معلم شهیدی که زندگی‌اش را وقف قرآن کرد+فیلم

معلم شهیدی که زندگی‌اش را وقف قرآن کرد+فیلم
خبرگزاری فارس
خبرگزاری فارس - ۶ فروردین ۱۳۹۶

معلم شهیدی که زندگی‌اش را وقف قرآن کرد+فیلم

در تهران چشم به جهان گشود و از کودکی با قرآن مأنوس بود، در جوانی به آموزش و پرورش پیوست و به بچه‌ها قرآن درس می‌داد، تربیت قرآنی بچه‌ها به قدری برایش اهمیت داشت که همه زندگی‌اش را وقف قرآن کرده بود...

به گزارش خبرنگار فعالیت‌های قرآنی خبرگزاری فارس شهید عباس حاجیلو از شهدای قرآنی تهران است که در این گزارش مستند و نوشته‌ای از زندگی وی تقدیم می‌شود.

 

دریافت

 

عباس حاجیلو متولد ۱۳۴۴ تهران است که در جریان آزاد‌سازی خرمشهر و در منطقه فکه دو بار مورد اصابت گلوله و ترکش از ناحیه کمر و گردن قرار گرفت و حدود یک دهه مدال جانبازی به گردن داشت تا اینکه سال ۱۳۷۲ زخم ناشی از تیر دشمن در بدنش سرباز کرد و شهد شیرین شهادت نوشید.

عباس دومین شهید خانواده حاجیلو دبیر قرآن آموزش و پرورش در منطقه ۱۲ بود. او در بازار و مدرسه جعفری نیز به تدریس قرآن اهتمام داشت و در کنار تدریس قرآن، فعالیت تربیتی نیز انجام می‌داد. این معلم قرآنی طی روز برنامه کاری مشخصی تنظیم کرده بود و براساس آن عمل می‌کرد به این صورت که بعد از اینکه از مدرسه به خانه می‌آمد پس از استراحتی کوتاه به مسجد صاحب‌الزمان(عج) و یا به مسجد حسین بن‌ علی(ع) در خیابان طحانی محله مهر‌آباد جنوبی تهران می‌رفت تا به شاگردانش درس قرآن بدهد. عباس هم و غم کودکان نسل بعد از خود و نسل آینده را داشت، به همین خاطر بود که فعالیت قرآنی می‌کرد تا بتواند دو نسل انقلاب را با قرآن و انقلاب آشنا کند.

این استاد قرآنی در عین اینکه در مدرسه با ۴۰۰، ۵۰۰ دانش‌آموز سروکار داشت به محض ترک مدرسه شیفت دوم کاری را در مسجد از سر می‌گرفت. او بعد از این دو کار آموزشی در بسیج مسجد حسین‌بن علی(ع) حاضر می‌شد و خستگی را شرمنده تمامی این فعالیت‌هایش می‌کرد.

عباس حاجیلو در هنگام شهادت ۲۸ ساله بود و بعد از به شهادت رسیدن، چیزی از خود به جا نگذاشت.

"او در بازار و مدرسه جعفری نیز به تدریس قرآن اهتمام داشت و در کنار تدریس قرآن، فعالیت تربیتی نیز انجام می‌داد"وی تنها یک موتور داشت و تمام حقوقی که می‌گرفت، خرج تهیه هدیه برای شاگردان قرآنی می‌کرد. تصور اینکه یک جوان ۲۸ ساله که آرزوهای بسیاری در ذهن دارد بتواند همه درآمد خود را صرف چنین کارهایی کند سخت به نظر می‌آید ولی عباس با این حرکت، دانش‌آموزان را به حفظ قرآن و تلاوت سوره‌ها تشویق می‌کرد و از این کار لذت می‌برد.

هم‌اکنون اشخاصی که توسط شهید عباس حاجیلو مورد تعلیم قرار گرفته بودند، خود صاحب هیأت هستند و هنوز هم فعالیت‌های قرآنی انجام می‌دهند و اسم این شهید را زنده نگه داشته‌اند. عباس با از خودگذشت توانست نیروهای متعهد و مذهبی فراوانی تربیت کند. افراد هیأت فاطمیون و برادران رنجبر و موسوی که رهبری و هدایت این هیأت را برعهده دارند، از جمله شاگردانی هستند که عباس آنها را تربیت کرد. آنان با اسم عباس حاجی‌لو کار می‌کنند و عکسی از وی را همیشه در هیأت خود نگهداری می‌کنند.

این شهید عزیز در نخستین مجروحیتش طی دوران آزادسازی خرمشهر از ناحیه کمر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بار دیگر در فکه از ناحیه گردن دچار جراحت و موج‌گرفتگی شد.

شدت جراحت به حدی بود که سال‌ها بعد از جنگ نیز آثار این اتفاق در بدن وی باقی ماند و سبب شد تا بدنش روز به روز ضعیف‌تر شود. با این حال او نیز به آرزوی دیرینه‌اش که شهادت بود رسید و در سال ۱۳۷۲ پس از سال‌ها جانبازی به برادر شهیدش پیوست.

حسن اولین شهید خانواده گرچه از برادرش کوچکتر بود و در سال ۱۳۴۹ به دنیا آمده بود، اما زودتر از عباس به خیل شهدا پیوست. او با ترفندهای بسیار به جبهه رفت؛ چون سن و سالش کم بود، خانواده اجازه نمی‌دادند به جبهه برود. دو بار از پادگان به همراه پدرش بازگردانده شد. عباس که برادر بزرگ‌تر بود، می‌گفت: «حسن دیگر جزئی از خانواده ما نیست، او را نمی‌توان نگه داشت.

"وی تنها یک موتور داشت و تمام حقوقی که می‌گرفت، خرج تهیه هدیه برای شاگردان قرآنی می‌کرد"حسن می‌رود و دیگر هم منتظر او نباشید» گویی به وی الهام شده بود که حسن شهید می‌شود.

حسن شناسنامه‌اش را دستکاری و از مساجد مختلف برای اعزام اقدام می‌کرد که کسی مطلع نشود و او را برنگردانند. درنهایت نیز از مسجد شادآباد اعزام شد. سال ۱۳۶۷ یکی از روزهای پیش از پایان جنگ، حسن که در منطقه ابوقریب حضور داشت در هنگام اذان آستین‌هایش را برای وضو بالا زد که ناگهان منطقه بمباران شد و با اصابت ترکش به سینه‌اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

منابع خبر

اخبار مرتبط