رفته"خانواده زندانی ها هم الان بیرون درب اوین ایستاده اند. همه را بیرون کردند. از حدود ۲۰-۲۵ نفر زندانی هیچ اطلاعی در دست نیست، خیلی هایشان زخمی شده اند و به بیرون از بند منتقل شده اند. الان خانواده هایشان اینجا سرگردان اند. پسرم حسین را با باتوم کتک زده بودند، به سرو دستش ضربه زده بودند.

*از پیگیری هایی که در مجلس داشتید نتیجه ای نگرفتید؟

ما دیروز با نمایندگان مجلس ملاقات داشتیم، قرار بود آقای مطهری بیاید و از نزدیک ببیند اما متاسفانه هنوز کسی نیامده.

* مشخص هست که چه کسی عامل حمله به زندانیان بوده؟

دستور این حمله را سرهنگ امانیان داده.

بچه های ما را به طرز وحشیانه ای کتک زده اند. او تهدید کرده بوده که ما باز هم می آییم. جان بچه های ما در خطر است.

*این را خود زندانیان گفتند؟ چون سازمان زندان ها که از اساس تکذیب کرده. خود زندانی ها دقیقا به شما چه گفتند؟

یک سری لباس شخصی رو برده اند توی سالن و بهشان گفته اند که بچه های ما را بزنند. من رفتم پسرم را دیدم، می گفت جانمان در خطر است.

"متاسفانه مورد ضرب و شتم واقع شده بود و آثار کبودی روی بدنش مشهود بود، اما خدا را شکر در کل سالم بود"من از همه انسان ها، از همه نهاد ها، از هر کسی که می تواند، درخواست کمک دارم. جان بچه های ما در خطر است. قبل از این که حادثه ای دوباره رخ بدهد باید کاری کرد. از نمایندگان، از آقای مطهری تقاضا داریم که سریعا وارد عمل بشوند.

*ماموران زندان با شما و خانواده های زندانیان چه برخوردی داشتند؟

ما را از سالن ملاقات بیرون کردند و الان که جلوی زندان ایستاده ایم، ماموران دور ما را گرفته اند. حال خیلی از خانواده ها امروز اینجا بد شده.

همه گریه می کردند. آمده اند اینجا، بچه هایشان را دیده اند در وضعیتی که همه کتک خورده بودند. شرایط اینجا امروز خیلی وحشتناک بود.

خواهر محمد شجاعی: تمام سر و صورتش باد کرده بود

خواهر محمد شجاعی درباره وضعیت برادرش به بی‌بی‌سی گفت: "تمام سر و صورتش باد کرده بود." به گفته او دست و پایش را با زنجیر بسته، به او چشم‌بند زده و در همان حال او را با باتوم کتک زده بودند.
به گفته خانواده برخی زندانیان مادر اکبر امینی، زندانی سیاسی که در ۲۵ بهمن ٨٩ با پرچمی سبز بالای جرثقیل رفت، پس از ملاقات فرزندش غش کرده و با آمبولانس به اورژانس منتقل شده بود.

مادر یاشار دارالشفا نیز گفت که پس از "درگیری شدید" در بند ۳۵۰، بیش از ٣٠ نفر از زندانیان را به بند انفرادی ۲۴۰ منتقل کرده‌اند. او درباره فرزندش گفت: "این قدر او را زده بودند که نمی‌توانست روی پایش بایستد. اعتصاب غذا هم هستند و قدرت نداشت که حرف بزند."

فاطمه بابادی، همسر سهیل بابادی  گفت: "همه چیزهایی را که در سایت‌ها خوانده بودیم تایید کردند.

"حتی می گفت آن هایی که شکستگی هم داشتند، عکس های رادیولوژی شان را در پرونده هایشان نگذاشتند.* پس با این اوصاف شما ضرب و شتم زندانیان را در روز پنج شنبه هفته گذشته تایید می کنید؟بله، بله"با دست بسته کتکشان زده بودند. بدن‌هایشان کبود بود و یک سری شکستگی داشتند."

خانم بابادی گفت: "با اسیر جنگی هم این طور رفتار نمی‌کنند."

مادر داور حسینی نیز  گفت پسرش اعتصاب غذا کرده و پشتش کبود بوده است. او گفت مسئولان امنیتی از خانواده‌ها خواسته‌اند که مصاحبه نکنند.

 

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

فردا - ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
فردا - ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳